rss feed

04 ارديبهشت 1395 | بازدید: 7086

جغد شوم جنگ

نوشته شده توسط پویان فرد

30jul2014---o-palestino-bushra-shanan-25-designer-grafico-disse-que-ja-tinha-notado-que-em-muitas-imagens-das-explosoes-aparecem-formas-e-formas-no-ceu-entao-viu-que-alguns-artistas-em-gaza-estavam-1

کاری از کارگاه هنر و ادبیات کارگری: به امید این‌که طبقه‌ی کارگر همه‌ی کشورهای جهان در برگذاری جنبش اول ماه می گامی در مقابله با شکم سیری ناپذیر جنگ بردارند؛جنگی که می‌رود تا جهان را ببلعد.   

 

 


 

       

 

چنان جغد شومی صدا می‌کنی                                  چنان زوزه‌ی مرگ  فنا می‌کنی

 تو جنگی و بمبی و مرگ و عذاب                             تو سودت ز خونم بنا می‌کنی

منم کودک سوری و بر تنم                                       ز چنگال سودت شده هر غمم

 منم اهل بغداد و در اضطراب                                       تو آسوده‌خاطر، تو راحت بخواب

 

 

تو سرمایه‌دار و منم کارگر                                      تو ویران‌گر خانه‌ی من دگر

 تو سوداگر خون هر کودکی                                    من آغازگر راهی از نو دگر

تو سرمایه‌دار و منم کارگر                                      که ویران کنم زین بنایت دگر

 بسازم ز دستم ره عشق را                                       کنم جاودانه ز انسان دگر

 

 

فلسطین چو لبنان حلب یا که شام                                بسوزد در آتش نگیرد تمام

 زسود است زسهم است زغارت که جنگ                     چنان است که دارد چنین قهر دوام

 پدر مرده و مادرم غرق خون                                        تنم آسی و درد من نا تموم

 ز روئیای کودک چه مانده به جا                                ز عصیان ز فریاد ز بیداد و داد

 

 

پرولتر نداری تو جایی وطن                                    وطن باشد آنجا که نیست زجر تن      

 در آنجا که سازی تو تاریخ نو                                  در آنجا رها سازی زنجیر تن  

 پرولتر تا باید کنی چاره‌ای                                       مگر مانی تنها تو آواره‌ای

 بسازی زاین باره حزبی  دگر                                     برای من و ما و کل بشر

 

 

در ایران چو کابل که هست فقر و جنگ                         در اوکراین که خونتای دارند تنفگ

 در این شومی و ترس و عذاب                                     پرولتر فراخوان، رها کن تو انسان از این التهاب

 پرولتر تو دانی چاره‌ی این درد را                                رها کن ز خویشتن بند زنجیر فقر را

 رها کن ز خویشتن فروش نیروی کار                            بنا کن به پا کن جهانی دگر پر انفتخار 

 

 

دیدگاه‌ها  

#1 حمید رضا بوستانی 1395-09-30 03:11
به جغدجنگ بگویید
کبوتران آشتی
مرغان بسمل نیستند
آنها از کرکسها بیزارند
حتی به منقارشان اگر
شاخه های زیتون باشد.
حمید رضا بوستانی / زیرچترشعر zirechatresher

You have no rights to post comments

یادداشت‌ها

نامه‌ی سرگشاده‌ی دانشگاهیان هلند به‌رؤسای آموزش عالی

به‌مدیران تمامی مؤسسات آموزش عالی در هلند:

ما کارکنان، پژوهشگران و فارغ‌التحصیلان کالج‌ها، دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی سراسر هلند، این نامه‌ی سرگشاده را برای شما می‌نویسیم تا شما به‌رعایت موارد زیر فرابخوانیم:

الف) به‌رسمیت شناختن نسل‌کشی مداوم مردم فلسطین و پایبندی به‌مسئولیت اخلاقی ناشی از آن، [که چیزی جز] قطع رابطه با همه‌ی مؤسسات، پروژه‌ها و شرکت‌هایی است که به‌نوعی با این نسل‌کشی همکاری می‌کنند.

ب) تلاش برای پایان دادن به‌خشونت پلیس در محوطه‌های دانشگاهی هلند.

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت چهل‌وپنجم

چند پاراگرافِ آخر از قسمت چهل‌وچهارم

وضعیت بیرون آمدن من هم با همین ترتیب بود.  اسمم را که صدا زدند به سمت در رفتم. در که باز شد گویی به مسیلی رانده شده باشم به سمت بالا سوق یافتم و با فاصله کمی بردوش این و آن قرار گرفتم . مردم شعار می دادند و بر زندانی سیاسی درود می فرستادند. و زندانیان نیز شعار می دادیم و به «خلق قهرمان» درود می فرستادیم. فاصله عرض میدان که چند ده قدمی بیش نبود به کندی می گذشت. وقتی از میان جمعیت قدم به قدم می گذشتیم با دست دادن بسیاری در نزدیکی خود مواجه می شدیم. مهر و عطوفتی در که پاداش قهری بود نسبت به دستگاهی که این بند را زاده بود داشتیم و اینک این بند گسسته بود.

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت چهل‌وچهارم

 

چند پاراگرافِ آخر از قسمت چهل‌وسوم

در یک برنامه تلویزیونی طراحی شده (آنطور که در روزنامه های آن دوران ضبط است 342 نفر) را بطور نشسته در یک سالنی به نمایش گذاشتند. یکنفر بیانیه ای را از روی کاغذی (چنانکه بیاد می آورم منوچهر مقدم سلیمی)خواند و اعلام «برائت» از گذشته و «سپاس از مراحم مولوکانه» در بخشودگی «جرایم» و پیشینه شان را اشاره کرد و در پایان یک صدای ضبط شده ای بروی تصویر می آمد که گویا این عده دارند میگویند «سپاس آریا مهرا».

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت چهل‌وسوم

چند پاراگرافِ آخر از قسمت چهلم‌ودوم

ساواک برای پائین نگهداشتن آمار زندانی ها ما را به زندان عادی فرستاده بود. صلیب سرخ از طرقی پیگیر شده بود. برای همین دوباره مارا بزندان عمومی (شماره یک) برگرداند. در بار دوم بازدید صلیب سرخ در بند شش زندان شماره یک قصر بودم.

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت چهل‌ودوم

چند پاراگرافِ آخر از قسمت چهل و یکم

درزمان نسبتا طولانی که در این بند بودم چند بار رسولی سر بازجویی که گویا ریاست بر زندانیان و نظارت بر امور و کنش هایشان را به او سپرده بودند به بازدید از بندها آمد. همه را در راهرو به صف می کردند و او در برابر برخی می ایستاد و لوقوضی می گفت و تحدیدی می کرد. فضای آن روزها بشدت متاثر از کشتارها بود و عموما کسی با او بنرمی برخورد نمی نداشت.

ادامه مطلب...

* مبارزات کارگری در ایران:

* کتاب و داستان کوتاه:

* ترجمه:


* گروندریسه

کالاها همه پول گذرا هستند. پول، کالای ماندنی است. هر چه تقسیم کار بیشتر شود، فراوردۀ بی واسطه، خاصیت میانجی بودن خود را در مبادلات بیشتر از دست می دهد. ضرورت یک وسیلۀ عام برای مبادله، وسیله ای مستقل از تولیدات خاص منفرد، بیشتر احساس میشود. وجود پول مستلزم تصور جدائی ارزش چیزها از جوهر مادی آنهاست.

* دست نوشته های اقتصادی و فلسفی

اگر محصول کار به کارگر تعلق نداشته باشد، اگر این محصول چون نیروئی بیگانه در برابر او قد علم میکند، فقط از آن جهت است که به آدم دیگری غیر از کارگر تعلق دارد. اگر فعالیت کارگر مایه عذاب و شکنجۀ اوست، پس باید برای دیگری منبع لذت و شادمانی زندگی اش باشد. نه خدا، نه طبیعت، بلکه فقط خود آدمی است که میتواند این نیروی بیگانه بر آدمی باشد.

* سرمایه (کاپیتال)

بمحض آنکه ابزار از آلتی در دست انسان مبدل به جزئی از یک دستگاه مکانیکى، مبدل به جزئی از یک ماشین شد، مکانیزم محرک نیز شکل مستقلی یافت که از قید محدودیت‌های نیروی انسانی بکلى آزاد بود. و همین که چنین شد، یک تک ماشین، که تا اینجا مورد بررسى ما بوده است، به مرتبۀ جزئى از اجزای یک سیستم تولید ماشینى سقوط کرد.

top