اینکه چگونه چین از نوعی سوسیالیسم خودخوانده تبدیل بهقدرتی امپریالسیتی شد جای بحث دارد، با این حال ذکر این نکته ضروری است که حاکمان چین در هیچ دوره ی تاریخی از این که در حال پیاده کردن سوسیالیسم اند و راه کمونیسم را در پیشگرفته اند کوتاه نیامده اند. هرچند نتیجه ی اعمالشان در برهه های به خصوص متأخر تعمیق هرچه بیشتر سرمایه داری و منتفع شدن هرچه بیشتر از این نظام بوده است.
توضیح سایت «رفاقت کارگری»
انتشار این مقاله بهمعنی پذیرش همهجانبهی آن نیست؛ همچنانکه عکس مسئله نیز نمیتواند صادق باشد. بهبیان دیگر، سایت «رفاقت کارگری» با این نکتهی محوری مقاله که چین یک قدرت بورژواـامپریالیستی است، و بنابهماهیت خویش از هروسیلهای برای گسترش اقتصادیـسیاسی خود استفاده میکند و هیچ ابایی هم از سوءِاستفاده از جنبشهای رهاییبخش ندارد، موافق است. اما بهباور ما شیوهی استدلال مقاله در 3 مورد با اشکالاتی همراه است که ذیلاً (بدون شرح و بسط) بهآن اشاره میکنیم.
1ـ بررسیِ گسترش مبارزهی طبقاتی در چین و همچنین شکلگیری یک قدرت بورژواـامپریالیستی در این سرزمین پهناور و پرجمعیت امری نیست که با این مقاله انجام شده باشد. بنابراین، مقالهی حاضر را میتوان گام مقدماتی برای کاری سنگین و بسیار پیچیده و درعینحال ضروری دانست.
2ـ بهنظر میرسد که نویسندهی مقاله با نظری مساعد بهعبارت «مارکسیسمـلنینیسم» برخورد میکند که در واقع مؤسسهای بود که منافع طبقهی حاکمِ شوروی سابق را بهزبان مارکسیـلنینی[!] توجیه و تفسیر میکرد. ازاینرو، لازم بهیادآوری است که انستیتو مارکسیسمـلنینیسم در مجموع یکی از ابزارهای سرکوب در شوروی بود که تیرِ ترکشِ بازدارندهی آنْ افراد، گروهها و جنبشهای بسیاری را زمینگیر کرد و حتی مقدمات نابودی آنها را فراهم آورد.
3ـ این درست استکه ماتریالیسم دیالکتیک نزد مائو را میتوان تحمیقکننده دانست؛ اما همین تحمیقکنندگی بنا بهخصلت مادی خویشْ در مختصات جامعهی چین بهگونهای دیالکتیکی واقع شده که همچنان موضوع تحقیق و بررسی است. نگاه نویسندهی مقاله بهبحث تضاد و رابطهی این بحث با وضعیت مبارزهی طبقاتی و سیاسی در چین بیش از اینکه دیالکتیکی باشد، مکانیکی است.
لینکِ مطلب: http://refaghatekargari.org/wp-content/uploads/2018/11/china-a-socialist-degeneration.pdf