rss feed

24 دی 1396 | بازدید: 2487

سهام عدالت یا تحقیر زحمتکشان؟

نوشته شده توسط رضا رخشان

در روزهای اخیر و بعد از اعتراضات اجتماعی که به‌وقوع پیوست، شاهد پرداخت سهام عدالت از سوی دولت روحانی به‌بخش‌هایی از مردم بودیم. سقف مبلغ واریزی بیست و شش هزار و ششصد تومان بود. از سوی دیگر مشاور وزارت نفت در اظهاراتی توهین‌آمیز گفته بود که: سهام عدالت پول را بین گداها توزیع می‌کند.

این در حالیست که هنوز از یادمان نرفته است که در زمان انتخابات، یعنی موقعی که رأی مردم برایشان ارزش داشت، آقای جهانگیری از برنامه‌ای مدون و کارشناسی شده در رابطه با واگذاری سهام عدالت خبر می‌دهد: «از شهریور ۱۳۹۶ هر فرد تحت پوشش کمیته امداد مالک ۱۰ میلیون تومان سهام در کارخانه‌های کشور خواهد بود و بقیه جمعیت بین ۵ تا ۱۰ میلیون تومان سهام بهترین کارخانه‌ها را خواهند داشت و در سود کارخانه‌ها مشارکت خواهند کرد و در ادامه عنوان کرده بود که ما می‌خواهیم لذت سهام‌دارشدن را به‌مردم بچشانیم».

اما ابتدا درباره افاضات تحقیرآمیز مشاور وزرات نفت، به‌نظرم باید برصورت چنین فردی، یک سیلی افسری جانانه خواباند و به‌او یادآوری کرد که، گداصفتی و دریوزگی مخصوص کسانیست که برای خود حقوق‌های نجومی و چند ده میلیونی صادر می‌کنند و از رانت‌های گسترده دولتی بهره می‌برند، اما همزمان چشم دیدن این 45 هزارتومان یارانه‌ای که به‌مردم تعلق می‌گیرد را ندارند و مدام در حال نق‌زدن و کنایه به‌مردم هستند. آن مسئولی که از جیب مردم و بیت‌المال به‌یغما می‌برد دریوزه‌ی بدبختیست که از سفره زحمتکشان برمی‌دارد و سفره خود را رنگین می‌سازد. اما در مورد مبلغ ناچیزی که به‌عنوان سهام عدالت پرداخت گردید، نگارنده در ورای این پرداخت، نتوانسته است که یک دلیل منطقی و اخلاقی پیدا کند. آیا هدف دولت روحانی از پرداخت این مبلغ به‌واقع به‌خاطر اعتراضاتی که در دو سه هفته اخیر که بیشتر ماهیت اقتصادی داشته‌اند، قصد دلجویی از توده‌ها‌ی فرودست را داشته است؟ آیا همانطور که قبلا جهانگیری گفته بود لذت سهام‌دار شدن به‌سهامداران چشانده شد؟ آیا اصلا برنامه سهام عدالت قرار بوده که زندگی مردم را بهبود ببخشد؟ راستش من هرطوری که فکر می‌کنم هیچ دلیل منطقی و عقلی در رابطه با پرداخت 26600 تومان پیدا نمی‌کنم. اینرا هم درک نمی‌کنم که تصور دولت در فردای این پرداخت، از نقطه نظر افکار عمومی چه بوده است؟ یعنی دولت روحانی گمان می‌برده که با این مبلغ مردم برایشان هورا می کشند؟ و دست مریزاد می‌گویند؟ حتا اگر ما گدا هم باشیم 26600چه دردی از دردهای ما گدایان را بازمی‌کند؟ البته اگر منظور واقعی تحقیر فرودستان که اکثریت جامعه‌اند، نباشد یا نمک پاشیدن بر زخم مردمی که می‌گویند - مرگ بر گرانی؟

امروز در خیابان و در محل کار، هرکسی را که میبینی این حس تحقیر شدن را لمس کرده است وآنرا بازگو می‌کند.مگر با این مبلغ چکار می‌توان کرد؟ خیلی‌ها می‌گویند دولت واقعا خیال کرده که ما گداییم و این پول ناچیز را در داستانمان گذاشته است؟ ای کاش دولت این کار را نمی‌کرد و ما با خیال سهام‌دار بودن در رویای شیرینمان غرق می‌بودیم و لذتش را می‌بردیم. امروزهمان کسانی که خود را اصلاح‌طلب و آزادی‌خواه می‌خواندند و در مقابل تعداد رای بالای رقیب به‌کیفیت بالای رای خود می‌بالیدند، همان کسانی‌که بعد از پیروزی در انتخابات صاحب ژن برتر شدند، همان کسانی‌که طبقات فقیر و گرسنه جامعه را با جملاتی این‌چنین تحقیر می‌کردند: «مردم لشکر قابلمه بدست‌هایی هستند که برای توزیع جارو و مرگ موش هم صف می‌کشند» یا مدیرعامل سایپا هم در اظهاراتی گفته بود که: «پراید خودروی مطلوب قشرهای کم‌درآمد است»، به‌واقع ماهیت لیبرالیستی خود را به‌خصوص در حوزه اقتصادی نشان داده‌اند. حقیقتا دلیل عداوت جناح اصلاح‌طلب و کلا دولتیان را با طبقات زحمتکش جامعه نمی‌دانم، شاید به‌خاطر این‌که احساس می‌کنند که درین طبقات، سبد رای پایینی دارند و ازینرو هیچ‌گونه همنوایی و قرابتی با آن‌ها احساس نمی‌کنند. اسفبارتر برای مردمی که طی این سال‌ها به‌گمان رسیدن به‌دموکراسی و مردم‌سالاری به‌این امامزاده دخیل می‌بستند، این‌که امروز از سوی همین طیف ندای سرکوبی هرگونه معترض اقتصادی که به‌عملکرد خود و دولت مطلوبشان برمی‌گردد از جناح رقیب بالاتر و شدیدتر است، نشان از همین انحصار طلبی است.همان خاتمی که قبلا پشیمانان از دولت روحانی را دسیسه‌گر می‌خواند امروز خواستار اقدامات شدیدتر برعلیه معترضین است. به‌نظر من بازنده‌ی بزرگ تحولات اخیر اصلاح‌طلبان بوده‌اند. در آینده خواهیم دید کسانی‌که به‌سبد رای بالای خود می‌نازیدند و با یک جمله تکرار می‌کنم حریف را مغلوب می‌کردند چه وضعیت بغرنجی خواهند داشت. به‌قول زیباکلام: هر قطره آبرو و اعتیاری که این سال‌ها به‌سختی به‌دست آورده بودند، به‌راحتی از میان رفت.

خدای تاریخ سنگدل‌ترین خدایان است

 

رضارخشان

کارگر هفت تپه

23/10/1396

یادداشت‌ها

نامه‌ی سرگشاده‌ی دانشگاهیان هلند به‌رؤسای آموزش عالی

به‌مدیران تمامی مؤسسات آموزش عالی در هلند:

ما کارکنان، پژوهشگران و فارغ‌التحصیلان کالج‌ها، دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی سراسر هلند، این نامه‌ی سرگشاده را برای شما می‌نویسیم تا شما به‌رعایت موارد زیر فرابخوانیم:

الف) به‌رسمیت شناختن نسل‌کشی مداوم مردم فلسطین و پایبندی به‌مسئولیت اخلاقی ناشی از آن، [که چیزی جز] قطع رابطه با همه‌ی مؤسسات، پروژه‌ها و شرکت‌هایی است که به‌نوعی با این نسل‌کشی همکاری می‌کنند.

ب) تلاش برای پایان دادن به‌خشونت پلیس در محوطه‌های دانشگاهی هلند.

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت چهل‌وپنجم

چند پاراگرافِ آخر از قسمت چهل‌وچهارم

وضعیت بیرون آمدن من هم با همین ترتیب بود.  اسمم را که صدا زدند به سمت در رفتم. در که باز شد گویی به مسیلی رانده شده باشم به سمت بالا سوق یافتم و با فاصله کمی بردوش این و آن قرار گرفتم . مردم شعار می دادند و بر زندانی سیاسی درود می فرستادند. و زندانیان نیز شعار می دادیم و به «خلق قهرمان» درود می فرستادیم. فاصله عرض میدان که چند ده قدمی بیش نبود به کندی می گذشت. وقتی از میان جمعیت قدم به قدم می گذشتیم با دست دادن بسیاری در نزدیکی خود مواجه می شدیم. مهر و عطوفتی در که پاداش قهری بود نسبت به دستگاهی که این بند را زاده بود داشتیم و اینک این بند گسسته بود.

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت چهل‌وچهارم

 

چند پاراگرافِ آخر از قسمت چهل‌وسوم

در یک برنامه تلویزیونی طراحی شده (آنطور که در روزنامه های آن دوران ضبط است 342 نفر) را بطور نشسته در یک سالنی به نمایش گذاشتند. یکنفر بیانیه ای را از روی کاغذی (چنانکه بیاد می آورم منوچهر مقدم سلیمی)خواند و اعلام «برائت» از گذشته و «سپاس از مراحم مولوکانه» در بخشودگی «جرایم» و پیشینه شان را اشاره کرد و در پایان یک صدای ضبط شده ای بروی تصویر می آمد که گویا این عده دارند میگویند «سپاس آریا مهرا».

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت چهل‌وسوم

چند پاراگرافِ آخر از قسمت چهلم‌ودوم

ساواک برای پائین نگهداشتن آمار زندانی ها ما را به زندان عادی فرستاده بود. صلیب سرخ از طرقی پیگیر شده بود. برای همین دوباره مارا بزندان عمومی (شماره یک) برگرداند. در بار دوم بازدید صلیب سرخ در بند شش زندان شماره یک قصر بودم.

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت چهل‌ودوم

چند پاراگرافِ آخر از قسمت چهل و یکم

درزمان نسبتا طولانی که در این بند بودم چند بار رسولی سر بازجویی که گویا ریاست بر زندانیان و نظارت بر امور و کنش هایشان را به او سپرده بودند به بازدید از بندها آمد. همه را در راهرو به صف می کردند و او در برابر برخی می ایستاد و لوقوضی می گفت و تحدیدی می کرد. فضای آن روزها بشدت متاثر از کشتارها بود و عموما کسی با او بنرمی برخورد نمی نداشت.

ادامه مطلب...

* مبارزات کارگری در ایران:

* کتاب و داستان کوتاه:

* ترجمه:


* گروندریسه

کالاها همه پول گذرا هستند. پول، کالای ماندنی است. هر چه تقسیم کار بیشتر شود، فراوردۀ بی واسطه، خاصیت میانجی بودن خود را در مبادلات بیشتر از دست می دهد. ضرورت یک وسیلۀ عام برای مبادله، وسیله ای مستقل از تولیدات خاص منفرد، بیشتر احساس میشود. وجود پول مستلزم تصور جدائی ارزش چیزها از جوهر مادی آنهاست.

* دست نوشته های اقتصادی و فلسفی

اگر محصول کار به کارگر تعلق نداشته باشد، اگر این محصول چون نیروئی بیگانه در برابر او قد علم میکند، فقط از آن جهت است که به آدم دیگری غیر از کارگر تعلق دارد. اگر فعالیت کارگر مایه عذاب و شکنجۀ اوست، پس باید برای دیگری منبع لذت و شادمانی زندگی اش باشد. نه خدا، نه طبیعت، بلکه فقط خود آدمی است که میتواند این نیروی بیگانه بر آدمی باشد.

* سرمایه (کاپیتال)

بمحض آنکه ابزار از آلتی در دست انسان مبدل به جزئی از یک دستگاه مکانیکى، مبدل به جزئی از یک ماشین شد، مکانیزم محرک نیز شکل مستقلی یافت که از قید محدودیت‌های نیروی انسانی بکلى آزاد بود. و همین که چنین شد، یک تک ماشین، که تا اینجا مورد بررسى ما بوده است، به مرتبۀ جزئى از اجزای یک سیستم تولید ماشینى سقوط کرد.

top