rss feed

04 آذر 1397 | بازدید: 2443

چین، روایت یک انحطاط سوسیالیستی

نوشته شده توسط حسن توکلی

china 3این­که چگونه چین از نوعی سوسیالیسم خودخوانده تبدیل به‌قدرتی امپریالسیتی شد جای بحث دارد، با این حال ذکر این نکته ضروری است که حاکمان چین در هیچ دوره ­ی­ تاریخی از این که در حال پیاده­ کردن سوسیالیسم­ اند و راه کمونیسم را در پیش­گرفته­ اند کوتاه نیامده­ اند. هرچند نتیجه­ ی اعمال­شان در برهه­ های به­ خصوص متأخر تعمیق هرچه بیش‌تر سرمایه­ داری و منتفع­ شدن هرچه بیش‌تر از این نظام بوده­ است.

 

 

توضیح سایت «رفاقت کارگری»

انتشار این مقاله به‌معنی پذیرش همه‌جانبه‌ی آن نیست؛ هم‌چنان‌که عکس مسئله نیز نمی‌تواند صادق باشد. به‌بیان دیگر، سایت «رفاقت کارگری» با این نکته‌ی محوری مقاله که چین یک قدرت بورژوا‌ـ‌امپریالیستی است، و بنابه‌ماهیت خویش از هروسیله‌ای برای گسترش اقتصادی‌ـ‌سیاسی خود استفاده می‌کند و هیچ ابایی هم از سوءِاستفاده از جنبش‌های رهایی‌بخش ندارد، موافق است. اما به‌باور ما شیوه‌ی استدلال مقاله در 3 مورد با اشکالاتی همراه است که ذیلاً (بدون شرح و بسط) به‌آن اشاره می‌کنیم.

1ـ بررسیِ گسترش مبارزه‌ی طبقاتی در چین و هم‌چنین شکل‌گیری یک قدرت بورژوا‌ـ‌امپریالیستی در این سرزمین پهناور و پرجمعیت امری نیست که با این مقاله انجام شده باشد. بنابراین، مقاله‌ی حاضر را می‌توان گام مقدماتی برای کاری سنگین و بسیار پیچیده و درعین‌حال ضروری دانست.

2ـ به‌نظر می‌رسد که نویسنده‌ی مقاله با نظری مساعد به‌‌عبارت «مارکسیسم‌ـ‌لنینیسم» برخورد می‌کند که در واقع مؤسسه‌ای بود که منافع طبقه‌ی حاکمِ شوروی سابق را به‌زبان مارکسی‌ـ‌لنینی[!] توجیه و تفسیر می‌کرد. ازاین‌رو، لازم به‌یادآوری است که انستیتو مارکسیسم‌ـ‌لنینیسم در مجموع یکی از ابزارهای سرکوب در شوروی بود که تیرِ ترکشِ بازدارنده‌ی آنْ افراد، گروه‌ها و جنبش‌های بسیاری را زمین‌گیر کرد و حتی مقدمات نابودی آن‌ها را فراهم آورد.

این درست است‌که ماتریالیسم دیالکتیک نزد مائو را می‌توان تحمیق‌کننده دانست؛ اما همین تحمیق‌کنندگی بنا به‌خصلت مادی خویشْ در مختصات جامعه‌ی چین به‌گونه‌ای دیالکتیکی واقع شده که هم‌چنان موضوع تحقیق و بررسی است. نگاه نویسنده‌ی مقاله به‌بحث تضاد و رابطه‌ی این بحث با وضعیت مبارزه‌ی طبقاتی و سیاسی در چین بیش از این‌که دیالکتیکی باشد، مکانیکی است.

 

  لینکِ مطلب: http://refaghatekargari.org/wp-content/uploads/2018/11/china-a-socialist-degeneration.pdf

You have no rights to post comments

یادداشت‌ها

خاطرات یک دوست ـ قسمت بیست‌وسوم

دو پاراگرافِ آخر از قسمت بیستم‌‌ودوم

انگار نه انگار که ما دستگیر شدیم و باید بلافاصه به اتاق شکنجه برده می شدیم و کتک مان میزدند. ساعت ها بکندی اما طولانی میگذشت. پس چرا در اول دستگیر اون وحشی بازی خشونت بار را درآوردند. زمان خیلی به کندی میگذشت. آفتاب بالا آمده بود. گرما کمی که از تابش آفتاب بود سرمای تنم را کم کرد. سیگاری بکسانی که میخواستن داده شد. یکی یکی دستشویی بردن. با دستنبد از جلو چقدر احساس چالاکی داشتم. میشد شلوارم را پائین و بالا بکشم و بعدش دستم  را بشورم. دهانم را آب گرداندانم. چانه و سرم در حرکات شتشو درد داشت.

ادامه مطلب...

دنباله‌ی کوه‌پیمایی با نوه‌ها و گپ‌وگفت درباره‌ی «مؤلفه»[در جنبش]

این یک مقاله‌ی تحلیلی نیست. نگاهی مادرانه است، برخاسته از درد و دغدغه‌ی

پُر رنج شهریور و مهر 1401 تاکنون

                                                                                                                  *****

ـ خانوم دکتر این چیه، چقدر خوشمزه‌ ست؟ یادمون بدین با چی درست کردین؟

ـ نوش بشه بهتون زری جون، موادش هویج و کدو و سیب‌زمینی رنده شده، تخم مرغ، نمک و فلفل و نون. البته برای شما جوونا خیارشور هم توی لقمه‌هاتون گذاشتم.

ـ واا، چه راحت. پس منم میتونم درست کنم.

ـ زری جون مامان بزرگم یه آشپز بی نظیرِ توی خانواده و فامیله!

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت بیست‌ودوم

دو پاراگرافِ آخر از قسمت بیستم‌‌ویکم

در این نیمه شب یازدهم شهریور کوچه نقاشهای خیابان لُرزاده در ازدحام بی نظیری از مردم انباشه بود. اکثراً لباس راحتی خانه دربر داشتند. همسایگان قسمت پائین کوچه به بالاتر آمده بودند. همه در جوّی از حیرت و تک توک در اعتراض بودند. مأمورین در جواب «اینا چکار کردن مگه؟» میگفتند «خرابکارند» میخواستن محله شما رو بفرستن رو هوا.

ادامه مطلب...

پرسشی از مقوله‌ی [مؤلفه در جنبش]

در باره سنت باید معنی «سیرت» و «طبیعت» جنبشهای مردمی یا همونطور که شما گفتی (جنبش های توده ای) را از دو منظر دید؛ اول «رویّه و روشِ» تاکنونی رویدادها یا همان جنبشها، دوم به معنی «وجه ضروری تغییر» یا دقیقتر «وجه لازمِ حرکت».

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستم‌ویکم

دو پاراگرافِ آخر از قسمت بیستم

بخصوص کار تیمی هدف تبلیغی برای حرکت های«توده ای» را نیز همیشه منظور نظر خودش داشت. معمولا برای تیم های نظامی امکان حضور هر دو عرصه کارچریکی و کار تبلیغی درمیان توده های کارگری و یا دانشجویی وجود نداشت. مسئله ای که بعنوان یک تناقض تکنیکی و تاکتیکی تا آخر بهمراه فعالیت های سیاسی مخفیانه برای چریک­های شهری م. ل. باقی ماند. این صرف نظر از گرایشات طبقاتی نهفته در اینگونه مبارزات است که جای خودش را دارد.

ادامه مطلب...

* مبارزات کارگری در ایران:

* کتاب و داستان کوتاه:

* ترجمه:


* گروندریسه

کالاها همه پول گذرا هستند. پول، کالای ماندنی است. هر چه تقسیم کار بیشتر شود، فراوردۀ بی واسطه، خاصیت میانجی بودن خود را در مبادلات بیشتر از دست می دهد. ضرورت یک وسیلۀ عام برای مبادله، وسیله ای مستقل از تولیدات خاص منفرد، بیشتر احساس میشود. وجود پول مستلزم تصور جدائی ارزش چیزها از جوهر مادی آنهاست.

* دست نوشته های اقتصادی و فلسفی

اگر محصول کار به کارگر تعلق نداشته باشد، اگر این محصول چون نیروئی بیگانه در برابر او قد علم میکند، فقط از آن جهت است که به آدم دیگری غیر از کارگر تعلق دارد. اگر فعالیت کارگر مایه عذاب و شکنجۀ اوست، پس باید برای دیگری منبع لذت و شادمانی زندگی اش باشد. نه خدا، نه طبیعت، بلکه فقط خود آدمی است که میتواند این نیروی بیگانه بر آدمی باشد.

* سرمایه (کاپیتال)

بمحض آنکه ابزار از آلتی در دست انسان مبدل به جزئی از یک دستگاه مکانیکى، مبدل به جزئی از یک ماشین شد، مکانیزم محرک نیز شکل مستقلی یافت که از قید محدودیت‌های نیروی انسانی بکلى آزاد بود. و همین که چنین شد، یک تک ماشین، که تا اینجا مورد بررسى ما بوده است، به مرتبۀ جزئى از اجزای یک سیستم تولید ماشینى سقوط کرد.

top