نقش کثیف غرب در سوریه
دو سال بعد، در سال 2014، فرانسوا اولاند رئيس جمهور فرانسه، بدبینانه به رسانههای فرانسه گفت که فرانسه برای یک دورۀ مشخص مشغول تجهیز و آموزش شورشیان سوریه بوده است؛ بهدلیل آنکه «آنها تنها کسانی هستند که در روند دموکراتیک شرکت دارند.» وی در مصاحبه ای با روزنامه فرانسوی لوموند، اعتراف کرد که فرانسه بهتنهایی نمیتواند پیش برود و «این بهمعنی تفاهم خوبی با اروپا و آمریکا خواهد بود». در واقع همینطور هم بود.
نوشته: فراگیسکا مگالودی
ترجمه: مهتاب
منبع: http://www.4thmedia.org/2015/09/the-dirty-role-of-the-west-in-syria/
مقدمه مترجم
مقاله حاضر نقش کثیف غرب در شکلگیری و تداوم بحران در سوریه و عراق را مطرح میکند. اما سؤالی که در پایان این مقاله ضمن مطرح شدن، بیجواب مانده است چرایی و چگونگی هجوم پناهندگان، نه تنها از سوریه بلکه از عراق و افغانستان و برخی کشورهای افریقایی بهمرزهای اروپا است.
در این میان صدها سؤال با طرح این مسئله روز یعنی هجوم پناهندگان به میان میآیند: پناهندگان سوری و عراقی به چه طریقی به مرزهای اروپا میرسند؟ اگر در نقل و انتقال این جمعیت به اروپا توافقی وجود دارد، پس چرا حضور آنها به عنوان یک «مشکل» در رسانهها مطرح میشود؟ اینهمه تبلیغات رسانهای و اینترنتی و «خیریه» حول محور پناهندگان از کجا آب میخورد؟ حضور فعال ترکیه در انتقال این پناهندگان چه منافعی را دنبال میکند؟ و...
اینها سؤالاتی هستند که نوشتۀ حاضر با طرح آن پایان یافته است. سعی ما بر این خواهد بود که بخش ناتمام این مقاله را با ترجمهها و نوشته های دیگری در آینده تکمیل کنیم.
---------------
در ماههای اخیر وضعیت مدیترانه، بهطور چشمگیر یادآوری است از آنچه رهبران آروپا سخت در پی فراموش کردن آن برآمدهاند. بحران سوریه بهاروپا رسیده است.
اگرچه بحثهای بیشماری دربارۀ تعداد و درصد پناهندگانی که هر کشور ممکن است قبولشان کند یا نه وجود دارد؛ ولی بیایید فراموش نکنیم که پشت آن آمار و احساسات زرق و برقدار سیاستمداران جنبۀ زشت سیاست جهانی پنهان است.
برنامههای سرنگونی رژیم «مزاحم» در خاورمیانه زمانی آغاز شد که عقابهای جنگی واشنگتن و متحدان اروپاییاش، نخستین جنگ عراق را تدارک دیده بودند. طی سخنرانیای درسال 2007، وسبی کلارک ژنرال امریکایی، گفتگویش در سال 1991 با پل ولفویتز معاون وزیر دفاع را بازگو کرد.
در این گفتگو، دبیرکل گفت که پنتاگون جهت دستیابی بهاهدافش برای تغییر رژیم عراق، سوریه و ایران از پیش برنامههای خود را ریخته است. قبل از آنکه ابرقدرت بزرگ بعدی ما را بهچالش بکشد برای پاکسازی سوریه، ایران و عراق؛ پنج تا ده سال وقت خواهیم داشت.
ژنرال کلارک در ادامه آشکار ساخت که شش هفته پس از حمله بهبرجهای دوقلو در سال 2001، یکی از مقامات وزارت دفاع بهاو گفتهاست که پنتاگون سندی سری مبتنی بر شرح استراتژی ایالات متحده بهمنظور براندازی رژیم در هفت کشور بهمدت پنج سال صادر کرده است. نقطه آغازین عراق خواهد بود و در پی آن سوریه، لبنان و سپس لیبی، سومالی، سودان، و در نهایت ایران.
این دعویات توسط رونالد دومانز وزیر سابق امور خارجۀ فرانسه نیز تائید شد. وی در طی مصاحبۀ تلویزیونی با کانال فرانسوی اذعان داشت که بریتانیا در مدت حداقل دو سال قبل از شورش برای سرنگونی اسد از قدرت؛ آموزش و پشتیبانی شورشیان سوری را شروع کرده بود.
پولی که جنگ را حمایت میکند
بین سالهای 2006 تا 2010، آمریکا 12 میلیون دلار جهت حمایت و تحریک تظاهرات و تبلیغات علیه دولت سوریه صرف کرده است. ویکی لیکس با بیش از 7000 کانال دیپلماتیک سری، اسناد آن بودجه را فاش کرد.
این کانالها نشان دادند که بهجنبش عدالت و توسعه، یعنی یک سازمان مخالف سوریه مستقر در لندن، مبلغ 6.3 میلیون دلار از سوراخی رسانده شده است. این جنبش، کانال ماهوارهای BARADA را میگرداند. کانالی که تبلیغات ضد دولتی در سوریه را منتشر و نقش مهمی در تظاهرات ضد اسد در نوامبر 2011 ایفا میکرد.
6 میلیون باقیمانده توسط ایالات متحده بهمنظور حمایت از شورشیان و فعالین و آموزش روزنامهنگاران، بههدف دستکاری اخبارمربوط بهبحران سوریه بهنفع شورشیان، صرف شد.
در آوریل 2011 مارک تونرسخنگوی وزارت امور خارجه اعتراف کرد که اسناد ویکی لیکس معتبر بودند و همچنین ادعا کرد که آمریکا چندین «جنبش مدنی در سوریه» را باهدف تقویت آزادی بیان، پشتیبانی کرده است.
در سال 2012 لوران فابیوس وزیر امور خارجه فرانسه، همراه با انگلستان، برای تعلیق تحریمهای تسلیحاتی اتحادیه اروپا دربرابر سوریه، برای فعال کردن «سلاحهای دفاعی درجهت حمایت مبارزان مخالف» تحت فشار قرار داده شد.
فرانسه اولین قدرت اروپایی بود که «ائتلاف ملی مخالفان و نیروهای انقلابی سوریه» را بهرسمیت شناخت. یعنی ائتلاف چند گروه شورشی در دوحه، که از نظر فرانسوا اولاند رئيس جمهور فرانسه، «تنها نمایندۀ مردم سوریه» بودند.
این ائتلاف همچنین توسط کشورهای همسایه؛ ترکیه و اتحادیۀ عرب بهعنوان «نمایندۀ مشروع آرمان های مردم سوریه» شناخته شد. در دسامبر 2012، ایالات متحده طی جلسهای در مراکش، از ائتلاف ملی بهعنوان دولت انتقالی سوریه حمایت کرد. در آن زمان بیش از100 کشور، از جمله اتحادیۀ اروپا، با وجود ترس از اینکه بهگروههای مرتبط با القاعده نسبت داده شوند؛ اپوزیسیون سوریه را بهرسمیت شناختند.
بهگفته لوران فابیوس وزیر خارجه فرانسه، مقادیر «کمک های مالی» در جلسه اعلام شد: عربستان سعودی 100 میلیون دلار، آمریکا 14 میلیون دلار بیشتر درجهت کمکهای پزشکی و آلمان 29 میلیون دلار پیشنهاد کردند.
دو سال بعد، در سال 2014، فرانسوا اولاند رئيس جمهور فرانسه، بدبینانه به رسانههای فرانسه گفت که فرانسه برای یک دورۀ مشخص مشغول تجهیز و آموزش شورشیان سوریه بوده است؛ بهدلیل آنکه «آنها تنها کسانی هستند که در روند دموکراتیک شرکت دارند.»
وی در مصاحبه ای با روزنامه فرانسوی لوموند، اعتراف کرد که فرانسه بهتنهایی نمیتواند پیش برود و «این بهمعنی تفاهم خوبی با اروپا و آمریکا خواهد بود». در واقع همینطور هم بود.
ارتباط با لیبی
در سپتامبر سال 2012، کنسولگری آمریکا در بنغازی و یک محل سازمان سیا واقع در یک مایلی کنسولگری، توسط شبه نظامیان محلی مورد حمله قرار گرفتند. این حملات منجر بهمرگ چهار نفر، از جمله کریستوفر استیونز سفیر آمریکا در لیبی گردید.
رئيس جمهور اوباما و هیلاری کلینتون بهشدت برای عدم امنیت در کنسولگری و تعویق پاسخ مورد انتقاد قرار گرفتند. اما روایت رسمی موفق بهروشن ساختن موضوعات کلیدی نشد؛ چرا سازمان سیا مورد حمله قرار گرفت؟ و کنسولگری در منطقهای که بخشی از آن توسط شبه نظامیان محلی کنترل میشد، نقش دقیقش چه بود؟
نقش رسمی کنسولگری ایجاد یک مرکز فرهنگی و کتابخانه در بنغازی بود. اما گزارشهای رسانهها نشان میدهد که کنسولگری نقش بسیار مبهم تری نیز داشته است.
بلافاصله پس از جنگ برای سرنگونی معمر قذافی در لیبی، در فوریه 2011، سازمان سیا پایگاهی برای عملیات جاسوسی خود در بنغازی راهاندازی کرد. پایگاه سیا بهعنوان یک «پایگاه ضمیمه» شناخته شده بود و براساس نوشتۀ وال استریت ژورنال تنها هدف از ایجاد کنسولگری «ارائه پوشش دیپلماتیک بهاین پایگاه ضمیمه» بود.
ساندی تایمز لندن گزارش داد که ایالات متحده مخفیانه سلاحهای انبار قذافی از جمله موشکهای ضدهوایی SA-7، ضد تانک، راکتانداز و خمپاره را خریداری کرده بود. از طریق یک کانال با کشورهای خاورمیانه که در آن زمان از گروههای مخالف مختلف در سوریه حمایت میکردند، برخی از این سلاحها بهسوی شورشیان هدایت شد. خبرنگار محقق سیمور هرش برندۀ جایزه پولیتزر نیز فاش کرد که پرزیدنت اوباما و اردوغان رئیس جمهور ترکیه، درآغاز سال 2012 معاملهای سری انجام داده بودند.
قرار آنها براین بود که سازمان سیا و ام آی 6 بریتانیا متعهد بهحرکت سلاحهای سنگین قذافی از لیبی شوند و از آنها برای تآمین ارتش آزاد سوریه استفاده شود. ترکیه، عربستان سعودی و قطر میبایست بودجۀ این عملیات را تامین کنند. عملیاتی که تحت نظارت یک نهاد استرالیائی بود.
احتمال زیادی وجود دارد که آن سلاحها بهدست جبهه النصره، یک گروه افراطی مرتبط با القاعده در سوریه رسیده باشد. زمانی که آمریکا و متحدان اروپایی و خاورمیانهاش سلاحهای سنگین را بهدست شورشیان سوریه میرساندند ، تا 9 درصد از کل جنگجویان ارتش آزاد سوریه متعلق بهجبهه النصره بودند.
در سال 2012 واشنگتن پست گزارش داد که گروه جهادی در حال رشد سریعی است «چرا که مبدل بهتهاجمیترین و موفقترین بازوی جناح شورشی شده است». در واقع تا سال 2013، جهادیها تمامی مناطق شورشیان درسوریه را تحت کنترل داشتند.
قتل عام غوطه
در آگوست 2013 تمام منطقۀ تحت کنترل شورشیان را در حومۀ غوطه و نزدیک دمشق را دود زردی فرا گرفت. چند ساعت بعد، اجساد بیجان 1000 نفر، از جمله 300 کودک در خیابانها افتاده بود. این یکی از بدترین حملات شیمیائی (گاز سارین) در تاریخ جنگ داخلی سوریه بود.
رئيس جمهور اوباما رژیم سوریه را متهم بهعبور از «خط قرمز» کرد. خط قرمزی که او در سال 2012 در مورد استفاده از سلاحهای شیمیایی و مداخلۀ نظامی آمریکا در سوریه وضع کرده بود.
بههرحال دو روز قبل از حملۀ برنامهریزی شده، اوباما گفت که از کنگره برای شروع دخالت، تأییدیه میخواهد. بنابراین چهچیزی باعث تغییر نظر رئیس جمهور آمریکا شده است؟ سیمور هرش تحلیل متفاوتی از وضعیت میدهد؛ سازمان اطلاعات آمریکا از آن ترس داشت که ترکیه قبل از آنکه حمله صورت گیرد گاز سارین را بهشورشیان برساند. این اطلاعات هرگز علنی نشدند.
هرش مینویسد که سازمان اطلاعات دفاعی آمریکا پنج صفحۀ فوقسری از دلایل مهم بحث و گفتگو درنامه نوزدهم ژوئن را صادر کرد، که در آن قید شده بود که النصره گروه شورشی سوریه هستۀ تولید گاز سارین را نگهداری میکرده است.
در این نامه آمده است «مراکز تولیدی تسلیحات شیمیائی وابسته بهترکیه و عربستان، در تلاش بودند تا پیشسازهای سارین را بهصورت فله، دهها کیلو، بدست آورند. بهاحتمال زیاد برای تولید مقادیر بزرگ پیشبینی شده در سوریه.»
با توجه بهافشای هرش، در سال 2012 سرویسهای اطلاعاتی آمریکا معتقد بودند که شورشیان در جنگ شکست میخورند. این موجب برانگیخته شدن سازمان امنیت ملی و نیروی شبهنظامی پلیس ترکیه یعنی ژاندارمری گردید تا با جبههالنصره در سوریه بهمنظور کمک بهتوسعۀ تسلیحات شیمیائی همکاری کند.
اردوغان اذعان داشت که امیدوار است استفاده از سلاحهای شیمیائی در میان غیرنظامیان سوری بهواکنش نظامی از سوی ایالات متحده در برابر اسد منجر شود. گزارش هرش، جنجال برانگیخته است و نیویورکر و واشنگتن از چاپ آن سر باز زدند.
سالها طول خواهد کشید تا بازیهای سیاسی و نظامی پیرامون درگیریهای سوریه فاش شوند. در همین حال، 4 میلیون سوری مجبور بهفرار از این جنگ شدهاند و در آگوست 2015 بیش از 250.000 نفر سعی کردهاند خود را بهاروپا برسانند. کشورهای غربی حاضر بهاعطای پناهندگی هستند، اما حاضر نیستند از اقداماتی جلوگیری کنند که جنگ را دامن میزند. بهنظر میرسد که اجساد کودکان غرق شده سوری شوکی بهوجدانها وارد آورد باشد، اما هیچ سیاستی را تغییر نداده است.
یادداشتها
خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستونهم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت بیستموهشتم
......
بیژن (هیرمنپور) با من مرتب وقت میگذاشت و برایم از تجارب و دانستههایش با دقت و گسترده میگفت. این پیوند گرچه بنا بر حادثهی جدایی ما ازهم و انتقال من از قزل قلعه دیری نپائید، اما عمق تأثیرات او را میتوانم بهیاد بیاورم که در تشخیصهای بعدی و انتخابهای آتیام تعیینکننده بود. وقتی از مجاهدین و رجوی صحبت شد، او برایم از احساس عمومی در دانشکده حقوق نسبت بهوی گفت: «در میان جمع دانشجویان شخصی مشکوک و غیرقابل اطمینان بود.» جز برخی از حداقلهای ارتباطی، همه از او دوری میکردند. و این گویا نه تنها از تیپ شخصیت و منشهای رفتاری نامتعارف او، بلکه از نگاهی نیز متأثر بود که «مییپنداشتند ساواکی است.»
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستوهشتم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت بیستموهفتم
.... من وسط نیمکت نشستم، بلافاصله رئیس بند که مرد کوتاه قد و تنومندی بود آمد و روبروی من نشست. تنهاش را بهعقب تکیه داد دو دستش را بهلبه نیمکت گرفت، جفت پای چکمه پوشش را بالا آورد و محکم بهصورت من کوبید. بسیار سریع و خیلی غیرمترقبه این حرکت را کرد، سرم از پشت بهمیلههای پنجره خورد و شکست و خون بهداخل لباسم راه گرفت. در اثر ضربه مستقیم لگدْ صورتم متورم و کبود شد، دهان و بینیام بهشدت خون افتاد. او بلافاصله بلند شد و تا من بخودم بیایم چند مشت محکم بهسر و روی من کوبید و بلافاصله از داخل اطاقک بیرون رفت و زندانی پیاده شده را سوار کرد. زندانی این قیافهی بهسرعت تغییر یافتهی مرا با حیرت و وحشت غیرقابل کنترلی دید وخشم خود را با شعار دادن علیه ساواک اظهار کرد. و شروع کرد بهفحش دادن بهزندانبان. ماشین راه افتاد و بهسرعت بهزندان قزل قلعه رفت. مدتی مرا در حیاط بیرونی، روبروی دفتر ساقی رئیس زندان، نگه داشتند. بعد بهاطاق ساقی بردند.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستوهفتم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت بیستموششم
یک روز وسطهای روز بود که نگهبان در اتاق را باز کرد و گفت حاظر باشید، بازدید داریم. دقایقی بعد همهی سربازجوها بهترتیب سلسلهمراتب وارد اتاق شدند. در آستانهی در کنار هم ایستادند. سر دستهشان حسینزاده بود. عضدی و منوچهری و چندتای دیگر هم بودند. همه با سروضع (بزک کرده) کتوشلوار و کراوات و کفشهای براق که روی کفپوش اتاق پا گذاشتند. با ورودشان قدم زدن بعضیها که وسط اتاق راه میرفتند، متوقف شد. چند نفر از کسانی که نشته بودند، بهسرعت و بقیه هم با تأخیر و اکراه بلند شدند و ایستادند. هیچ گفتگو و حالت و رفتاری حاکی از ادای احترام در بین نبود. نه کسی سلام کرد و نه خشنودی از این دیدار در بین بود
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستوششم
بههرحال، موقع بدرود بود. نگهبان آمد و مرا پس از وداع گرم با همسلولیها از آنجا برد. اما محل زندان بعدی چند قدمیِ همین سلولها بود. جایی که به آن حیاط یک و حیاط دو میگفتند و در دو طبقه و چهار اتاق بزرگ بود. من به حیاط یک اتاق یک برده شدم. فضایی چهل، پنجاه متری با بیش از سی زندانی بازداشتی که هنوز به دادگاه نرفته و حکم نگرفته بودند. اتاقی که از یک راهرو، درِ ورودی کاملا بستهای داشت، و از یک طرف پنجره هایی داشت که به باغچه انبوهی ناظر و کاملاً محفوظ بود و با کرکرههای ثابت آهنی از فضای آزاد جدا میشد، که نور کمی را به داخل اجازه میداد و مانع دید مناسب بیرون هم بود.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستوپنجم
روزی یک سرباز یا مأمور جوانی با کیسه ای از لوازم اصلاح (ماشین و شانه و...) به سلول ها می رفت، به سلول ما که رسید، خواستم که سرم را از ته بتراشد. چند جای زخم در سرم، هنوز خوب نشده بود. همین زخم ها برای تراشیدن مو مشکل ایجاد می کرد.
ادامه مطلب...* مبارزات کارگری در ایران:
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»- قسمت دوم
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»
- بیانیه شماره دوم کمیته دفاع از کارگران اعتصابی
- تشکل مستقلِ محدود یا تشکل «گسترده»ی وابسته؟!
- این یک بیانیهی کارگری نیست!
- آیا کافکا بهایران هم میرود تا از هفتتپه بازدید کند !؟
- نامهای برای تو رفیق
- مبارزه طبقاتی و حداقل مزد
- ما و سوسیال دمکراسی- قسمت اول
- تجمع اول ماه می: بازخوانی مواضع
- از عصیان همگانی برعلیه گرانی تا قیام انقلابی برعلیه نظام سرمایهداری!؟
- ائتلاف مقدس
- وقتی سکه یک پول سیاه است!
- دو زمین [در امر مبارزهی طبقاتی]
- «شوراگراییِ» خردهبورژوایی و اسماعیل بخشی
- در مذمت قیام بیسر!
- هفتتپه، تاکتیکها و راستای طبقاتی
- تقاضای حکم اعدام برای «جرجیس»!؟
- سکۀ ضرب شدۀ فمنیسم
- نکاتی درباره اعتصاب معلمان
- تردستی و تاریخ، در نقد محمدرضا سوداگر و سید جواد طباطبایی
- دختران مصلوب خیابان انقلاب
- «رژیمچنج» یا سرنگونی سوسیالیستی؟!
- هفتتپه و پاسخی دوستانه بهسؤال یک دوست
- اتحادیه آزاد در هفتتپه چکار میکند؟
- دربارهی جنبش 96؛ سرنگونی یا انقلاب اجتماعی!؟
- دربارهی ماهیت و راهکارهای سیاسیـطبقاتی جنبش دیماه 96
- زلزلهی کرمانشاه، ستیز جناحها و جایگاه چپِ آکسیونیست!؟
- «اتحادیه مستقل کارگران ایران» از تخیل تا شایعه
- هزارتوی تعیین دستمزد در آینه هزارتوی چپهای منفرد و «متشکل»
- شلاق در مقابله با نوزایی در جنبش کارگری
- اعتماد کارگران رایگان بهدست نمیآید
- زحمتکشان آذری زبان در بیراههی «ستم ملی»
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت دوم)
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت اول)
- در اندوه مرگ یک رفیق
- دفاع از جنبش مستقل کارگری
- اطلاعیه پایان همکاری با «اتحاد بینالمللی در حمایت از کارگران در ایران»
- امضا برعلیه «دولت»، اما با کمک حکومتیان ضد«دولت»!!
- توطئهی خانه «کارگر»؛ کارگر ایرانی افغانیتبار و سازمانیابی طبقاتی در ایران
- تفاهم هستهای؛ جام زهر یا تحول استراتژیک
- نه، خون کارگر افغانی بنفش نیست؟
- تبریک بهبووورژواهای ناب ایرانی
- همچنان ایستاده ایم
- دربارهی امکانات، ملزومات و ضرورت تشکل طبقاتی کارگران
- من شارلی ابدو نیستم
- دربارهی خطابیه رضا رخشان بهمعدنچیان دنباس
- قطع همکاری با سایت امید یا «تدارک کمونیستی»
- ایجاد حزب کمونیستی طبقهی کارگر یا التجا بهنهادهای حقوقبشری!؟
- تکذیبیه اسانلو و نجواهای یک متکبر گوشهنشین!
- ائتلافهای جدید، از طرفداران مجمع عمومی تا پیروان محجوب{*}
- دلم برای اسانلو میسوزد!
- اسانلو، گذر از سوءِ تفاهم، بهسوی «تفاهم»!
- نامهی سرگشاده بهدوستانم در اتحاد بینالمللی حمایت از کارگران
- «لیبر استارت»، «کنفرانس استانبول» و «هیستادروت»
- «لیبر استارت»، «سولیداریتیسنتر» و «اتحاد بینالمللی...»
- «جنبش» مجامع عمومی!! بورژوایی یا کارگری؟
- خودشیفتگی در مقابل حقیقت سخت زندگی
- فعالین کارگری، کجای این «جنبش» ایستادهاند؟
- چکامهی آینده یا مرثیه برای گذشته؟
- کندوکاوی در ماهیت «جنگ» و «کمیتهی ضدجنگ»
- کالبدشکافی یک پرخاش
- توطئهی احیای «خانهکارگر» را افشا کنیم
- کالبدشکافیِ یک فریب
- سندیکای شرکت واحد، رفرمیسم و انقلاب سوسیالیستی
* کتاب و داستان کوتاه:
- نقد و بازخوانى آنچه بر من گذشت
- بازنویسی کاپیتال جلد سوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد دوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد اول، ایرج اسکندری
- کتاب سرمایهداری و نسلکشی ساختاری
- آگاهی طبقاتی-سوسیالیستی، تحزب انقلابی-کمونیستی و کسب پرولتاریایی قدرت...
- الفبای کمونیسم
- کتابِ پسنشینیِ انقلاب روسیه 24-1920
- در دفاع از انقلاب اکتبر
- نظریه عمومی حقوق و مارکسیسم
- آ. کولنتای - اپوزیسیون کارگری
- آخرین آواز ققنوس
- اوضاعِ بوقلمونی و دبیرکل
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- آغاز پرولترها
- آیا سایهها درست میاندیشند؟
- دادگاه عدل آشکار سرمایه
- نبرد رخساره
- آلاهو... چی فرمودین؟! (نمایشنامه در هفت پرده)
- اعتراض نیروی کار در اروپا
- یادی از دوستی و دوستان
- خندۀ اسب چوبی
- پرکاد کوچک
- راعش و «چشم انداز»های نوین در خاورسیاه!
- داستان کوتاه: قایق های رودخانه هودسون
- روبسپیر و انقلاب فرانسه
- موتسارت، پیش درآمدی بر انقلاب
- تاریخ کمون پاریس - لیسا گاره
- ژنرال عبدالکریم لاهیجی و روزشمار حمله اتمی به تهران
* کارگاه هنر و ادبیات کارگری
- شاعر و انقلاب
- نام مرا تمام جهان میداند: کارگرم
- «فروشنده»ی اصغر فرهادی برعلیه «مرگ فروشنده»ی آرتور میلر
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- و اما قصهگوی دروغپرداز!؟
- جغد شوم جنگ
- سرود پرولتاریا
- سرود پرچم سرخ
- به آنها که پس از ما به دنیا می آیند
- بافق (کاری از پویان و ناصر فرد)
- انقلابی سخت در دنیا به پا باید نمود
- اگر کوسه ها آدم بودند
- سوما - ترکیه
- پول - برتولت برشت
- سری با من به شام بیا
- کارل مارکس و شکسپیر
- اودسای خونین
* ترجمه:
- رفرمیستها هم اضمحلال را دریافتهاند
- .بررسی نظریه انقلاب مداوم
- آنتونیو نگری ـ امپراتوری / محدودیتهای نظری و عملی آتونومیستها
- آیا اشغال وال استریت کمونیسم است؟[*]
- اتحادیه ها و دیکتاتوری پرولتاریا
- اجلاس تغییرات اقلیمیِ گلاسکو
- اصلاحات اقتصادی چین و گشایش در چهلمین سال دستآوردهای گذشته و چالشهای پیشِرو
- امپراتوری پساانسانی سرمایهداری[1]
- انقلاب مداوم
- انگلس: نظریهپرداز انقلاب و نظریهپرداز جنگ
- بُرهههای تاریخیِ راهبر بهوضعیت کنونی: انقلاب جهانی یا تجدید آرایش سرمایه؟
- بوروتبا: انتخابات در برابر لوله تفنگ فاشیسم!
- پناهندگی 438 سرباز اوکراینی به روسیه
- پیدایش حومه نشینان فقیر در آمریکا
- پیرامون رابطه خودسازمانیابی طبقه کارگر با حزب پیشگام
- تأملات مقدماتی در مورد کروناویروس و پیآیندهای آن
- تاوان تاریخی [انقلابی روسیه]
- تروریسم بهاصطلاح نوین[!]
- جنبش شوراهای کارخانه در تورین
- جنبش مردم یا چرخهی «سازمانهای غیردولتی»
- جوانان و مردم فقیر قربانیان اصلی بحران در کشورهای ثروتمند
- چرا امپریالیسم [همواره] بهنسلکشی باز میگردد؟
- دستان اوباما در اودسا به خون آغشته است!
- رهایی، دانش و سیاست از دیدگاه مارکس
- روسپیگری و روشهای مبارزه با آن
- سرگذشت 8 زن در روند انقلاب روسیه
- سقوط MH17 توسط جنگنده های نیروی هوائی اوکراین
- سکوت را بشکنید! یک جنگ جهانی دیگر از دور دیده میشود!
- سه تصویر از «رؤیای آمریکایی»
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- شاعر و انقلاب
- فساد در اتحادیههای کارگری کانادا
- فقر کودکان در بریتانیا
- قرائت گرامشی
- کمون پاریس و قدرت کارگری
- گروه 20، تجارت و ثبات مالی
- لایحه موسوم به«حق کار»، میخواهد کارگران را بهکشتن بدهد
- ماركس و خودرهایی
- ماركسیستها و مذهب ـ دیروز و امروز
- مانیفست برابری فرانسوا نوئل بابوف معروف بهگراکوس[1]
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- ملاحظاتی درباره تاریخ انترناسیونال اول
- ممنوعیت حزب کمونیست: گامی به سوی دیکتاتوری
- نقش کثیف غرب در سوریه
- نگاهی روششناسانه بهمالتیتود [انبوه بسیارگونه]
- واپسین خواستهی جو هیل
- واپسین نامهی گراکوس بابوف بههمسر و فرزندانش بههمراه خلاصهای از زندگی او
- ویروس کرونا و بحران سرمایه داری جهانی
- یک نگاه سوسیالیستی بهسرزمینی زیر شلاق آپارتاید سرمایه