مبارزات کارگری در ایران
23 دی 1393 | بازدید: 5871

من شارلی ابدو نیستم

نوشته: رفاقت کارگری

توضیح رفاقت کارگری: علی رغم اینکه روش عمومی سایت رفاقت کارگری فقط انتشار مطالبی است که توسط رفقای همکار سایت نوشته یا ترجمه شده اند، و دلیل اعمال این روش تلاش برای جلوگیری از تبدیل شدن به یک هاب Hub عمومی از مطالب کارگری است، اما در برخی موارد ضرورت دارد که برای این روش عام استثنا قائل شویم. اطلاعیه رضا رخشان با عنوان «من شارلی ابدو نیستم» از جملۀ این موارد است.


من شارلی ابدو نیستم - نوشتۀ رضا رخشان


واقعه  تروریستی دلخراشی که این روزها در فرانسه رخداد ومنجر به مرگ چندین انسان گردید قلب همه ما را بدرد آورده است.طبیعتا هر گونه دلیلی جهت توجیه چنین این اعمالی بدور از اخلاق و انسانیت است. اما از طرف دیگر مدیای سرمایه داری از لحظه ای که این حادثه  واقع شد بسرعت انرا حمله ای به آزادی بیان قلمداد کرده و انتحار کنندگان را مخالف این اصل اساسی در مناسبات لیبرال دموکراسی وانمود می کردند. در نتیجه کشته شدگان مجله فکاهی شارلی ابدو که چندی پیش کاریکاتورهای پیامبر اسلام را منتشر کرده بود را شهدای ازادی بیان معرفی کرده ودر تظاهراتی که دو روز پیش در فرانسه صورت گرفت شعار"من شارلی هستم"مهمترین شعار بود.مشکل من با اینجای داستان است.

مناسبات سرمایه داری در ذات خود منشا شکاف طبقاتی و اختلاف منافع  بین لایه های بالایی و زیرین جامعه است.این لایه های بالایی هستند که بدلیل بهره مندی از مواهب چنین مناسباتی تلاش میکنند تا با وجود رسانه ها و قدرت حاکمه ؛ هزمونی خود را بر سایر طبقات اعمال کنند. معمولا بیشترین وفاداری و تعصب آرمانی نسبت به این مناسبات از سوی سرمایه داران که بهرمندان واقعی سرمایه داری هستند صورت میگیرد. من بجد باور دارم که در پشت هر گونه شعارهای لیبرال دموکراسی ٰنظیر ازادی بیان؛حقوق بشر و غیره منافع سرمایه نهفته است. هیچ بودگان و بیچارگان در مناسباتی که همه امور به گرد سرمایه می چرخد ؛ کی ازادی بیان داشته اند؟ چرا که این قبیل امور نظیر ازادی بیان ؛ حقوق شهروندی ؛حقوق عمومی و غیره که در تقابل با سایر افراد معنا میدهند نقش سرمایه در چرخش قانون به یک سوی این مجادله ؛اصل اساسیست. آزادی از نظر عمال سرمایه ؛تنها در درون این سیستم معنا میدهد. ولاغیر. از طرف دیگر؛ برای  ملتهای فقیر و بیچاره (کشورهای اسلامی نظیر پاکستان وا فغانستان و سایر ملل فقیر ودرمانده که بیشتر افراط گرایی در آن بچشم می اید) که  انسان از هرگونه لوازم مادی جهت تحقق یک زندگی انسانی  درمانده میگردد؛نتیجتا  بسمت تنها عنصر باقیمانده در زندگی خود که اتفاقا ماهیت مادی ندارد(اما بشارت یک زندگی عالی وانسانی  بعد از فردای مرگ در آن وجود دارد)یعنی مذهب؛منقبض میشوند. تنها چاره کار را جهت رسیدن به رفاه وارامش جاودانه و فرار از مصائب و دشواریهای این جهان حاضر را در اعمال تندروانه شعائر دینی میبینند.تقریبا همه تروریستها از کشورهای فقیر و جنگزده  می ایند و عقبه آنرا با خود دارند. و حتا در خود پاریس که نام یک شهر است اما با  پایگاه طبقاتی بسیار؛ضاربان از حومه جنوبی وفقیر نشین بوده اند.بنا بگفته همسایگان ؛آنها افرادی معمولی و ارام که با همه مهربان بودند. پس ضد انسان غربی نبودند. با محیط خود  ستیز نداشته اند.آنها بسراغ شارلی ابدو رفتند که با کاریکاتورهای موهن خود ،بواقع  آخرین ضربه را بر پیکر تحقیر شدگان وارد کردند. چون که تنها چیزی که برایشان مانده بود را در معرض خطر می دیدند.همه انسانها برای آخرین چیزشان تا پای جان می جنگند. قصد من دفاع از این اعمال تروریستی نیست بلکه از حیث اسیب شناسی اجتماعی ؛این مناسبات سرمایه داری بود که اکثریتی را از مالکیت خلع ید کرد. این مناسبات ظالمانه بود که  حسرت یک زندگی انسانی را بر دل خیل عظیمی از انسانها  نشاند.نهایتا  ازین دنیای مادی دست شستند و در رویای بهشت خود بودند که شارلی ابدو این یگانه دارایشان را هدف قرار داد. بنظر من این حرکتی بیرحمانه وتحقیر کننده است.نه با توجیه ازادی بیان ونه هیچ چیز دیگر .

رضا رخشان

23 دیماه 1393