آیا آزاد کردن هفت میلیارد دلار از پولهای بلوکه شدهی دولت ایران، درست هنگامی که جمهوری اسلامی درگیر سرکوب همهجانبه و شدتیابندهی جنبش «زن، زندگی، آزادی» و خیزش روبهگسترش مردمی است، تصافی بوده است؟ شاید قبل از شروع این جنبش هم گفتگوهایی برای مبادلهی زندانی و آزاد کردن بخشی از پولهای بلوکه شده مطرح بوده است، اما نمیتوان دست از این گمان برداشت که وقوع جنبش «زن، زندگی، آزادی» روند این گفتگو و تحقق آن را سرعت بخشیده است.
معترضین در ایران:
امیدواریم که این موج اعتراضات «آغاز یک پایان باشد».
ترجمه: آزاده ادیب
منبع: 'Dit is het begin van het einde', hopen de demonstranten in Iran (nos.nl)
یادداشت سایت رفاقت کارگری:
انگیزهی ترجمهی و انتشار این مصاحبهی گزارشگونه اساساً ارائهی تصویری مستند از نگاه آمریکاییها، اروپاییها و بهویژه نگاه رسمی دولت و تااندازهای مردم هلند از جنبشهای اجتماعی/طبقاتی و ازجمله همین جنبش اخیر است که بنا بهویژگیاش وجه طبقاتی آن تبارز چشمگیری نداشته است. ژورنالیسم غربی (که در سرسپردگی بورژوایی/امپریالیستیاش شکی نیست) ضمن ارائهی پارهای از مشخصههای یک جنبش، بهطور آگاهانهای میکوشد روند حرکت آن را (بهویژه آن هنگام که فرارونده و اوجگیرنده است) پنهان کند. انتخاب مشخصهها برای ارائه نه تصادفی است و نه سلیقهای. اساس این انتخابْ سرقت رساییها جنبشها بهزیان نارسایی و نهایتاً زمینهسازی برای بلعیدن آن است.
آیا آزاد کردن هفت میلیارد دلار از پولهای بلوکه شدهی دولت ایران، درست هنگامی که جمهوری اسلامی درگیر سرکوب همهجانبه و شدتیابندهی جنبش «زن، زندگی، آزادی» و خیزش روبهگسترش مردمی است، تصافی بوده است؟ شاید قبل از شروع این جنبش هم گفتگوهایی برای مبادلهی زندانی و آزاد کردن بخشی از پولهای بلوکه شده مطرح بوده است، اما نمیتوان دست از این گمان برداشت که وقوع جنبش «زن، زندگی، آزادی» روند این گفتگو و تحقق آن را سرعت بخشیده است. بههرروی، نباید نادیده گرفت که وجود دلار و نوید پاداشهای بیشترْ برای افراد حاضر در ماشین سرکوبْ انگیزهآفرین است و بهماشین سرکوب سوخت میرساند و آن را روغنکاری میکند.
واقعیت این استکه کمک غیرمستقیم ایالات متحده بهماشین سرکوب جمهوری اسلامی درحالی عملی میشود که همین عالیجنابان «مستقیماً» از جنبش حاضر دفاع میکنند. چرا؟ برای اینکه اگر جمهوری اسلامی باقی بماند، عموسام در حق آنها دوستی کرده و شریک قافلهی چپاول بوده و بازهم خواهد بود؛ و درصورتی هم که جنبش گسترش بیابد و بساط جمهوری اسلامی را جمع کند، با برندهبازی نیز «دوستی» کرده، و بازهم برندهی بازی مرگ و زندگی خواهند بود و سهم خود را بهانحاء گوناگون طلب میکند.
بهمقالهی ترجمه شده از زبان هلندی برگردیم:
این مقاله (همانند بسیاری از مقالات برخاسته از ژورنالیسم غربی) ضمن اینکه بههمهچیز و همهی زوایا اشارات گذرایی میکند و گزارشی از آنها ارائه میدهد؛ اما روند حرکت، بنیانهای ساختاری آن و جنبههای طبقاتیاش را در محاق سکوت پنهان میسازد. چرا؟ برای اینکه همان نقش ایالات متحده را در عرصه خبری و بهاصطلاح فرهنگی ایفا کرده باشد. اغلب خوانندههای اینگونه مقالات (که هم گزارشی هستند و هم القاکنندهی تحلیل) احساس رضایت میکنند؛ اما براساسِ اینگونه مقالات نه تنها بهدریافتی برخاسته از حرکت جنبش و جنبهی دیالکتیکی و اجتماعی/طبقاتی/تاریخی آن دست نمییابند، بلکه احتمال توقف در وادی سکون را افزایش میدهند، و بهمانعی برای دخالتگری خردمندانهی سوسیالیستی نیز تبدیل میشوند.
بههرروی، چنانچه مسئلهی دستیابی بهوضعیت و سوختوساز جنبشها در میان باشد، همواره پرسوجو از کسانی که در جریان عملی آن قرار دارند و حتی سؤال از ناظران نزدیک بهرویداها مطمئنتر از رسانههای دولتی (اعم از غربی یا شرقی) و فضای مجازی است که هرکس وقایع را از پسِ حدیث آرزومندی خود رسانهای میکند.
*****
معترضین در ایران:
امیدواریم که این موج اعتراضات «آغاز یک پایان باشد».
شبهای پیدرپی زنان و مردان ایرانی ـاعم از پیر و جوانـ بهخیابانها میآیند. آنها علیه ظلم و ستم رژیم اسلامی، فساد و نداشتن چشماندازی برای آینده بهپاخاستهاند. درحالی که بیش از دو هفته از آغاز اغتراضات میگذرد، هنوز خشم و مقاومت مردم معترض فروکش نکرده است.
رادیود/تلویزیون دولتی هلند (NOS) از برخی افراد ساکن در ایران دربارهی وضعیت کنونی [جنبش] سؤالاتی را مطرح کرده است. پاسخدهندگان بهسؤالات از ترس دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی خواستند که ناشناس بمانند.
مرگ مهسا امینی
پس از مرگ دختر 22 سالهی کورد، مهسا امینی، اعتراضات آغاز شد. این دختر کورد نیمهی سپتامبر توسط گشت ارشاد [که اخلاق و رفتار اسلامی/تحمیلی را کنترل میکند]، بهدلیل نداشتن روسری مناسب با قوانین پوشش اسلامی [البته طبق نظر مأمورین گشت ارشاد] بازداشت شد.
مهسا در مرکز گشت ارشاد حالش بد میشود و سه روز بعد در بیمارستان فوت میکند. شاهدان عینی بهخانوادهی مهسا گفتهاند که مأموران گشت ارشاد پس از دستگیری مهسا، او را بهشدت مورد ضرب و شتم قرار داده و ضربههایی هم بهسر او وارد آوردهاند.
«آغاز یک پایان»
(م) که فردی از تهران است، میگوید: مرگ مهسا مردم را سخت عصبانی کرد. این آغازی برای پایان حکومت جنایتکار جمهوری اسلامی، رژیمی است که جوانها را سلاخی میکند تا برقرار بماند.
(ح) که خودرا فقط ایرانی معرفی میکند، میگوید: رژیم ما زنان را بهدلیل و بهبهانهی بدحجابی دستگیر و مانند افراد خلافکار و جانی با آنها برخورد میکند. ما زنان [در کلیت خویش] بهعنوان افراد غیرسیاسی بهجز خواستهی معمولی انتخاب پوشش، مطالبهی ویژهای نداریم. من بهسختی جرأت میکنم بعضی از کلمات را تایپ کنم. او میگوید پلیس در همهی خیابانها حضور دارد و سرویسهای امنیتی همهچیز را زیر نظر دارند. خبرنگاران خارجی بیرون رانده میشوند، و خبرنگاران داخلی هم اجازه پخش اخبار اعتراضات را ندارند. گذشته از این مسئله، اینترنت هم قطع شده و واتساپ و ایسناگرام و تلگرام هم در بیشتر مواقع در دسترس نیستند.
او ادامه میدهد: با وجود اینکه من بهسختی جرأت تایپ برخی کلمات را دارم؛ اما میخواهم بهاعتراضات نیز توجه شود. یکی از دوستان من که بهطور فعال در اعتراضات شرکت داشت، چند روز پیش ناپدید شد. من که قبل از ناپدید شدن این دوست با او در تماس بودم، پس از ناپدید شدنش پیامهای تهدیدآمیز دریافت میکنم.
(م) میگوید: در چند شب گذشته شاهد سرکوبهای بسیار خشن از طرف مأمورین دولتی بودهایم. در میان ساکنین ایران شایع شده است که این اعمال خشونتآمیز نه تنها توسط پلیس ضدشورش انجام میشود، بلکه از مردان لبنانی و عراقی هم استفاده شده است. [لازم بهتوضیح استکه تاکنون هیچ مدرکی دال برصحت این خبر بهدست نیامده است ـ مترجم]
(م) ادامه میدهد، سرکوبگران از سلاحهایی [مانند تفنگ ساچمهای و حتی سلاحهای جنگی] استفاده میکنند که میتواند مردم را کور کند و حتی بکشد. براساس آمار مخالفان جمهوری اسلامی و سازمانهای غیردولتی تا انتشار این مصاحبهی گزارشگونه، 133 نفر کشته و 1200 نفر نیز بازداشت شدهاند.
دولت رئیسی میگوید که تمام تلاش خودرا برای سرکوب اعتراضات انجام خواهد داشت. بهگفتهی او «دشمنان خارجی پشت این ناآرامیها و اعتراضات قرار دارند».
(م) در ادامه میگوید، ما بهسختی فرصتی برای بیان نارضایتی خود پیدا میکنیم.
(اف) میگوید، گرچه شرکت در تظاهرات با دشوارهای بسیاری همراه است، اما بهنظر میرسد که معترضین قصد تسلیم شدن ندارند. او میگوید، هماکنون (4 اکتبر 2022) تظاهراتکنندگان کمتر دیده میشوند؛ چراکه پلیس و سرویسهای امنیتی در همهجا حضور دارند. اما راههای دیگری هم برای بیان نارضایتی وجود دارد. مردم بهپشتبامها رفته و علیه رژیم شعار میدهند. عدهای در خیابانها میگردند و بوق میزنند.
نسل جدید
بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 2009 میلیونها ایران بهخیابانها آمدند [جنبش سبز]. آنها با انتخاب مجدد احمدی نژاد بهعنوان رئیس جمهور مخالف بودند. در سال 2019، پس از بالا رفتن بیسابقهی قیمت بنزین توسط دولت، دوباره مردم بهخیابانها آمدند.
(ب) میگوید، جالب این استکه شرکتکنندگان در این موج از اعتراض جسورتر شده و از پلیس ضدشورش ترس چندانی ندارند. بهنظر من دلیل این امر این استکه این نسل سرخوردگی و ظلمی را که ما پس از جنگ بین ایران عراق تجربه کردیم، تجربه نکرده است.
«امید در ناامیدی»
مردم پس از جنگ بین ایران و عراق تحت فشار همهجانبهی شدید قرار گرفتند. رهبران روحانی [یعنی: آخوندها] از هرترفندی استفاه کردند تا مردم نتوانند با فرهنگ غربی آشنایی پیدا کنند.
اما این نسل جدید بهاینترنت دسترسی دارد. آنها بهنسبت بهنسلهای قبلی بهدنیای غربی بسیار نزدیکترند. خانوادههایشان بهآنها اجازهی شرکت در تظاهرات را میدهند.
(م) میگوید، ما هم مانند همهی مردمی که زیر استبداد و دیکتاتوری زندگی کرده و میکنند، در روزگار سخت و سیاهی زندگی میکنیم. اما ما ایرانیها ضربالمثلی داریم: «در ناامیدی بسی امید است، پایان شب سیه سفید است».
*****
وسطهای این مقاله یک ویدیو نیز قرار دارد که ضمن نشان دادن تصاویری از جنبش جاری در ایران، چند نفر هم بهزبانهای فارسی و انگلیسی و هلندی از هلندیها برای پشتیبانی در امر خبررسانی تشکر میکنند.