rss feed

02 تیر 1396 | بازدید: 2386

خصوصی سازی هفت تپه و امنیتی کردن آن؟

نوشته شده توسط سندیکای هفت تپه

در سالهای اخیر بحث اجرای متم اصل 44 قانون اساسی ،ورد زبان همه سیاستمداران و اقتصاددانان ایران بوده است. گویی اجرای این اصل تنها راه نجات اقتصاد ایران از گردنه نابودیست.اما اجرای تاکنونی آن، بهمراه نتایج حاصله،جای هیچ شکی برای عموم کارگران باقی نگذاشته است که این اصل ،خانه خراب کن معیشت و آجر کردن نان کارگران است.

حالا هی آقای روحانی مرتب تکرار کند که این اصل در گذشته درست اجرا نشده است و کار ما درست است ،پیدا کنید پرتقال فروش را. کارگران کجای ایران از موهبات این اصل برخوردار شده اند؟ چه ثمری بجز ورشکستگی کارخانجات واخراج فله ای کارگران ،بهمراه داشته است؟ البته ناگفته پیداست که کارفرماها و سرمایه داران منتفعین واقعی این سیاست بوده اند. اما در هفت تپه اوضاع ما کارگران در وخامت شدیدی بسر می برد. تاخیرهای مکرر حقوقی، عدم پرداخت سهم بیمه کارفرما موجب شده است که دفترچه های بیمه تامین اجتماعی کارگران بی اعتبار باشند. استخدام کارگر به روش قرار داد سفید امضا که ستم دیگریست که در حق کارگران هفت تپه شده است واداشتن کارگران به جاسوسی از همدیگر، نصب دوربین های متعدد، بهمراه پهپاد در محیط کارخانه بجهت رصد وشناسایی حرکتهای اعتراضی کارگران، از برکات خصوصی سازی و اصل 44 برای ما کارگران بوده است. از سوی دیگر بدهکاری گسترده کارفرما به تامین اجتماعی موجب شده است که بیش از 340 تن از کارگران، از قبل از عید نوروز در برزخ جانکاهی قرار بگیرند چرا که کارفرما سهم 4 درصدی خود به تامین اجتماعی را پرداخت نمی کند تا این کارگران با وجود ترک کار بازنشسته شوند به عبارت ساده تر نه بازنشسته هستند و نه کارگر ازینجا رانده واز اون جا مانده آنهم بدون هیچگونه حقوقی. همه اینها نمونه های کوچکی هستند از بدبختیهای ما کارگران در هفت تپه. تازه این همه مصیبت نیست بطور مثال در هفته گذشته در اعتراض به عدم پرداخت سه ماه حقوق و دستمزد ،کارگران چاره ای بجز اعتصاب واعتراض نداشتند اما کارفرما در اقدامی تلافی جویانه و غیر انسانی، بیش از30 تن از کارگران را اخراج ویا معلق نمود. یعنی حق خواهی شما با مشت جواب داده می شود ما نمی دانیم که ایا دولت ازین اقدامات غیر قانونی وغیر انسانی که از سوی مالکان جدید شرکت صورت می گیرد، خبر دارد یا نه؟ اما این وضعیت همیشگی کارگران در دوسال اخیر وبعد از واگذاری به بخش خصوصی بوده است. به طور قاطع میتوان گفت که برای پرداخت حقوق و دستمزد در هرماهی، کارگران چاره ای جز اعتراض واعتصاب نداشته اند. این واکنش کارگران در مقابل قانون گریزی، بی خیالی و بی اخلاقی کارفرما صورت گرفته است که بهیچ عنوان داوطلبانه نبوده است. این کارفرما بوده است که موجب پدید آمدن مسائل امنیتی شده است ونه کارگران. آقای روحانی، توسعه سیاسی وحقوق شهروندی پیش کش، ما گرسنه ایم. ما ناامید وبی دفاعیم. احساس ناامنی شغلی ومعیشتی بدترین اتفاقیست که برای یک انسان می افتد. با وجودیکه هر گونه تلاشی در جهت تشکل یابی کارگران(سندیکا) با مانع بلند زندان واخراج روبروست دست های ما بسته است و گرگی در روبرو، که قصد نابودی ما را دارد. بقول سعدی که می فرماید: در شهرما سنگها را بسته اند وسگها را باز.

ما کارگران، خواستار بازگشت شرکت نیشکر هفت تپه به مجموعه دولت هستیم. مالکین جدید نیامده اند تا ما نانی به کف آریم بلکه قصدشان آجر کردن این نان است. و ما چاره ای بجز دفاع از هستی وکیان خود نداریم. این دفاع، دفاع از زندگی، حیثیت و انسانیت ماست. ما خواسته ای بجز حق و حقوق کارگری خویش نداریم.

هفت تپه را دریابید

جمعی از کارگران وپرسنل شرکت نیشکر هفت تپه

تیرماه/1396

یادداشت‌ها

خاطرات یک دوست ـ قسمت بیست‌وسوم

دو پاراگرافِ آخر از قسمت بیستم‌‌ودوم

انگار نه انگار که ما دستگیر شدیم و باید بلافاصه به اتاق شکنجه برده می شدیم و کتک مان میزدند. ساعت ها بکندی اما طولانی میگذشت. پس چرا در اول دستگیر اون وحشی بازی خشونت بار را درآوردند. زمان خیلی به کندی میگذشت. آفتاب بالا آمده بود. گرما کمی که از تابش آفتاب بود سرمای تنم را کم کرد. سیگاری بکسانی که میخواستن داده شد. یکی یکی دستشویی بردن. با دستنبد از جلو چقدر احساس چالاکی داشتم. میشد شلوارم را پائین و بالا بکشم و بعدش دستم  را بشورم. دهانم را آب گرداندانم. چانه و سرم در حرکات شتشو درد داشت.

ادامه مطلب...

دنباله‌ی کوه‌پیمایی با نوه‌ها و گپ‌وگفت درباره‌ی «مؤلفه»[در جنبش]

این یک مقاله‌ی تحلیلی نیست. نگاهی مادرانه است، برخاسته از درد و دغدغه‌ی

پُر رنج شهریور و مهر 1401 تاکنون

                                                                                                                  *****

ـ خانوم دکتر این چیه، چقدر خوشمزه‌ ست؟ یادمون بدین با چی درست کردین؟

ـ نوش بشه بهتون زری جون، موادش هویج و کدو و سیب‌زمینی رنده شده، تخم مرغ، نمک و فلفل و نون. البته برای شما جوونا خیارشور هم توی لقمه‌هاتون گذاشتم.

ـ واا، چه راحت. پس منم میتونم درست کنم.

ـ زری جون مامان بزرگم یه آشپز بی نظیرِ توی خانواده و فامیله!

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت بیست‌ودوم

دو پاراگرافِ آخر از قسمت بیستم‌‌ویکم

در این نیمه شب یازدهم شهریور کوچه نقاشهای خیابان لُرزاده در ازدحام بی نظیری از مردم انباشه بود. اکثراً لباس راحتی خانه دربر داشتند. همسایگان قسمت پائین کوچه به بالاتر آمده بودند. همه در جوّی از حیرت و تک توک در اعتراض بودند. مأمورین در جواب «اینا چکار کردن مگه؟» میگفتند «خرابکارند» میخواستن محله شما رو بفرستن رو هوا.

ادامه مطلب...

پرسشی از مقوله‌ی [مؤلفه در جنبش]

در باره سنت باید معنی «سیرت» و «طبیعت» جنبشهای مردمی یا همونطور که شما گفتی (جنبش های توده ای) را از دو منظر دید؛ اول «رویّه و روشِ» تاکنونی رویدادها یا همان جنبشها، دوم به معنی «وجه ضروری تغییر» یا دقیقتر «وجه لازمِ حرکت».

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستم‌ویکم

دو پاراگرافِ آخر از قسمت بیستم

بخصوص کار تیمی هدف تبلیغی برای حرکت های«توده ای» را نیز همیشه منظور نظر خودش داشت. معمولا برای تیم های نظامی امکان حضور هر دو عرصه کارچریکی و کار تبلیغی درمیان توده های کارگری و یا دانشجویی وجود نداشت. مسئله ای که بعنوان یک تناقض تکنیکی و تاکتیکی تا آخر بهمراه فعالیت های سیاسی مخفیانه برای چریک­های شهری م. ل. باقی ماند. این صرف نظر از گرایشات طبقاتی نهفته در اینگونه مبارزات است که جای خودش را دارد.

ادامه مطلب...

* مبارزات کارگری در ایران:

* کتاب و داستان کوتاه:

* ترجمه:


* گروندریسه

کالاها همه پول گذرا هستند. پول، کالای ماندنی است. هر چه تقسیم کار بیشتر شود، فراوردۀ بی واسطه، خاصیت میانجی بودن خود را در مبادلات بیشتر از دست می دهد. ضرورت یک وسیلۀ عام برای مبادله، وسیله ای مستقل از تولیدات خاص منفرد، بیشتر احساس میشود. وجود پول مستلزم تصور جدائی ارزش چیزها از جوهر مادی آنهاست.

* دست نوشته های اقتصادی و فلسفی

اگر محصول کار به کارگر تعلق نداشته باشد، اگر این محصول چون نیروئی بیگانه در برابر او قد علم میکند، فقط از آن جهت است که به آدم دیگری غیر از کارگر تعلق دارد. اگر فعالیت کارگر مایه عذاب و شکنجۀ اوست، پس باید برای دیگری منبع لذت و شادمانی زندگی اش باشد. نه خدا، نه طبیعت، بلکه فقط خود آدمی است که میتواند این نیروی بیگانه بر آدمی باشد.

* سرمایه (کاپیتال)

بمحض آنکه ابزار از آلتی در دست انسان مبدل به جزئی از یک دستگاه مکانیکى، مبدل به جزئی از یک ماشین شد، مکانیزم محرک نیز شکل مستقلی یافت که از قید محدودیت‌های نیروی انسانی بکلى آزاد بود. و همین که چنین شد، یک تک ماشین، که تا اینجا مورد بررسى ما بوده است، به مرتبۀ جزئى از اجزای یک سیستم تولید ماشینى سقوط کرد.

top