«تریبونال»، بازیگرانی که با غیبت درخشیدند و حقیقتی که برجای میماند[1]
اطلاعیه سازمان راهکارگر دربارهی تریبونالی که با عنوان کارزار مردمی ایران از هجدهم تا بیست و دوم ژوئن برگزار میشود، حاوی نکات و حقایقی است قابل تبادل و ارزشمند، که باید بهخاطر داشت و همواره نیز بهیاد آورد. در این اطلاعیه که تحت نام «در جستجوی حقیقت یا بازی در بساط دیگران؟» منتشر شده است، راهکارگر همکاری خود را با این تریبونال تکذیب نموده و نکات بهجایی را مورد تصریح قرار داده که ذیلاً مرور میکنیم:
«اول ـ محاکمه رژیم جمهوری اسلامی ایران بهجرم جنایت علیه بشریت بهخاطر کشتارها و قتلعامهای سیاسی جنایتکارانهاش در سی سال گذشته درخواستی است که سازمان ما قویاً از آن حمایت میکند. سازمان ما در گذشته همراه با بسیاری از نیروهای چپ و مترقی در ابتکاری بههمین نام شرکت داشت که بهدلیل فقدان بودجه علیرغم بسیجهای لازم نتوانست بهسرانجام برسد. در آن زمان نیروهای شرکت کننده در ابتکار تریبونال تلاش داشتند که این کارزار را بدون وابستگیهای مالی و سیاسی بهدولتها و قدرتهای ارتجاعی جامه عمل بپوشانند و این خط قرمز، مورد توافق اکثر قریب بهاتفاق شرکت کنندگان در ابتکار تریبونال بود.»
«دوم ـ متاسفانه ابتکار تریبونال کنونی که میخواهد خود را دادگاه راسل دوم جلوهگر سازد هیچ نوع سنخیتی با دادگاه راسل که دادگاهی برای محکوم کردن جنایات دولت آمریکا در ویتنام و سایر نقاط جهان بود، ندارد. سرپرست تیم دادستانی این دادگاه «پیام اخوان» از گردانندگان مرکز «اسناد حقوق بشر ایران» است. مرکز اسناد حقوق بشر ایران نهادی است که بخش اصلی بودجه آن توسط دولتهای آمریکا و کانادا و نیز نهادهای وابسته بهطبقه حاکم آمریکا تامین میشود. این نهادها و نهادهای مشابه علیرغم ادعای بیطرفی سیاسی از ابزارهای پیشبرد سیاستهای جهانخوارانه دولت آمریکا بوده و ربطی بهمنافع مردم ایران ندارند.»
«سوم ـ پیام اخوان همچنین مشاور حقوقی اول دفتر دادستانی دادگاه لاهه در محاکمات میلوشویچ و رواندا از سال ۱۹۹۴ تا سال ۲۰۰۰ بود. تردیدی در جنایاتی که اسلوبودان ميلوشويچ و سایر همدستان صرب وی در یوگسلاوی مرتکب شدند وجود ندارد. اما غایب بزرگ در این محاکمات، سران قدرتهائی بودند که شرایط تجزیه یوگسلاوی را فراهم کرده و جنگ داخلی در این کشور میان ملیتهای گوناگون را برای پیشبرد سیاستهای جهانخوارانهی خود و تجزیه یوگسلاوی کارگردانی کردند. آیا امثال جورج بوش و تونی بلر و شرکاء بهخاطر محاصره ده سالهی عراق که قتل صدها هزار کودک عراقی در پی داشت و سپس تجاوزبه خاک عراق و قتلعام صدها هزار نفر دیگر برای تسلط بر ثروتهای نفتی این کشور و یا رسوائیهائی نظیر جنایات زندان ابوغریب ... نباید در دادگاههای مشابه محاکمه میشدند؟ آیا این نوع دادگاه که تنها شکست خوردگان سیاستهای پلیس جهانی را بهمحاکمه می کشد در خدمت دادخواهی واقعی و برقراری عدالت است یا برای دستیابی بههدفهای مورد نظر فاتحان نظم جهانی حاکم!»
«چهارم ـ رئیس تیم دادستانی یا دادستان کل این تریبونال یکی از "رهبران جوان جهانی " کنفرانس سالانه داووس است. کنفرانس سالانه داووس همایش سران سرمایه جهانی برای هماهنگی سیاستها در سطح جهان و از مهمترین مراکز هماهنگی در رهبری جهانی سرمایه است. طبیعی است از نظر کنفرانس داووس کسانی شایسته عنوان رهبر جوان جهانی هستند که بیشترین خدمت را بهنظام حاکم انجام داده و بدینترتیب میتوانند در آینده در صف نخبگان و برگزیدگان سرمایه جهانی قرار داشته باشند. تردیدی نیست که این نوع رهبران جوان سرمایه جهانی بهکسب این عنوانها افتخار کنند اما آیا کسانی که خود را مدافع طبقه کارگر میدانند میتوانند چنین چهرهای را بهعنوان دادستان دادگاهی از نوع راسل انتخاب کنند؟»
«پنجم ـ آیا بودجه دولتی که کودتای سیاه سال ۱۳۳۲ علیه دولت ملی دکتر مصدق را سازماندهی کرده؛ اولین تجربه دمکراسی سیاسی درخاورمیانه را بهخاطر تسلط بر منابع نفتی ایران نابود ساخته؛ حافظ همه دیکتاتوریهای خونریز و فاسد خاورمیانه است؛ علیه هر خیزش مترقی برای آزادی و برابری بوده و هست؛ نقش مستقیم در حمایت از استبداد سلطنت پهلوی و اعدام هزاران کمونیست و آزای خواه در کشورمان داشته؛ بهخاطر چنگ انداختن بر منابع نفتی لیبی تحت نام «مداخله بشردوستانه» کشور لیبی را بهسرزمین سوخته تبدیل میکند، میتواند در راه مبارزه برای دمکراسی در ایران بهکار افتد؟ پاسخ روشن است. این بودجه در خدمت تغییر رژیم از بالا و منجمد کردن حرکت مردم برای تحمیل یک رژیم وابسته هزینه میشود. آیا سیاست دولت آمریکا در خاورمیانه جز تبدیل دیکتاتوریهای متمرد بهدیکتاتوریهای خودی است؟ آیا حقوق بشر ادعائی دولت آمریکا -که ما آن را بهخوبی در زندانهای ابوغریب و گوانتامو دیدهایم- جز وسیلهای برای پیشبرد سیاستهای امپریالیستی است؟»
«ششـم ـ سوالی که بهحق توسط خانوداههای جان باختگان و کلیه دادخواهان جنایات جمهوری اسلامی مطرح خواهد شد این است که آیا نباید از هر امکان برای طرح جنایات جمهوری اسلامی استفاده کرد؟ در این مورد تردیدی نیست که باید از هر ذره امکان برای طرح جنایات جمهوری اسلامی استفاده کرد. این واقعیت را سه دهه پیکار خانواده های شهدا و زندانیان سیاسی با فعالیتهای خود در مقابل زندانهای جمهوری اسلامی، با گردهمآئیهای خود در خاوران، شکایت خانوادههای قتلهای زنجیرهای و ... بهاثبات رسانده است. از نظر ما که یاران بسیاری را در این سی سال از دست دادهایم، تلاش برای سرنگونی جمهوری اسلامی که جنایات بیشماری در حق مردم این کشور کرده و خانوادههای بسیاری را داغدار ساخته، تلاشی است که هیچگاه نباید متوقف شود. اما روشن است که نه ما و نه خانوادههای شهدای جنبش مردمی ایران نمیخواهند دچار تجربههای دهشتناک عراق و افغانستان شوند. تریبونالی که بخواهد هموار کنندهی این راه باشد نمیتواند خود را دادگاه دوم راسل بنامد. دادگاهی از نوع دادگاه راسل یک دادگاه بدون قدرت اجرائی، اخلاقی و افشاگرانه برای محکوم کردن جنایات علیه بشریت وبسیج افکارعمومی بین المللی است. این دادگاه همانطور که دادگاه راسل نشان داد ائتلافی بود از نیروهای چپ، روشنفکران برجسته و سرشناس، نیروهای دمکرات و مترقی برای اعتراض و محکوم کردن جنایات جنگی امپریالیسم آمریکا. برتراند راسل نویسنده سرشناس انگلیسی بههمراه ژان پل سارتر نویسنده فرانسوی، ایزاک دویچر تاریخ نویس معروف مارکسیست، سیمون دوبوار نویسنده، فیلسوف و فعال حقوق زنان، طارق علی روزنامهنگار و فعال سیاسی و از سردبیران نیولفت، ژیزل حلیمی از وکلای زن و وکیل جمیله بوشا مبارز الجزایری، لارنس دالی سوسالیست و دبیراول اتحادیه کارگران معادن انگلیس و ۲۱ روشنفکر چپ، دمکرات و سرشناس در سال ۱۹۶۵ دادگاهی نمادین را علیه جنایات آمریکا در جنگ ویتنام برپا کردند. این دادگاه که دو سال طول کشید، توجه افکار عمومی جهانی را بیش از پیش بهجنگ ویتنام و جنایتهایی که در آن رخ داد، جلب کرد. راسل متفکری بود با مواضع بسیار روشن در برابر جنایات امپریالیسم آمریکا. اما اکنون همانطور که در بالا اشاره کردیم رئیس تیم دادستانی تریبونال، یکی از برگزیدگان و نورچشمیهای سرمایه جهانی است و متاسفانه توانسته است اتحاد نیروهای طرفدار آمریکا با برخی نیروهای مدعی چپ و سوسیالیسم را سازمان دهد. این واقعیت که گردانندگان این تریبونال حاضر نیستند تحت هیچ عنوانی علیه تحریمهای ویرانگر که گلوی مردم ایران را در چنگال خود میفشارد و تهدیدهای جنگی آمریکا و متحدش اسرائیل موضعگیری کنند، نشان دهنده پلاتفرم این اتحاد نامقدس و سیاست ائئلافی آنها میباشد. تحریمهای فراگیر و تهدید جنگی اکنون دو بازوی اصلی پیشبرد سیاست امپریالیسم آمریکا برای تغییر رژیم در ایران و جایگزین کردن رژیمی وابسته بهخود در کشورما بهجای فاشیسم مذهبی حاکم است.»
«هفتم ـ پروژه سوار شدن بر مطالبات و جنبشهای عادلانه مردم ایران توسط نیروهای طرفدار سیاستهای آمریکا و سرمایهداری جهانی بههیچوجه تازگی ندارد. آنها تلاش میکنند از طریق سیاستمداران، تشکلهای سیاسی و اجتماعی، حقوق بشری و.... جنبشهای اجتماعی و آزادیخواهانه مردم ایران را مصادره کنند. آنچه تازگی دارد این است که بخشی از نیروهای بهاصطلاح چپ رادیکال با طفره رفتن از اتخاذ سیاست روشن و شفاف علیه رئوس اصلی سیاستهای آمریکا با نیروهای وابسته بهنهادها و سیاستهای آمریکا وارد ائتلاف شده و دادستانی این محاکمه را بهآنها واگذار کردهاند. «سازمان اقلیت»، «کمیته مرکزی راه کارگر» و «حزب کمونیست کارگری» از جملهی این نیروها هستند که علناً با صرفنظر کردن از مواضع روشن ضدامپریالیستی، بههمکاران این پروژه تبدیل شدهاند. سازمان ما با تاکید بر سنت پیکارجویانهی ضدامپریالیستی چپ ایران، این انحراف را محکوم میکند و از فعالین این سازمانها میخواهد که رهبرانشان را دربرابر سیاستهای اتخاذ شده وادار بهپاسخگوئی کنند. این بخش از چپ ایران خط قرمز استقلال و عدم ائتلاف با نیروهای طرفدار سیاستهای آمریکا را بهکناری نهاده و در حقیقت سنت پیکارجویانه هزاران مبارز انقلابی چپ جانباخته و پیکارجوی رادیکال کشورمان را پایمال کردهاند. ما این انحراف غیرقابل چشمپوشی را قویاً محکوم ساخته و دلائل مضحکی را که این نیروها برای توجیه سیاستهای خود اقامه میکنند را مردود میدانیم.»
«هشتم ـ یکی دیگراز توجیهات این نیروها این است که گویا موضعگیری علیه تحریمها و تهدیدات جنگی موضع سوسیالیستهاست. تردیدی نیست که نیروهای سوسیالیست قاطعترین نیروی مبارزه با تحریمها و تهدیدات جنگی هستند اما طیف کسانی که هم مخالف فاشیسم مذهبی حاکم و هم مخالف سیاستهای سلطهجویانه امپریالیسم آمریکا هستند، بسیار وسیعتراز نیروهای چپ و سوسیالیست است. مگر برتراند راسل چپ یا کمونیست بود؟ نه! او یک دمکرات و مخالف قاطع سیاستهای جهانخوارانه و جنگ افروزانه بود. برای این که نیروئی طرفدار صدای سوم یعنی نه جمهوری اسلامی و نه امپریالیسم باشد لازم نیست که بههیچوجه چپ و سوسیالست باشد اما قطعاً لازم است که علاوه بر مخالفت با فاشیسم مذهبی حاکم، بهطور قاطع با سیاستهای امپریالیسی دولت آمریکا مرز و فاصلهی شفاف و روشنی داشته باشد.»
«براین نظر نیستیم که همهی همکاران این تریبونال از عاملان سیاستهای آمریکا میباشند اما روشن است که پلاتفرم و ائتلافی که این تریبونال را تشکیل داده هیچ ربطی بهدادگاهی از نوع دادگاه راسل ندارد. محاکمه رژیم اسلامی در دادگاهی از نوع دادگاه راسل همچنان چالشی است که در برابر همهی نیروهای چپ و آزادیخواه ایران و همه آن کسانی قرار دارد که معتقدند سرنگونی رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی باید از طریق انقلاب مردم ایران بهسرانجام برسد و نه از طریق دخالتهای "بشردوستانهی" قدرتهای جهانخوار!»
*****
میتوان با تحلیلهای مندرج در این بیانیه زاویه داشت. اما در یک نکته تردیدی نیست و آن جهتگیری اصولی و شجاعانهی بیانیه در امتناع از تبدیل شدن بهابزاری در دست صاحبان سرمایههای جهانی است. این تداوم همان مقاومتی است که نسل بهخاک افتادهی زندانیان دههی سیاه شصت جانشان را بر سر آن نهادند. این مقاومتی است که امروز هم با امتناع از فروش آرمانها در بازار «آزاد» خود را نشان میدهد.
موضعگیری سازمان راهکارگر نیز بر بستر درخشش آن دسته از بازماندگان کشتارهای دههی شصت قرار دارد که با غیبتشان در این نمایش مضحک و سالوسانه بهزیبایی درخشیدند. آن دسته از سلحشوران مقاومت در زندانها که امروز نیز نشان میدهند که نه فقط در مقابل شکنجه و تهدید اعدام مقاومت کردند، بلکه در برابر وسوسهی تبدیل شدن به«شخصیت» نیز مقاومت میکنند. دستاندرکاران تریبونال ـشایدـ گمان نمیکردند که کسانی هم بتوانند در مقابل این رشوهی «شیرین» مقاومت کنند. اما همهی آن بازماندگانی که از این معرکه دور ماندند و همهی آنهایی که برعلیه آن ایستادند و عطای فکل و کراوات در مقابل تریبونال محترم را بهلقای آن بخشیدند، نشان دادند که چگونه میتوان آرمانهای بهخاک افتادگان را در ایستادگی امروز ـکه ساختن فردا را بشارت میدهدـ پاس داشت. این صفی از رزمندگانی است که با هرتفاوتی، در حراست از میراث انقلابی نسل مبارزان دههی شصت متحدانه ایستادهاند. غیبت چهرههای درخشان مقاومت در تریبونال بههمان اندازه که اعتبار دروغین آن را بهچالش کشید، بههمان اندازه نیز ایستادگی خود آنها را برجسته نمود. از وحید صمدی تا وزیر فتحی و از همایون ایوانی تا محمود خلیلی و شهاب شکوهی و فرخ قهرمانی و فریده ثابتی و ستاره عباسی و مژده ارسی و بهزاد دشتبانی و سیاوش محمودی و همهی دیگرانی که پا بهاین معرکه نگذاشتند، همه و همه اعتباری را بهمیان کشیدند که نه تنها حقیقی است، بلکه بخشی از سنگ بنای آینده روشن جامعهی ایران نیز خواهد بود.
این تریبونال هم مثل واقعهسازیهای دیگر بهپایان میرسد. اما آنچه از آن برای انقلاب اجتماعی آینده ایران برجا میماند، نه در درون آن، بلکه در بیرون آن شکل گرفته است. نه با شرکت در آن، بلکه با امتناع از شرکت در آن. و این روینده و امید بخش است.
[1] این مقاله برای اولینبار 21در ژوئن 2012 (پنجشنبه دوم تیرماه 1391) در سایت امید منتشر شده است.
یادداشتها
خاطرات یک دوست ـ قسمت سی ونهم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیوهشتم
در جستجوگری و صحبت با افراد بندهای چهارو پنجو شش تا زمانیکه یکیدو ماه اول در راهرو بند چهار بودم و بعد به یکی از اتاقهای بند پنج منتقل شدم. در ظهرهای چند روز متوالی که فرصتی بعداز غذا داشتیم و میشد وقت صحبت کردن داشت، مسعود رجوی با من وقت گذاشت و مفصل از وقایع و تحلیل ها و اشتراک مواضع و رویدادهای منتهی به سرکوب پلیس و موضع شخصی خودش صحبت کرد. میزان علاقه اش به تفصیل این موضوع برایم جای شگفتی داشت. او در جاهایی شروع به انتقاد از خودش بعنوان «رهبری» جریان کرد. گفته های او بیشتر از هر چیزی مرا دچار شگفتی می کرد و درک و جذب مطالبش را برایم سخت می کرد. من هنوز هم نمی فهمم چطور می شود اینقدر راحت راه و روش خطا رفت و بعد نشست و به آن انتقاد کرد و باز هم همان روال را ادامه داد !
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیوهشتم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیوهفتم
با رسیدن به تهران مسافرین در ترمینال پیاده شدند و ما را با همان اتوبوس به داخل زندان قصر و درآنجا هم یکسره تا جلوی «ندامتگاه شماره یک» یا همان زندان شماره یک بردند. و آنجا با اندک وسایل شخصی پیاده مان کردند. و شروعی تازه با افسران زندان جدید و بازدید و لخت شدن و تندی متداول را تجربه کردیم و با حوصله از سر گذراندیم.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیوهفتم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیوششم
در زندان بسرعت با بزرگان جنبش چریکی از نزدیک محشور شدم. اولین چیزهایی که آموختم مسائل «سازمانی» بود. جنبش چریکی در نوباوگی عملی خودش سخت تحت ضربات سرکوب قرار گرفته و نیروهایش را به نوعی میشود گفت«تلفات» داده بود. کثرت دستگیریها، علیرقم مقاومتهای ستایش انگیز بسیاری در بازجوییها؛ مانع از هدر دهی نیروهایی نشد که قرار بود رهبری و استخوانبندی این جنبش را حفظ و صیانت کنند. در تحلیلهای بعدی؛ چه در زندان و چه در درون گروههای چریکی انجام شده توجه کمی را به نقش ضعفهای سازمان نیافتگی و خلعهای آسیب پذیر آن کردند. در حالیکه هر چقدر مبارزه سهمگینتر و هرچقدر سرکوبها سبوئانهتر باشد اهمیت سازمانیافتگی دم افزون تر میشود. در حقیقت اگر سلاح درک حقایق مبارزات انقلابی فلسفه و منطق «ماتریالیستی-دیالکتیکی» است؛ سلاح مقابله با نظامهای سرکوبگر و پلیسی «سازمان» است. آن هم از منظر «سازمان پذیری» نیروهای انقلابی. درباره این مقوله در جاهای دیگری به قوت پرداخته ایم.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیوششم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیوپنجم
[به«نظرم» عموئی یک تودهای تمام عیار است. و با همه توان در خدمت «آرمانهای»پایهای حزبش و از همین منظر است که در نقل وقایع قلم زده است. کتاب «دُرد زمانه» بهقوت و دقت این سوگیری کاملاً جانبدارانه را بیان و عیان میکند. در نتیجه آنچه عمویی در این کتابش هم آورده پر رنگ کردن و ارج نهادن بههمان قداست متحزب خود اوست. شاید تنها حُسن و قبح کتابش هم در همین باشد. (درباره شناخت و تحلیل تاریخی حزب توده در مقام دیگر باید نوشت، که جای خود را درکارهایم دارد). در این بخش از خاطرات تنها بهوقایع زندان از دید عمویی در این کتاب اشاره میکنم، ددر نوشته عمویی «وقایع تقطیع و گزینش شده» آمده. او با یادآوری جریانسازی، تودهای بودنش و ضد جریان اصلی «چریکی» این رویداد را شرح داده و اوصافی دارد].
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیوپنجم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیوچهارم
یکی از سرگرمیها آنروزهای سلول انفرادی در پس حوداث خونبار مقاومت «کتاب گویی» برای جمع هم بندیها بود. من داستان کوتاهی از ماکسیم گورکی را برای جمع تعریف(بازخوانی ذهنی) کردم که مورد استقبال و تحسین (شخصیتهای مطرح«چپ») قرار گرفت. در این قصه کوتاه نویسندهای(که بنظر خود ماکسیم است) با انقلابیای(که به مشخصات لنین) است بر میخورد. انقلابی نویسنده را مورد سئوالاتی قرار میدهد و او را بسوی نوعی خودکاوی و خودشناسی از جنس «خودآگاهی» اجتماعی سوق میدهد. گفتگو در فضایی اتفاق می افتد که نویسندهی داستان سرمست از موفقیتهای حرفهایش پس از نشر و استقبال اثریست که به تازهگی منتشر کرده میباشد.
ادامه مطلب...* مبارزات کارگری در ایران:
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»- قسمت دوم
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»
- بیانیه شماره دوم کمیته دفاع از کارگران اعتصابی
- تشکل مستقلِ محدود یا تشکل «گسترده»ی وابسته؟!
- این یک بیانیهی کارگری نیست!
- آیا کافکا بهایران هم میرود تا از هفتتپه بازدید کند !؟
- نامهای برای تو رفیق
- مبارزه طبقاتی و حداقل مزد
- ما و سوسیال دمکراسی- قسمت اول
- تجمع اول ماه می: بازخوانی مواضع
- از عصیان همگانی برعلیه گرانی تا قیام انقلابی برعلیه نظام سرمایهداری!؟
- ائتلاف مقدس
- وقتی سکه یک پول سیاه است!
- دو زمین [در امر مبارزهی طبقاتی]
- «شوراگراییِ» خردهبورژوایی و اسماعیل بخشی
- در مذمت قیام بیسر!
- هفتتپه، تاکتیکها و راستای طبقاتی
- تقاضای حکم اعدام برای «جرجیس»!؟
- سکۀ ضرب شدۀ فمنیسم
- نکاتی درباره اعتصاب معلمان
- تردستی و تاریخ، در نقد محمدرضا سوداگر و سید جواد طباطبایی
- دختران مصلوب خیابان انقلاب
- «رژیمچنج» یا سرنگونی سوسیالیستی؟!
- هفتتپه و پاسخی دوستانه بهسؤال یک دوست
- اتحادیه آزاد در هفتتپه چکار میکند؟
- دربارهی جنبش 96؛ سرنگونی یا انقلاب اجتماعی!؟
- دربارهی ماهیت و راهکارهای سیاسیـطبقاتی جنبش دیماه 96
- زلزلهی کرمانشاه، ستیز جناحها و جایگاه چپِ آکسیونیست!؟
- «اتحادیه مستقل کارگران ایران» از تخیل تا شایعه
- هزارتوی تعیین دستمزد در آینه هزارتوی چپهای منفرد و «متشکل»
- شلاق در مقابله با نوزایی در جنبش کارگری
- اعتماد کارگران رایگان بهدست نمیآید
- زحمتکشان آذری زبان در بیراههی «ستم ملی»
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت دوم)
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت اول)
- در اندوه مرگ یک رفیق
- دفاع از جنبش مستقل کارگری
- اطلاعیه پایان همکاری با «اتحاد بینالمللی در حمایت از کارگران در ایران»
- امضا برعلیه «دولت»، اما با کمک حکومتیان ضد«دولت»!!
- توطئهی خانه «کارگر»؛ کارگر ایرانی افغانیتبار و سازمانیابی طبقاتی در ایران
- تفاهم هستهای؛ جام زهر یا تحول استراتژیک
- نه، خون کارگر افغانی بنفش نیست؟
- تبریک بهبووورژواهای ناب ایرانی
- همچنان ایستاده ایم
- دربارهی امکانات، ملزومات و ضرورت تشکل طبقاتی کارگران
- من شارلی ابدو نیستم
- دربارهی خطابیه رضا رخشان بهمعدنچیان دنباس
- قطع همکاری با سایت امید یا «تدارک کمونیستی»
- ایجاد حزب کمونیستی طبقهی کارگر یا التجا بهنهادهای حقوقبشری!؟
- تکذیبیه اسانلو و نجواهای یک متکبر گوشهنشین!
- ائتلافهای جدید، از طرفداران مجمع عمومی تا پیروان محجوب{*}
- دلم برای اسانلو میسوزد!
- اسانلو، گذر از سوءِ تفاهم، بهسوی «تفاهم»!
- نامهی سرگشاده بهدوستانم در اتحاد بینالمللی حمایت از کارگران
- «لیبر استارت»، «کنفرانس استانبول» و «هیستادروت»
- «لیبر استارت»، «سولیداریتیسنتر» و «اتحاد بینالمللی...»
- «جنبش» مجامع عمومی!! بورژوایی یا کارگری؟
- خودشیفتگی در مقابل حقیقت سخت زندگی
- فعالین کارگری، کجای این «جنبش» ایستادهاند؟
- چکامهی آینده یا مرثیه برای گذشته؟
- کندوکاوی در ماهیت «جنگ» و «کمیتهی ضدجنگ»
- کالبدشکافی یک پرخاش
- توطئهی احیای «خانهکارگر» را افشا کنیم
- کالبدشکافیِ یک فریب
- سندیکای شرکت واحد، رفرمیسم و انقلاب سوسیالیستی
* کتاب و داستان کوتاه:
- دولت پلیسیجهانی
- نقد و بازخوانى آنچه بر من گذشت
- بازنویسی کاپیتال جلد سوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد دوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد اول، ایرج اسکندری
- کتاب سرمایهداری و نسلکشی ساختاری
- آگاهی طبقاتی-سوسیالیستی، تحزب انقلابی-کمونیستی و کسب پرولتاریایی قدرت...
- الفبای کمونیسم
- کتابِ پسنشینیِ انقلاب روسیه 24-1920
- در دفاع از انقلاب اکتبر
- نظریه عمومی حقوق و مارکسیسم
- آ. کولنتای - اپوزیسیون کارگری
- آخرین آواز ققنوس
- اوضاعِ بوقلمونی و دبیرکل
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- آغاز پرولترها
- آیا سایهها درست میاندیشند؟
- دادگاه عدل آشکار سرمایه
- نبرد رخساره
- آلاهو... چی فرمودین؟! (نمایشنامه در هفت پرده)
- اعتراض نیروی کار در اروپا
- یادی از دوستی و دوستان
- خندۀ اسب چوبی
- پرکاد کوچک
- راعش و «چشم انداز»های نوین در خاورسیاه!
- داستان کوتاه: قایق های رودخانه هودسون
- روبسپیر و انقلاب فرانسه
- موتسارت، پیش درآمدی بر انقلاب
- تاریخ کمون پاریس - لیسا گاره
- ژنرال عبدالکریم لاهیجی و روزشمار حمله اتمی به تهران
* کارگاه هنر و ادبیات کارگری
- شاعر و انقلاب
- نام مرا تمام جهان میداند: کارگرم
- «فروشنده»ی اصغر فرهادی برعلیه «مرگ فروشنده»ی آرتور میلر
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- و اما قصهگوی دروغپرداز!؟
- جغد شوم جنگ
- سرود پرولتاریا
- سرود پرچم سرخ
- به آنها که پس از ما به دنیا می آیند
- بافق (کاری از پویان و ناصر فرد)
- انقلابی سخت در دنیا به پا باید نمود
- اگر کوسه ها آدم بودند
- سوما - ترکیه
- پول - برتولت برشت
- سری با من به شام بیا
- کارل مارکس و شکسپیر
- اودسای خونین
* ترجمه:
- رفرمیستها هم اضمحلال را دریافتهاند
- .بررسی نظریه انقلاب مداوم
- آنتونیو نگری ـ امپراتوری / محدودیتهای نظری و عملی آتونومیستها
- آیا اشغال وال استریت کمونیسم است؟[*]
- اتحادیه ها و دیکتاتوری پرولتاریا
- اجلاس تغییرات اقلیمیِ گلاسکو
- اصلاحات اقتصادی چین و گشایش در چهلمین سال دستآوردهای گذشته و چالشهای پیشِرو
- امپراتوری پساانسانی سرمایهداری[1]
- انقلاب مداوم
- انگلس: نظریهپرداز انقلاب و نظریهپرداز جنگ
- بُرهههای تاریخیِ راهبر بهوضعیت کنونی: انقلاب جهانی یا تجدید آرایش سرمایه؟
- بوروتبا: انتخابات در برابر لوله تفنگ فاشیسم!
- پناهندگی 438 سرباز اوکراینی به روسیه
- پیدایش حومه نشینان فقیر در آمریکا
- پیرامون رابطه خودسازمانیابی طبقه کارگر با حزب پیشگام
- تأملات مقدماتی در مورد کروناویروس و پیآیندهای آن
- تاوان تاریخی [انقلابی روسیه]
- تروریسم بهاصطلاح نوین[!]
- جنبش شوراهای کارخانه در تورین
- جنبش مردم یا چرخهی «سازمانهای غیردولتی»
- جوانان و مردم فقیر قربانیان اصلی بحران در کشورهای ثروتمند
- چرا امپریالیسم [همواره] بهنسلکشی باز میگردد؟
- دستان اوباما در اودسا به خون آغشته است!
- رهایی، دانش و سیاست از دیدگاه مارکس
- روسپیگری و روشهای مبارزه با آن
- سرگذشت 8 زن در روند انقلاب روسیه
- سقوط MH17 توسط جنگنده های نیروی هوائی اوکراین
- سکوت را بشکنید! یک جنگ جهانی دیگر از دور دیده میشود!
- سه تصویر از «رؤیای آمریکایی»
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- شاعر و انقلاب
- فساد در اتحادیههای کارگری کانادا
- فقر کودکان در بریتانیا
- قرائت گرامشی
- کمون پاریس و قدرت کارگری
- گروه 20، تجارت و ثبات مالی
- لایحه موسوم به«حق کار»، میخواهد کارگران را بهکشتن بدهد
- ماركس و خودرهایی
- ماركسیستها و مذهب ـ دیروز و امروز
- مانیفست برابری فرانسوا نوئل بابوف معروف بهگراکوس[1]
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- ملاحظاتی درباره تاریخ انترناسیونال اول
- ممنوعیت حزب کمونیست: گامی به سوی دیکتاتوری
- نقش کثیف غرب در سوریه
- نگاهی روششناسانه بهمالتیتود [انبوه بسیارگونه]
- واپسین خواستهی جو هیل
- واپسین نامهی گراکوس بابوف بههمسر و فرزندانش بههمراه خلاصهای از زندگی او
- ویروس کرونا و بحران سرمایه داری جهانی
- یک نگاه سوسیالیستی بهسرزمینی زیر شلاق آپارتاید سرمایه