rss feed

26 آذر 1396 | بازدید: 2605

مغلطه از نوع زیبا کلام

نوشته: رضا رخشان

راستش من سخنرانی جناب آقای زیباکلام را در روز دانشجو شنیدم. جدا از شرافت و انسانیتی که در ایشان سراغ داریم ولی حرف‌های ایشان از ابتدا تا انتها، مبتنی بر مغلطه و فاکت‌های اشتباه بود که پذیرش آن‌ها ما را از حقیقت دور می‌کند. کلیت بحث ایشان را می‌توان درین چند جمله ملاحظه کرد: چرا نباید از روحانی عبور کرد؟ چون بدلیل اخلاقی درست نیست.

چون در 1400 موجب رشد پوپولیسم می‌شود همانطور که در سال 1384 با آمدن احمدی نژاد این پوپولیسم بوجود آمده بود. اینکه دوباره خواهند گفت که مردم حق شما را خورده‌اند. اشرافیت حاکم موجب بدبختی ملت شده است. و در آخر اینکه، اقتصاد پاشنه آشیل جمهوری اسلامیست و من در آخر تونل نور روشنی از موفقیت دولت روحانی نمی‌بینم.

همه این حرف‌ها درست، ولی با استنتاج نادرست همراه است، یعنی با علم به همه این‌ها بازهم نباید از روحانی عبور کرد؟ جای تعجب دارد. اولاً اینکه در سال 1384 پوپولیسم پیروز شده است یک نظر شخصی و از زاویه نگاه افراد می‌تواند مورد قبول واقع بشود ویا نشود. من فعلاً کاری با نام شخص ندارم اینکه احمدی نژاد باشد و یا کسی دیگر. اینکه شخصی در درون نظام پیدا شده بود که دم از عدالت می‌زد، مخالف اشرافیت حاکم بود، تلاش می‌کرد که در لایه‌های پایینی جامعه پول و ثروت تزریق کند، با روش‌ها‌یی مانند هدفمندی یارانه‌ها، سهام عدالت و یا مسکن مهر، چرا نباید مورد اقبال توده‌ها نباشد؟ البته برخلاف جناح مورد حمایت آقای زیبا کلام، احمدی نژاد دارای شجاعت بیان، دارای پرنسیب سیاسی و همچنین مدافع سرسخت و تمام قد از نزدیکان و یارانش می‌باشد که این آخری در تاریخ معاصر سیاسی ایران پدیده‌ای تقریباً بی‌بدیل است. حال به‌بررسی جناح مورد حمایت آقای زیبا کلام می‌پردازیم. نیروهای چپ انقلابی جمهوری اسلامی که در دهه شصت بشدت رادیکال و افراطی بودند در اواسط دهه هفتاد تغییرنام داده و با آمدن خاتمی به‌یک‌باره اصلاح‌طلب شده بودند. اصولاً در آن دوره واژه عام و گنگ اصلاح‌طلبی مد شده بود تا آنجایی که شیخ صادق خلخالی هم خود را اصلاح‌طلب می‌دانست. نکته جالب اینکه آن‌ها هیچگاه مبحث اصلاح‌طلبی را تعریف نکرده‌اند و این لق لقه زبان تاکنون باقی مانده است. اما دستاورد اصلاح‌طلبان در سال‌های اخیر را می‌توان خیلی خلاصه و مجمل توضیح داد. 1- فراکسیون امید در مجلس، بیش از صد نماینده درین فراکسیون هستند که تاکنون نه طرح و لایحه‌ای اصلاحی ارائه دادند و نه حتا مانند علی مطهری که اصلاح‌طلب نیست توانسته‌اند شجاعانه اعلام موضع نمایند. لیدر این جریان آقای محمدرضا عارف است که بعد از شکست در انتخابات هیئت رئیسه، روزه سیاسی گرفته و به‌انزوا رفته است. هرچند نماینده‌ای بنام محمود صادقی درین جریان یک استثنای نادر است. 2- دولت روحانی که از حمایت اصلاح‌طلبان برخورداراست از سوی همین جریان معترفند که جدای از ناکامی این دولت در رسیدن به‌شعارها، روحانی در دور دوم تغییر کرده است و اصولگرا شده است و جناب زیباکلام هم پیشاپیش شکست این دولت در زمینه اقتصادی را در پایان کار اعلام کرده‌اند. 3- شهرداری تهران هم با وجود حضور مطلق اصلاح‌طلبان، تفاوت آنچنانی در اداره شهر ملاحظه نمیشود و یا حتا در مبحث رفتار با دست فروشانی که قبلاً اقای جهانگیری از سیلی خوردن مادر دست فروش از ناراحتی شب بیخواب شده بود، تغییری به‌وجود نیامده است. حال اگر بخواهیم دوباره تعریف پوپولیسم را ارزیابی کنیم، مصداق واقعی این مکتب سیاسی که مبتنی بر عوام‌گرایی و فرصت‌طلبی است، شامل کدام یک از جریانات مورد بحث می‌گردد؟ چه جناحی درین بیست سال اخیر با آرزوها و رویاهای رای دهندگانش بازی کرده است؟ بدون آنکه نتیجه عملی دربرداشته باشد؟ آیا اشرافیت حاکم را نمی‌توان در همین جمله خانم فاطمه حسینی نماینده فراکسیون امید در مجلس دربحث حقوق‌های نجومی و در دفاع از فیش چند صد میلیونی پدرش ملاحظه کرد؟ زمانی که فرمودند: «پدرم سهم خودش از انقلاب را برداشته است»؟ یا افاضات جناب آقازاده عارف که خانواده‌اش را صاحب ژن برتر می‌داند؟ از نمونه‌های فراوان این اشرافیت حاکم نیست؟

جناب زیباکلام، لطفا مغلطه نفرمایید. ازین امام‌زاده آبی گرم نمی‌شود. اگر اغراض سیاسی در کار نباشد شما جای اشتباهی ایستاده‌اید.

رضارخشان

24/آذرماه/1396

 

توضیح سایت رفاقت کارگری:

پس از انتشار این یادداشت، چند نفر از دوستان و نیز کاربران سایت رفاقت کارگری طی تماس‌های اینترنتی در باره‌ی چرایی انتشار یادداشت‌هایی از این دست، و به‌ویژه همین یادداشت حاضر سؤالاتی را مطرح کردند. بنابراین، ضمن این‌که از زاویه پرنسیپ‌های کمونیستی‌ـ‌پرولتاریایی ملزم به‌پاسخ کلی به‌سؤالات مطرح شده هستیم، درعین‌حال در این‌جا فراتر از یادداشت حاضر، نسبت به‌انتشار یادداشت‌های مشابه نیز توضیح می‌دهیم. به‌این‌ترتیب‌که:

اولاً‌ـ علت انتشار این‌گونه نوشته‌های از یک‌طرف وجود رگه‌هایی (البته گاه بسیار نازک و حتی خام) از حقیقت‌ در آن‌هاست؛ و از طرف دیگر، منبع این نوشته‌هاست که طبق اطلاع و باور ما خاستگاه کارگری دارند.

دوماً‌ـ انتشار هرنوشته‌ای (به‌ویژه در ستون یادداشت‌ها) حتی با وجود دارا بودن رگه‌هایی از حقیقت، به‌این معنی نیست که تماماً مورد پذیرش سایت رفاقت کارگری است.

سوماً‌ـ و اما درباره‌ی همین یادداشت حاضر:

{الف} به‌نظر ما رضا رخشان بی‌جهت کاسه‌ی زندگی را به‌طرف ‌احمدی نژاد دراز می‌کند. وقتی رضا رخشان تلاش احمدی‌نژاد برای تزریق پول به‌لایه‌های پایین جامعه را مطرح می‌کند، فراموش می‌کند درباره‌ی شکل ویژه‌ای از انباشت سرمایه‌ حرف بزند که مورد نظر احمدی نژاد است. به‌همین دلیل هم فراموش می‌کند یادآور شود که هرشکل و نحوه‌ای از انباشت سرمایه به‌معنی تشدید استثمار نیروی‌کار و درنتیجه به‌معنی سیه‌روزی مادی و معنوی روزافزون مردم کارگر و زحمت‌کش است.

{ب} توضیح رضا رخشان در مورد همراهی استثنایی احمدی نژاد با هم‌کارانش و محبوبیت مردمی‌ او، شاید آمیخته به‌اغراق باشد، اما نسبت به‌ آن چپی که 40 سال است‌ بدون ارتباط با جامعه‌ی ایران و از پس آرزومندی‌های انفعالی خویش برای سرنگونی جمهوری اسلامی ثانیه‌ شماری می‌کند، اندکی به‌حقیقت نزدیک‌تر است.

{پ} این عبارت در نوشته رضا رخشان ابهام برانگیز است: «نیروهای چپ انقلابی جمهوری اسلامی که در دهه شصت بشدت رادیکال و افراطی بودند در اواسط دهه هفتاد تغییرنام داده و با آمدن خاتمی به‌یک‌باره اصلاح‌طلب شده بودند». کدام چپ؟ چپِ دولتی یا چپ ضددولتی؟ اگر منظور چپ دولتی است، باید دقیق‌تر بیان می‌کرد. و اگر منظورش چپ ضددولتی است، در این‌صورت توصیف این چپ با صفت «انقلابی» می‌تواند روی کلیت انقلابی بودن خط بطلان بکشد.

{ت} از همه‌ی این‌ها قابل توجه‌تر (نه مهم‌تر) این‌که حرف اصلی رضا رخشان عبور از روحانی است. این‌که او چگونه از روحانی عبور می‌کند، به‌خود او مربوط است؛ و طرح پرسش در این مورد حتی می‌تواند عنادآمیز باشد.

یادداشت‌ها

خاطرات یک دوست ـ قسمت بیست‌ودوم

دو پاراگرافِ آخر از قسمت بیستم‌‌ویکم

در این نیمه شب یازدهم شهریور کوچه نقاشهای خیابان لُرزاده در ازدحام بی نظیری از مردم انباشه بود. اکثراً لباس راحتی خانه دربر داشتند. همسایگان قسمت پائین کوچه به بالاتر آمده بودند. همه در جوّی از حیرت و تک توک در اعتراض بودند. مأمورین در جواب «اینا چکار کردن مگه؟» میگفتند «خرابکارند» میخواستن محله شما رو بفرستن رو هوا.

ادامه مطلب...

پرسشی از مقوله‌ی [مؤلفه در جنبش]

در باره سنت باید معنی «سیرت» و «طبیعت» جنبشهای مردمی یا همونطور که شما گفتی (جنبش های توده ای) را از دو منظر دید؛ اول «رویّه و روشِ» تاکنونی رویدادها یا همان جنبشها، دوم به معنی «وجه ضروری تغییر» یا دقیقتر «وجه لازمِ حرکت».

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستم‌ویکم

دو پاراگرافِ آخر از قسمت بیستم

بخصوص کار تیمی هدف تبلیغی برای حرکت های«توده ای» را نیز همیشه منظور نظر خودش داشت. معمولا برای تیم های نظامی امکان حضور هر دو عرصه کارچریکی و کار تبلیغی درمیان توده های کارگری و یا دانشجویی وجود نداشت. مسئله ای که بعنوان یک تناقض تکنیکی و تاکتیکی تا آخر بهمراه فعالیت های سیاسی مخفیانه برای چریک­های شهری م. ل. باقی ماند. این صرف نظر از گرایشات طبقاتی نهفته در اینگونه مبارزات است که جای خودش را دارد.

ادامه مطلب...

مهمانی تولد مامان سحر و جمع دوستان صابر و (نشریه غیررسمی «بولتن دانشجو»)

ـ ماهی جون بچه­ها رو که بهتون معرفی کردم؟

ـ آره صابر جون معرفیت کامل بود عزیزم، البته بعضی هاشون رو از قبل میشناختم.

ـ خانم دکتر جان؛ اجازه میدین مهمونی رو به نشست تبادل فکری تبدیل کنیم(خنده جمعی).

ـ صاحب خونه باید اجازه بده جونم، من خودم مهمونم. سحر جون ببین بچه ها چی میگن مادر.

ـ مادر جون برنامه را صابر گذاشته، من حرفی ندارم. فقط بشرط اینکه شما رو خسته نکنن.

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستم

دو پاراگرافِ آخر از قسمت نوزدهم

این چمدانها را در اتاقمان زیر تختخواب آهنی نسبتا بزرگی (که صندوخانه اتاقمان بود) قرار دادیم و روی تخت را بطریق رویه کشیدیم که حالتی طبیعی داشته باشد و زیر تخت دیده نشود. چمدانها را با مقدار زیادی ادوکلون که به دیواره هایش پاشیده بودن معطر کرده بودن بصورتی که در ظاهر میشد گفت جنس های کویتی(جنوبی) است که آنروزها مسافران برای فروش از آبادان میآوردند.

ادامه مطلب...

* مبارزات کارگری در ایران:

* کتاب و داستان کوتاه:

* ترجمه:


* گروندریسه

کالاها همه پول گذرا هستند. پول، کالای ماندنی است. هر چه تقسیم کار بیشتر شود، فراوردۀ بی واسطه، خاصیت میانجی بودن خود را در مبادلات بیشتر از دست می دهد. ضرورت یک وسیلۀ عام برای مبادله، وسیله ای مستقل از تولیدات خاص منفرد، بیشتر احساس میشود. وجود پول مستلزم تصور جدائی ارزش چیزها از جوهر مادی آنهاست.

* دست نوشته های اقتصادی و فلسفی

اگر محصول کار به کارگر تعلق نداشته باشد، اگر این محصول چون نیروئی بیگانه در برابر او قد علم میکند، فقط از آن جهت است که به آدم دیگری غیر از کارگر تعلق دارد. اگر فعالیت کارگر مایه عذاب و شکنجۀ اوست، پس باید برای دیگری منبع لذت و شادمانی زندگی اش باشد. نه خدا، نه طبیعت، بلکه فقط خود آدمی است که میتواند این نیروی بیگانه بر آدمی باشد.

* سرمایه (کاپیتال)

بمحض آنکه ابزار از آلتی در دست انسان مبدل به جزئی از یک دستگاه مکانیکى، مبدل به جزئی از یک ماشین شد، مکانیزم محرک نیز شکل مستقلی یافت که از قید محدودیت‌های نیروی انسانی بکلى آزاد بود. و همین که چنین شد، یک تک ماشین، که تا اینجا مورد بررسى ما بوده است، به مرتبۀ جزئى از اجزای یک سیستم تولید ماشینى سقوط کرد.

top