rss feed

25 تیر 1396 | بازدید: 2422

تسلیت به کارگران، تبریک به سرمایه داران

نوشته: رضارخشان - فریدون نیکوفرد

ایجاد شغل بهانه است شغلی که در آن یک سوم حقوق ثابت به کارورز پرداخت شود وهیچ تضمینی در رابطه با کارفرما و پس از پایان دوره کارورزی وجود نداشته باشد تا فرد مذکور را جذب نماید شغل نیست، بلکه بردگی و تحقیر آدمیت است.

 

                                                                        تسلیت به کارگران، تبریک به سرمایهداران

 

پس ازهرانتخاباتی و سرکارآمدن فرد یا جریان پیروز، بخصوص در انتخابات ریاست جمهوری که مبتنی بر اجماع عمومیست، معمولا رسم برین منوال است که در اولین روزهای بعد از پیروزی، اقدام به تصویب ویا اجرای طرحهایی میزند که مورد موافقت و رضایت کسانی باشد که در پیروزی او نقش موثری داشته اند ویا افراد و احزابی که از او حمایت کرده اند را در مناصب مختلف به کار میگیرد. در کشورما متاسفانه بدلیل شرایط خاص سیاسی، احزاب واقعی با بدنه وسیع اجتماعی ملاحظه نمیشود بلکه معمولا احزاب و جریاناتی حضور دارند که کمتر تمام وقت فعال بوده، یعنی فقط در زمان انتخابات چند نفری دورهم جهت شده و بنام حزب از یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری حمایت میکنند یا در انتخابات شوراها از لیستی خاص اعلام حمایت میکنند تا شاید درصورت پیروزی و در بازی سیاست که مبتنی بر مولفه های قدرت و ثروت است دست بالا پیدا نمایند. بدون انکه ثمرات این پیروزی در پایین دست جامعه ملاحظه شود. تشکیل حزب میبایست از پایین ترین سطح افراد جامعه، یعنی کارگر، کشاورز، دانشجو، روستایی، پرستار، معلم، باسواد و بیسواد تشکیل شود چون هرفرد، با هر جایگاه اجتماعی درانتخابات، تنها یک رای دارد. اما برگردیم به ایران و پیروزی جریان دولت روحانی که بشدت طرفدار مناسبات سرمایه داریست، گویا کارگران درین انتخابات در طیف جریان بازنده قرار گرفته اند که این چنین، با طرح لوایح و بخشنامه هایی، طبقه کارگر مورد عتاب و تنبیه قرار می گیرد. شاید فکر می کنند که گفتمان جریان رقیب که مبتنی بر حمایت از دهکهای پایین جامعه بود، اقبال کارگران را بیشتر به همراه خود داشته است و این چنین باید مورد تنبیه قرار گیرند. جدا از بحث خصوصی سازی های گسترده و غیر کارشناسانه، بخوانید خانه خراب کن برای کارگران، اجرای طرح ضد کارگری کارورزی از جمله این مصیبتهاست. اما چرا ما با طرح کارورزی مخالفیم؟ اولا این طرح بهیچ وجه موجب کاهش بیکاری نمیشود و در آن کارفرما الزامات قانونی در فردای پس از کارورزی ندارد. بعدش هم وجود این طرح فی نفسه موجب تضعیف جایگاه قانون کار می گردد. یعنی عملا موجب تضعیف آن بخش از قوانین محدودی که در راستای منافع کارگر است، می گردد . همانطور که در مسئله قراردادهای سفید امضا قانون کار دور زده شد. مشکل دیگر این طرح عدم انجام تعهدی است که دولت برای خود ایجاد کرده است و آن پرداخت حق بیمه کارورزان توسط دولت به تامین اجتماعیست. درصورتی که دولت نتواند تعهدی که برای خود ایجاد کرده را پرداخت نماید ویا مثل روال گذشته که بجای پرداخت تعهدخود به این سازمان، شرکتهای ورشکسته را در قالب اصل ۴۴به تامین اجتماعی واگذار میکرد این بار فاجعه عظیمی اتفاق خواهد افتاد و سازمان تامین اجتماعی هم با کمبود بیمه گذارمواجعه شده و تناسب بیمه گذار به مستمری بگیرهم بهم خواهد خورد لذا بدلیل کمبود منابع مالی عملا فلج خواهد شد. اگر سازمان تامین اجتماعی با این سیاست دولت مخالفت جدی نمیکند بدلیل این است که رئیس این سازمان توسط دولت انتصاب میشودطبقه کارگر در ایران اقدامات ضد کارگری و مصیبت بار مرتضوی در سازمان تامین اجتماعی در زمان دولت های نهم و دهم را فراموش نکرده اند و اثار مخرب سیاستهای غلط ایشان هنوز برطرف نشده که دولت روحانی با طرح کارورزی و دیگر طرحها درحال تیشه به ریشه زدن این سازمان هستند. از سوی دیگر، از دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاهی که در انتخابات اخیر، در جهت کمک به جریان دولت فعالیت می کردند، انتظار میرفت با عطف به اینکه قانون طرح کارورزی از برنامه های آتی دولت روحانی است و اگر ایشان مجددا انتخاب شود و طرح فعلی را پیش ببرد موجب تحقیر و از دست رفتن فرصت زندگی خواهد شد این مطالبه یعنی حذف این طرح را در صورت پیروزی از دولت خواستار شوند که متاسفانه این چنین نشد. با این حال، درین سالهای اخیر، وجود قانون کار فعلی، خاری در چشم و استخوانی در گلو، هم برای دولتها و هم برای کارفرماها بوده است. سعی و تلاش فراوانی در جهت تغییرات قانونی در آن شده است که با مقاومت جامعه کارگری، تاکنون ره بجایی نبرده است. اما گویا اینبار جهد و تلاش نه در جهت تغییر، بلکه دور زدن این قانون است. وجود طرح کارورزی را میتوان در همین راستای دور زدن و تضعیف قانون کار بحساب آورد. البته شاید یکی از دلایل ویا حتا مهمترین دلیل اجرای چنین طرحی، حرکت شتابان دولت روحانی بسمت مناسبات سرمایه داری که قطعا در این مسیر توصیه ها و فرامین سازمان تجارت جهانی و صندوق بین المللی پول از جایگاه ویژه ای برخوردار میشوند را میتوان ذکر کرد. تا نیروی ارزان کار را برای نظام سرمایه داری فراهم کند. ایجاد شغل بهانه است شغلی که در آن یک سوم حقوق ثابت به کارورز پرداخت شود وهیچ تضمینی در رابطه با کارفرما و پس از پایان دوره کارورزی وجود نداشته باشد تا فرد مذکور را جذب نماید شغل نیست، بلکه بردگی و تحقیر آدمیت است. و جامعه کارگری یک بار برای همیشه میبایست تکلیف خود را با این گونه اقدامات فریبکارانه و هماهنگ شده، بین دولتیان و کارفرمایان را مشخص کند چاره کار در برخورد با چنین طرحهای ضد کارگری همانا تشکل یابی و سازمان یابی مستقل کارگریست که باعث همبستگی بین کارگران در مقابل چنین طرحهای ظالمانه می‌گردد. تجربه ثابت کرده از زمان انحلال یک جانبه سندیکاهای کارگری و ایجاد شورای اسلامی کار و وجود افراد مهندسی شده بعنوان نماینده کارگر نمیشود با این اقدامات دوجانبه که در دولت طرفدار سرمایه داری روحانی تشدید شده است، مقابله کرد. متاسفانه در لوای اجرای اصل 44 شرایط بگونه ای رقم میخورد که اصل هدف فراموش شده و هم نحوه واگذاریها جای حرف وحدیث دارد که یا خصولتی است یا خودمانی سازی (رانتی) و هم اجرای آن باعث شکاف عمیق طبقاتی بین جامعه شده. هر چی هست خصوصی سازی نیست. اگر هم هست که برای ما، بازهم مصیبت است.

 

با آرزوی بهبودی شرایط زندگی طبقه کارگر در جهان

 

رضارخشان

 

فریدون نیکوفرد

 

از کارگران نیشکر هفت تپه

 

24/4/1396

 

یادداشت‌ها

خاطرات یک دوست ـ قسمت بیست‌ودوم

دو پاراگرافِ آخر از قسمت بیستم‌‌ویکم

در این نیمه شب یازدهم شهریور کوچه نقاشهای خیابان لُرزاده در ازدحام بی نظیری از مردم انباشه بود. اکثراً لباس راحتی خانه دربر داشتند. همسایگان قسمت پائین کوچه به بالاتر آمده بودند. همه در جوّی از حیرت و تک توک در اعتراض بودند. مأمورین در جواب «اینا چکار کردن مگه؟» میگفتند «خرابکارند» میخواستن محله شما رو بفرستن رو هوا.

ادامه مطلب...

پرسشی از مقوله‌ی [مؤلفه در جنبش]

در باره سنت باید معنی «سیرت» و «طبیعت» جنبشهای مردمی یا همونطور که شما گفتی (جنبش های توده ای) را از دو منظر دید؛ اول «رویّه و روشِ» تاکنونی رویدادها یا همان جنبشها، دوم به معنی «وجه ضروری تغییر» یا دقیقتر «وجه لازمِ حرکت».

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستم‌ویکم

دو پاراگرافِ آخر از قسمت بیستم

بخصوص کار تیمی هدف تبلیغی برای حرکت های«توده ای» را نیز همیشه منظور نظر خودش داشت. معمولا برای تیم های نظامی امکان حضور هر دو عرصه کارچریکی و کار تبلیغی درمیان توده های کارگری و یا دانشجویی وجود نداشت. مسئله ای که بعنوان یک تناقض تکنیکی و تاکتیکی تا آخر بهمراه فعالیت های سیاسی مخفیانه برای چریک­های شهری م. ل. باقی ماند. این صرف نظر از گرایشات طبقاتی نهفته در اینگونه مبارزات است که جای خودش را دارد.

ادامه مطلب...

مهمانی تولد مامان سحر و جمع دوستان صابر و (نشریه غیررسمی «بولتن دانشجو»)

ـ ماهی جون بچه­ها رو که بهتون معرفی کردم؟

ـ آره صابر جون معرفیت کامل بود عزیزم، البته بعضی هاشون رو از قبل میشناختم.

ـ خانم دکتر جان؛ اجازه میدین مهمونی رو به نشست تبادل فکری تبدیل کنیم(خنده جمعی).

ـ صاحب خونه باید اجازه بده جونم، من خودم مهمونم. سحر جون ببین بچه ها چی میگن مادر.

ـ مادر جون برنامه را صابر گذاشته، من حرفی ندارم. فقط بشرط اینکه شما رو خسته نکنن.

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستم

دو پاراگرافِ آخر از قسمت نوزدهم

این چمدانها را در اتاقمان زیر تختخواب آهنی نسبتا بزرگی (که صندوخانه اتاقمان بود) قرار دادیم و روی تخت را بطریق رویه کشیدیم که حالتی طبیعی داشته باشد و زیر تخت دیده نشود. چمدانها را با مقدار زیادی ادوکلون که به دیواره هایش پاشیده بودن معطر کرده بودن بصورتی که در ظاهر میشد گفت جنس های کویتی(جنوبی) است که آنروزها مسافران برای فروش از آبادان میآوردند.

ادامه مطلب...

* مبارزات کارگری در ایران:

* کتاب و داستان کوتاه:

* ترجمه:


* گروندریسه

کالاها همه پول گذرا هستند. پول، کالای ماندنی است. هر چه تقسیم کار بیشتر شود، فراوردۀ بی واسطه، خاصیت میانجی بودن خود را در مبادلات بیشتر از دست می دهد. ضرورت یک وسیلۀ عام برای مبادله، وسیله ای مستقل از تولیدات خاص منفرد، بیشتر احساس میشود. وجود پول مستلزم تصور جدائی ارزش چیزها از جوهر مادی آنهاست.

* دست نوشته های اقتصادی و فلسفی

اگر محصول کار به کارگر تعلق نداشته باشد، اگر این محصول چون نیروئی بیگانه در برابر او قد علم میکند، فقط از آن جهت است که به آدم دیگری غیر از کارگر تعلق دارد. اگر فعالیت کارگر مایه عذاب و شکنجۀ اوست، پس باید برای دیگری منبع لذت و شادمانی زندگی اش باشد. نه خدا، نه طبیعت، بلکه فقط خود آدمی است که میتواند این نیروی بیگانه بر آدمی باشد.

* سرمایه (کاپیتال)

بمحض آنکه ابزار از آلتی در دست انسان مبدل به جزئی از یک دستگاه مکانیکى، مبدل به جزئی از یک ماشین شد، مکانیزم محرک نیز شکل مستقلی یافت که از قید محدودیت‌های نیروی انسانی بکلى آزاد بود. و همین که چنین شد، یک تک ماشین، که تا اینجا مورد بررسى ما بوده است، به مرتبۀ جزئى از اجزای یک سیستم تولید ماشینى سقوط کرد.

top