rss feed

01 دی 1396 | بازدید: 2147

شبح خوفناک برنامه و بودجه در ایران

نوشته: رضا رخشان

من نمی‌دانم توی کشورهای مترقی اوضاع برنامه‌ریزی و بودجه سالیانه دولت‌ها چگونه است؟ و این‌که لایحه بودجه دولت‌ها قرار است افق اقتصادی و مالی سال آینده را شفاف و روشن سازد و نوید آینده بهتری را به‌مردم اعلام نماید، حقیقتاً من نمی‌دانم.همچنین نمی‌دانم این میزان استرس و فشار در سطح جامعه، که هرساله و در زمان تقدیم لایحه بودجه دولت به‌مجلس، ازسال مالی آینده که بوجود می‌آید، آن‌ها هم این استرس‌ها را دارند یا خیر؟

اما می‌دانم که در کشور ما، موقعی که لایحه بودجه از طرف دولت به‌مجلس تقدیم می‌شود و بحث‌های مربوط به‌افزایش قیمت‌ها که آغاز می‌شود جامعه تب می‌کند و ترس و دلهره زیادی در دل مردم ایجاد می‌شود. بازهم قرار است گرانی بیشتر بشود. بازهم سختی و رنج بیشتر در پیش داریم. اینست احساس واقعی ما نسبت به‌سالیست که قرار است بیاید. پیشاپیش می‌دانیم که قرار است چه بر سرما بیاید. و این احساسیست که هرساله تکرار می‌شود. ایکاش می‌شد سال ما هم به‌اندازه سال سیاره نپتون بود. با این حال، هرساله از سوی دولتیان مواجه با حرف‌های تکراری، خسته کننده و شعاری می‌شویم، اینکه ما به‌دنبال ایجاد اشتغال جوانان هستیم اینکه درآمدی که از محل تورم دولتی حامل‌های انرژی و غیره کسب کنیم صرف اشتغالزایی و بهداشت و اینجور چیزا می‌کنیم. چند وقت پیش نوبخت سخنگوی دولت، نمایندگان مجلس را با سوگند حضرت عباسی مجاب می‌کرد تا بقول خودش جاری‌ها را اضافه ننمایند چونکه نداریم یا از کجا بیاریم. اما چیزی که مردم را رنج و آزار می‌دهد نداشته‌های این دولت نیست چونکه برای مردم، حکایت نداشته‌ها و کمبودهای دولت، قدیم است بلکه فساد گسترده و رانت‌های فراوان به‌مراه اختلاس‌های چندهزار میلیاردیست که ازین بابت رکورد تمامی کشورهای دنیا را زده‌ایم، آزار دهنده است. مهم‌تر اینکه این همه فساد، از ناحیه نزدیکان و وابستگان به‌قدرت است. به‌عبارت ساده‌تر، دلیل اینکه حرف دولتیان در مورد کمبودها و مشکلات دولت از سوی مردم باور نمی‌شود همین مسئله فساد در دستگاه دولت است. امروز توده زحمتکشان ازین امر معترضند که دستگاه دولت نسبت به‌خود و نزدیکانش، حاتم بخشی و دست و دلبازی می‌کند اما زمانی‌که به‌مردم می‌رسد خسیس می‌شود و مو را از ماست بیرون می‌کشد. مثلاً زمان افزایش دستمزد کارگران که می‌رسد روی تک تک هر درصدی، بحث و جنگ و جدل درمی‌گیرد و لرزان لرزان یک درصد پایینی هم اعلام می‌شود. این وضعیتی است که هرساله تکرار می‌شود که نتیجه آن هم، طبیعتا کاهش قدرت خرید، فقر گسترده، افزایش شمار بیکاران، اعتیاد و سایر ناهنجاری‌های اجتماعی در بین توده مردم است. البته در دنیایی که مبتنی بر اضداد است، روی دیگر سکه، ثروت سرمایه داران روز به‌روز افزون‌تر و شکاف طبقاتی فاحش‌تر می‌شود. تجربه نشان داده است که اوضاع اقتصادی-سیاسی و اجتماعی ایران کاملاً منطبق بر ضرب‌المثل سال، سال، دریغ از پارسال است. این چنین است که واژگانی مانند امید، شادی و نشاط اجتماعی از مفهوم خود تهی می‌شود. بی‌دلیل نیست که برطبق آمارهای مختلف داخلی و جهانی مردم ایران جزو غمگین‌ترین و عصبانی‌ترین مردم دنیا هستند.

با آرزوی سالی بدون برنامه و بودجه در ایران

رضارخشان

27/9/1396

یادداشت‌ها

خاطرات یک دوست ـ قسمت بیست‌ودوم

دو پاراگرافِ آخر از قسمت بیستم‌‌ویکم

در این نیمه شب یازدهم شهریور کوچه نقاشهای خیابان لُرزاده در ازدحام بی نظیری از مردم انباشه بود. اکثراً لباس راحتی خانه دربر داشتند. همسایگان قسمت پائین کوچه به بالاتر آمده بودند. همه در جوّی از حیرت و تک توک در اعتراض بودند. مأمورین در جواب «اینا چکار کردن مگه؟» میگفتند «خرابکارند» میخواستن محله شما رو بفرستن رو هوا.

ادامه مطلب...

پرسشی از مقوله‌ی [مؤلفه در جنبش]

در باره سنت باید معنی «سیرت» و «طبیعت» جنبشهای مردمی یا همونطور که شما گفتی (جنبش های توده ای) را از دو منظر دید؛ اول «رویّه و روشِ» تاکنونی رویدادها یا همان جنبشها، دوم به معنی «وجه ضروری تغییر» یا دقیقتر «وجه لازمِ حرکت».

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستم‌ویکم

دو پاراگرافِ آخر از قسمت بیستم

بخصوص کار تیمی هدف تبلیغی برای حرکت های«توده ای» را نیز همیشه منظور نظر خودش داشت. معمولا برای تیم های نظامی امکان حضور هر دو عرصه کارچریکی و کار تبلیغی درمیان توده های کارگری و یا دانشجویی وجود نداشت. مسئله ای که بعنوان یک تناقض تکنیکی و تاکتیکی تا آخر بهمراه فعالیت های سیاسی مخفیانه برای چریک­های شهری م. ل. باقی ماند. این صرف نظر از گرایشات طبقاتی نهفته در اینگونه مبارزات است که جای خودش را دارد.

ادامه مطلب...

مهمانی تولد مامان سحر و جمع دوستان صابر و (نشریه غیررسمی «بولتن دانشجو»)

ـ ماهی جون بچه­ها رو که بهتون معرفی کردم؟

ـ آره صابر جون معرفیت کامل بود عزیزم، البته بعضی هاشون رو از قبل میشناختم.

ـ خانم دکتر جان؛ اجازه میدین مهمونی رو به نشست تبادل فکری تبدیل کنیم(خنده جمعی).

ـ صاحب خونه باید اجازه بده جونم، من خودم مهمونم. سحر جون ببین بچه ها چی میگن مادر.

ـ مادر جون برنامه را صابر گذاشته، من حرفی ندارم. فقط بشرط اینکه شما رو خسته نکنن.

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستم

دو پاراگرافِ آخر از قسمت نوزدهم

این چمدانها را در اتاقمان زیر تختخواب آهنی نسبتا بزرگی (که صندوخانه اتاقمان بود) قرار دادیم و روی تخت را بطریق رویه کشیدیم که حالتی طبیعی داشته باشد و زیر تخت دیده نشود. چمدانها را با مقدار زیادی ادوکلون که به دیواره هایش پاشیده بودن معطر کرده بودن بصورتی که در ظاهر میشد گفت جنس های کویتی(جنوبی) است که آنروزها مسافران برای فروش از آبادان میآوردند.

ادامه مطلب...

* مبارزات کارگری در ایران:

* کتاب و داستان کوتاه:

* ترجمه:


* گروندریسه

کالاها همه پول گذرا هستند. پول، کالای ماندنی است. هر چه تقسیم کار بیشتر شود، فراوردۀ بی واسطه، خاصیت میانجی بودن خود را در مبادلات بیشتر از دست می دهد. ضرورت یک وسیلۀ عام برای مبادله، وسیله ای مستقل از تولیدات خاص منفرد، بیشتر احساس میشود. وجود پول مستلزم تصور جدائی ارزش چیزها از جوهر مادی آنهاست.

* دست نوشته های اقتصادی و فلسفی

اگر محصول کار به کارگر تعلق نداشته باشد، اگر این محصول چون نیروئی بیگانه در برابر او قد علم میکند، فقط از آن جهت است که به آدم دیگری غیر از کارگر تعلق دارد. اگر فعالیت کارگر مایه عذاب و شکنجۀ اوست، پس باید برای دیگری منبع لذت و شادمانی زندگی اش باشد. نه خدا، نه طبیعت، بلکه فقط خود آدمی است که میتواند این نیروی بیگانه بر آدمی باشد.

* سرمایه (کاپیتال)

بمحض آنکه ابزار از آلتی در دست انسان مبدل به جزئی از یک دستگاه مکانیکى، مبدل به جزئی از یک ماشین شد، مکانیزم محرک نیز شکل مستقلی یافت که از قید محدودیت‌های نیروی انسانی بکلى آزاد بود. و همین که چنین شد، یک تک ماشین، که تا اینجا مورد بررسى ما بوده است، به مرتبۀ جزئى از اجزای یک سیستم تولید ماشینى سقوط کرد.

top