ویروس کرونا و بحران سرمایه داری جهانی
مالکیت بخش اعظم ثروت دنیا دردست عده ای که در اقلیت هستند و روند پرشتاب گسترش فقر، سلب مالکیت و محرومیت اکثریت مردم به این معنا بود که سرمایه فراملی روز به روز در یافتن مفری برای انباشت سود اضافه با مشکلات بیشتری مواجه می شود. با گسترش روزافزون نابرابری ها، بازار جهانی نیز فشرده تر شده و بحران ساختاری اشباع انباشت که سیستم با آن روبه روست، رنگ جدی تری به خود می گیرد.
ویروس کرونا و بحران سرمایه داری جهانی
نوشتهی: ویلیام رابینسون
ترجمه: رامین جوان
ویروس کرونا بازارهای سهام دنیا را به ورطه سقوط آزاد کشانده و تجارت جهانی را فلج و متوقف کرده است، اما فاجعه اقتصادی که به بار خواهد آورد از قبل پیشبینی می شد. این مشکل جرقه ای است که اقتصاد جهانی را که خود مستعد شعله ور شدن بود به آتش کشید؛ اقتصادی که هرگز به طور کامل پس از بحران مالی سال 2008 احیا نشد و از آن زمان تاکنون با تزلزل بر لبه پرتگاه بحرانی جدید در حرکت بود.
سرمایه داری جهانی این باور را به خود قبولاند که همه چیز خوب است. اما اسباب و دلایل ساختاری و اساسی بحران سال 2008 نه تنها رفع نگشته است، بلکه دائماً نیز تشدید شده است. خرید و فروش سهام به شکل جنون آمیز، بدهی های متغیر، غارت سرمایه های عمومی، رشد بیشاز حد بخش فناوری و نظامی کردن انباشت با حمایت همه جانبه دولت باعث شده است اقتصاد جهانی در طول سال های اخیر در مواجهه با رکود مزمن، دچار ناآرامی و آشفتگی شده و ناپایدار بودن خود را پنهان کند. اپیدمی کرونا گذراست و روزی به پایان خواهد رسید اما بحران سرمایه داری جهانی سرجای خود باقی می ماند.
بحران ساختاری سرمایه داری جهانی
همه نشانه های بحران اشباع انباشت برای مدتی وجود داشته اند. جهانی شدن سرمایه داری از اواخر دهه 1970، طبقات کارگر و توده مردم دنیا را در لاک دفاعی فرو برده است و تعادل و موازنه جهانی در ادامه دوره مبارزات توده ای در دهه 1960 و 1970، نیروهای طبقاتی را دربسیاری جهات به نفع سرمایه فراملی در دنیا تغییرداده است. اما جهانی سازی نیز تضادهای سرمایه داری را تشدید کرد. اشباع انباشت به وضعیتی اطلاق می گردد که در آن سرمایه های عظیمی تولید می شود، اما این سرمایه هیچ مجرای موثری برای سرمایه گذاری مجدد پیدا نمی کند، و در نتیجه راکد می شود. با رفع محدوديت های ملی و آزادكردن جریان سرمايه فراملی که در حال شکل گیری است، جهانی شدن بر ضد برنامه های اجتماعی بازتوزيعی عمل می کند که جهت گیری ذاتی سرمايه داری به قطبش اجتماعی Sozialen Polarisirung را تشدید می کنند که نتیجه آن تشدید گسترده بی سابقه نابرابری است که به اشباع انباشت کمک کرده است.
قطبش جهانی و اجتماعی و نابرابری اکنون به سطحی رسیده که تاکنون سابقه نداشته است. در سال 2018، یک درصد ثروتمندترین مردم دنیا بیش از نیمی از ثروت دنیا را در دست داشتند. این در حالی است که 80 درصد فقیرترین مردم تنها مالک 5/4 درصد این ثروت بوده اند.
نابرابری های این چنینی سرانجام به ضرر ثبات سیستم تمام خواهد شد، زیرا شکاف بین محصولات بالفعل (یا بالقوه) و ظرفیت جذب بازار روزبه روز بیشتر می شود.
مالکیت بخش اعظم ثروت دنیا دردست عده ای که در اقلیت هستند و روند پرشتاب گسترش فقر، سلب مالکیت و محرومیت اکثریت مردم به این معنا بود که سرمایه فراملی روز به روز در یافتن مفری برای انباشت سود اضافه با مشکلات بیشتری مواجه می شود. با گسترش روزافزون نابرابری ها، بازار جهانی نیز فشرده تر شده و بحران ساختاری اشباع انباشت که سیستم با آن روبه روست، رنگ جدی تری به خود می گیرد. آنچه از آن منتج می شود پیشروی قطبش اجتماعی و طبقاتی است که جزئی از پیامدهای سرمایه داری در بحران ساختاری فرورفته است.
اشباع انباشت حاصل کار چرخه تولید سرمایه داری است و حتی تا جایی پیش می رود که شاخصه آن می شود. اشباع انباشت در بازار به بحران اضافه تولید یا کمبود مصرف تعبیر می شود.
در طی سال های اخیر، بیکاری افزایش پیدا کرده و روند تولید صنعتی در جهان کندتر شده است. با ورود اقتصاد جهانی به عرصه رکود، سرمایه داران به سراغ سوداگری مالی رفته اند.
[اشباع انباشت] که مفری ندارد تابع هیچ قاعده و قانونی نیز نیست. شاهد مثال آن هم رکوردشکنی میزان سود شرکت های فراملی در سال 2010 یعنی هم زمان با وقتی بود که سرمایه گذاری شرکت ها کاهش پیدا کرد. ذخایر نقدینگی شرکت های سراسر دنیا در سال 2017 به چکاد 12 تریلیون دلار، یعنی بیش از ذخایر ارزی تمام بانک های مرکزی دنیا، رسید. در بحبوحه بحران بزرگ سال 2008، بانک مرکزی آمریکا به طور محرمانه متعهد شد مبلغ سرسام آور 16 تریلیون دلار به بانک ها و شرکت های سرتاسر دنیا کمک کند. اما بعد بانک ها و موسسات سرمایه گذاری این دلارها را بدون هیچ زحمتی در بازارهای کالای دنیا صرف سوداگری و خرید و فروش ارز دیجیتال و زمین کردند که با این کار «زمین خواری» Landraub به سبکی جدید را تشدید کردند.
به محض اینکه بازدهی سرمایه گذاری سوداگرانه در یک بخش با کاهش روبه رو می شد، طبقه سرمایه دار فراملی خیلی راحت سراغ بخش های دیگر میرفت تا مازاد خود را به آنجا منتقل کند. در نتیجه این فعالیت ها، شکاف بین اقتصاد مولد و سرمایه دروغین و سوداگر بیشتر و بیشتر می شود.
برای نمونه در سال 2018، محصول ناخالص جهانی یا ارزش کل کالاها و خدمات در حدود 75 تریلیون دلار تخمین زده می شد. این در حالی بود که ارزش بازار جهانی مواد خام و مشتقات به رقم حیرت آور 2/1 کوادریلیون رسیده بود.[هر کوادریلیون = هزار تریلیون]. این حجم از انباشت سرمایه دروغین در ظاهر نشان می داد اقتصاد احیا می شود اما تنها کاری که کرد آن بود که بحران را موقتا متوقف و به آینده موکول کرد و درعین حال در بلندمدت مشکلات و مسائل مذکور را تشدید می کرد.
علاوه بر سوداگری، رشد بدهی دولت، شرکت ها و مشتریان موتور رشد بود. اعطای اعتبار به مشتریان با دو هدف انجام می گرفت؛ نخست دلجویی از آنها، و دوم خلق تقاضا حتی در شرایطی که درآمدهای واقعی اکثریت مردم مصرف گرا سقوط پیدا کرده بود. خلق تقاضا نیز منوط به انجام مشاغل سخت و پرخطر است.
بدهی دولت و شرکتها نیز به سطح بیسابقه ای رسیده بود. ارزش بازار جهانی اوراق قرضه که شاخصی برای نشاندادن حجم کل بدهی دولت است نیز در سال 2017 از مرز 100 تریلیون دلار گذشت. این در حالی است که حجم کل بدهی دولت های سراسر جهان مربوط به سال 2016 به رقم گیج کننده 215 تریلیون دلار رسید.
مجموع بدهی شرکت های دنیا به 75 تریلیون دلار رسیده است؛ گفتنی است که در سال 2005 این رقم 32 تریلیون دلار بود. شرکت ها 13 تریلیون دلار اوراق قرضه منتشر کرده اند که بیش از دو برابر بدهی حاصل از استقراض از این طریق در بحران سال 2008 است. عدم پرداخت بدهی مصرف کننده، دولت یا شرکتها باعث ایجاد واکنش زنجیره وار و شدیدتر در روند نزولی اقتصاد جهانی خواهد شد.
در مجموع، سوداگری مالی، غارت خزانه دولت و رشدی که منشأ آن بدهی است قادر به حل بحران ساختاری سرمایه داری جهانی نیست. موانع و مشکلاتی بر سر راه رفع شرایط ساختاری مذکور که عامل بحران مالی سال 2008 بودند، وجود داشت.
هم زمان با عبور سرمایه داری جهانی از این موانع و مشکلات، تمرکز وسیع سرمایه مالی فراملی سیستم را بی ثبات می کرد. در چند سال اخیر، اقتصاد جهانی همچون یک بمب ساعتی هر آن آماده انفجار بود و تنها یک جرقه نیاز داشت تا آتش بگیرد. این جرقه به شکل ویروس کرونا ظاهر شده است.
تحولاتی که در راه است:
هیچ راه بازگشتی به شرایط طبیعی وجود ندارد
در حال حاضر تصمیم گیرندگان به سراغ تعهدات سرمایه ای جدیدی رفته اند. دولت آمریکا سرمایه اولیه ای به میزان 5/1 تریلیون دلار را به بانکهای والاستریت تزریق کرد. ترامپ به شرکت ها وعده تخفیف مالیاتی داده و به خطوط هوایی نیز اعلام کرده است چندین میلیارد دلار کمک خواهد کرد. در میان این شرکت ها می توان به صنعت نفت (که شامل فرآشد تزریق گاز و استخراج نیز می شود) و شرکت های خصوصی تولید دارو اشاره کرد. کاخ سفید متعهد شد در واکنش به بیماری همه گیر کرونا «بخش خصوصی را آزاد خواهد گذاشت و تمام توان خود را صرف تقویت قدرت بخش خصوصی خواهد کرد». هنوز بعید است دولت ترامپ چنین تعهداتی را برای کمک به میلیاردها کارگر فقیر نیز که در سراسر دنیا برای زنده ماندن می جنگند، پذیرفته باشد. براساس پیشبینی سازمان بین المللی کار، نزدیک به 25 میلیون نفر در سراسر دنیا براثر شیوع ویروس کرونا شغل خود را از دست خواهند داد. برخی نیز این پیشبینی را بسیار خوشبینانه می دانند. نزدیک به یک میلیارد کودک در سراسر دنیا به خاطر تعطیلی مدارس از این شرایط متاثر شده اند. صدها میلیون مهاجر بین المللی و پناهنده هیچ گونه دسترسی به امکانات بهداشتی ندارند. زندانیان زندان های پرجمعیت دنیا، بیخانمان ها و جنگ زدگان شدیدا در معرض حمله این ویروس هستند. سرمایه داران تلاش خواهند کرد با فرصت طلبی، از وضعیت بیکاری گسترده و عدم امنیت شغلی موجود استفاده کرده و قوانین و مقررات سختگیرانه ای را به نیروی کار تحمیل کنند.
کروناویروس عنان بحران سرمایه داری را آزاد کرده است. این بحران ممکن است حتی از خود ویروس نیز برای کارگران فقیر مرگ بارتر باشد. Union del Barrio که یک سازمان مردم نهادِ محبوب در شهر زادگاه من لس آنجلس است هشدار داد که «ویروس کرونا بی رحمی و قساوت بیمارگونه سرمایه داری را عیان کرده است» که برای مقابله با آن باید توده طبقه کارگر با همبستگی به مبارزه از پایین برخیزند.
جوهره خبیث فرهنگ فردگرایانه/مصرف گرایانه نقاب از چهره برداشته و در انتها تنها چیزی که می توانیم از بابت آن مطمئن باشیم آن است که این سیستم پرتناقض و زشت خو که تمام قد از پول صحبت می کند و نابرابری اجتماعی جزئی از آن است، بسیاری از جوامع ما را محکوم کرده است که با این ویروس دست و پنجه نرم کنند. این همبستگی در برابر اتاق فکرهایی که ترتیب داده اند باید در بالاترین حد باشد که خود معیاری است که نحوه رویارویی ما را با وضعیت تشنج آمیز و فردگرایی نئولیبرالیستی رواج یافته که خود را توسط رسانه های سرمایه داری نشان می دهد.
بعید است پیروزی دموکرات ها در انتخابات پیشروی ریاست جمهوری آمریکا عصر نئولیبرالیستی یا دوره هژمونی سرمایه مالی فراملی را تغییر دهد. جو بایدن، نامزد احتمالی حزب دموکرات آمریکا، که در تمام دوران خدمتش به دولت سرمایه داری مرهون و زیر بار منت اَبَرشرکت های مالی بوده است، در حال حاضر اعلام کرده است که در صورت پیروزی اش در انتخابات، والاستریت مسئول سیاست گزاری اقتصادی خواهد بود. در اوایل مارس، گزارش ها حاکی از آن بود که وی جیمی دایمن، بانک دار میلیاردر و مدیرعامل جی پی مورگان چیس را به عنوان وزیر خرانه داری کابینه خود در نظر گرفته است.
اما با این حال، نئولیبرالیسم هیچ ذخیره بیشتری نسبت به آنچه تاکنون نظام سرمایه داری از آن برخوردار بوده است، ندارد؛ یعنی آشوب و هرج و مرج مالی و انفجار اقتصادی. نظم موجود راه کارهای مقابله با آنچه را به درستی تعبیر به بحران بشریت می شود، به بنبست می کشاند. ثبات مجدد سرمایه داری، در صورت فراهم بودن امکان دستیابی، نیاز به ساختاربندی اساسی تری دارد که بازسازی بخش عمومی که به دلیل تسلط 40 ساله نظام سرمایه داری تقریبا چیزی از آن باقی نمانده است، جزئی از آن است و نباید توجه به منافع مالی شرکت ها را در رأس امور قرار داد. همچنین در کنار آن باید از نظریه پردازان و فعالین اندیشه گر آزادی خواه و سوسیالیست سراسر دنیا برای هم فکری دعوت به عمل آورد تا به این هدف جامه عمل پوشانیده شود و یا دستکم در جهت دستیابی به آن گام برداشته شود. اما نیروهای دیگری هم هستند که در شرایط فاجعه بار کنونی، به بُعد سیاسی سرمایه داری می پردازند. از سال 2008، جامعه جهانی قطبش سیاسی سریعی میان راست و چپ جامعه را تجربه کرد. این بحران قطعا احیاگر پروژه های راست گرا و فاشیستی خواهد بود که در بسیاری از کشورهای دنیا قابل مشاهده است که با قاطعیت میتوان گفت به همان ترتیب به جنگ ها و آشوب هایی که صاحبان ثروت وقدرت از آن حمایت می کنند دامن میزند، در نتیجه قطبش اجتماعی و درگیری های سیاسی واجتماعی هرچه بیشتر تشدید خواهد شد.
وقتی شرایط بحرانی فرا می رسد و هردم ژرفای بیشتری پیدا می کند، آن زمان است که تحولات سریع اجتماعی نیز اتفاق می افتند و بسته به نتیجه نبردهای میان نیروهای مدعی اجتماعی و طبقاتی، ممکن است جامعه به جهات مختلفی سوق پیدا کند. بورژوازی جنگ طبقاتی خود علیه فرودستان را از بالا شدت می بخشند. آنها هم زمان با تناسب قوا در هرکشوری ، به پیشروی دولت پلیسی-جهانی روی خواهند آورد تا نارضایتی و اعتراضات گسترده ای را که از سوی نیروی کار و فرودستان بُروز پیدا می کند، کنترل کنند. همان طور که همه جا از آن سخن گفته ام، این دولت برپایه اصل کنترل اجتماعی توده مردم فقیر و بی چیز و اصل فرصت های بارگیری مازاد و انباشت سرمایه از طریق گسترش مخارج نظامی دولت و خصوصی سازی سیستم های فرامرزی کنترل اجتماعی و سرکوب استوار است.
سیاست های در پیش گرفته شده توسط دولت سرمایه داری که از سال 2008 اقتصاد را حفظ کرده اند و اساساً راحت و بی دردسر هستند، دیگر تاثیرگذار نیستند. با افزایش سوداگری مالی و رشد ناشی از بدهی، نظامی کردن انباشت سرمایه که اتفاق افتاده، قابلیت آن را دارد که محرک اصلی اقتصاد جهانی سرمایه داری باشد. از دیرباز، جنگ ها نظام سرمایه داری را از بحران نجات داده اند و در عین حال افکار عمومی را از توجه به تنش های سیاسی و چالش های مشروعیت سیستم رامنحرف کرده اند.
دولت های دنیا تمام توان خود را صرف مقابله با این بیماری همه گیر نموده و شرایط کشور خود را اضطراری اعلام کرده اند. برای مقابله با بحرانی که هم اکنون سلامت مردم را تهدید می کند، این هماهنگی ضروری است.
سیستم در دوره پساکرونا که ویروس تحت کنترل قرار گرفت، تحت عنوان شرایط اضطراری تلاش خواهد کرد تا نارضایتی ها واعتراضات را کنترل و به اشکال استبدادیْ سرکوب کند، [به هرحال] تصمیم و اراده سرمایه داری در دوران [احتضار] کنترل شدیدتر برسیستم ارتباطات و تبادلات در فضای رسانه ای و کنترل اجتماعی آشکار سرکوب گرانه است ـ که همه این ها برای پیشبرد و تحکیم دولت پلیسی- جهانی است.
هم اکنون نیروهای نظامی و پلیسی در کشورهای مختلف دنیا به خدمت گرفته می شوند. در آمریکا، نیروی گارد ملی دستکم در 27 ایالت به صحنه آورده شده است و دادستانی آمریکا مخفیانه از کنگره درخواست کرده است مادامی که شرایط بدین منوال است حقوق بهداشتی و سلامت نادیده انگاشته شود.
در اروپا، کشورهای عضو ناتو مهیای «مانور دفاعی 2020» می شوند که برای ماه مه و یولی برنامه ریزی شده و به گفته مقامات امنیتی، این حجم از انتقال سربازان آمریکایی به اروپا طی 25 سال گذشته سابقه نداشته است. آیا قانون نظامی اجرایی می شود؟ بحران ناشی از بیماری همه گیر کرونا نابرابری، تنش سیاسی، نظامی گری و اقتدارگرایی بیشتر را در پی خواهد داشت. اگر سرنگونی سیستم برای برخی مطلوب نباشد، تنها راه برون رفت از بحران همانا وارونه نمودن روند تشدید نابرابری ها از طریق توزیع مجدد ثروت و قدرت به سمت طبقات پایین جامعه است. این مهم [یا حتی گرفتن برخی امتیازات به نفع فرودستان] در صلح و آرامش و به دور از جنگ طبقاتی و به عقب راندن فرادستان امکان پذیر نخواهد بود.
به نظر می رسد آگاهی عموم مردم دنیا در خصوص لزوم همبستگی اساسی و کمک های متقابل در مواجهه با این بیماری همه گیر در حال بالارفتن است. چپ سوسیالیست و تمامی نیرهای پیشرو در حال حاضر باید درجهت بازسازی نظری-سیاسی و مداخله هماوردجویانه کمر همت گمارد وجایگاه خود را دوباره در پیکارهای حی و حاضر بدست آورد و در راه رفع تهدید جنگ امپریالیستی و دولت پلیسی جهانی همت گمارد و خیزش های پیشِ رو را رهبری کرده تا آن را به سمتی هدایت کند که به توانمندسازی طبقات کارگر و توده های مردم بی انجامد تا بدین ترتیب مطابق با منافع زحمتکشان، با بحران مقابله کند.
یادداشتها
خاطرات یک دوست ـ قسمت 30
چند پاراگرافِ آخر از قسمت بیستمونهم
البته غلام بعد از این مواجهه و توضیح خبری برایم شرح داد که لازم بوده اصل مسئله را با چند نفر درمیان میگذاشته و از این دو نفر برای تمایل بهمشارکت سئوال میکرده که حاضر بهفرار هستند؟ هر دو نپذیرفته بودند، اما عضو سلول یک (کسی که خبر را بهما میداد و علی را هم بهشهادت میگرفت) ضمن آرزوی موفقیت، قبول نکرده بود. ولی شخص سلول دیگر اساساً چنین اقدامی را ناموفق و بهشدت برعلیه جو زندان و در جهت تشدید سرکوب ساواک دیده بود. اما گویا غلام نتوانسته بود که مصلحتی با وی موافقت کند و ذهن او را از این ماجرا پَرت کند. مثلاً خودش را مجاب و موافق با ادله وی نشان دهد. شاید هم با وی بحث کرده بوده که من نمیدانم. در واقع، این رفیق ما حرکت را یک جوری «وِتو» کرده بود. اما موجبی برای کسی ایجاد نکرده بود. آن روز و آن شب همه جا را دو بار توسط مسئول بند بازدید کردند. مسئول نگهبان تذکر داد که درِ اتاقها(سلولها) اصلاً بسته نشود.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستونهم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت بیستموهشتم
......
بیژن (هیرمنپور) با من مرتب وقت میگذاشت و برایم از تجارب و دانستههایش با دقت و گسترده میگفت. این پیوند گرچه بنا بر حادثهی جدایی ما ازهم و انتقال من از قزل قلعه دیری نپائید، اما عمق تأثیرات او را میتوانم بهیاد بیاورم که در تشخیصهای بعدی و انتخابهای آتیام تعیینکننده بود. وقتی از مجاهدین و رجوی صحبت شد، او برایم از احساس عمومی در دانشکده حقوق نسبت بهوی گفت: «در میان جمع دانشجویان شخصی مشکوک و غیرقابل اطمینان بود.» جز برخی از حداقلهای ارتباطی، همه از او دوری میکردند. و این گویا نه تنها از تیپ شخصیت و منشهای رفتاری نامتعارف او، بلکه از نگاهی نیز متأثر بود که «مییپنداشتند ساواکی است.»
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستوهشتم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت بیستموهفتم
.... من وسط نیمکت نشستم، بلافاصله رئیس بند که مرد کوتاه قد و تنومندی بود آمد و روبروی من نشست. تنهاش را بهعقب تکیه داد دو دستش را بهلبه نیمکت گرفت، جفت پای چکمه پوشش را بالا آورد و محکم بهصورت من کوبید. بسیار سریع و خیلی غیرمترقبه این حرکت را کرد، سرم از پشت بهمیلههای پنجره خورد و شکست و خون بهداخل لباسم راه گرفت. در اثر ضربه مستقیم لگدْ صورتم متورم و کبود شد، دهان و بینیام بهشدت خون افتاد. او بلافاصله بلند شد و تا من بخودم بیایم چند مشت محکم بهسر و روی من کوبید و بلافاصله از داخل اطاقک بیرون رفت و زندانی پیاده شده را سوار کرد. زندانی این قیافهی بهسرعت تغییر یافتهی مرا با حیرت و وحشت غیرقابل کنترلی دید وخشم خود را با شعار دادن علیه ساواک اظهار کرد. و شروع کرد بهفحش دادن بهزندانبان. ماشین راه افتاد و بهسرعت بهزندان قزل قلعه رفت. مدتی مرا در حیاط بیرونی، روبروی دفتر ساقی رئیس زندان، نگه داشتند. بعد بهاطاق ساقی بردند.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستوهفتم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت بیستموششم
یک روز وسطهای روز بود که نگهبان در اتاق را باز کرد و گفت حاظر باشید، بازدید داریم. دقایقی بعد همهی سربازجوها بهترتیب سلسلهمراتب وارد اتاق شدند. در آستانهی در کنار هم ایستادند. سر دستهشان حسینزاده بود. عضدی و منوچهری و چندتای دیگر هم بودند. همه با سروضع (بزک کرده) کتوشلوار و کراوات و کفشهای براق که روی کفپوش اتاق پا گذاشتند. با ورودشان قدم زدن بعضیها که وسط اتاق راه میرفتند، متوقف شد. چند نفر از کسانی که نشته بودند، بهسرعت و بقیه هم با تأخیر و اکراه بلند شدند و ایستادند. هیچ گفتگو و حالت و رفتاری حاکی از ادای احترام در بین نبود. نه کسی سلام کرد و نه خشنودی از این دیدار در بین بود
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستوششم
بههرحال، موقع بدرود بود. نگهبان آمد و مرا پس از وداع گرم با همسلولیها از آنجا برد. اما محل زندان بعدی چند قدمیِ همین سلولها بود. جایی که به آن حیاط یک و حیاط دو میگفتند و در دو طبقه و چهار اتاق بزرگ بود. من به حیاط یک اتاق یک برده شدم. فضایی چهل، پنجاه متری با بیش از سی زندانی بازداشتی که هنوز به دادگاه نرفته و حکم نگرفته بودند. اتاقی که از یک راهرو، درِ ورودی کاملا بستهای داشت، و از یک طرف پنجره هایی داشت که به باغچه انبوهی ناظر و کاملاً محفوظ بود و با کرکرههای ثابت آهنی از فضای آزاد جدا میشد، که نور کمی را به داخل اجازه میداد و مانع دید مناسب بیرون هم بود.
ادامه مطلب...* مبارزات کارگری در ایران:
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»- قسمت دوم
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»
- بیانیه شماره دوم کمیته دفاع از کارگران اعتصابی
- تشکل مستقلِ محدود یا تشکل «گسترده»ی وابسته؟!
- این یک بیانیهی کارگری نیست!
- آیا کافکا بهایران هم میرود تا از هفتتپه بازدید کند !؟
- نامهای برای تو رفیق
- مبارزه طبقاتی و حداقل مزد
- ما و سوسیال دمکراسی- قسمت اول
- تجمع اول ماه می: بازخوانی مواضع
- از عصیان همگانی برعلیه گرانی تا قیام انقلابی برعلیه نظام سرمایهداری!؟
- ائتلاف مقدس
- وقتی سکه یک پول سیاه است!
- دو زمین [در امر مبارزهی طبقاتی]
- «شوراگراییِ» خردهبورژوایی و اسماعیل بخشی
- در مذمت قیام بیسر!
- هفتتپه، تاکتیکها و راستای طبقاتی
- تقاضای حکم اعدام برای «جرجیس»!؟
- سکۀ ضرب شدۀ فمنیسم
- نکاتی درباره اعتصاب معلمان
- تردستی و تاریخ، در نقد محمدرضا سوداگر و سید جواد طباطبایی
- دختران مصلوب خیابان انقلاب
- «رژیمچنج» یا سرنگونی سوسیالیستی؟!
- هفتتپه و پاسخی دوستانه بهسؤال یک دوست
- اتحادیه آزاد در هفتتپه چکار میکند؟
- دربارهی جنبش 96؛ سرنگونی یا انقلاب اجتماعی!؟
- دربارهی ماهیت و راهکارهای سیاسیـطبقاتی جنبش دیماه 96
- زلزلهی کرمانشاه، ستیز جناحها و جایگاه چپِ آکسیونیست!؟
- «اتحادیه مستقل کارگران ایران» از تخیل تا شایعه
- هزارتوی تعیین دستمزد در آینه هزارتوی چپهای منفرد و «متشکل»
- شلاق در مقابله با نوزایی در جنبش کارگری
- اعتماد کارگران رایگان بهدست نمیآید
- زحمتکشان آذری زبان در بیراههی «ستم ملی»
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت دوم)
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت اول)
- در اندوه مرگ یک رفیق
- دفاع از جنبش مستقل کارگری
- اطلاعیه پایان همکاری با «اتحاد بینالمللی در حمایت از کارگران در ایران»
- امضا برعلیه «دولت»، اما با کمک حکومتیان ضد«دولت»!!
- توطئهی خانه «کارگر»؛ کارگر ایرانی افغانیتبار و سازمانیابی طبقاتی در ایران
- تفاهم هستهای؛ جام زهر یا تحول استراتژیک
- نه، خون کارگر افغانی بنفش نیست؟
- تبریک بهبووورژواهای ناب ایرانی
- همچنان ایستاده ایم
- دربارهی امکانات، ملزومات و ضرورت تشکل طبقاتی کارگران
- من شارلی ابدو نیستم
- دربارهی خطابیه رضا رخشان بهمعدنچیان دنباس
- قطع همکاری با سایت امید یا «تدارک کمونیستی»
- ایجاد حزب کمونیستی طبقهی کارگر یا التجا بهنهادهای حقوقبشری!؟
- تکذیبیه اسانلو و نجواهای یک متکبر گوشهنشین!
- ائتلافهای جدید، از طرفداران مجمع عمومی تا پیروان محجوب{*}
- دلم برای اسانلو میسوزد!
- اسانلو، گذر از سوءِ تفاهم، بهسوی «تفاهم»!
- نامهی سرگشاده بهدوستانم در اتحاد بینالمللی حمایت از کارگران
- «لیبر استارت»، «کنفرانس استانبول» و «هیستادروت»
- «لیبر استارت»، «سولیداریتیسنتر» و «اتحاد بینالمللی...»
- «جنبش» مجامع عمومی!! بورژوایی یا کارگری؟
- خودشیفتگی در مقابل حقیقت سخت زندگی
- فعالین کارگری، کجای این «جنبش» ایستادهاند؟
- چکامهی آینده یا مرثیه برای گذشته؟
- کندوکاوی در ماهیت «جنگ» و «کمیتهی ضدجنگ»
- کالبدشکافی یک پرخاش
- توطئهی احیای «خانهکارگر» را افشا کنیم
- کالبدشکافیِ یک فریب
- سندیکای شرکت واحد، رفرمیسم و انقلاب سوسیالیستی
* کتاب و داستان کوتاه:
- دولت پلیسیجهانی
- نقد و بازخوانى آنچه بر من گذشت
- بازنویسی کاپیتال جلد سوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد دوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد اول، ایرج اسکندری
- کتاب سرمایهداری و نسلکشی ساختاری
- آگاهی طبقاتی-سوسیالیستی، تحزب انقلابی-کمونیستی و کسب پرولتاریایی قدرت...
- الفبای کمونیسم
- کتابِ پسنشینیِ انقلاب روسیه 24-1920
- در دفاع از انقلاب اکتبر
- نظریه عمومی حقوق و مارکسیسم
- آ. کولنتای - اپوزیسیون کارگری
- آخرین آواز ققنوس
- اوضاعِ بوقلمونی و دبیرکل
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- آغاز پرولترها
- آیا سایهها درست میاندیشند؟
- دادگاه عدل آشکار سرمایه
- نبرد رخساره
- آلاهو... چی فرمودین؟! (نمایشنامه در هفت پرده)
- اعتراض نیروی کار در اروپا
- یادی از دوستی و دوستان
- خندۀ اسب چوبی
- پرکاد کوچک
- راعش و «چشم انداز»های نوین در خاورسیاه!
- داستان کوتاه: قایق های رودخانه هودسون
- روبسپیر و انقلاب فرانسه
- موتسارت، پیش درآمدی بر انقلاب
- تاریخ کمون پاریس - لیسا گاره
- ژنرال عبدالکریم لاهیجی و روزشمار حمله اتمی به تهران
* کارگاه هنر و ادبیات کارگری
- شاعر و انقلاب
- نام مرا تمام جهان میداند: کارگرم
- «فروشنده»ی اصغر فرهادی برعلیه «مرگ فروشنده»ی آرتور میلر
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- و اما قصهگوی دروغپرداز!؟
- جغد شوم جنگ
- سرود پرولتاریا
- سرود پرچم سرخ
- به آنها که پس از ما به دنیا می آیند
- بافق (کاری از پویان و ناصر فرد)
- انقلابی سخت در دنیا به پا باید نمود
- اگر کوسه ها آدم بودند
- سوما - ترکیه
- پول - برتولت برشت
- سری با من به شام بیا
- کارل مارکس و شکسپیر
- اودسای خونین
* ترجمه:
- رفرمیستها هم اضمحلال را دریافتهاند
- .بررسی نظریه انقلاب مداوم
- آنتونیو نگری ـ امپراتوری / محدودیتهای نظری و عملی آتونومیستها
- آیا اشغال وال استریت کمونیسم است؟[*]
- اتحادیه ها و دیکتاتوری پرولتاریا
- اجلاس تغییرات اقلیمیِ گلاسکو
- اصلاحات اقتصادی چین و گشایش در چهلمین سال دستآوردهای گذشته و چالشهای پیشِرو
- امپراتوری پساانسانی سرمایهداری[1]
- انقلاب مداوم
- انگلس: نظریهپرداز انقلاب و نظریهپرداز جنگ
- بُرهههای تاریخیِ راهبر بهوضعیت کنونی: انقلاب جهانی یا تجدید آرایش سرمایه؟
- بوروتبا: انتخابات در برابر لوله تفنگ فاشیسم!
- پناهندگی 438 سرباز اوکراینی به روسیه
- پیدایش حومه نشینان فقیر در آمریکا
- پیرامون رابطه خودسازمانیابی طبقه کارگر با حزب پیشگام
- تأملات مقدماتی در مورد کروناویروس و پیآیندهای آن
- تاوان تاریخی [انقلابی روسیه]
- تروریسم بهاصطلاح نوین[!]
- جنبش شوراهای کارخانه در تورین
- جنبش مردم یا چرخهی «سازمانهای غیردولتی»
- جوانان و مردم فقیر قربانیان اصلی بحران در کشورهای ثروتمند
- چرا امپریالیسم [همواره] بهنسلکشی باز میگردد؟
- دستان اوباما در اودسا به خون آغشته است!
- رهایی، دانش و سیاست از دیدگاه مارکس
- روسپیگری و روشهای مبارزه با آن
- سرگذشت 8 زن در روند انقلاب روسیه
- سقوط MH17 توسط جنگنده های نیروی هوائی اوکراین
- سکوت را بشکنید! یک جنگ جهانی دیگر از دور دیده میشود!
- سه تصویر از «رؤیای آمریکایی»
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- شاعر و انقلاب
- فساد در اتحادیههای کارگری کانادا
- فقر کودکان در بریتانیا
- قرائت گرامشی
- کمون پاریس و قدرت کارگری
- گروه 20، تجارت و ثبات مالی
- لایحه موسوم به«حق کار»، میخواهد کارگران را بهکشتن بدهد
- ماركس و خودرهایی
- ماركسیستها و مذهب ـ دیروز و امروز
- مانیفست برابری فرانسوا نوئل بابوف معروف بهگراکوس[1]
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- ملاحظاتی درباره تاریخ انترناسیونال اول
- ممنوعیت حزب کمونیست: گامی به سوی دیکتاتوری
- نقش کثیف غرب در سوریه
- نگاهی روششناسانه بهمالتیتود [انبوه بسیارگونه]
- واپسین خواستهی جو هیل
- واپسین نامهی گراکوس بابوف بههمسر و فرزندانش بههمراه خلاصهای از زندگی او
- ویروس کرونا و بحران سرمایه داری جهانی
- یک نگاه سوسیالیستی بهسرزمینی زیر شلاق آپارتاید سرمایه