rss feed

27 فروردين 1394 | بازدید: 8298

در پاسخ به‌دعوت‌ «جهت همکاری برای ساختن حزب انقلابی طبقه کارگر»

نوشته شده توسط رفاقت کارگری

توضیح مقدماتی:

این یادداشت در پاسخ به‌ای‌ـ‌‌میلی است‌که در سیزدهم آوریل (ساعت یازده و دو دقیقه) به‌میل‌باکس سایت رفاقت کارگری و نیز میل‌باکس رفقا پویان، بابک و عباس وارد شده است. ابتدا قصد داشتیم پاسخ این میل را (که در زیر مشاهده می‌کنید) مستقیماً برای ارسال‌کننده‌ی میل به‌طریق reply و به‌طور شخصی بفرستیم.

اما ازآن‌جاکه عین همین دعوت‌نامه را در سایت آزادی بیان و در دعوت از عموم دیدیم، به‌این نتیجه رسیدیم که دعوت‌نامه ارسالی برای سایت رفقاقت کارگری در واقع یک دعوت عمومی و علنی است؛ و ارسال خاص آن برای ما بیش از این که جنبه‌ی پراتیک داشته باشد، نشان‌گر لطف ارسال‌کننده (یا ارسال‌کنندگان) آن است. بنابراین، برای حفظ حرمت دوستان ارسال‌کننده‌ی «دعوت‌نامه» تصمیم براین شد که پاسخ را به‌طور علنی منتشر کنیم و لینک آن را برای دوستان بفرستیم تا پاسخی شخصی و درعین‌حال علنی به‌آن‌ها داده باشیم.

متن آن‌چه دعوت‌نامه عنوان شده است:

فابل دعوت نامه : "از فعالین و انقلابیون طبقه کارگر دعوت به همکاری می کنیم !!!" در پیوست است

با درود و سلام بهرفقای  سایت رفاقت ( عباس فرد، بابک پایورو پویان فرد) به این وسیله رسما" از شما جهت شرکت در مباحثات و همکاری دعوت به عمل می آوریم ،( لطفا" این دعوت نامه را به رفقای... نیز برسانید چون ما نتوانستیم ایمیل رفقا را پیدا کنیم )

لطفا" به محض رویت این نامه دریافت آن را به ما اطلاع بدهید 

 

پاسخ به‌«دعوت‌نامه»:

با تشکر از لطف و اعتماد شما برای ارسال دعوت‌نامه. دوستان، ما به‌دلایل بسیار و از جمله به‌این دلیل که در خارج از کشور به‌سر می‌بریم و در مختصاتی نیروی‌کار خودرا می‌فروشیم که منهای جنبه‌ی ذاتی رابطه، از جنبه‌ی ماهوی تفاوت‌های بسیاری با مختصات کارگران و فروش نیروی‌کار در ایران دارد، ضمن آرزومندی برای تشکیل حزب کمونیست پرولتاریایی و تلاش تدارکاتیِ عمدتاً نظری در این راستا، اما از شرکت در مجامع و نهادهایی که اساساً در خارج از کشور به‌سر می‌برند و درگیر تشکیل حزب طبقه‌ی کارگر می‌شوند، امتناع کرده و خودرا معذور می‌دانیم. به‌هرروی، باور ما براین است‌که برای تشکیل حزب طبقه‌ی کارگر باید ارتباطی قابل توصیف به‌رابطه‌ی ارگانیک با توده‌های طبقه‌ی کارگر داشت. ایجاد ارتباط ارگانیک با طبقه‌ی کارگر و حتی محافل و مناسبات کارگریِ ایران به‌لحاظ دخالت در امر مبارزه‌‌ با سرمایه و مناسبات و روابط سرمایه‌دارانه‌ی ایرانی، از خارج غیرممکن است. گذشته از استدلال در مورد این حکم و توضیح مفهوم تدارک (که بعداً منتشر خواهد شد)، ما براین باوریم که تلاش برای ایجاد احزاب خارج کشوری (یعنی: احزاب خارج از طبقه‌ای) به‌عاملی تبدیل می‌شود که عملاً بازدارنده‌ی سازمان‌یابی طبقاتی و پرولتاریایی توده‌های کارگر خواهد بود.

با آرزوی اهتزاز پرچم سرخ کمونیسم برفراز جهان

پویان فردـ بابک پایور ـ عباس فرد

دیدگاه‌ها  

#1 محمد اشرفی 1394-01-29 17:57
سلام رفقای گرامی
قبل از هر چیزی از جواب دادن شما تشکر می کنم .
و البته ما نیز اعتقاد داریم که حزب نمی تواند در بیرون ساخته شود و این موارد در بحث ها و بولتن ها کاملا" روشن و واضح بیان شده است و جواب شما رفقا نشان می دهد که موارد فوق را مطالعه نکرده اید یا اینکه قانع نشده اید و از طرف دیگر مانند شما با افرادی که تلاش می کنند تضاد داخل و بیرون را از راه علمی و منطقی حل کنند به صورت متمسخرانه (حزب کمونیست خارج کشوری یا احزاب خارج از طبقه ای)بر خورد نمی کنیم بلکه با اگاهی به موضوع فوق تلاش می کنیم راه حل را پیدا کنیم و برای پیدا کردن راه حل مورد نظر احتیاج به تمامی رفقااست ما این را درک کردیم و بر مبنای چنین درکی است که اعتقاد داریم غیر اصولی است که به دلیل خارج از کشور بودن تن به انفعال و پاسیو بودن بدهیم ویا حداکثر فعالیت مان در حوزه خورده کاری باقی بماند از این جهت تلاش می کنیم ضمن پیش برد فعالیت خورده کارانه تا کنونی مانند تمامی مدعیون راهی پیدا کنیم که از خورده کاری نجات بیابیم ما نه تنها بخش بزرگی از مشکلات متضاد حرکت ها و فعالیتهای خود را درک می کنیم تا حدودی تضاد فکری شما رفقا را نیز درک می کنیم از جمله متن جوابی که شما به دعوت نامه ی ما دادید با شعاری که در زیر آن نوشتید تضاد 180 درجه ای دارد و ما برای حل این تضاد نیز فکر می کنیم که برای حل آن نیاز به کمک و همکاری شما عزیزان داریم
که آیا اهتزاز پرچم سرخ کمونیسم بر فراز جهان باید از تمام نقاط جهان از کانال همکاری ممکن شود یا از ایران یا از نقطه دیگری شروع شده بر بقیه جهان سیطره خواهد یافت که این تضاد در نامه شما وجود دارد این را باید به صورت اصولی و علمی حل کرد اگر چنین آرزوی وجود دارد و تنها شعار نیست باید با واقعیت تطابق داشته باشد تا امکان پذیر شود اگر چنین تطابقی ممکن است پس چگونه می توان میان داخل و بیرون تفاوت قائل شد این تضاد ی است بین آرزو و عمل و تئوری شما رفقا ما هم چنین مشکلی را داریم فقط تفاوت در این است که ما به این مشکل خود آگاهی یافته ایم و برای یافتن راه حل تلاش می کنیم آیا برای رسیدن به چنین آرزوی چون خارج از ایران هستیم باید دست روی دست بگذاریم تا موقعیت با عمل دیگران مهیا شود یا خودمان را با خورده کاری مشغول کنیم و دل خوش باشیم که داریم فعالیت کمونیستی برای بر قراری اهتزاز پرچم سرخ کمونیسم بر فراز جهان می کنیم؟
به هر صورت من به عنوان یکی از دعوت کنندگان مجددا" از شما رفقا برای حل این مشکل و بسیاری از مشکلات و تضاد ها دیگر دعوت به همکاری می کنم
با سپاس و تشکر محمد اشرفی

You have no rights to post comments

یادداشت‌ها

نامه‌ی سرگشاده‌ی دانشگاهیان هلند به‌رؤسای آموزش عالی

به‌مدیران تمامی مؤسسات آموزش عالی در هلند:

ما کارکنان، پژوهشگران و فارغ‌التحصیلان کالج‌ها، دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی سراسر هلند، این نامه‌ی سرگشاده را برای شما می‌نویسیم تا شما به‌رعایت موارد زیر فرابخوانیم:

الف) به‌رسمیت شناختن نسل‌کشی مداوم مردم فلسطین و پایبندی به‌مسئولیت اخلاقی ناشی از آن، [که چیزی جز] قطع رابطه با همه‌ی مؤسسات، پروژه‌ها و شرکت‌هایی است که به‌نوعی با این نسل‌کشی همکاری می‌کنند.

ب) تلاش برای پایان دادن به‌خشونت پلیس در محوطه‌های دانشگاهی هلند.

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت چهل‌وپنجم

چند پاراگرافِ آخر از قسمت چهل‌وچهارم

وضعیت بیرون آمدن من هم با همین ترتیب بود.  اسمم را که صدا زدند به سمت در رفتم. در که باز شد گویی به مسیلی رانده شده باشم به سمت بالا سوق یافتم و با فاصله کمی بردوش این و آن قرار گرفتم . مردم شعار می دادند و بر زندانی سیاسی درود می فرستادند. و زندانیان نیز شعار می دادیم و به «خلق قهرمان» درود می فرستادیم. فاصله عرض میدان که چند ده قدمی بیش نبود به کندی می گذشت. وقتی از میان جمعیت قدم به قدم می گذشتیم با دست دادن بسیاری در نزدیکی خود مواجه می شدیم. مهر و عطوفتی در که پاداش قهری بود نسبت به دستگاهی که این بند را زاده بود داشتیم و اینک این بند گسسته بود.

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت چهل‌وچهارم

 

چند پاراگرافِ آخر از قسمت چهل‌وسوم

در یک برنامه تلویزیونی طراحی شده (آنطور که در روزنامه های آن دوران ضبط است 342 نفر) را بطور نشسته در یک سالنی به نمایش گذاشتند. یکنفر بیانیه ای را از روی کاغذی (چنانکه بیاد می آورم منوچهر مقدم سلیمی)خواند و اعلام «برائت» از گذشته و «سپاس از مراحم مولوکانه» در بخشودگی «جرایم» و پیشینه شان را اشاره کرد و در پایان یک صدای ضبط شده ای بروی تصویر می آمد که گویا این عده دارند میگویند «سپاس آریا مهرا».

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت چهل‌وسوم

چند پاراگرافِ آخر از قسمت چهلم‌ودوم

ساواک برای پائین نگهداشتن آمار زندانی ها ما را به زندان عادی فرستاده بود. صلیب سرخ از طرقی پیگیر شده بود. برای همین دوباره مارا بزندان عمومی (شماره یک) برگرداند. در بار دوم بازدید صلیب سرخ در بند شش زندان شماره یک قصر بودم.

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت چهل‌ودوم

چند پاراگرافِ آخر از قسمت چهل و یکم

درزمان نسبتا طولانی که در این بند بودم چند بار رسولی سر بازجویی که گویا ریاست بر زندانیان و نظارت بر امور و کنش هایشان را به او سپرده بودند به بازدید از بندها آمد. همه را در راهرو به صف می کردند و او در برابر برخی می ایستاد و لوقوضی می گفت و تحدیدی می کرد. فضای آن روزها بشدت متاثر از کشتارها بود و عموما کسی با او بنرمی برخورد نمی نداشت.

ادامه مطلب...

* مبارزات کارگری در ایران:

* کتاب و داستان کوتاه:

* ترجمه:


* گروندریسه

کالاها همه پول گذرا هستند. پول، کالای ماندنی است. هر چه تقسیم کار بیشتر شود، فراوردۀ بی واسطه، خاصیت میانجی بودن خود را در مبادلات بیشتر از دست می دهد. ضرورت یک وسیلۀ عام برای مبادله، وسیله ای مستقل از تولیدات خاص منفرد، بیشتر احساس میشود. وجود پول مستلزم تصور جدائی ارزش چیزها از جوهر مادی آنهاست.

* دست نوشته های اقتصادی و فلسفی

اگر محصول کار به کارگر تعلق نداشته باشد، اگر این محصول چون نیروئی بیگانه در برابر او قد علم میکند، فقط از آن جهت است که به آدم دیگری غیر از کارگر تعلق دارد. اگر فعالیت کارگر مایه عذاب و شکنجۀ اوست، پس باید برای دیگری منبع لذت و شادمانی زندگی اش باشد. نه خدا، نه طبیعت، بلکه فقط خود آدمی است که میتواند این نیروی بیگانه بر آدمی باشد.

* سرمایه (کاپیتال)

بمحض آنکه ابزار از آلتی در دست انسان مبدل به جزئی از یک دستگاه مکانیکى، مبدل به جزئی از یک ماشین شد، مکانیزم محرک نیز شکل مستقلی یافت که از قید محدودیت‌های نیروی انسانی بکلى آزاد بود. و همین که چنین شد، یک تک ماشین، که تا اینجا مورد بررسى ما بوده است، به مرتبۀ جزئى از اجزای یک سیستم تولید ماشینى سقوط کرد.

top