تأملات مقدماتی در مورد کروناویروس و پیآیندهای آن
هراس و سراسیمگی هماکنون موجودْ در اطراف و اکناف دنیا فقط ناشی از میزان مرگومیر ویا سرعت گسترش جهانی کروناویرس نیست، بلکه در کلیت جهانیاش، واکنش در مقابل آرامش و آسایش فارغ از دغدغه، و درعینحال بهمخاطره افتادهای استکه در رفاه نسبی ویژهی طبقات متوسطِ کشورهایی ریشه دارد که استاندارد زندگی در آنجا بهنحوی بالاتر از کشورهای صحرای آفریقا و فقیرترین کشورهای آسیایی و آمریکای لاتین است.
تأملات مقدماتی در مورد کروناویروس
و پیآیندهای آن
نوشتهی: گرایش کمونیست انترناسیونالیست (ایتالیا)
ترجمه: اکرم فائضیپور
ویرایش: سایت رفاقت کارگری
منبع: https://libcom.org/blog/initial-thoughts-coronavirus-its-fallout-10032020
پارهای نکات از ویراستار
1ـ قبل از هرچیز لازم استکه از تلاش دوست گرامی (اکرم فائضیپور) تشکر و قدردانی کنیم که در شرایط نه چندان عادی جامعهی ایران، بهجای تمرکز روی نجات فردی و خانوادگی، روی بررسی ریشههای اجتماعیـطبقاتیِ ناتوانی جهانی در مقابله با کروناویروس متمرکز شده است. لازم بهتوضیح استکه نکاتی که دراینجا با مسئولیت سایت «رفاقت کارگری» میآید، ضمن اینکه حاصل گفتگوی بسیار طولانی با خانم فائضیپور است، درعینحال مورد تأیید او نیز هست. بههرروی، انگیزهی انتشار این مقاله خبررسانی روزنامهنگارانه و یا ارائهی رهنمودهای تاکتیکیـانقلابی برای تدارک یا ایجاد حزب پرولتاریا و این قبیل فانتزیهای خارج از کشوری نیست. آنچه مجموعهی کمشمار مارا بهترجمه و انتشار این مقاله برانگیخت، افشای سیاستبازیها و فریبکاریهای مجموعهی بورژوازی جهانی است که منافع جنایتکارانهی خودرا در ارکستری بعضاً متنافر و متناقض بهگونهی فرافکنانهای بهسازوکارهای طبیعت نسبت میدهد. بنابراین، آنچه از نظر ما بیشترین توجه و تمرکز را میطلبد، نه بیان خبری میزان و منطقهی سیاسیـجغرافیایی گسترش کروناویروس (COVID-19) که روزانه تغییر میکند، بلکه چرایی پیدایش و گسترش این بیماری استکه این مقاله اشاراتی بهآن دارد.
2ـ آنچه در ایتالیا در رابطه با کروناویروس اتفاق افتاده و اتفاق میافتد، کموبیش همان چیزی استکه در همهی دیگر کشورها (گرچه متناسب با ویژگیها و بنیه اقتصادیـاجتماعی) اتفاق افتاده و اتفاق میافتد. در این وضعیت که تحت عنوان وضعیت اضطراری از آن نام میبرند، آنچه صاحبان سرمایهها بهآن میاندیشند، فراتر از سودهای هماکنون موجود و قابل کسب، سودهای هنگفتی است که بهبهانهی کسادی ناشی از شیوع کروناویروس از دولتها طلب میکنند؛ و دولتها هم برای این پرداختهای فوقالعاده و نجومیْ منبعی سهلالوصلتر از سفرهی کارگران و فرودستان جامعه ندارد که بنا بهسلطهی عمدتاً ایدئولوژیکاش دست تعدی و سرقت بهآن دراز خواهد کرد.
اما، صرفنظر از سود فوقالعادهای که فردا بهجیب بورژواهای ریز و درشت ریخته خواهد شد، همین امروز هم بیشترین آسیب ناشی از شیوع کروناویروس متوجه کارگران و زحمتکشان است. چراکه آنها بهدلیل آسیبهای جسمی و روانی ناشی از سختی کار، محدویت امکانات معیشتی و بیغولههایی که در آن زیست میکنند ـدر مقایسه با بخشهای مرفهتر جامعهـ بیشتر در معرض ابتلا بهاین ویروس قرار دارند، در مقابلهی طبیعی با ویروس از مقاومت بدنی کمتری برخوردارند، و درصورت ابتلا نیز (حتی در جوامعی مثل انگلیس و هلند که بیمهی درمانی تااندازهای همگانی است)، امکان دستیابی چندانی بهمراقبتهایی ندارند که برای مقابله با بیماری ناشی از ابتلا بهکروناویروس لازم است. در جامعهای که اصل وجودیاش رقابت، سود و استثمار انسان از انسان است، طبیعی استکه امکانات بهاصطلاح همگانیْ بیشتر در اختیار آن افراد و گروههایی قرار میگیرد که مناسبات اجتماعیشان تا مدیران درجه دوم و سوم نهادهای «همگانی» گسترش داشته باشد. از «قداست» برابریِ قانونی افراد برخاسته از طبقات و گروههای مختلف و حتی متنافر و متعارض اجتماعی بهدلیل وجود اساساً نوشتاری و کاغذیاش که بگذریم، برمبنای مشاهده و تجربه و تحلیل دیالکتیکی میتوان گفت که: پارتیبازی عنصر لاینفک جوامع طبقاتی و بهویژه جامعهی سرمایهداری است.
و بالاخره با کنار گذاشتن تاوان (یا بهعبارت درستتر: جریمه برای جرم ناکردهای) که مردم کارگر و زحمتکش باید پس از مهار کروناویروس در ازای شیوع همگانی آن بپردازند، و این احتمال که بیشترین قربانیان هماکنونِ شیوع همگانی این بیماری نیز همین کارگران تاوانپرداز فردا هستند؛ اما بار سنگین اقتصادی همین وضعیتی که «اضطراری» توصیف میشود، بازهم روی شانهی کارگران و زحمتکشان است. بخش وسیع و میلیونیِ مردمی که اشتغال ثابت نداشتهاند ویا با قراردادهای کوتاه مدت درآمدی برای گذران زندگی بهدست میآوردند، نه تنها کار و درآمد خود را از دست داده و در فقر بیشتر و حتی بیخانمانی قرار گرفتهاند، بلکه اگر پساندازی هم داشتهاند، در ازای قیمتهای تا 10 برابر افزایش یافتهی مواد شوینده، و ضدعفونیکنندهها و حتی تهیه مایحتاج معمول زندگی بههدر میرود.
3ـ هراس روبهافزایشی که بهبهانهی پیدایش کروناویرویس و ویژگیِ واگیر سریع آن ایجاد شده، بیش از اینکه ناشی از میزان مرگومیر انسانها در اثر این بیماری همهگیر باشد، حاصل اطلاع عمومی در بخشهای غیرحاشیهای جهان و تمرکز رسانههای جمعی و دستگاههای دولتی روی آن است. حدود سه ماه و نیم (یعنی: تقریباً 100 روز) است که کروناویروس از حیوان بهانسان منتقل شده است؛ و طی این مدت، طبق آمار رسمی «سازمان بهداشت جهانی»، نزدیک بهپانزده هزار نفر که عمدتاً بالای 55 سال سن داشتهاند، جان خودرا از دست دادهاند. فرض کنیم که بسیاری از کشورها (مانند ایران، ترکیه، آمریکا و غیره) ارقام واقعی مبتلایان و کشته شدههای خودرا کمتر از آنچه در واقع بوده، گزارش کردهاند. برای جبران اینگونه پنهانکاریهای سیاسی و جنایتکارانه رقم 15 هزار را دو و نیم برابر میکنیم تا بهرقم 37.5 هزار نفر که میتواند بهواقعیت نزدیکتر باشد، برسیم. حالا همین رقم تخمینی را با میزان مرگومیر دیگر بیماریها مقایسه میکنیم تا این واقعیت را ثابت کنیم که صِرفِ [37500 تقسیم بر 100 مساوی است با] 375 کشتهی ناشی از کروناویروس باعث ترس و سراسیمگی روزافزون کنونی نشده است.
ــ بیماریهای قابل پیشگیری مانند اسهال و ذاتالریه، سالانه جان 2 میلیون (یعنی: روزانه 5749) کودک را میگیرد، و این قربانیها فقیرتر از آن هستند که بتوانند تمهیداتی برای جلوگیری از این مرگومیرها بیندیشند.
ــ میلیونها کودک در سراسر جهان در فقر مطلق زندگی میکنند. بهگفتهی یونیسف روزانه 22 هزار کودک زیر 5 سال بهدلیل فقر میمیرند.
ــ هماکنون رقمی حدود 900 میلیون نفر بهآب آشامیدنی دسترسی ندارند؛ و در سال 2016، 829 هزار نفر جان خود بهدلیل عدم وجود آب آشامیدنی و اسهال از دست دادند.
ــ 805 میلیون نفر در سراسر جهان، براساس استاندارهای پذیرفته شدهی بینالمللی، غذای کافی برای خوردن ندارند.
ــ هماکنون رقمی حدود 41 میلون و 600 هزار نفر در دنیا بهبیماری ایدز مبتلا هستند که 67.7 درصد این مبتلایان در جنوب صحرای آفریقا زندگی میکنند. از این تعداد 347.330 نفر آنها جان خود را در سال 2018 از دست دادهاند.
ــ سالیانه 202.665 نفر جان خود را در اثر ابتلا بهمالاریا از دست میدهند. تمامی مرگومیرهای ناشی از مالاریا در جنوب جهان اتفاق میافتد.
ــ برآورد میشود که در سال 2018، 6.2 میلیون کودک و نوجوان زیر سنِ 15 سال بهدلیل بیماریهای قابل پیشگیری جان خود را از دست دادهاند. از این تعداد 5.3 میلیون زیر سن 5 سال بودند و بیش از نیمی از آنها در نخستین ماه زندگی جان خود را از دست دادند.
ــ تنها در سال 2018، حدود 40 هزار نفر در مکزیک بهدلیل جنگهای مربوط بهمواد مخدر گم شدهاند و تاکنون نیز هیچ نشانی از آنها در دست نیست. برآورد شده است که از سال 2006 تاکنون حدود 150 هزار نفر جان خود را در اثر جنگهای جاری مواد مخدر در مکزیک از دست دادهاند.
در این جهان تحت سلطهی سرمایه و روبهویرانیِ اساساً پیچیده و بعضاً بغرنج، بیماریهای دیگری نیز وجود دارد که علت وجودی آنها ـگرچه طبقاتی و بورژوایی استـ اما جهتِ شکلگیریشان با بیماریهای مذکور در بالا متفاوت و حتی متضاد است. برای مثال، بهنمونهای از اینگونه بیماریها نگاهی بیندازیم:
■ تعداد مبتلایان بهبیماری چاقی که یکی از پر درآمدترین بیماریها برای شرکتهای دارویی است، در سال 2019 بهیک میلیارد و 700 هزار نفر رسید. از این تعداد حدود 800 هزار نفر از بیماری چاقی مفرط رنج میبرند (چاقی مفرط نوعی از چاقی است که مریض بدون ابزارهای سنگین نمیتواند از جای خود بلند شود). مرکز عمدهی این بیماری کشورهای شمال جهان است.
■ در مقایسه با این بیماری مخصوص کشورهای پیشرفتهی سرمایهداری و ثروتمندِ جهان، واقعیتی وجود دارد که ضمن وحشتناک بودنش، اما همانند وضعیت موجود در بخشهای گستردهای از جهان، نه هراسانگیز است و نه از سراسیمگی رنج میبرد: کودکان کشورهای جنوب صحرای آفریقا بیش از 15 برابرِ کودکان کشورهای پردرآمد متحمل مرگومیرهای میشوند!!
نتیجهای که از مقایسهی تحلیلیِ دادههای بالا میتوان گرفت، این استکه هراس و سراسیمگی هماکنون موجودْ در اطراف و اکناف دنیا فقط ناشی از میزان مرگومیر ویا سرعت گسترش جهانی کروناویروس نیست، بلکه در کلیت جهانیاش، واکنش در مقابل آرامش و آسایش فارغ از دغدغه، و درعینحال بهمخاطره افتادهای استکه در رفاه نسبی ویژهی طبقات متوسطِ کشورهایی ریشه دارد که استاندارد زندگی در آنجا بهنحوی بالاتر از کشورهای صحرای آفریقا و فقیرترین کشورهای آسیایی و آمریکای لاتین است. درمقابل این سؤال که چگونه میتوان از درستی نسبی این حکم دفاع کرد[؟]؛ مختصر و مفید باید گفت: بهاین دلیل که نه تنها هیچگونه سراسیمگی و هراسی در مقابل مرگ روزانهی 22 هزار کودک ویا مرگومیر سالانهی 347.330 انسانی که عمدتاً در جنوب صحرای آفریقا زندگی میکردند شکل نگرفت، بلکه اغلب قریب بهاتفاق تحصیلکردههای طبقهی متوسطِ کشورهای مذکور در بالا ـحتیـ اطلاعی هم از این فجایع برخاسته از ذات ضدانسانی سرمایهداری ندارند.
یکی از عوامل نسبتاً مهمی که در پخش اخبارِ و شایعات مربوط بهخطرات و مرگومیر ناشی از کروناویروس نقشآفرین بوده و موجب طنین بیشتر ترس و سراسیمگی شده است، بهغیر از اینترنت و شبکههای اجتماعی، استفادهی بدون هزینه از واتساپ، تلگرام، ایمو، وایبر و امثالهم بوده است. با وجود اینها، نباید این امکانات تکنولوژیک را بهجای عاملی که موجبات ترس و سراسیمگی را فراهم میکند، فهمید. زیرا ایجاد و گسترش هراس برای بورژوازی از دو زاویه اقتصادی و سیاسی نفعآور است. از جنبهی اقتصادی بهاین دلیل که صاحبان سرمایهها ضمن افزایش میزان فروش کالاهای مصرفی و بهداشتی، قیمت پارهای از این کالاها را گاه تا 10 برابر افزایش میدهند، و از این فرصت برای تعدیل بیشتر نیرو استفاده میکنند؛ و از نظر سیاسی (که مهمترین دلیل هراسافکنی است و کلیت بورژوازی جهانی نیز از آن منتفع میشود) بهعقب راندن مبارزهی طبقاتی و گسترش هژمونی بورژوازی بهوساطت افزایش اقتدار دولتها در مقابل دیگر نهادهای طبقاتی ویا اجتماعی است.
شیوع کروناویروس سیاسیترین بیماری همهگیر جهانی است. از شایعههای غیررسمی و اتهامات رسمی دولتها (مثلاً چین و آمریکا) علیه یکدیگر مبنیبر اینکه کروناویروس ساخت آزمایشگاههای دولت یا بلوکبندی رقیب است، بهاین دلیل بگذریم که امکانی برای بررسی صحت و سقم آن نداریم؛ اما تأکید و تبلیغ روی سرعت شیوع این ویروس همهگیر که درصد پایین مرگومیر آن را در مقایسه با دیگر بیمارهای همهگیر از همین نوع (مانند سارس و ابولا و غیره) فرعی نشان میدهد و بهنحوی از انظار دور میسازد و هراس سراسیمگی ایجاد میکند، پنهانکاری دولتهای مختلف در بیان آمار درست مبتلایان و کشتههای خود، تلاش آمریکایی برای خرید تحقیقات آزمایشگاههای میکروبیولوژیک آلمان، تبلیعاتی که بهانحای گوناگون چین را منشأ این ویروس میدانند و کالاهای چینی را حامل کروناویروس تبلیغ میکنند، اخبار متفاوت و حتی متناقض در مورد طول عمر این ویروس روی اشیاءِ مختلف، بههمراه پارامترهای ریز و درشت و رنگارنگ دیگر ـهمگیـ حاکی از رقابت سیاسی سنگینی است که در رابطه با کروناویرس در جریان است.
گرچه این رقابت سیاسی در رابطه با کروناویروس تبعات بسیار و چهبسا هنوز ناشناختهای دارد، اما مهمترین نتیجهی مخرب آنْ عدم همآهنگی دولتها در چگونگی مقابله با این ویروس هنوز ناشناخته است که بهنوبهخود زمینهی ایجاد سراسیمگی و هراسی را بهوجود میآورد که توسط رسانههای جمعی هم تبلیغ میشود.
بههرروی، حتی اگر فرض کنیم که پیدایش این ویروس نتیجهی توطئهی رقابتهای سیاسی و اقتصادی در عرصه جهانی نباشد؛ اما نمیتوان از این واقعیت چشم پوشید که نوع برخورد دولتها با آنْ بهطور همهجانبهای سیاسی است. منهای عدم همآهنگی جهانی در امر مبارزه با کروناویروس که ناشی از رقابت و برخورد سیاسی دولتها با این بیماری همهگیر است؛ اما نتیجهی برخورد سیاسی دولتها با این بیماری و سراسیمگی و هراسی که توسط رسانههای جمعی ایجاد میشود، از آنچه در نخستین نگاه بهنظر میآید، بسیار مخربتر و غیرانسانیتر مینماید.
گرچه این نظر نیز وجود دارد که رویکرد سیاسی بورژوازی جهانی در مقابل اثرات مخرب ناشی از شیوع کروناویروس در زندگی تودههای مردم چرخش نسبی سوسیال دمکراتیک خواهد بود؛ اما این احتمال نه چندان ضعیف هم وجود دارد که تودههای مردمِ کارگر و زحمتکش در کشورهای مختلف (و در هرکشوری متناسب با مختصات اقتصادیـسیاسیـ طبقاتی ویژهی خود)، بهواسطهی هراس و سراسیمگی روزافزون در برابر کروناویروس و این واقعیت که بهلحاظ خودسازمانیافتگی در موقعیت بسیار نازلی قرار دارند، سلطهی هژمونیک بورژوازی خودی و جهانی را بیش از پیش بپذیرند و در پرداخت تاوانها و باجهایی که بورژوازی پس از توقف این اپیدمی جهانی طلب میکند، پذیراتر عمل کنند و با فقر بیشتر خود، فاصلههای طبقاتی را بازهم بیشتر افزایش دهند. درنتیجه، این احتمال که کروناویروس (درست همانند جنگ) کارکردِ «نعمت الهی» را برای بورژوازی داشته باشد، بسیار زیاد است؛ و بیم این میرود که در آیندهی نزدیک بازهم عمق و گسترهی فجایعی که قربانی آن تودههای کار و زحمتاند، بیش از پیش افزایش داشته باشد. در مقابله با اینگونه احتمالات چه باید کرد؟
4ـ میتوان از این نظر نیز دفاع کرد که پیدایش و شیوع کروناویروس (درست همانند ویروس سارس و ابولا) نتیجهی تخریبی استکه بورژوازی بهطبیعت و چرخهی محیط زیست و زنجیرهی خوراکِ جانورانی تحمیل میکند که «وحشی» نامیده میشوند. گفته میشود که بسیاری از باکتریها و ویروسها عمر چند میلیون ساله دارند و اگر اینچنین آلودگیهای مرگآفرینی برای بشر بهوجود آورده بودند، برفرض این که بهدلیل نبود امکان رفتوآمدهایِ کنونیِ عمومیِ جهانی، نوع انسان را بهنابودی نمیکشانند، لااقل میبایست (مانند وبا و طاعون) از مرگومیرهای منطقهای آن خبر یا افسانهای در دست میبود؛ اما خبر و افسانهای در زمینهی شیوع عوامل مرگزایی همانند کروناویروس (یا سارس و ابولا) در دست نیست. از طرف دیگر، این نظر وجود دارد که کروناویروس و همچنین سارس و ابولا نتیجهی جهش ژنتیکی آنفولانز هستند که قدمت شناخت آن حدوداً 120 ساله است. درنتیجه، میتوان روی این گمانه متمرکز شد که بُروز اینگونه اپیدمیها میتواند یکی از تبعات تخریب افزایشیابندهی اکوسیستم منطقهای و چرخه خوراک موجوداتی مانند خفاش باشد که بهدلیل از دست دادن چرخهی زیستی و خوراکی خودْ بهموجودات دیگری حملهور میشوند که بعضی از آنها اتفاقاً ارتباط نزدیکی با انسانها دارند و آلودگی خود بهویروس را بهانسان نیز منتقل میکنند.
صرفنظر از این نظر که تخریب اکوسیستمها توسط بورژوازی میتواند عامل پیدایش ویوروسهایی مانند کروناویروس باشند، که در تحقیقات آتی درستی یا نادرستی آن معلوم خواهد شد؛ اما این مسئله قطعی استکه درصد بسیار بالایی از مرگومیرهای ناشی از ابتلا بهکروناویروس ناشی از عدم امکانات آزمایشگاهی و آزمایشهای بهموقع، نبود ابزارهای بیمارستانی لازم و پرسنل کارآزموده است که پتانسیل تولید کنونی جهانی بهسادگی از پسِ آن برمیآید. نگاهی بهتحولات اقتصادی 10 ساله گذشتهی اغلب کشورهای جهان (بهاستثنای چند کشور) نشان میدهد که بودجهی کنونی بهداشت و درمان ـبهلحاظ قدر مطلقـ نه تنها افزایشی نداشته، بلکه بهطور چشمگیری کمتر از 10 سال پیش است. بنابراین، منهای ذات ضدانسانی نظام سرمایهداری که در صدها متاب و هزاران مقاله توضیح و تشریح شده است؛ مقصر مردمی که در اثر شیوع کروناویرس میمیرند، نیز شکل بُروز کنونی نظام سرمایهداری (یعنی: شکل نئولیبرالی سرمایه) است.
نتیجهی نهایی چهار نکتهای که در این مقدمه بهنگارش درآورده شد، این استکه تداوم نظام سرمایهداری بهمعنای تداوم و گسترش اشکالِ حتی خطرناکتر و مرگآورتری از کروناویروس است. پس، میتوان نتیجه گرفت که گذرگاهی که درمان رادیکال و تاریخی بیماریهای همهگیر (مانند بیماری ناشی از کروناویروس) از آن عبور میکند، گذرگاه مبارزه با نظام سرمایهداری در ابعاد مختلف است. این گذرگاه در ایران مقدمهای دمکراتیکـکارگری، با زمینهی سوسیالیستی، دارد تا در سازمانیافتگی مطلوبِ طبقاتی بهجهش سوسیالیستی فرابروید.
مقدمتاً میتوان از طریق میلیونها نامه، پیام اینترنتی ویا هروسیلهی دیگری که در وضعیت کنونی خطر تراکم جمعیتی و تشدید ابتلا بهکروناویروس را در پی نداشته باشد، دولتها (و ازجمله دولت جمهوری اسلامی) را زیر فشار گذاشت تا با پرداخت یکیـماه حقوق بههمهی تهیدستان جامعه (اعم از کارگر و زحمتکش و غیره) کلیه واحدهای اداری، تولیدی، فروشگاهها و غیره را (بهجز آن واحدهایی که بهنوعی با مایحتاج همگانی سروکار دارند) تعطیل کنند و از همهی مردم بخواهند تا در خانه بمانند تا شاید زنجیرهی شیوع و ابتلای بهکروناویروس شکسته شود. یکی از اجزای این مطالبهی قابل توصیف بهمطالبهی دموکراتیک، میبایست ضمن تأکید مؤکد روی ایجاد محیط استریل کار، درعینحال افزایش تعداد کارکنان کارخانهها و واحدهایی باشد که بنا بهالزام رفع نیازهای همگانی باید بهکار خود ادامه دهند. برای مثال، کارخانههایی که درگیر تولید مواد غذایی هستند، باید تعداد کارکنان خود را 5 برابر افزایش بدهند تا هم تراکم کارکنان در یک شیفتر کمتر باشد و هم هریک از کارکنان زمان بیشتری را در خانه بمانند و بهطور نسبی در قرنطینه قرار بگیرند. بنابراین، دولتها و کلیت بورژوازی جهانی را باید چنان انبوه و میلیاردی زیر فشار گذاشت تا شاید این نظام ذاتاً نسلکش و جنایتکار، برای یکیـدو ماه و از روی اجبار، با نرخ سود پایینتر و انباشت کمتری بهحیات ضدانسانیاش ادامه دهد.
اگر این پیشنهاده عملی باشد، تنها درصورتی عملی استکه در توازن ملیـانترناسیونالیستی و با حضور تودههای میلیاردی شکل بگیرد. بههرروی، گام نخست را (حتی اگر احتمال موفقیت آن بسیار هم ناچیز باشد)، مشروط بهاینکه تاوان سنگینی درپی نداشته باشد، باید برداشت.
تأملات مقدماتی در مورد کروناویروس
و پیآیندهای آن
مقالهای که در زیر میآید، ترجمهای از نشریه «Battaglia Comunista 3» (نبرد کمونیستی ـ مارس 2020)، شاخهی ایتالیایی «حزب کمونیست انترناسیونالیست» است. ایتالیا در حال حاضر یکی از بالاترین میزانهای مرگومیر ناشی از کروناویروس را بهمیزان (4٪) دارد که حتی از چین هم بالاترست. این امر، علیرغم ممنوعیت رفتوآمد بهدهها شهر در لومباردی، بستن کلیه مدارس و دانشگاهها در سراسر کشور، ممنوعیت اجتماعات عمومی و نیز این توصیه بهایتالیاییها اتفاق افتاده است که اگر در اجتماعات شرکت میکنند، از هرطرف یک متر از نفر بعدی فاصله داشته باشند.
اکنون ممنوعیت رفتوآمد در شمال نیز (بهروش بسیار گیجکنندهای) گسترش یافته، و آلودگی ویروسی بهلاتزیو (منطقه روم) نیز بهگونهای رسیده است که حتی رهبر حزب دموکرات، نیکولا زینگارتتی Nicola Zingaretti، نیز بهآن مبتلا شده است. در نتیجهی همهی اینها، زندگی اجتماعی بهویژه برای جوانان غیرقابل تحمل شده است؛ زیرا اکثر مکانهای [تفریحی و سرگرمی] از غروب بهبعد تعطیل شدهاند. اقتصاد ایتالیا طی 18 ماه گذشته رشد نداشته، و توقف جهانگردی نیز میتواند اوضاع را بدتر کند. این مقاله بهزمینهی گستردهتری از تأثیر کرونا 19 میپردازد تا از بعضی جهات نشان بدهد آن عواملی که در گذشته زمینهی این بحران روبهگسترش را فراهم آورده، جایگزین عوامل ایجاد بحرانی شده است که با آن مواجهه خواهیم بود.
این تنها در ایتالیا نیست که کاهش هزینههای بهداشتی و اجتماعی از سوی دولت نشاندهندهی این است که «خدمات درمانی» در وضعیتی قرار گرفته که نمیتواند با کرونا 19 مقابله کند. در 4 مارس، بوریس جانسون با بزرگواری[!؟] اعلام كرد كه بهكارگرانی كه بهدلیل عفونت ناشی از كروناویروس مجبور بهمرخصی میشوند، بهجای اینکه طبق روال معمول از روز چهارم دستمزد دوران بیماری دریافت کنند، از همان روز اول دریافت میکنند. با این حال، در انگلستان حدود 2 میلیون نفر مزد قانونی کافی برای دوران بیماری ندارند، ازجمله بیش از 350 هزار کارگر که قرارداد کاری آنها درحد صفر ساعت [در روز] است. بسیاری از این کارگران بهکارهای حیاتی در زمینههای بهداشت، مراقبتهای اجتماعی و نظافت اشتغال دارند: عرصههایی که بهویژه برای جامعهای مهم است که احتمالاً در معرض بیماریهای عفونی همهگیر قرار دارد. از همهی اینها مهمتر، اینکه بهدلیل کاهش جراحانْ تعداد بیمارانی که بهجراحی نیاز دارند، روبهافزایش است؛ زیرا دولت میزان حقوق بازنشستگی پزشکان را کاهش داده است.
اوضاع در آمریكا حتی بدتر هم هست؛ چراکه میلیونها شهروند آمریكایی [بهدلیل اینکه زیر پوشش بیمه نیستند] نمیتوانند هزینههای لازم برای درمان اضطراری را بپردازند، و دولت با انكار جدی بودن شیوع این بیماریْ اقداماتی را نظاره میکند که توسط مردم انجام میشود. تاکنون میزان مرگومیر در ایالات متحده بیشتر از سایر نقاط جهان بوده است (اگرچه [توقع این استکه] این امر باید بهمرور کاهش یابد). رفیقی از IWG که یکی از رفقای آمریکایی ماست، میگوید:
«همچنانکه ابتلا بهویروس روزانه افزایش مییابد و هزاران نفر در سراسر شهرها ـاز کران تا کرانـ قرنطینه میشوند، نتایج ناشی از رسانهای شدن آنْ تأثیر قابل توجهی بر اقتصاد میگذارد. افزایش قابل توجه تقاضا برای محصولاتی مانند [انواع] ضدعفونیکنندههای دست، دستمالهای مرطوبِ ضدعفونیکننده، و ماسکهای جراحی در سراسر کشور با کمبود مواجه شده است. داروخانهها و فروشگاههای مشابه، این تأثیر را در فروش خود احساس کردهاند؛ زیرا بسیاری از تجار [و تولیدکنندگان] بهواسطهی عرضهی محدود و ناتوانی در تهیه بسیاری از این اقلام، در رفع نیازِ متقاضیان ناتوان بودهاند. آن محصولات ضدعفونیکنندهای که در دسترس قرار دارند، با افزایش قیمت مواجه بودهاند. صاحبان کسبوکار تنها کسانی نیستند که تحت تأثیر اپیدمی کروناویروس قرار گرفتهاند؛ کارگرانی که آلوده بهویروسْ قرنطینه میشوند و اغلب ـهمـ برای زمانی که در خانه میمانند، درآمدی ندارند. در سراسر ایالات متحده، مدارس در ابعاد منطقهای تعطیل شدهاند، و بسیاری از معلمها و استادان (که بهویروس آلوده نشدهاند) بهطور جدی تلاش میکنند تا مدارس تعطیل نشوند».
سوداگران بهداشت در تمام کشورهای دنیا درگیر اقدام بهقتل هستند، و ما هنوز در آغاز این رزمنامه هستیم...
تصورات اولیه در مورد کروناویروس و پیامدهای آن
1ـ بحران بهداشت در ایتالیا
با کنار گذاشتن جنبههای کاملاً اپیدمیولوژیک که در اینجا بهآن نمیپردازیم، از همان ابتدای پیدایش کروناویروس مشخص شد که سیستم بهداشتی کنونی درمقابل این بیماری نزدیک بهفروپاشی است. [چراکه] تنها در ده سال گذشته بیش از 37 میلیارد یورو و بیش از 70 هزار تخت بیمارستانی از سیستم بهداشت کاسته شده است. این امر دو نتیجه اساسی بههمراه داشته است: اولین موردْ این است که کنترلهای مرزی کافی نبوده، و برای مدتی پیادمدهای ناشی از [انواع] بیماریهایی افزایش یافتهاند که با یک برنامهی مؤثر و گستردهی پیشگیری، کنترل و مداوای پزشکیْ امکان محدود شدن آنها فراهم میشد. در بحران دههی گذشته که بهکاهش شدید قدرت خرید خانوادهها نیز منجر شده، یکی از اولین هزینههایی که میبایست کاهش مییافت، سرانه هزینههای بهداشتی بوده است.
مراقبتهای بهداشتی ایتالیا با چنان وضعیت اسفباری مواجه شده که خشم «مشتریها» را بهفیوزی تبدیل کرده که ماشهی حمله بهآمبولانسها و پرسنل پزشکی را بهطور فزاینده و مکرری چکانده است. [درنتیجه] با توجه بهناتوانایی این سیستم بهداشتیِ تغییرشکل یافته و دِفرمه، آنچه محتملاً واقع میشود، پیشاپیش قابل پیشبینی است.
نتیجه دومِ [ناشی از کاهش خدمات بهداشتی و درمانی]، نتیجهای است که از مدتها قبل آن را میشناسیم: پرسنل پزشکی کافی برای مقابله با وضعیت اضطراری وجود ندارد. کمبود پزشکان بیمارستانی که بهخاطر «هزینهی خیلی زیاد» استخدام نشدهاند، در کنار کمبود دیگر کارکنان [بیمارستانی]، در شرایط بهشدت اضطراری کنونی آشکار میشود. [علاوه بر اینها] اکنون وضعیت وخیم تحقیقات بهداشتی نیز آشکار شده است. برای مثال، یک نمونهی واضح: هرسه محققی که در بیمارستان اسپالانزانی Spallanzani در ایتالیا روی کروناویروس کار میکنند، جوان و نامطمئن هستند.
2ـ بحران اقتصادی
گرچه از بیان دلیل واقعی بُروز بحران اقتصادی فاصلهای [نسبتاً] طولانی داریم، اما این بیماری همهگیر میتواند وقوع آن را بهطرز چشمگیری [تسریع کرده و] بدتر کند (و [توجه داشته باشیم که آثار] بحران سال 2008 هنوز تمام نشده است). کروناویروس در سال 2020 بهشدت روی تولید ناخالص داخلی چین، ایتالیا، اروپا و [کلیت] جهان سنگینی خواهد کرد. درحال حاضر، ارقام مربوط بهبدهیهای جهانی، بهبود آهستهی تولید صنعتی، پیامد درآمدهای عمدتاَ ناکارآمد ناشی از تسهیل کمی Quantitative Easing، افزایش ناچیز تولید ناخالص داخلی و مانند آن، نشاندهندهی مشکل کلیِ وضعیت اقتصادی است. درحالی که [وضعیت] بحرانی [موجود] بهپایان نرسیده است، بحرانی جدید و ویرانکنندهتر نزدیک میشود. کروناویروس میتواند آخرین قطرهای باشد که باعث میشود تا جام سرمایهداری سرریز میشود. چند ماه آینده بسیار وخیم خواهد بود. در این میان، پیشبینیهای اقتصادی (و ما فقط در ماه مارس و چند هفته پس از آغاز این بیماری همهگیر هستیم) حاکی از این است که وضعیت اضطراری بیماری موجودْ بهمیزان قابل توجهی از تولید ناخالص داخلی میکاهد، که بههرصورت بهتوجیهی برای مداخلهی سنگین اقتصادی [دولت] تبدیل میشود تا [هزینهی آن] مثل همیشه توسط کارگران پرداخت شود. این امر با كاهش تجارت داخلی همراه خواهد بود كه [درنتیجه] شركتها و بازرگانان خارجی كاهش دستمزد و شرایط بدتر كار را بهكارگران «خودی» تحمیل میكنند.
3ـ سراسیمگی ـ گمانهپردازی ـ سراسیمگی
وقتی رسانههای جمعی تصمیم میگیرند پیام خاصی را منتقل [ویا تحمیل] کنند، در مورد چیز دیگری بهجز نمایش قدرت عظیم آتشی که ایدئولوژی غالب در اختیار دارد، صحبتی نمیکنند. درنتیجه، کل جمعیت ایتالیا در این لحظه [بهدام] سراسیمگی گرفتار شدهاند.
اما سراسیمگی بههمان اندازه برای کنترل اجتماعی کارآیی دارد که برای سوداگری اقتصادیِ همیشه در انتظار، کآرا است. در شرایطی اینگونه اضطراری، سوداگران میتوانند مانند کوسهها بهطرف ماهیهای خُرد حملهور شوند تا از هر فرصت کوچکی برای کسب سود زیادتر استفاده کنند: با رونق فروش ژل ضدعفونیکننده و ماسکهای مربوط بهبخش داروسازی و بهداشت، انواع سوداگریها بهطور بارزی مشاهده میشوند. در همین وضعیت استکه سوپرمارکتها با هجوم مواجه و خالی شدهاند. [پس] با تشکر فراوان [!] از کرکسهای رسانهای که با پوشش خبریْ جمعیت را سراسیمه و وحشتزده کردهاند. اما سوداگریها در اینجا متوقف نمیشوند. دهها میلیارد یورو در روزهای اخیر در بورس میلان سوزانده شده است؛ بدینترتیب، بار دیگر شرایطی بهوجود آمد تا افرادی که زمینهاش را دارند، از پرداخت حداقل بخشی از هزینههای بحران وحشتزده شوند: مانند صاحبان پساندازهای کوچک و متوسط که در هر نوبت از بحران، بخشی از پساندازشان بهبخار تبدیل میشود بههوا میرود.
4- کنترل اجتماعی
این وضعیت اضطراری در چین (مانند ایتالیا) یا هرجای دیگری که کروناویروس در حال گسترش است، آزمایشی برای توانایی مداخلهی دولت است. قدرت دولت، بهدور از فاکتورهای ایستا [و تثبیتگرِ طبقهی حاکم]، توانایی کنترل و واکنش در برابر پدیدههای اجتماعیای است که محصول پویایی و پیچیدگیهای انسانی و تاریخی است. بُروز وضعیتهای اضطراریِ جدیْ آزمایشگاهی است که در آن دولت ظرفیت خود را برای تمرکز، کنترل و تنظیم جمعیت افزایش میدهد. مقیاس جهانی وضعیت اضطراریِ کروناویروس این پویایی را در مقیاس حتی بزرگتری تکرار میکند. اینجاست که دولت ظرفیت ماشینآلات خود را برای متمرکز کردن کنترل جریانهای مرتبط با جمعیت، محدودیتهای دسترسی [بهامکانات لازم]، مدیریت اضطرار اجتماعی و مانند آن را بهآزمایش میگذارد تا امروز بتواند از [سرایت گستردهی] ویروس جلوگیری کند، فردا... و برای هر چیز دیگری که ممکن است، رخ بدهد [آمادگی لازم را بهدست بیاورد]. دولت و طبقه حاکم، در واقع میدانند که این سیستم با فجایع فزایندهی ویرانگر و غیرقابل پیشبینیِ آتی مواجه است (مثلاً بحرانهای اقتصادی، جنگ بر سر فقر، مهاجرت، گرسنگی و تشنگی، و همچنین ویرانیهای زیستمحیطی، بلایای آب و هوایی، بیماریهای همهگیر، حتی آشوب ...)؛ بنابراین، هر شرایط اضطراری جدید بهعنوان یک آزمایش بالقوه از ظرفیت خود برای عمل است که تجربه میشود، (البته غیر از این هم نمیتواند باشد)؛ (و اما دولت برای مارکسیستها چیزی جز ابزار ظلم و ستم یک طبقه یک بهطبقه دیگر نیست).
همه اینها، [حتی] بدون درنظرگرفتن درگیریهای احتمالیْ که اقدامات انجام شده میتواند در بخشهای مختلف بورژوازی و سیاستمداران نماینده آنها ایجاد کند، [از جدیت کافی برخوردارند]. برای مثال، در مورد خاص این ویروس، جناح راست تلاش میکند تا با درخواست هزینه دهها میلیارد یورو برای حمایت از مشاغل و خانوادهها (که خیلی خوب هم میدانند که هیچکس بهآن دست نخواهد یافت)، از اوضاع سود ببرد. در همین حال، دولت با بیرون كشیدن قانون ضداعتصاب قدیمی از پروندهی کابینه، تصمیم گرفته اعتصاب برخی از بخشها را كه برای بعضی از روزهای این ماه برنامه ریزی شده است، ممنوع کند؛ ازجملهی این اعتصابات، اعتصاب «Non una dio meno» (نه یك نفر كمتر) است که برای در تاریخ 9 مارس برنامهریزی شده است.
5- سیاره و بشریت ـهردوـ بیمارند
کروناویروس فقط آخرین علامت هشداردهنده است. این سیاره و بشریت از ویروس بیماری بهمراتب بزرگتر و جدیتری رنج میبرند: بیماریای که از خودِ این سیستم تولیدی ناشی میشود. این سیستم تولیدیْ با کالایی کردن مناسبات اجتماعیْ آن را ویران میکند، و همهی چیزهایی را که در مقابل تحقق جوهرهی حیاتیاش بایستد، تحقیر میکند و بهنابودی میکشاند؛ و این جوهره چیزی جز سود نیست. نام این بیماریْ نظام سرمایهداری است. این سیاره و همچنین تمامی بشریت بهواسطهی [تداوم موجودیت] نظام سرمایهداریِ فرتوتْ بیمار شدهاند، و کروناویروس ـاماـ آخرین تجلی [کهنگی] آن است. [آگاهی از] این تداومِ استقرار کهنگی (مانند [آگاهی از] سایر علائم بیماری سیارهای، زیست محیطی، انسانی و اجتماعی) باید در مقابل این بیماری قرار بگیرد تا خطرات آن را افشا کند، [و پایان رسمیت وجود آن را اعلام نماید].
6ـ [فقط] یک درمان وجود دارد
[حقیقت این استکه] برای این ویروسْ درمان وجود دارد؛ همچنانکه برای سایر بلایای دیگر (که بیماری سرمایهداری ایجاد کرده، هنوز ایجاد میکند و حتی بدتر از اینْ هم در آینده ایجاد خواهد کرد)، درمان وجود دارد. نیاز بهتوضیح چندانی نیست که درمانِ بیماریِ سرمایهداری [که بهعبارتی بیماریِ بیماریساز است] فوری و قطعی نیست؛ اما این درمانی است که برای روبرو شدن با شرایط اضطراری زیستمحیطی، انسانی و اجتماعی در جامعهی جایگزینِ نظام سرمایهداری امکاناتِ حداقلْ را فراهم میکند: کمونیسم درمانی برای این بیماری نابهکار است. این یک معجزهی درمانی نیست که گویی با سحر و جادو بشریت را آزاد خواهد کرد و سیاره زمین را از مشکلات بسیاری که گرفتار آن است، نجات خواهد داد؛ نه چنین نیست. درمان کمونیستی بهگونهای متفاوت عمل میکند: با آزاد کردن بشریت از بردگی سود. هنگامی که انسانها آزادانه در ارتباط باهم باشند، دیگر برای سود افراد معدودی تولید نکنند و فقط برای پاسخگویی بهنیازهای هریک از آحاد بشری تولید کنند، در این صورتْ نحوهی برخورد با مشکلات نیز تغییر میکند. با قرار دادن بهبودی انسان و محیط زیست در مرکز توجه، تولیدات زیانبار متوقف میشود؛ و منابع عظیمی برای ترمیم محیطهای آلوده مورد استفاده قرار میگیرد؛ انسانهایی که بهطور آزاد با یکدیگر در ارتباط اند، میتوانند بهجای اینکه مثل امروز با معضلات ناشی از تولید ناخالص ملی، قدرتهای امپریالیستی و توسعهی سرمایه، همانند نفرینِ آسمانی برخورد کنند، با مشکلات بههمانگونهای بهمقابله برخیزند که در واقعیت وجود دارند.
میتوانیم تضمین کنیم که درمان ما کارآمد خواهد بود، زیرا این امر که مستلزم تغییر اساسی در طرز فکر و همچنین در روابط اقتصادی و مناسبات اجتماعی است، دقیقاً همان چیزی است که بشریت و این سیاره بهشدت بهآن نیاز دارد: سیاره و بشریتی که بهواسطهی حاکمیت نظام سرمایهداری بهسختی بیمار شده [و تصور مرگ آن خیابافی صرف نیست].
یادداشتها
خاطرات یک دوست ـ قسمت 30
چند پاراگرافِ آخر از قسمت بیستمونهم
البته غلام بعد از این مواجهه و توضیح خبری برایم شرح داد که لازم بوده اصل مسئله را با چند نفر درمیان میگذاشته و از این دو نفر برای تمایل بهمشارکت سئوال میکرده که حاضر بهفرار هستند؟ هر دو نپذیرفته بودند، اما عضو سلول یک (کسی که خبر را بهما میداد و علی را هم بهشهادت میگرفت) ضمن آرزوی موفقیت، قبول نکرده بود. ولی شخص سلول دیگر اساساً چنین اقدامی را ناموفق و بهشدت برعلیه جو زندان و در جهت تشدید سرکوب ساواک دیده بود. اما گویا غلام نتوانسته بود که مصلحتی با وی موافقت کند و ذهن او را از این ماجرا پَرت کند. مثلاً خودش را مجاب و موافق با ادله وی نشان دهد. شاید هم با وی بحث کرده بوده که من نمیدانم. در واقع، این رفیق ما حرکت را یک جوری «وِتو» کرده بود. اما موجبی برای کسی ایجاد نکرده بود. آن روز و آن شب همه جا را دو بار توسط مسئول بند بازدید کردند. مسئول نگهبان تذکر داد که درِ اتاقها(سلولها) اصلاً بسته نشود.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستونهم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت بیستموهشتم
......
بیژن (هیرمنپور) با من مرتب وقت میگذاشت و برایم از تجارب و دانستههایش با دقت و گسترده میگفت. این پیوند گرچه بنا بر حادثهی جدایی ما ازهم و انتقال من از قزل قلعه دیری نپائید، اما عمق تأثیرات او را میتوانم بهیاد بیاورم که در تشخیصهای بعدی و انتخابهای آتیام تعیینکننده بود. وقتی از مجاهدین و رجوی صحبت شد، او برایم از احساس عمومی در دانشکده حقوق نسبت بهوی گفت: «در میان جمع دانشجویان شخصی مشکوک و غیرقابل اطمینان بود.» جز برخی از حداقلهای ارتباطی، همه از او دوری میکردند. و این گویا نه تنها از تیپ شخصیت و منشهای رفتاری نامتعارف او، بلکه از نگاهی نیز متأثر بود که «مییپنداشتند ساواکی است.»
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستوهشتم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت بیستموهفتم
.... من وسط نیمکت نشستم، بلافاصله رئیس بند که مرد کوتاه قد و تنومندی بود آمد و روبروی من نشست. تنهاش را بهعقب تکیه داد دو دستش را بهلبه نیمکت گرفت، جفت پای چکمه پوشش را بالا آورد و محکم بهصورت من کوبید. بسیار سریع و خیلی غیرمترقبه این حرکت را کرد، سرم از پشت بهمیلههای پنجره خورد و شکست و خون بهداخل لباسم راه گرفت. در اثر ضربه مستقیم لگدْ صورتم متورم و کبود شد، دهان و بینیام بهشدت خون افتاد. او بلافاصله بلند شد و تا من بخودم بیایم چند مشت محکم بهسر و روی من کوبید و بلافاصله از داخل اطاقک بیرون رفت و زندانی پیاده شده را سوار کرد. زندانی این قیافهی بهسرعت تغییر یافتهی مرا با حیرت و وحشت غیرقابل کنترلی دید وخشم خود را با شعار دادن علیه ساواک اظهار کرد. و شروع کرد بهفحش دادن بهزندانبان. ماشین راه افتاد و بهسرعت بهزندان قزل قلعه رفت. مدتی مرا در حیاط بیرونی، روبروی دفتر ساقی رئیس زندان، نگه داشتند. بعد بهاطاق ساقی بردند.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستوهفتم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت بیستموششم
یک روز وسطهای روز بود که نگهبان در اتاق را باز کرد و گفت حاظر باشید، بازدید داریم. دقایقی بعد همهی سربازجوها بهترتیب سلسلهمراتب وارد اتاق شدند. در آستانهی در کنار هم ایستادند. سر دستهشان حسینزاده بود. عضدی و منوچهری و چندتای دیگر هم بودند. همه با سروضع (بزک کرده) کتوشلوار و کراوات و کفشهای براق که روی کفپوش اتاق پا گذاشتند. با ورودشان قدم زدن بعضیها که وسط اتاق راه میرفتند، متوقف شد. چند نفر از کسانی که نشته بودند، بهسرعت و بقیه هم با تأخیر و اکراه بلند شدند و ایستادند. هیچ گفتگو و حالت و رفتاری حاکی از ادای احترام در بین نبود. نه کسی سلام کرد و نه خشنودی از این دیدار در بین بود
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستوششم
بههرحال، موقع بدرود بود. نگهبان آمد و مرا پس از وداع گرم با همسلولیها از آنجا برد. اما محل زندان بعدی چند قدمیِ همین سلولها بود. جایی که به آن حیاط یک و حیاط دو میگفتند و در دو طبقه و چهار اتاق بزرگ بود. من به حیاط یک اتاق یک برده شدم. فضایی چهل، پنجاه متری با بیش از سی زندانی بازداشتی که هنوز به دادگاه نرفته و حکم نگرفته بودند. اتاقی که از یک راهرو، درِ ورودی کاملا بستهای داشت، و از یک طرف پنجره هایی داشت که به باغچه انبوهی ناظر و کاملاً محفوظ بود و با کرکرههای ثابت آهنی از فضای آزاد جدا میشد، که نور کمی را به داخل اجازه میداد و مانع دید مناسب بیرون هم بود.
ادامه مطلب...* مبارزات کارگری در ایران:
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»- قسمت دوم
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»
- بیانیه شماره دوم کمیته دفاع از کارگران اعتصابی
- تشکل مستقلِ محدود یا تشکل «گسترده»ی وابسته؟!
- این یک بیانیهی کارگری نیست!
- آیا کافکا بهایران هم میرود تا از هفتتپه بازدید کند !؟
- نامهای برای تو رفیق
- مبارزه طبقاتی و حداقل مزد
- ما و سوسیال دمکراسی- قسمت اول
- تجمع اول ماه می: بازخوانی مواضع
- از عصیان همگانی برعلیه گرانی تا قیام انقلابی برعلیه نظام سرمایهداری!؟
- ائتلاف مقدس
- وقتی سکه یک پول سیاه است!
- دو زمین [در امر مبارزهی طبقاتی]
- «شوراگراییِ» خردهبورژوایی و اسماعیل بخشی
- در مذمت قیام بیسر!
- هفتتپه، تاکتیکها و راستای طبقاتی
- تقاضای حکم اعدام برای «جرجیس»!؟
- سکۀ ضرب شدۀ فمنیسم
- نکاتی درباره اعتصاب معلمان
- تردستی و تاریخ، در نقد محمدرضا سوداگر و سید جواد طباطبایی
- دختران مصلوب خیابان انقلاب
- «رژیمچنج» یا سرنگونی سوسیالیستی؟!
- هفتتپه و پاسخی دوستانه بهسؤال یک دوست
- اتحادیه آزاد در هفتتپه چکار میکند؟
- دربارهی جنبش 96؛ سرنگونی یا انقلاب اجتماعی!؟
- دربارهی ماهیت و راهکارهای سیاسیـطبقاتی جنبش دیماه 96
- زلزلهی کرمانشاه، ستیز جناحها و جایگاه چپِ آکسیونیست!؟
- «اتحادیه مستقل کارگران ایران» از تخیل تا شایعه
- هزارتوی تعیین دستمزد در آینه هزارتوی چپهای منفرد و «متشکل»
- شلاق در مقابله با نوزایی در جنبش کارگری
- اعتماد کارگران رایگان بهدست نمیآید
- زحمتکشان آذری زبان در بیراههی «ستم ملی»
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت دوم)
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت اول)
- در اندوه مرگ یک رفیق
- دفاع از جنبش مستقل کارگری
- اطلاعیه پایان همکاری با «اتحاد بینالمللی در حمایت از کارگران در ایران»
- امضا برعلیه «دولت»، اما با کمک حکومتیان ضد«دولت»!!
- توطئهی خانه «کارگر»؛ کارگر ایرانی افغانیتبار و سازمانیابی طبقاتی در ایران
- تفاهم هستهای؛ جام زهر یا تحول استراتژیک
- نه، خون کارگر افغانی بنفش نیست؟
- تبریک بهبووورژواهای ناب ایرانی
- همچنان ایستاده ایم
- دربارهی امکانات، ملزومات و ضرورت تشکل طبقاتی کارگران
- من شارلی ابدو نیستم
- دربارهی خطابیه رضا رخشان بهمعدنچیان دنباس
- قطع همکاری با سایت امید یا «تدارک کمونیستی»
- ایجاد حزب کمونیستی طبقهی کارگر یا التجا بهنهادهای حقوقبشری!؟
- تکذیبیه اسانلو و نجواهای یک متکبر گوشهنشین!
- ائتلافهای جدید، از طرفداران مجمع عمومی تا پیروان محجوب{*}
- دلم برای اسانلو میسوزد!
- اسانلو، گذر از سوءِ تفاهم، بهسوی «تفاهم»!
- نامهی سرگشاده بهدوستانم در اتحاد بینالمللی حمایت از کارگران
- «لیبر استارت»، «کنفرانس استانبول» و «هیستادروت»
- «لیبر استارت»، «سولیداریتیسنتر» و «اتحاد بینالمللی...»
- «جنبش» مجامع عمومی!! بورژوایی یا کارگری؟
- خودشیفتگی در مقابل حقیقت سخت زندگی
- فعالین کارگری، کجای این «جنبش» ایستادهاند؟
- چکامهی آینده یا مرثیه برای گذشته؟
- کندوکاوی در ماهیت «جنگ» و «کمیتهی ضدجنگ»
- کالبدشکافی یک پرخاش
- توطئهی احیای «خانهکارگر» را افشا کنیم
- کالبدشکافیِ یک فریب
- سندیکای شرکت واحد، رفرمیسم و انقلاب سوسیالیستی
* کتاب و داستان کوتاه:
- دولت پلیسیجهانی
- نقد و بازخوانى آنچه بر من گذشت
- بازنویسی کاپیتال جلد سوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد دوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد اول، ایرج اسکندری
- کتاب سرمایهداری و نسلکشی ساختاری
- آگاهی طبقاتی-سوسیالیستی، تحزب انقلابی-کمونیستی و کسب پرولتاریایی قدرت...
- الفبای کمونیسم
- کتابِ پسنشینیِ انقلاب روسیه 24-1920
- در دفاع از انقلاب اکتبر
- نظریه عمومی حقوق و مارکسیسم
- آ. کولنتای - اپوزیسیون کارگری
- آخرین آواز ققنوس
- اوضاعِ بوقلمونی و دبیرکل
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- آغاز پرولترها
- آیا سایهها درست میاندیشند؟
- دادگاه عدل آشکار سرمایه
- نبرد رخساره
- آلاهو... چی فرمودین؟! (نمایشنامه در هفت پرده)
- اعتراض نیروی کار در اروپا
- یادی از دوستی و دوستان
- خندۀ اسب چوبی
- پرکاد کوچک
- راعش و «چشم انداز»های نوین در خاورسیاه!
- داستان کوتاه: قایق های رودخانه هودسون
- روبسپیر و انقلاب فرانسه
- موتسارت، پیش درآمدی بر انقلاب
- تاریخ کمون پاریس - لیسا گاره
- ژنرال عبدالکریم لاهیجی و روزشمار حمله اتمی به تهران
* کارگاه هنر و ادبیات کارگری
- شاعر و انقلاب
- نام مرا تمام جهان میداند: کارگرم
- «فروشنده»ی اصغر فرهادی برعلیه «مرگ فروشنده»ی آرتور میلر
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- و اما قصهگوی دروغپرداز!؟
- جغد شوم جنگ
- سرود پرولتاریا
- سرود پرچم سرخ
- به آنها که پس از ما به دنیا می آیند
- بافق (کاری از پویان و ناصر فرد)
- انقلابی سخت در دنیا به پا باید نمود
- اگر کوسه ها آدم بودند
- سوما - ترکیه
- پول - برتولت برشت
- سری با من به شام بیا
- کارل مارکس و شکسپیر
- اودسای خونین
* ترجمه:
- رفرمیستها هم اضمحلال را دریافتهاند
- .بررسی نظریه انقلاب مداوم
- آنتونیو نگری ـ امپراتوری / محدودیتهای نظری و عملی آتونومیستها
- آیا اشغال وال استریت کمونیسم است؟[*]
- اتحادیه ها و دیکتاتوری پرولتاریا
- اجلاس تغییرات اقلیمیِ گلاسکو
- اصلاحات اقتصادی چین و گشایش در چهلمین سال دستآوردهای گذشته و چالشهای پیشِرو
- امپراتوری پساانسانی سرمایهداری[1]
- انقلاب مداوم
- انگلس: نظریهپرداز انقلاب و نظریهپرداز جنگ
- بُرهههای تاریخیِ راهبر بهوضعیت کنونی: انقلاب جهانی یا تجدید آرایش سرمایه؟
- بوروتبا: انتخابات در برابر لوله تفنگ فاشیسم!
- پناهندگی 438 سرباز اوکراینی به روسیه
- پیدایش حومه نشینان فقیر در آمریکا
- پیرامون رابطه خودسازمانیابی طبقه کارگر با حزب پیشگام
- تأملات مقدماتی در مورد کروناویروس و پیآیندهای آن
- تاوان تاریخی [انقلابی روسیه]
- تروریسم بهاصطلاح نوین[!]
- جنبش شوراهای کارخانه در تورین
- جنبش مردم یا چرخهی «سازمانهای غیردولتی»
- جوانان و مردم فقیر قربانیان اصلی بحران در کشورهای ثروتمند
- چرا امپریالیسم [همواره] بهنسلکشی باز میگردد؟
- دستان اوباما در اودسا به خون آغشته است!
- رهایی، دانش و سیاست از دیدگاه مارکس
- روسپیگری و روشهای مبارزه با آن
- سرگذشت 8 زن در روند انقلاب روسیه
- سقوط MH17 توسط جنگنده های نیروی هوائی اوکراین
- سکوت را بشکنید! یک جنگ جهانی دیگر از دور دیده میشود!
- سه تصویر از «رؤیای آمریکایی»
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- شاعر و انقلاب
- فساد در اتحادیههای کارگری کانادا
- فقر کودکان در بریتانیا
- قرائت گرامشی
- کمون پاریس و قدرت کارگری
- گروه 20، تجارت و ثبات مالی
- لایحه موسوم به«حق کار»، میخواهد کارگران را بهکشتن بدهد
- ماركس و خودرهایی
- ماركسیستها و مذهب ـ دیروز و امروز
- مانیفست برابری فرانسوا نوئل بابوف معروف بهگراکوس[1]
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- ملاحظاتی درباره تاریخ انترناسیونال اول
- ممنوعیت حزب کمونیست: گامی به سوی دیکتاتوری
- نقش کثیف غرب در سوریه
- نگاهی روششناسانه بهمالتیتود [انبوه بسیارگونه]
- واپسین خواستهی جو هیل
- واپسین نامهی گراکوس بابوف بههمسر و فرزندانش بههمراه خلاصهای از زندگی او
- ویروس کرونا و بحران سرمایه داری جهانی
- یک نگاه سوسیالیستی بهسرزمینی زیر شلاق آپارتاید سرمایه