rss feed

07 خرداد 1402 | بازدید: 593

فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»

نوشته: فریدون توکلی

فردایِ اعتصاب قدرتمندِ بیش از 25 کارخانجاتِ تولیدی «گروه صنعتی کفش ملی» مسئول نگهبانی و کارگزینی «کارخانه‌ی کفش پویا» مانع ورودم به‌کارخانه شدند. مُهر کارگزینی در پایین برگه‌ی اخراج خودنمایی می‌کرد؛ در وسطِ حکم اخراجْ نام و نام فامیلم را نوشته بودند؛ و بالای برگه‌ هم عنوان «کارخانه کفش پویا» ‌چشم‌ها را ‌آزار می‌داد. هنگام خروج از« کارخانه‌ی کفش پویا»، درحالی که از جلوی نگهبانی عبور می‌کردم، روبه‌رفقای کارگرم که مرا بدرقه می‌کردند، چندین‌بار فریاد زدم: می‌روم شکایت می‌کنم تا دیگران نیز صدایم را بشنوند.

 

 

فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»

اواخر سال 1366 پای چپ خودرا برزمین مبارزه طبقاتی می‌کوبد

 یادداشت سایت رفاقت کارگری

پس از انتشار مقاله‌ی [درباره‌ی چیستی و چگونگی ارزش][*] که نوشته‌ی عباس فرد نبود، اما او مسئولیت انتشار آن را به‌عهده گرفته و مؤخره‌ای هم برآن نوشته بود، دوست قدیمی عباس (فریدون توکلی) با او تماس گرفت و انتقاد خودرا نسبت به‌تعریف مفهوم ارزش و خصوصاً مطلبی که عیناً در زیر می‌آید، بیان داشت. دلیلی که فریدون به‌عنوان نقد در مقابل کلیت مفهوم ارزش و خصوصاً دو پارگراف آخر مقاله می‌آوَرْد، وجود اعتصاب سال 1367 در «گروه صنعتی کفش ملی» بود که بنا به‌اطلاع او دربرگیرنده‌ی 25 کارخانه و واحدهای وابسته به‌آن بود. نتیجه‌ی گفتگوی بین عباس و فریدون این بود که فریدون که در آن سال‌ها در یکی از کارخانه‌های «گروه صنعتی کفش ملی» کار می‌کرد و یکی از فعالین این اعتصاب بود، جریان شکل‌گیری آن را به‌تفصیل و در چندین قسمت بنویسد تا انتشار این مقالات عملاً دلیلی باشد در نقد مقاله‌ی [درباره‌ی چیستی و چگونگی ارزش].

لازم به‌توضیح است‌که علی‌رغم رابطه‌ی صمیمانه بین عباس و فریدون که به‌سال 1362-1361، و به‌کارِ هم‌زمان آن‌ها در کارخانه پارسیلون [واقع در خرم‌آباد] برمی‌گردد؛ و علی‌رغم اعتماد انسانی عباس به‌فریدون؛ اما به‌دلیل عدم اطلاع ما از جزئیات اعتصاب سال 1367 در «گروه صنعتی کفش ملی»، مسئولیت گزارشی که فریدون از این اعتصاب می‌نویسد، به‌عهده‌ی خود اوست.

این‌که در سراسر جنبش به‌نظر می‌آید که سازمان‌[ها] از درون می‌پاشند، این مسئله به‌تضادهای درون و بیرونِ سازمان ـ‌هردو‌ـ مربوط می‌شود. غلط خواهد بود که ریشه‌های این تلاشی را صرفاً در درون مطالعه کنیم، گرچه محور ماهوی آن در درون مجموعه آشکار می‌گردد، ولی لازم است که به‌تضاد درون و بیرون و دیالکتیک ظریف آن توجه کنیم. در حل مسائل درون‌سازمانی با کمی دقت آشکار می‌گردد که بسیاری از آن‌ها تابع مستقیم مسائل بیرونی‌اند که به‌صورت‌های درون‌سازمانی بازتابیده‌اند. و هم‌چنان‌که گفتیم تقلیل ارزش‌ها و اعتبارات درون‌سازمانی خودْ به‌نحوی تابع سقوط ارزش‌های اخلاقی جامعه و آن نیز تابع سقوط ارزش کار انسانی و خلاصه تابع سقوط انسان و جامعه اوست.

این خصوصاً در یک سازمان روشن‌فکری‌ـ‌‌کارگری‌ـ‌‌سوسیالیستی مشهودتر است، چراکه تقلیل ارزش کار، تقلیل ارزش طبقه‌ی کارگر و سقوط ارزش‌های انقلابی و پراتیک متناسب با آن را به‌همراه دارد، که اینک جای خودرا با هر چیز (خصوصاً بیم اجتماعی و محافظه‌کاری) پُر می‌کند و در این جایگزینی است که استهلاک اعتبارات طبقاتی طبقه‌کارگر و بی‌محتوایی شعارهای انقلابی‌اش هرچه بیش‌ از پیش مشهود می‌گردد.

خلاصه آن‌که در این مرحله، کار انقلابی که هرگز نمی‌تواند بی‌تأثیر از کارِ تولیدی‌ـ‌اجتماعی و اُفت و خیزهای آن باشد، خودْ دچار بیماری مُهلکِ ناباوری، جمع‌گریزی و سازمان‌ناپذیری می‌گردد.

 

لینک دانلود:

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

یادداشت‌ها

مهمانی تولد مامان سحر و جمع دوستان صابر و (نشریه غیررسمی «بولتن دانشجو»)

ـ ماهی جون بچه­ها رو که بهتون معرفی کردم؟

ـ آره صابر جون معرفیت کامل بود عزیزم، البته بعضی هاشون رو از قبل میشناختم.

ـ خانم دکتر جان؛ اجازه میدین مهمونی رو به نشست تبادل فکری تبدیل کنیم(خنده جمعی).

ـ صاحب خونه باید اجازه بده جونم، من خودم مهمونم. سحر جون ببین بچه ها چی میگن مادر.

ـ مادر جون برنامه را صابر گذاشته، من حرفی ندارم. فقط بشرط اینکه شما رو خسته نکنن.

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستم

دو پاراگرافِ آخر از قسمت نوزدهم

این چمدانها را در اتاقمان زیر تختخواب آهنی نسبتا بزرگی (که صندوخانه اتاقمان بود) قرار دادیم و روی تخت را بطریق رویه کشیدیم که حالتی طبیعی داشته باشد و زیر تخت دیده نشود. چمدانها را با مقدار زیادی ادوکلون که به دیواره هایش پاشیده بودن معطر کرده بودن بصورتی که در ظاهر میشد گفت جنس های کویتی(جنوبی) است که آنروزها مسافران برای فروش از آبادان میآوردند.

ادامه مطلب...

افغانستان در کوچه پس‌کوچه‌های ایران

پیله‌کردن به مهاجران و پناهندگان و اقلیّت‌های شایسته یا بانفوذ و قربانی‌کردن آن‌ها، یک ترفند کهنه‌ی حاکمان نالایق و ناتوان از ساماندهی اقتصاد و معاش است برای منحرف‌کردن اذهان و افکار عمومی مردمانِ فقیرشده و ناراضیِ در آستانه‌ی طغیان و شورش، تا آن مردمان، سرِ رشته‌ی علّت‌های تباهی را گم کنند و پی ِ نخود سیاه بروند.

ادامه مطلب...

تشکر از مادر بزرگ و قسمت بعدی مصاحبه با او

ـ شما مکررن از نگرش تاریخی صحبت کردین و گفتید با رویکرد دیگه ای باید تاریخ را تدوین کرد. سؤالم اینه که در تدوین تاریخ چه زوایایی مد نظرتون هست؟

ـ اول از همه جهان‌بینی مهمه. جهان‌بینیِ مورخ از اهم وجوه آفریدن(یا تدوین و مرتب‌سازی و حتی گزینش اطلاعات از مأخذ عینی) «تاریخ» و شرح و بسط مباحث و تحلیل­های تاریخیه. جهان‌بینیْ مورخ را مقید و محدود به‌سوگیری منافع آنی و آتی گروه­بندهای خاصی از اجتماع میکند. یعنی حتی هنگامی که میگه منافع این یا آن طبقه را درنظر داره به بخش یا گروه محدودتری از همان طبقه نیز ناظر است. جهان­بینی هرچقدر عمق اندیش­تر باشد از منظر پیشرونده‌تری از تنگنای گروه‌ گرایی و حتی قشری بودن وامیرهد. این امر به مورخ فرصت میده بیاندیشه که ماهیات در پس و پشتی پنهان از ضروریات هست که خود مینمایه و میتوانه و باید از منظری دگر شونده و فراونده تصویر ساز و تدوینگر تاریخی بشه.

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت نوزدهم

پاراگرافِ آخر از قسمت هیجدهم

کوچه ای از خیابان درخشنده جنب کارخانه برق بسمت شرق شروع میشد وتا خط آهن شهر ری  چهارتا کوچه شمالی جنوبی را قطع میکرد، امتداد میافت. محله ای پر جمعیت که هر خانه اش حدود شش اتاق داشت و در اکثر خانه­ها پر از مستاجر بود. همه هم پر اولاد. ابراهیم در خانه شان یک اتاق جدا در انتهای حیاط کوچک شان داشت. او حاضر شده بود که کتابداری را در اتافش عملی کند. بنا بنظر ابراهیم کاری شدنی بود و مانعی در بین نبود. اما بنظر من بعید مینمود. با اینکه پدر ابراهیم با معاشرت من با پسرش و رفت وآمد به خانه شان مشکلی نداشت اما محافظه کار تر از آن بود.

ادامه مطلب...

* مبارزات کارگری در ایران:

* کتاب و داستان کوتاه:

* ترجمه:


* گروندریسه

کالاها همه پول گذرا هستند. پول، کالای ماندنی است. هر چه تقسیم کار بیشتر شود، فراوردۀ بی واسطه، خاصیت میانجی بودن خود را در مبادلات بیشتر از دست می دهد. ضرورت یک وسیلۀ عام برای مبادله، وسیله ای مستقل از تولیدات خاص منفرد، بیشتر احساس میشود. وجود پول مستلزم تصور جدائی ارزش چیزها از جوهر مادی آنهاست.

* دست نوشته های اقتصادی و فلسفی

اگر محصول کار به کارگر تعلق نداشته باشد، اگر این محصول چون نیروئی بیگانه در برابر او قد علم میکند، فقط از آن جهت است که به آدم دیگری غیر از کارگر تعلق دارد. اگر فعالیت کارگر مایه عذاب و شکنجۀ اوست، پس باید برای دیگری منبع لذت و شادمانی زندگی اش باشد. نه خدا، نه طبیعت، بلکه فقط خود آدمی است که میتواند این نیروی بیگانه بر آدمی باشد.

* سرمایه (کاپیتال)

بمحض آنکه ابزار از آلتی در دست انسان مبدل به جزئی از یک دستگاه مکانیکى، مبدل به جزئی از یک ماشین شد، مکانیزم محرک نیز شکل مستقلی یافت که از قید محدودیت‌های نیروی انسانی بکلى آزاد بود. و همین که چنین شد، یک تک ماشین، که تا اینجا مورد بررسى ما بوده است، به مرتبۀ جزئى از اجزای یک سیستم تولید ماشینى سقوط کرد.

top