rss feed

24 بهمن 1396 | بازدید: 2134

خانه کارگر، شما متهم هستید

نوشته شده توسط رضا رخشان

این‌همه ستم و ظلم بر سر کارگران وارد ساختند، این‌همه حقوق‌های پایین‌تر از خط فقر به‌خورد کارگر دادند، این‌همه فشار و سرکوب بر تن رنجور کارگران وارد شد؛ از شلاق خوردن کارگران معدن آق‌دره گرفته تا مصیبت‌های دیگر، به‌طوری‌که از سنگ ناله‌ای برخاست و از این‌ها نه. ما شما را متهم می کنیم. شما را مسبب شکم گرسنه همه اقشار فرودست می دانیم. شما به‌همه ما کارگران خیانت کرده‌اید.

                       ---------------------------------------------------------------------------

 

هرچه به‌پایان سال نزدیک می‌شویم مسئله مهم و حیاتی افزایش دستمزد کارگران، بیش از پیش ازسوی همه فعالین کارگری و کلاً طبقه کارگر دنبال می‌شود. افزایش دستمزد در هفته ابتدایی اسفندماه (7اسفندماه)، در کمیته دستمزد که مبتنی بر اصل سه جانبه‌گرایی است تعیین تکلیف می‌شود. در این کمیته هم نمایندگان دولت حضور دارند وهم نمایندگان تشکل‌های کارگری و کارفرمایی. مسئله اساسی این است که خانه کارگر، بخش کارگری این کمیته را برعهده دارد .اما این‌ها به‌هیچ‌وجه نماینده واقعی کارگر نیستند و هیچ‌وقت هم ذره‌ای به‌کاهش درد و رنج این طبقه محروم کمکی نکرده‌اند. آن‌ها به‌واقع اعضای پیکره‌ی سیستم دولت هستند و از رانت‌های دولتی هم منتفع می‌گردند.

آقای علیرضا محجوب و شرکا، هیچ‌وقت اُنس خود را با قدرت، به‌خاطر مشتی کارگر زحمتکش و ضعیف به‌خطر نمی‌اندازند. ازین‌رو، هرساله و باوجود فقر گسترده و شکاف هولناک طبقاتی که در جامعه حاکم شده است وبا این‌که بزرگ‌ترین کارفرمای کشور خودِ دولت است، هیچ‌گاه نتوانسته‌اند و نخواسته‌اند دستمزد کارگران را حتا برطبق قانون کار و براساس شاخصه‌های زندگی شرافتمندانه، برای یک خانواده چهار نفره، افزایش دهند ویا حداقل برای این امر بجنگند وایستادگی کنند. پر واضح است که این پروسه کمیته دستمزد و سه جانبه‌گرایی در کشور همه صوری هستند و سیستم سرمایه‌داری دولتی، همه نمایندگان و تصمیم‌گیران این امر را در اختیار خود گرفته است و در نهایت دولت کار خودش را می‌کند، اما شرف کارگری حکم می‌کند که پای چنین تصمیماتی، امضا گذاشته نشود. خانه کارگر، به‌واقع بخشی از بورژوازی حاکم در ایران است. برای همین هم خانه کارگر متهم است. متهم ردیف اول فقر و گرسنگی همه زحمتکشان ایران هستند.

کسانی‌که با غصب کرسی نمایندگان واقعی کارگران، تیشه به‌ریشه جامعه کارگری زدند. این در شرایطی است که هر روز به‌لشگر گرسنگان افزوده می‌گردد. با این همه، هیچ‌وقت نسبت به‌شرایط وخیم اقتصادی و تبعات ویرانگرش، دم برنیاورده‌اند. از بلایی که بر سر تأمین اجتماعی آوردند، به‌طوری‌که تمامی اموال و دارایی‌هایش را امثال مرتضوی‌ها و بابک زنجانی‌ها بالا کشیدند ویا در بین دوستان خود به‌تاراج گذاشتند، اما صدایی برنخواست.

امروز دفترچه‌های تأمین اجتماعی به‌تعدادی کاغذپاره تبدیل شده است که به‌هیچ دردی هم نمی‌خورد و بیش از هشتاد درصد هزینه‌های درمان از جیب کارگر برداشته می‌شود. این‌همه ستم و ظلم بر سر کارگران وارد ساختند، این‌همه حقوق‌های پایین‌تر از خط فقر به‌خورد کارگر دادند، این‌همه فشار و سرکوب بر تن رنجور کارگران وارد شد؛ از شلاق خوردن کارگران معدن آق‌دره گرفته تا مصیبت‌های دیگر، به‌طوری‌که از سنگ ناله‌ای برخاست و از این‌ها نه. ما شما را متهم می کنیم. شما را مسبب شکم گرسنه همه اقشار فرودست می دانیم. شما به‌همه ما کارگران خیانت کرده‌اید. در حالی‌که این جماعت که از رانت‌های گسترده و فساد سیستماتیک در ایران به‌خوشی روزگار می‌گذرانند و مانند بسیاری از مدیران دستگاه دولت که ضعف عملکردشان این چنین کشور را در بحران اقتصادی وخیمی قرار داده است، حقوق‌های نجومی و چندصد میلیون تومانی برای خود صادر می‌کنند، اما زمانی‌که به‌کارگر بدبخت می‌رسند مو را ازماست بیرون می‌کشند و خباثت به‌خرج می‌دهند. گذشته از همه این‌ها، در مورد مسئله افزایش دستمزد سالیانه، به‌نظرمن از جمله خواسته‌های مهم طبقه کارگر:

1ـ داشتن حق ایجاد سندیکاهای مستقل کارگری است. تشکل‌هایی که از جنس کارگر و آماده دفاع از مطالبات برحق‌شان باشد. نه مانند خانه کارگر که فاقد عقبه کارگری است و دست نشانده قدرت است.

2ـ درحالی‌که در سه ماه گذشته ریال (پول ملی) بیش از بیست درصد از ارزش خود را از دست داده است؛ به‌عبارت دیگر، قدرت خرید دستمزد کارگران بیش از بیست درصد کاهش یافته است، لذا باید امر افزایش دستمزد، هر سه ماه یکبار مورد بازبینی قرار گیرد.

3ـ به‌نظر من درین رابطه بانک مرکزی تنها عامل تعیین‌کننده نرخ تورم نباشد و باید از دیگر منابع مستقل [نیز] استفاده گردد.

این‌ها ازجمله عواملی است که می‌تواند به‌بهبودی زندگی کارگر کمک نماید و به‌جد باور دارم که روزی کوشندگان جنبش کارگری با مبارزه و ایستادگی خود به‌تمامی مطالبات‌شان خواهند رسید. هم‌چنین در اوضاع بغرنج فعلی در مناسبات سرمایه‌داری، کارگران هم باید با درک و آگاهی طبقاتی، ضمن دوری جستن از تمامی جریانات غیرکارگری بی‌خاصیت و انحرافی، تنها با تکیه بر نیروی خویش، امر مطالبه‌گری را به‌پیش ببرند.

 

با آرزوی دنیایی توام با عدالت، آزادی و صلح

 

رضارخشان

23/11/1396

یادداشت‌ها

نامه‌ی سرگشاده‌ی دانشگاهیان هلند به‌رؤسای آموزش عالی

به‌مدیران تمامی مؤسسات آموزش عالی در هلند:

ما کارکنان، پژوهشگران و فارغ‌التحصیلان کالج‌ها، دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی سراسر هلند، این نامه‌ی سرگشاده را برای شما می‌نویسیم تا شما به‌رعایت موارد زیر فرابخوانیم:

الف) به‌رسمیت شناختن نسل‌کشی مداوم مردم فلسطین و پایبندی به‌مسئولیت اخلاقی ناشی از آن، [که چیزی جز] قطع رابطه با همه‌ی مؤسسات، پروژه‌ها و شرکت‌هایی است که به‌نوعی با این نسل‌کشی همکاری می‌کنند.

ب) تلاش برای پایان دادن به‌خشونت پلیس در محوطه‌های دانشگاهی هلند.

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت چهل‌وپنجم

چند پاراگرافِ آخر از قسمت چهل‌وچهارم

وضعیت بیرون آمدن من هم با همین ترتیب بود.  اسمم را که صدا زدند به سمت در رفتم. در که باز شد گویی به مسیلی رانده شده باشم به سمت بالا سوق یافتم و با فاصله کمی بردوش این و آن قرار گرفتم . مردم شعار می دادند و بر زندانی سیاسی درود می فرستادند. و زندانیان نیز شعار می دادیم و به «خلق قهرمان» درود می فرستادیم. فاصله عرض میدان که چند ده قدمی بیش نبود به کندی می گذشت. وقتی از میان جمعیت قدم به قدم می گذشتیم با دست دادن بسیاری در نزدیکی خود مواجه می شدیم. مهر و عطوفتی در که پاداش قهری بود نسبت به دستگاهی که این بند را زاده بود داشتیم و اینک این بند گسسته بود.

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت چهل‌وچهارم

 

چند پاراگرافِ آخر از قسمت چهل‌وسوم

در یک برنامه تلویزیونی طراحی شده (آنطور که در روزنامه های آن دوران ضبط است 342 نفر) را بطور نشسته در یک سالنی به نمایش گذاشتند. یکنفر بیانیه ای را از روی کاغذی (چنانکه بیاد می آورم منوچهر مقدم سلیمی)خواند و اعلام «برائت» از گذشته و «سپاس از مراحم مولوکانه» در بخشودگی «جرایم» و پیشینه شان را اشاره کرد و در پایان یک صدای ضبط شده ای بروی تصویر می آمد که گویا این عده دارند میگویند «سپاس آریا مهرا».

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت چهل‌وسوم

چند پاراگرافِ آخر از قسمت چهلم‌ودوم

ساواک برای پائین نگهداشتن آمار زندانی ها ما را به زندان عادی فرستاده بود. صلیب سرخ از طرقی پیگیر شده بود. برای همین دوباره مارا بزندان عمومی (شماره یک) برگرداند. در بار دوم بازدید صلیب سرخ در بند شش زندان شماره یک قصر بودم.

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت چهل‌ودوم

چند پاراگرافِ آخر از قسمت چهل و یکم

درزمان نسبتا طولانی که در این بند بودم چند بار رسولی سر بازجویی که گویا ریاست بر زندانیان و نظارت بر امور و کنش هایشان را به او سپرده بودند به بازدید از بندها آمد. همه را در راهرو به صف می کردند و او در برابر برخی می ایستاد و لوقوضی می گفت و تحدیدی می کرد. فضای آن روزها بشدت متاثر از کشتارها بود و عموما کسی با او بنرمی برخورد نمی نداشت.

ادامه مطلب...

* مبارزات کارگری در ایران:

* کتاب و داستان کوتاه:

* ترجمه:


* گروندریسه

کالاها همه پول گذرا هستند. پول، کالای ماندنی است. هر چه تقسیم کار بیشتر شود، فراوردۀ بی واسطه، خاصیت میانجی بودن خود را در مبادلات بیشتر از دست می دهد. ضرورت یک وسیلۀ عام برای مبادله، وسیله ای مستقل از تولیدات خاص منفرد، بیشتر احساس میشود. وجود پول مستلزم تصور جدائی ارزش چیزها از جوهر مادی آنهاست.

* دست نوشته های اقتصادی و فلسفی

اگر محصول کار به کارگر تعلق نداشته باشد، اگر این محصول چون نیروئی بیگانه در برابر او قد علم میکند، فقط از آن جهت است که به آدم دیگری غیر از کارگر تعلق دارد. اگر فعالیت کارگر مایه عذاب و شکنجۀ اوست، پس باید برای دیگری منبع لذت و شادمانی زندگی اش باشد. نه خدا، نه طبیعت، بلکه فقط خود آدمی است که میتواند این نیروی بیگانه بر آدمی باشد.

* سرمایه (کاپیتال)

بمحض آنکه ابزار از آلتی در دست انسان مبدل به جزئی از یک دستگاه مکانیکى، مبدل به جزئی از یک ماشین شد، مکانیزم محرک نیز شکل مستقلی یافت که از قید محدودیت‌های نیروی انسانی بکلى آزاد بود. و همین که چنین شد، یک تک ماشین، که تا اینجا مورد بررسى ما بوده است، به مرتبۀ جزئى از اجزای یک سیستم تولید ماشینى سقوط کرد.

top