یادداشت‌ها
19 دی 1402 | بازدید: 183

پرسشی از مقوله‌ی [مؤلفه در جنبش]

نوشته شده توسط مادربزرگی از اصفهان

در باره سنت باید معنی «سیرت» و «طبیعت» جنبشهای مردمی یا همونطور که شما گفتی (جنبش های توده ای) را از دو منظر دید؛ اول «رویّه و روشِ» تاکنونی رویدادها یا همان جنبشها، دوم به معنی «وجه ضروری تغییر» یا دقیقتر «وجه لازمِ حرکت».

 

این یک مقاله‌ی تحلیلی نیست. نگاهی مادرانه است، برخاسته از درد و دغدغه‌ی

            پُر رنج شهریور و مهر1401 تاکنون

*****

ـ الو، سلام ماهی جون؛ صابر هستم.

ـ سلام عزیزم، صدای گرم و مهربونت را شناختم پسرم.

ـ حالتون چطوره؟

ـ خوبم پسرم، تو چطوری، چه خبر؟

ـ قربونتون، ماهی جون فردا بیام توی کوهپیمایی همراهتون.

ـ چراکه نه حتماً، ساعت و مسیر منو میدونی؟

ـ بله یادمه، میخواین با هدا بیاییم دنبالتون درِ خونه؟

ـ باشه مادر جون، بیایین. چی ازین بهتر که نوه های گلم رو بیشتر ببینم.

ـ فداتون، چیزی لازمه بیاریم؟

ـ نه ننه جون. خودتون بسلامت بیایین. راستی کوکویی که دوست داری رو میپزم، میارم.

*****

ـ سلام مامان بزرگ گلم، صبح بخیر، بذارین ببوسمتون.

ـ صبح بخیر عزیزای دلم، بیایین بغلتون کنم. عشقای من. به به... به به...

ـ ماهی جون شما بشینین جلو.

ـ باشه هدا جونم، صابرم تو بشین اون طرف پشت سرِ راننده که راحت ببینمت ننه.

ـ چشم ماهی جونم. خوب شد؟ نمیخواستم پشت تلفن بگم، صادق و نامزدش هم میخوان شما رو ببینن. اگه اجازه بدین اونا منتظر خبر من هستن؟

ـ باشه ننه جون چقدر خوب. بهشون بگو بیان. من خیلی دوستشون دارم.

*****

ـ خانوم دکتر خیلی لطف می کنین که همیشه برای ما فرصت و وقت دارین.

زری جونم دیدنتون حال منو خوب میکنه. شما عزیزای من هستین. خوشحالم که هدی و صابرم توی جمع شما و صادق جون هستن. صابر جونم دم راهی گفت که شما میایید. مشتاقتون بودم و هستم عزیزم.

ـ مرسی از مهربونیتون. ما میخوایم خلوت شما و فضای تمرکزتون را بگیریم و باهاتون گپ و گفت داشته باشیم.

ـ هیچ اشکالی که نداره، خیلی هم از گفتگو با شما دوستان خوش فکر با نگاه قشگتون به مسائل لذت میبرم. در مورد تمرکز و خلوت فرصت زیاده. ما (یه کم سن و سال دارها) برامون ارتباط و جمع هم لازمه و هم ضروریه، بخصوص که من دوستدارم از مسائل فکری شما بدونم.

ـ دکتر جون، از مقوله «مؤلفه» و «جنبش» میخوایم بپرسیم.

ـ باشه صادق جون بگو.

ـ آیا «سنت» جنبش­های توده­ای برپایه دنباله روی (یا پیروی) از جریانات لایه­های میانیه (یا گروه های روشنفکریه)؟

ـ در باره سنت باید معنی «سیرت» و «طبیعت» جنبشهای مردمی یا همونطور که شما گفتی (جنبش های توده ای) را از دو منظر دید؛ اول «رویّه و روشِ» تاکنونی رویدادها یا همان جنبشها، دوم به معنی «وجه ضروری تغییر» یا دقیقتر «وجه لازمِ حرکت».

ـ ماهی جون منظور از این سئوال از جهت های ضروریه.

ـ مرسی صابر جون. ببینید بچه ها قوانین «حرکت به ذات هستن» یعنی از بیرون مجموعه نیامدن و از قبل بطور دستوری مقرر نشدن و جبری و ناگزیر هم نیستند.

ـ خانوم دکتر میشه از نمونه های عینی مثال بیاورید؟ مثلاً در اقسام جنبش­های امروزی؟

ـ باشه زری جون، بیایید همه مشارکت کنیم. صابرجون تو میخوای بگی؟

ـ با اجازه مامان بزرگم میخوام بگم که: زری جون، نظریه های فلسفه سیاسی در یک تقلیل ساده (اما نه ساده انگارانه) میگن  که سه دسته عمده جنبش های اجتماعی-اقتصادی-سیاسی داریم؛ این میشه تقسیم­بندی (شکلی). هریک از مصادیقش هم در واقع نقش و اهمیت لولایی دارند. اما به این معنی نیست که تک ساحتی هستن. مثلاً «جنبش سبز 88» بطور عمده یک جریان سیاسی بود. و طغیان 98 یک جریان اقتصادی. جنبش «ژینا» 401 یک جریان اجتماعی که ترکیب­بندی نیروهای مشارکت کننده در آن را از میان اکثر گروه های مردمی میشه دید. نظرتون چیه مامان بزرگ.

ـ پسرم اینها که گفتی از منظر «فرمال»یته است و غلط هم نیست. صادق جون شما بگو.

ـ بچه ها من میگم آنچه کمک می­کند به«ماهیت» جنبش­ها دست پیدا کنیم در منظومه­ای از واقع انگاریها(و نه نگرشهای متأثر از قالبهای فکری) نهفته است؛ اینگونه جستحو باعث میشه  کمتر به خطای شناختی(تشخیصی و ادراکی)ناشی از ذهن گراییهای روشنفکرانه بغلطیم؛ از مأخذ تجربه و فاکت؛ شناختی از ترکیب­بندی نیروهای مشارکت کننده در جنبش هست. و درک محرک­های همان نیروهای در حضور(طغیانی)شون. البته ممکنه که هر جنبشی همه اقشار(یک طبقه اجتماع) را دربرنگیره.

ـ پسرم گستره مشارکت یک چیزه و «محرکها و سوگیریها» مطلبی دیگه است. ضمن اینکه به همین هم ختم نمیشه.

ـ خب برای همینه که میگم توجه به ترکیب بندی جمعیتی(شغلی) را در نظر بگیریم؛ اگر بخشی از دانشگاهیها، بخشی از زنان(عموماً) جوانهای «آزادیخواه»، گروههایی از معلمان، پزشکان، وکلا و حقوقدانها، خبر­نگاران و اصحاب رسانه، برخی از ورزشکاران و هنریشگان، کارگرانِ خدماتی، بیکاران (کارگری خدماتی لایه پائین و فارق التحصیلان بیکار درهمه سطوح)، دکاندارها، کامیوندارها، هنرمندانِ(حوزه) موسیقی، نقاشی و گرافیک، فیلم و نمایش، در رِنج و رده سِنی از نوجوانان زیر هجده­سال تا میان‌ سالان زیر شصت­سال؛ (با عمدگی) بین بیست تا سی و پنج سال. مدارج تحصیلی از محصلین دبیرستانی تا دانشجویان مشغول به تحصیل تا فارغ التحصیل­های سطوح لیسانس، فوق لیسانس و دکتری. در گروههای میانی (طبقه متوسط) که از کثرت بیشتری حضور داشتند.

ـ خوبه که گروهها و لایه ها قشری را در نظر داری، اما متوجه هستی که در مواردی تأکیدت میره سراغ شناسه «جنسیتی» یا «سنی» واز فرمت اصلیت بیرون میزنی؟

ـ درسته خانم دکتر اصلاحش میکنم؛ اگه بخوام ادامه بدم باید اضافه کنم: مناطق زبانی/قومیِ کردی و بلوچی(بطور عمده)، دسته بندیهای سیاسی... واخوردگان از اصلاح­طلبای(غیربراندازان) درجناح راست داخلی تا سلطنت طلب ها(مشروطه خواهان خارجی) ملی گرایان و فدرالیستهای قومی(عمدتاً داخلی)، درطیف میانه روهای برانداز، تا گروه­های چپ سوسیال­دموکرات در احزاب و سازمانهای با برچسب مشخص و باسابقه. خانواده کشته شده ­ها. زندانیها مستقل، برخی از شخصیت­های شناخته شده که انگ بخصوصی ندارند و مستقل هستند.

ـ این به اصطلاح تکمله ات ترکیبیِ از مباحث «اتنیکی»(قومی) تا گرایشات طیف های سیاسی، که مشخص نمیکنه بحث قبلی رو داره وجه یابی میکنه یا چیز دیگری را میگه.

ـ آره صادق جون، منهم قبلاً درموردش باهات درگیری داشتم؟

ـ یادمه صابر جون.

ماهی جون، این مباحث صادق به جنبه های مختلف اشاره داره، اما در تحلیلش به حاکمیت نمی پردازه.

ـ خب هدا جون تو نظرت رو در همین مورد بگو ننه.

ـ من میگم باید به این موارد هم پرداخت، مثلاً مواضع گروه­های حکومتی، منتقدین «اصلاح­طلب»، بعضی از روحانیون، افرادی که دیگر اصلاح­طلبی در ساختار حکومتی را ناشدنی می بینند و مواضع براندازی به مفهوم گذر از نظام را در رویدادها پیش می­گیرن.

ـ خوب میگی عزیزم هر تحلیلی به سه بخش اصلی لازمه بپردازه «مردم»، «جنبش» و «حکومت»...

ـ ماهی جون عملکردهای مختلف را هم من اضافه میکنم.

ـ بگو چجوری صابر جون ؟

ـ مثل اینکه؛ هسته سخت قدرت در بخش بُروز اعتراضات بواسطه خشونت کریه و شدید همه جانبه خودْ توفیقاتی یافت.

ـ صابر جون، یه کم بَعد بهش میرسیم.

ـ باشه! من جای تو گفتم داش صادق.

ـ پس بدنبال بحث صابر اضافه میکنم؛ گستردگی دستگیریها، کشتار خیابانی، اعدامهای آشکار و پنهان. (انواع تکنیک سرکوب)، تبلیغات از بلندگوهای رسمی و غیررسمی، که میشه زیرمجموعه تبلیغات(پروپاکاندا) دیدشون.

ـ ادامه بدین بچه ها. زری جون شما بگو.

ـ خوبه که به سازشهای دیپلوماتیک هم بپردازیم.

ـ حتمن درست میگی زری جون. و همینطور خریدها و معاملات با مراکز قدرت رسمی و غیررسمی.

ـ مسائل بیرونی در پیوند با مجموعه ی داخلی.

ـ پس باید یه بار دیگه به اوپوزیسیون به یک معنای متفاوت دیگه بپردازیم. تبلیغات و اکسیونهاشون رو میشه مرور کرد.

ـ و همینطور نزدیکی های عملی(اپوزیسیون) در بخشهایی از جریان خیزش. با نگاه به رادیکال های برانداز از سویه نظری و اقداماتی که میتونن انجام بِدن. البته رفقا یادمون باشه که این وسط ماجرای کرمهای فساد مثل محافظه کاران سازشکار و تغییرخواهان نرم را هم داریم.

ـ خانم دکتر شما بگین چی رو باید اضافه یا اصلاح کرد؟

ـ بحث اصلی تون را بگین. تلاشها و کوششهای برای ایجاد «موئلفه».

ـ مگه مؤلفه از دل همین تحلیل ها در نمیاد؟

ـ بستگی داره به نگاه شما به مقوله «مؤلفه»، اینکه یک جریانی دنبال وحدت و توافق سیاسی باشه یا اینجور که شما بحث تون رو شروع کردین در جستجوی«مؤئلفه سوسیالیستها و کارگران مبارز» هستین تفاوت دو سپهر متنافر رو داره.

ـ دیدگاهها و تحلیل­های ما برای همین «مؤلفه» سوسیالیستی با کارگرانه!

خب، پس هر کدوم از ویژگیهای این مؤئلفه مورد نظرتون رو بگین. زری جون شما میخوای بگی؟

ـ خانوم دکتر من از فکر درباره مؤئلفه، دوستی و نزدیکی در نظرم میاد. هدا جون شما بگو.

ـ من هم به وحدت فکری  و عملی فکر میکنم.

ـ صادق شما بگو.

ـ این نگاه به مؤلفه برای آگاهی های تاریخی و سازماندهیه.

ـ صابر تو هم نظرت مثل صادقه؟

ـ آره خواهری، منم همینطور فکر میکنم، ولی یه سئوال هم دارم: وقتی از وحدت صحبت میکنیم از«دوئیتی که واحده» حرف میزنیم؛ یعنی که روشنفکرِ سوسیالیست، کارگر نیست و برعکس کارگر هم اون نیست.

ـ ولی صادق جان کارگران سوسیالیست یک جوری روشنفکر هستن، البته با توجه به اینکه خواستگاهشون فرق میکنه.

ـ مسئله فردی یا مربوط به اشخاص نیست.

ـ پس چیه؟

ـ نمیدونم. ماهی جون شما بگین لطفاً.

ـ آره خانوم دکتر شما بگین.

ـ مؤلفه با الفت و مؤلف و تألیف هم ریشه است. گِردآمدن و اُنس و حمایت و برهم‌آمدگی، و پیوند را هم معنی میده. اگر در جنبش صحبت از مؤلفه در دو خواستگاه میشه بواسطه قرابت یک پایگاه یا جستنگاه تاریخیه. طبعاً مسائل تاکنون حرکات و آثار تاریخی بجا مانده از یک قرن گذشته هم در اون مَدِ نظره.

ـ مثل چی؟ یا چی ها را از نتایج تاریخی را باید دید؟

ـ مثلاً مقوله جانشین گرایی، هژمونی، خود نفی پذیری، لغو همۀ مزیتها(ی مناسبات تاکنون جامعه طبقاتی) در عمل...

ـ حاکمیت تفوقهای نظری رو هم میشه اضافه کرد؟

ـ بچه ها یه کم جلوتر بشینیم تا یه چیزی بخوریم.

آره ماهی جونم هم خیلی خسته شدن؟

*****

عجب کوکویِ خوش مزه ای، چقدر هم زیاد؟

ـ ماهی جون شما مگه میدونستین که ما چهار نفریم؟

نه، نمیدونستم چند نفریم، ولی گفتم شاید برای غذا چند نفری بهمون اضافه بشن. اینا از خاصیت مادرانه است.