بهلحاظ تاریخی، همانند دوران میان دو جنگ، فاشیسم در لحظات بحران سیستماتیک حاد ظهور میکند، زمانی که سازوکارهای سنتی حکمرانی و انسجام اجتماعی تضعیف شده است. در چنین شرایطی، مبارزه با فاشیسم تنها بهمقاومت دفاعی در برابر مظاهر آن ــمانند سیاستهای ضدمهاجرتی سختگیرانه، اقتدارگرایی و ایدئولوژیهای نژادپرستانهــ محدود نمیشود. گرچه این مبارزات لازماند، اما بهتنهایی کافی نیستند. چالش عمیقتر در این است که گروههای فرودست ــاستثمار شدهها و سرکوبشدگان را قادر سازیم تا از تعبیر دیگری از گرامشی استفاده کنندــ تا از نظر سیاسی حول پروژهای دگرگونکننده که هدفش شکستن نظم اجتماعی حاکم است، جمع شوند. بدون چنین نیروی ضدهژمونیک منسجمی، فاشیسم میتواند از نارضایتیها سوءِ استفاده کرده و این نارضایتی را بهمسیرهای ارتجاعی [و بسیار ویرانگر] هدایت کند.
جهان بهسوی یک نظم اجتماعی نئوفاشیستی حرکت میکند
منبع: https://www.clarte.se/vi-gar-mot-en-ny-fascistisk-samhallsordning/
ترجمه: سارا طاهری
توضیح کوتاهی از سایت رفاقت کارگری
مقالهی حاضر ضمن اینکه تصویر نسبتاً جامع و مختصری از فرآیندهای راهبر بهشکلگیری و گسترش گروهبندیهای نئوفاشیستی (اعم از پارلمانی یا «غیرپارلمانی»)، و همچنین استقرار دولتیِ فاشیسم ارائه میدهد؛ اما بهلحاظ تحلیلی، بهویژه در زمینهی چگونگی انباشت سرمایه و ویژگیهای طبقهی سرمایهدار جهانی در حال حاضر در حد ارائهی تصویرهای درست متوقف میماند و عرصهی تحلیل اقتصادیـسیاسی و مقولهای بهنام طبقهی سرمایهدار فراملی را عملاً بهنوشتههای دیگر وامیسپارد. گرچه در این زمینه مقالات و کتابهای متعددی وجود دارد، اما ازآنجاکه دو نوشته (یکی مقاله و دیگری کتاب) برای ما آشناترین است؛ از اینرو، بهخوانندهی کنجاو توصیه میکنیم که درصورت تمایل این دو نوشته را نیز در لیست مطالعاتی خود بگنجاند:
1ـ مقالهی بحران جهانی سرمایهداری و فاشیسم قرن بیستویکم: آنسوی کارزار ترامپ[1]
2ـ کتاب دولت پلیسیجهانی[2]
[2] http://www.refaghat.org/index.php/literature-and-art/books/569-global-police-state