اتحادیه آزاد در هفتتپه چکار میکند؟
دنیایِ عجیبی است؛ همین آقایان اتحادیه آزاد که یک زمانی با افتخار اعلام میکردند که ما جلوی تأسیس سندیکای لاستیک البرز را گرفتهایم چون باعث میشد که کارگران هزینه پرداخت کنند و تاوان پس بدهند، امروز در لباس مدافع ایجاد تشکل کارگری میروند و ما را مورد حمله قرار میدهند. این آقایان که بهشدت طرفدار تبلیغات و شهیدسازی از کارگران هستند ....
اتحادیه آزاد در هفتتپه چکار میکند؟
توضیح سایت رفاقت کارگری
شاید انتشار این نوشته بسیاری را که بیشتر از مختصات و امکانات کنونی طبقهی کارگر ایران رادیکال هستند، خوش نیاید؛ اما رادیکالیسم حقیقی (یعنی: دستبردن به ریشههای شاکلهی انسان در زمان و مکانی معین)، در عینحال بهمعنای بیان واقعیتها و حقایق است.
--------------------------------------------------------------------------------------------------
اتحادیه آزاد کارگران ایران که نه اتحادیه است و نه کارگران ایران را نمایندگی میکند، در کانال تلگرامیاش که در هفتتپه فعال است، بدون رعایت کوچکترین اصول ژورنالیستی و شرافت کارگری، بهنقد سطی و شعاری مطلبی از من پرداخته است که من آن را در سطحی محدود در میان کارگران هفتتپه پخش کرده بودم. آنها حتی مطلب مرا درج نکردند تا خوانندگان از موضوع آن باخبر شوند که این عملی بهشدت غیراخلاقی است. در وجنات شخصیت و شهامت این عده همین کافیست که عرضه ندارند که نام خود را در پایین نقد سطحی و آبکیشان بگذارند. من رضارخشان هستم طول وعرضهام معلوم است. هیچ اصراری هم ندارم که همگی نظراتم درست باشد، اما لااقل این شهامت و جسارت را دارم که نظرم را با صدای بلند اعلام کنم. نه مانند شما که بخواهم رئیس هیئت مدیرهام را بهخاطر فاصلهگرفتن از آن گروه و حزب سیاسی مورد استیضاح قرار دهم. میدانید که چه موقعی را میگویم؟ من از این مجادله هیچ باکی ندارم. چون تمامی مواضع و افکارم شفاف و روشن بوده است. همچنین بهاصول رفاقت و حرمت آن هم معتقدم. ولی این شما بودید که با ماتحت، خود را در یک بحث کارگری از جنبه تاکتیک و استراتژی مبارزه طبقاتی وارد کردید. مسئلهای که هیچ ربطی بهشما نداشته و ندارد.
مطلبی که آنها بهانه قرار داده و مرا مورد حمله قرار دادهاند، یک نقد درون طبقهای من از صحبتهای اسماعیل بخشی بهخاطر طرح مطالب سیاسی بیربط بهمبارزه جاری کارگران هفت تپه میباشد. من در آن مطلب که فقط در سطح محدودی بین رفقای اعتصابی پخش شد، بهبرخی از صحبتهای ایشان پرداخته بودم. عنوان مطلب من این بود «مطالباتکارگران را بهانحراف نکشانید». من آنجا در چند مورد اظهارات آقای بخشی را نقد کردم و نوشته بودم که رئوس صحبتهای ایشان را در سه بخش میتوان ارزیابی کرد. اول این که ایشان بحث تصرف کارخانه را طرح کردند که یکی از تزهای چپ رادیکال در ایران بود و در یکی دو دهه گذشته، یکبار هم در شمال کشور امتحان شد و اگر اشتباه نکنم در یکی از کارخانجات چای گیلان کارگران کارخانه را تصرف کردند که البته بعد از مدتی بهشکست انجامید و کارگران دوباره از کارفرما خواستند که عنان کار را در دست بگیرد. مطرح کردن این بحث در شرایط کنونی یا جوزدگی از رشد جنبش اعتراضی طبقاتی در هفتههای اخیر است و یا سوءِاستفاده از آن و بهمعنای کشاندن کارگران بهنبردی زودرس با قدرت دولتی است که فقط بهسرکوب شدید کارگران خواهد انجامید و البته دوستان چپ رادیکال هم بهترین استفادۀ تبلیغاتی از آن را خواهند کرد؛ اما کارگران را بهفنا خواهد داد.
دوم، او بحث قانون کار را بهمیان کشیده بود و اینکه این قانون موجب بردگی نوینی در عصر حاضر شده است. این مبحث هم از طرف جماعت لغو کارمزدیها مثل محسن حکیمیپور طرح شده بود و بهمیان کشیدن آن در مبارزه جاری کارگران هفتتپه معلوم نیست که کدام درد را باید از کارگران دوا کند. و سوم هم، بحث اعتراضات عموماً اقتصادی بخشهایی از جامعه نسبت بهجمهوری اسلامی را بهمیان کشید و از میان همۀ اتفاقات مربوط بهآن لازم دانست که بر علیه اظهارات امام جمعه تهران موضع رادیکالی اعلام کند که از دیگر شاهبیتهای سخنرانی ایشان بود. آن هم در شرایطی که دولتیهای حسن روحانی و اصلاحطلبان همین اظهارات را در بوق و کرنا کرده اند که این تصور را بهوجود میآورد که او برای خوشایند آنها این سخنان را بر زبان آورده است. حقیقتاً من هنوز هم درک نمیکنم دلیل اشاره ایشان بهحرف امام جمعه تهران آنهم در یک اعتصاب صنفی چیست؟ یا ایشان بهقصد مطرح شدن و مشهور شدن در کوتاهترین زمان دست بهاین سوپرمنبازیها میزند و یا واقعاً براساس باور سیاسی و در جهت مبارزۀ سیاسی این صحبتها مطرح شده است.
اینها رئوس نقد درونطبقهای من بهصحبتهای اسماعیل بخشی بود که بین خود کارگران هفتتپه پخش شد. بهنظر من اگر کارگران هفتتپه همان خط پیشنهادی نام برده را در پیش بگیرند، شکست آنان حتمی است. آن بحثها یعنی این که بهانه لازم را دستگاههای امنیتی بهجهت سرکوب بدهیم. آیا این کار بهمنزلۀ نابود کردن خواستههای کارگران و تقویت کارفرما نیست؟ آیا این بهمعنای خیانت بهآرمانهای کارگری نیست؟ که یک اعتصاب کارگری را با این شعارها بهشکست بکشانیم؟ مطالباتی که ما تاکنون بهمیان کشیدهایم، مطالباتی هستند که دوست و دشمن برحقانیت آن اذعان دارند. او گفته بود که اگر تا روز جمعه این مطالبات برآورده نشد، ما دیگر مطالبهای نخواهیم داشت، بلکه کارخانه را تصرف خواهیم کرد. چنین چیزی در میان کارگران اعتصابی بهتصویب گذاشته نشده بود، اما بهنام کارگران اعلام میشد. بهعلاوه، اگر مطالبات تاکنونی ما بیجواب بمانند، پاسخ ما نمیتواند این باشد که دیگر مطالبات را کنار میگذاریم و بهجنگ دولت میرویم. باید بتوانیم مطالبات دیگری را طرح کنیم که از قدرت بیشتری برخوردار باشند و راه ما را باز کنند و در جامعه هم تأثیر بهتری برجا بگذارند، نه اینکه مبارزه ما، کارگران را دچار مصائبی بکنند که بیشتر بهانزوا و شکست ما منجر شود.
حالا این نوشته ما بهانهای برای حملۀ اتحادیه آزاد بهمن شده است. دنیایِ عجیبی است؛ همین آقایان اتحادیه آزاد که یک زمانی با افتخار اعلام میکردند که ما جلوی تأسیس سندیکای لاستیک البرز را گرفتهایم چون باعث میشد که کارگران هزینه پرداخت کنند و تاوان پس بدهند، امروز در لباس مدافع ایجاد تشکل کارگری میروند و ما را مورد حمله قرار میدهند. این آقایان که بهشدت طرفدار تبلیغات و شهیدسازی از کارگران هستند تا با بدبخت شدن عدهای کارگر بهسینه زدن و مرثیه سرایی بپردازند؛ مرثیهای که دیگر هیچ سودی بهحال کارگر هفتتپه نخواهد داشت. امروز مبارزه طبقاتی کارگران امر حق و غیرقابل بحثی است که هیچ کس شهامت ایستادن در مقابل آن را ندارد. اما جماعت اتحادیه آزاد که چند روز قبل با اون بیانیهای که بهاسم پنج تشکل کارگری در حمایت از جنبش اعتراضی منتشر گردید، دیدیم که بهروشنی چه خط سیاسی را بهپیش میبرند. آنها نمیخواهند بهمبارزه طبقاتی کارگران خدمت کنند؛ میخواهند که مبارزه طبقاتی کارگران را بهخدمت مبارزه رژیم چنجی خود در بیاورند و آن را بهبخشی از پروپاگاند رسانهای بورژوازی مخالف جمهوری اسلامی تبدیل کنند. کسانی که خود توانایی تاوان دادن ندارند و بعد از چهار روز زندان و با وجود حکمهای چندین ساله، با تبلیغات رسانهای واعتصاب غذابازی (ضمن احترام بهتمامی انسانهای آزاده جهان که برای حقشان اعتصاب غذا کردهاند) از زندان ازاد میشوند، قصد دارند تا کارگر هفتتپه را بهپیاده نظام سرمایهداری رژیم چینجی تبدیل کنند تا اگر قرار باشد که خونی ریخته شود از آن کارگر بدبخت باشد، چون که خونش رنگی ندارد و لابد کسی را متأثر نمیسازد.
مطلب دیگر در مورد عدم صداقت اتحادیه آزاد و پیش بردن خط سیاسی آشنای مخرب و منحط در هفتتپه است و آن اقدام عملی در راستای نابودی سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه میباشد.همان خطی که در صحبتهای تک تک اون جماعت کمونیست کارگریها وجود دارد و شما از زبانشان هیچگاه اسم سندیکای کارگری را نخواهید شنید، مگر این که حلقه بهگوش آنها باشد. حاضرند که شورای موقت باشد یا شورای موقت موقت یا مجمع عمومی یا مجمع عمومی محدود و موقت، اما سندیکا نباشد. این شورا حتی میتواند همان شورای اسلامی کار باشد که صحبت انتخابات آن این روزها در میان بود. اما سندیکا نباشد. این خط اتحادیه آزاد در هفتتپه است. کمااینکه بعد از برگذاری مجمع عمومی سندیکای هفتتپه چند سال پیش، یکی از همین جماعت بهخود من گفته بود که اگر زودتر با شما آشنا میشدیم نمیگذاشتیم سندیکا درست کنید، بلکه با مجمع عمومی، کارهایتان را پیش میبردید. یک ماه پیش در مطلبی که از سوی اینان، در هفتتپه منتشر شد و بهصورت تلویحی خواهان از بین رفتن سندیکا و ایجاد شورای اسلامی کار میشود و این بیانیه منتشر شد، اما اتحادیه آزاد که همیشه کارش سرهم بندی است، دست بهاصلاح آن میزند و در آن عبارت «انتخابات شورای کارگری» را تصحیح میکند و بهجای آن خواهان تشکیل تشکل مستقل کارگری میشود. راستش از زاویه امکانگرایی، من هرچه فکر کردم نتوانستم بفهمم که تشکل مستقل کارگری یعنی چه؟ قطعاً منظورش سندیکای کارگری نبوده است. پس لابد منظورشان تأسیس اتحادیه آزاد لکلکهای هفتتپه بوده است؟ یاشاید هم کمیته همآهنگی قورباغههای هفتتپه؟ این لقلقۀ زبان از آن کسانی است که شهامت گفتن مواضع صریح خود را ندارند و پشت واژهها مخفی میشوند. آقایان مرد [و اگر نیستید، شیرزن] باشید و با شفافیت بگویید که میخواهید سندیکای هفت تپه را از بین ببرید. تا در جمعهای خصوصیتان پُز این کار را بدهید. حتماً آقای محجوب و دوستان شما در ایلنا هم از شما حمایت لازم را خواهند کرد. کمااینکه برخی از شما با آنها حشرو نشر زیادی هم دارید. خلاصه کلام ما کارگران اجازه نخواهیم داد تا در بازی دیگران قربانی شویم و پیاده نظام جریانات سرمایهداری بهجهت رسیدن بهاهدافشان باشیم. ما اجازه نخواهیم داد تا خون کارگر وجهالمصالحه دیگران در بازی قدرت باشد. با شرایط پیش آمده در کشور بهجای این سوپرمنبازیهای بیفایده، باید پیگیر مطالبات بهحق کارگری-طبقاتی مانند بیمه تأمین اجتماعی و همچنین رفاه و بهداشت مناسب برای کارگران باشیم. دوران شعارهای پوچ گذشته است. شعارهای طبقاتی لازم هستند که دردهای زندگی طبقه را منعکس کنند و بهشکل خواست سیاسی دربیاورند. شما برای خوراک کانال تلگرامیتان بسیار خوشحال خواهید شد اگر از کشتههای هفت تپه پشته سازند و شما هم نوحهی مرگ بخوانید. خب درین بین بهکارگر چه میرسد؟ اما مسلماً امدادهای غیبی برای شما از راه میرسد؟
کارگر بههوش باش
رضارخشان
عضو سندیکای هفت تپه
26/10/1396
یادداشتها
خاطرات یک دوست ـ قسمت نهم
... دختر آخری اما خودش با پسری که هم مرام سیاسیش بود تصمیم به ازدواج گرفت. و من تائید ناگزیر پدر را شنیدم که «بهش گفتم زندگی خودته بابا جون اگه آدم خوبیه و دوستت داره من حرفی ندارم». میر عباس با این اظهار چشم به من دوخت و منتظر تائید من بود. این دختر بهزعم پدرش «انقلابی» شده بود؛ به تظاهرات میرفت، کوه نورد بود. دوستان پسر داشت و از همه مهم تر خودش انتخاب همسر کرده بود....
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت هشتم
آخرین پاراگراف قسمت هفتم
.... او که بیسامان بود، جستجوی سامان عاطفی را در بستری دیگر انتظار داشت. اما چنین نشده بود. اینجا هم یک گریزگاهی بود که بر همه ناتوانی ها و سستی های او در انتخاب، سرپوش میگذاشت.
یکبار از او پرسیدم چرا با این خانوم ازدواج کردی؟ گفت: «آقاجون و مامانم رفتن خواستگاری، فامیل بود. میگفتن دختر با کمالاتیه». پرسیدم پس چی شد؟ جواب داد «آخه من اسیر عشقم بودم». او اسیر ضعف نفس خودش شده بود. یکجای خیلی مهمی نتونسته بود اراده کنه، ولی آدرس غلط را بهیاد سپرده بود.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت هفتم
آخرین پاراگراف قسمت ششم
... البته میزعباس خودش هم بعد مرگ محترم خانم، دوبار دیگر بههمان سیاق ازدواج کرد. اما دیگر اولادی نیاورد و بههمان چهار فرزند از همسر اول و پنج فرزند از محترم خانم اکتفا کرد. همسران بعد از محترم خانم هم از وجاهتهای زنانهی خوبی برخوردار بودند. میزعباس قا در مناسباتی بسیار احترامآمیز زندگی کرد و از تائید همه ـجز نقد آقا مهدیـ بهرهمند بود.
ادامه مطلب...استحالهی برادرزادگی بهرفاقت!؟
پاسخی بهنوشتهی رضا رخشان در فیسبوککه برای ماندگاری بیشتر در سایت «رفاقت کارگر» منتشر میشود.
نوشتهی: عباس فرد
رضا جان، از آنجاکه گفتگو یا جدل علنی من و تو در صفحهی فیسبوک تو جریان یافته است، من هم از دوستان سایت «رفاقت کارگری» خواستمکه نوشتهی تو و پاسخ من را در این سایت نیز بازنشر کنند تا ضمن دسترسی عمومیتر این نوشتهها، از ماندگاری احتمالی بیشتری هم برخوردار شوند. امید استکه مخالفت شدیدی نداشته باشی. این را هم بگویم که فیسبوک مطلبی با این حجم را از من نمیپذیرد.
ادامه مطلب...در جواب رفیق عباس فرد
[این نوشتهی رضا رخشان در پاسخ بهیادداشت «رضا جان تند رفتی!»، از عباس فرد است که در فیسبوک منتشر شده و بهمنظور جواب متقابل در اینجا نیز منتشر میشود].
ادامه مطلب...* مبارزات کارگری در ایران:
- نامهای برای تو رفیق
- مبارزه طبقاتی و حداقل مزد
- ما و سوسیال دمکراسی- قسمت اول
- تجمع اول ماه می: بازخوانی مواضع
- از عصیان همگانی برعلیه گرانی تا قیام انقلابی برعلیه نظام سرمایهداری!؟
- ائتلاف مقدس
- وقتی سکه یک پول سیاه است!
- دو زمین [در امر مبارزهی طبقاتی]
- «شوراگراییِ» خردهبورژوایی و اسماعیل بخشی
- در مذمت قیام بیسر!
- هفتتپه، تاکتیکها و راستای طبقاتی
- تقاضای حکم اعدام برای «جرجیس»!؟
- سکۀ ضرب شدۀ فمنیسم
- نکاتی درباره اعتصاب معلمان
- تردستی و تاریخ، در نقد محمدرضا سوداگر و سید جواد طباطبایی
- دختران مصلوب خیابان انقلاب
- «رژیمچنج» یا سرنگونی سوسیالیستی؟!
- هفتتپه و پاسخی دوستانه بهسؤال یک دوست
- اتحادیه آزاد در هفتتپه چکار میکند؟
- دربارهی جنبش 96؛ سرنگونی یا انقلاب اجتماعی!؟
- دربارهی ماهیت و راهکارهای سیاسیـطبقاتی جنبش دیماه 96
- زلزلهی کرمانشاه، ستیز جناحها و جایگاه چپِ آکسیونیست!؟
- «اتحادیه مستقل کارگران ایران» از تخیل تا شایعه
- هزارتوی تعیین دستمزد در آینه هزارتوی چپهای منفرد و «متشکل»
- شلاق در مقابله با نوزایی در جنبش کارگری
- اعتماد کارگران رایگان بهدست نمیآید
- زحمتکشان آذری زبان در بیراههی «ستم ملی»
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت دوم)
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت اول)
- در اندوه مرگ یک رفیق
- دفاع از جنبش مستقل کارگری
- اطلاعیه پایان همکاری با «اتحاد بینالمللی در حمایت از کارگران در ایران»
- امضا برعلیه «دولت»، اما با کمک حکومتیان ضد«دولت»!!
- توطئهی خانه «کارگر»؛ کارگر ایرانی افغانیتبار و سازمانیابی طبقاتی در ایران
- تفاهم هستهای؛ جام زهر یا تحول استراتژیک
- نه، خون کارگر افغانی بنفش نیست؟
- تبریک بهبووورژواهای ناب ایرانی
- همچنان ایستاده ایم
- دربارهی امکانات، ملزومات و ضرورت تشکل طبقاتی کارگران
- من شارلی ابدو نیستم
- دربارهی خطابیه رضا رخشان بهمعدنچیان دنباس
- قطع همکاری با سایت امید یا «تدارک کمونیستی»
- ایجاد حزب کمونیستی طبقهی کارگر یا التجا بهنهادهای حقوقبشری!؟
- تکذیبیه اسانلو و نجواهای یک متکبر گوشهنشین!
- ائتلافهای جدید، از طرفداران مجمع عمومی تا پیروان محجوب{*}
- دلم برای اسانلو میسوزد!
- اسانلو، گذر از سوءِ تفاهم، بهسوی «تفاهم»!
- نامهی سرگشاده بهدوستانم در اتحاد بینالمللی حمایت از کارگران
- «لیبر استارت»، «کنفرانس استانبول» و «هیستادروت»
- «لیبر استارت»، «سولیداریتیسنتر» و «اتحاد بینالمللی...»
- «جنبش» مجامع عمومی!! بورژوایی یا کارگری؟
- خودشیفتگی در مقابل حقیقت سخت زندگی
- فعالین کارگری، کجای این «جنبش» ایستادهاند؟
- چکامهی آینده یا مرثیه برای گذشته؟
- کندوکاوی در ماهیت «جنگ» و «کمیتهی ضدجنگ»
- کالبدشکافی یک پرخاش
- توطئهی احیای «خانهکارگر» را افشا کنیم
- کالبدشکافیِ یک فریب
- سندیکای شرکت واحد، رفرمیسم و انقلاب سوسیالیستی
* کتاب و داستان کوتاه:
- بازنویسی کاپیتال جلد سوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد دوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد اول، ایرج اسکندری
- کتاب سرمایهداری و نسلکشی ساختاری
- آگاهی طبقاتی-سوسیالیستی، تحزب انقلابی-کمونیستی و کسب پرولتاریایی قدرت...
- الفبای کمونیسم
- کتابِ پسنشینیِ انقلاب روسیه 24-1920
- در دفاع از انقلاب اکتبر
- نظریه عمومی حقوق و مارکسیسم
- آ. کولنتای - اپوزیسیون کارگری
- آخرین آواز ققنوس
- اوضاعِ بوقلمونی و دبیرکل
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- آغاز پرولترها
- آیا سایهها درست میاندیشند؟
- دادگاه عدل آشکار سرمایه
- نبرد رخساره
- آلاهو... چی فرمودین؟! (نمایشنامه در هفت پرده)
- اعتراض نیروی کار در اروپا
- یادی از دوستی و دوستان
- خندۀ اسب چوبی
- پرکاد کوچک
- راعش و «چشم انداز»های نوین در خاورسیاه!
- داستان کوتاه: قایق های رودخانه هودسون
- روبسپیر و انقلاب فرانسه
- موتسارت، پیش درآمدی بر انقلاب
- تاریخ کمون پاریس - لیسا گاره
- ژنرال عبدالکریم لاهیجی و روزشمار حمله اتمی به تهران
* کارگاه هنر و ادبیات کارگری
- شاعر و انقلاب
- نام مرا تمام جهان میداند: کارگرم
- «فروشنده»ی اصغر فرهادی برعلیه «مرگ فروشنده»ی آرتور میلر
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- و اما قصهگوی دروغپرداز!؟
- جغد شوم جنگ
- سرود پرولتاریا
- سرود پرچم سرخ
- به آنها که پس از ما به دنیا می آیند
- بافق (کاری از پویان و ناصر فرد)
- انقلابی سخت در دنیا به پا باید نمود
- اگر کوسه ها آدم بودند
- سوما - ترکیه
- پول - برتولت برشت
- سری با من به شام بیا
- کارل مارکس و شکسپیر
- اودسای خونین
* ترجمه:
- رفرمیستها هم اضمحلال را دریافتهاند
- .بررسی نظریه انقلاب مداوم
- آنتونیو نگری ـ امپراتوری / محدودیتهای نظری و عملی آتونومیستها
- آیا اشغال وال استریت کمونیسم است؟[*]
- اتحادیه ها و دیکتاتوری پرولتاریا
- امپراتوری پساانسانی سرمایهداری[1]
- انقلاب مداوم
- انگلس: نظریهپرداز انقلاب و نظریهپرداز جنگ
- بُرهههای تاریخیِ راهبر بهوضعیت کنونی: انقلاب جهانی یا تجدید آرایش سرمایه؟
- بوروتبا: انتخابات در برابر لوله تفنگ فاشیسم!
- پناهندگی 438 سرباز اوکراینی به روسیه
- پیدایش حومه نشینان فقیر در آمریکا
- پیرامون رابطه خودسازمانیابی طبقه کارگر با حزب پیشگام
- تأملات مقدماتی در مورد کروناویروس و پیآیندهای آن
- تاوان تاریخی [انقلابی روسیه]
- تروریسم بهاصطلاح نوین[!]
- جنبش شوراهای کارخانه در تورین
- جنبش مردم یا چرخهی «سازمانهای غیردولتی»
- جوانان و مردم فقیر قربانیان اصلی بحران در کشورهای ثروتمند
- دستان اوباما در اودسا به خون آغشته است!
- رهایی، دانش و سیاست از دیدگاه مارکس
- روسپیگری و روشهای مبارزه با آن
- سرگذشت 8 زن در روند انقلاب روسیه
- سقوط MH17 توسط جنگنده های نیروی هوائی اوکراین
- سکوت را بشکنید! یک جنگ جهانی دیگر از دور دیده میشود!
- سه تصویر از «رؤیای آمریکایی»
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- شاعر و انقلاب
- فساد در اتحادیههای کارگری کانادا
- فقر کودکان در بریتانیا
- قرائت گرامشی
- کمون پاریس و قدرت کارگری
- گروه 20، تجارت و ثبات مالی
- لایحه موسوم به«حق کار»، میخواهد کارگران را بهکشتن بدهد
- ماركس و خودرهایی
- ماركسیستها و مذهب ـ دیروز و امروز
- مانیفست برابری فرانسوا نوئل بابوف معروف بهگراکوس[1]
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- ملاحظاتی درباره تاریخ انترناسیونال اول
- ممنوعیت حزب کمونیست: گامی به سوی دیکتاتوری
- نقش کثیف غرب در سوریه
- نگاهی روششناسانه بهمالتیتود [انبوه بسیارگونه]
- واپسین خواستهی جو هیل
- واپسین نامهی گراکوس بابوف بههمسر و فرزندانش بههمراه خلاصهای از زندگی او
- ویروس کرونا و بحران سرمایه داری جهانی
- یک نگاه سوسیالیستی بهسرزمینی زیر شلاق آپارتاید سرمایه