تحریمها بهمثابهی سلاح کشتار جمعی: جنگ آمریکا برعلیه ونزوئلا
رسانههای آمریکایی بیتردید از فاسدترین مؤسساتِ آمریکایی هستند. رسانههای این کشور ممکن است که دربارهی سیاستهای ترامپ ظاهراً دچار شگفتزدگی شوند، اما آنجایی که موضوع آغاز جنگ برای نفتهای برونمرزی است، همگی آوازی فوقالعاده همآهنگ میخوانند. فاکسنیوز Fox News، سیانان CNN و نیویورکتامیز New York، همگی آمریکاییها را تشویق بهجنگ با عراق بر سرِ سلاحهای هستهای واهی کردند، و این درحالی بود که آمریکا عملاً از تحریمهای اقتصادی بهمثابهی سلاحِ کشتار جمعی در برابر مردم عراق استفاده میکرد.
تحریمها بهمثابهی سلاح کشتار جمعی:
جنگ آمریکا برعلیه ونزوئلا
نوشتهی: گاراکای چنگو
ترجمهی: پویان فرد
منبع:https://www.counterpunch.org/2019/02/01/sanctions-of-mass-destruction-americas-war-on-venezuela/
تحریمهای اقتصادی آمریکا از جنگ جهانی دوم بهبعد یکی از وخیمترین جنایتها علیه بشریت بهشمار میرود. تحریمهای اقتصادی آمریکا بیش از هر سلاح هستهای، بیولوژیکی ویا شیمیایی که در تاریخ بشر مورد استفاده قرار گرفته، موجب کشتار مردم بیگناه شده است.
واقعیت این است که مسئلهی اساسی برای آمریکا در ونزوئلا، نه دموکراسی بلکه نفت است، واقعیتی که برای آن دسته از افرادی تعجببرانگیز است که اخبار را دنبال میکنند، اما تاریخ را نادیده میگیرند. ونزوئلا دارای بزرگترین ذخایر نفتیِ جهان در این سیاره است.
آمریکا بهاین دلیل بهدنبال کنترل ونزوئلا است که این کشور بر فراز تقاطع استراتژیکِ جزایر کارائیب، جنوب و مرکز آمریکا قرار دارد. کنترل براین کشور همیشه بهطور قابل توجهی مؤثرترین روش برای اعمال قدرت در این سه منطقه و ورای آن بوده است.
از همان لحظهی نخستینی که هوگوچاوز زمام حکومت را در دست گرفت، آمریکا با استفاده از تحریمها درجهت کودتا تلاش کرد، و با تأمین بودجهی احزاب مخالف سعی بر سرنگونی جنبش سوسیالیستیِ [بولیواری] ونزوئلا کرده است. و حقیقتاً هیچ چیزی غیردموکراتیکتر از یک کودتا وجود ندارد. [لازم بهتوضیح استکه سوسیالیسم بولیواری را نباید با سوسیالیسم مارکسی یکسان فهمید که جوهرهی آن سازمانیابی انقلابی و خودآگاهانهی تودههای کارگر و زحمتکش و استقرار دیکتاتوری پرولتاریا از طریق نهادهای خودگردان (مانند شوراها و انجمنهای متشکل از کارگران و زحمتکشان) است. مراد از سوسیالیسم بولیواری آن کنشها، واکنشها و برهمکنشهای سیاسیـاقتصادیـاجتماعیِ سوسیال دمکراتیکی استکه سال 1998 با انتخاب هوگو چاوز بهریاست حمهوری در ضدیت با نئولیبرالیسم و سیاستهای آمریکا در آمریکای لاتین آغاز شد و هماکنون نیز بهطور نسبی جاری است. م].
گزارشگر ویژهی شورای حقوقِ بشر سازمان مللِ متحد به نامِ آلفرد دی زایاس Alfred de Zayas تنها چند روز پیش [یعنی اواخر ژانویهی 2019] توصیه کرد که دادگاه بینالمللی جنائی، تحریمهای اقتصادی آمریکا علیهی ونزوئلا را بهعنوان جنایتی محتمل علیهی بشریت مورد بررسی قرار دهد.
تحریمهای آمریکا در 5 سال گذشته موجب قطع رابطهی ونزوئلا با اکثر بازارهای مالی جهان، و بههمین دلیل نیز منجر بهکاهش تولید نفت محلی در ونزوئلا شده است. از اینرو، ونزوئلا وسیعترین کاهش سطح استانداردهای زندگی تاکنون در آمریکای لاتین ثبت شده را تجربه کرده است.
سوسیالیسم در ونزوئلا، پیش از تحریمهای آمریکا، در حالیکه حقوق بازنشستگی را گسترش داد، موفق بهکاهش نابرابری و فقر نیز شد. در همین دورهی زمانی اوضاع برای مردم آمریکا کاملاً معکوس بود. رئیسجمهور چاوز درآمدهای نفتی ونزوئلا را هزینهی مخارج اجتماعی مانند بهداشت و آموزش رایگان، و شبکههای تأمین مواد غذایی و ساخت و ساز مساکنی کرد که بهآنها یارانه تعلق میگرفت.
برای درک کامل این موضوع که چرا آمریکا جنگی اقتصادی را برعلیهی مردم ونزوئلا بهراه انداخته است، باید رابطهی تاریخیِ میان سیستمِ دلارهای نفتی و تحریمها بهمثابهی سلاحِ کشتار جمعی را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد: ارزش پول قبل از قرن بیستم با طلا مرتبط بود. بانکها در قرض دادن پول، بهمیزان ذخایر طلای خود محدود بودند. اما ریچارد نیکسون، رئیس جمهور آمریکا در سال 1971 استاندارد طلای این کشور [بهمثابهی ذخایر مالی] را حذف کرد. نیکسون و عربستان سعودی بهتوافقی بهنام نفت دربرابر دلار رسیدند که مسیر تاریخ را تغییر داد و تبدیل بهعنصر اصلی جنگهای بیشماری برای نفت گردید. دلار تنها پولی بود که عربستان سعودی میتوانست نفت خود را تحتِ توافقنامهی دلارِ نفتی بهفروش برساند. عربستان سعودی نیز تضمین میداد که درآمدهای حاصل از فروش نفت را در خزانهها و بانکهای آمریکایی بهگردش درآورد.
در عوض آمریکا متعهد شد که حمایتها و تسلیحات نظامیِ رژیم خانوادهی سلطنتی را تأمین کند. و این آغاز روندی بهراستی عالی برای آمریکا بود. دسترسی بهنفت، امپراتوریهای قرن بیستم را تعریف میکرد و توافقنامهی دلارِنفتی کلید رشدِ اقتصادی ایالات متحده بهمثابهی تنها ابرقدرت جهان بود. ماشینِ جنگی آمریکا با بودجهی نفت و برای محافظت از نفت بهکار خود ادامه میداد.
هرگونه تهدیدی توسط هرملتی که در راستای تضعیف سیستم دلارِنفتی باشد، از طرف واشنگتن بهمثابهی اعلان جنگ در برابر ایالات متحدهی آمریکا در نظر گرفته میشود.
طیِ دو دههی گذشته، عراق، ایران، لیبی و ونزوئلا تهدید کردهاند که نفت خود را بهپولهای رایجِ دیگری بهغیر از دلار خواهند فروخت. از اینرو تمامی این کشورها متحمل تحریمهای فلجکنندهی آمریکا شدهاند.
سیستم دلارِ نفتی با گذشت زمان خود را فرای نفت و دلارِ آمریکا گسترش داده و بهتدریج ـاما یقیناًـ تبدیل بهذخایر ارزیِ معاملات جهانی بسیاری از کالاها و محصولات گردیده است. این سیستم بهآمریکا اجازه میدهد که با وجود 23 تریلیون دلار بدهیِ سرسامآور خود، موضعِ سلطهورزانهی خویش بهمثابهی تنها ابرقدرت جهانی را حفظ کند.
ونزوئلا با وجود داشتن مواد معدنی نهفته در خاک خود که میلیاردها دلار قیمت دارد و بزرگترین ذخایر نفتی جهان، نهتنها باید ثروتمند باشد، بلکه مردمش به دلیل این ثروت باید مورد حسادت کشورهای در حال توسعه نیز قرار بگیرند. اما این کشور از اساس برشکسته است، چراکه تحریمهای آمریکا رابطهی این کشور را با سیستمهای مالی جهانی قطع کرده و در 5 سال گذشته 6 میلیارد دلار هزینه برای ونزوئلا بهبار آورده است. ونزوئلا بدون وجود این تحریمها بهآسانی میتواند وضعیت اقتصادی خود را بهبود بخشیده و این کار را از طریق وثیقه گذاشتن بخشی از منابع [طبیعی] وافر و یا ذخایر طلای خود انجام خواهد داد، منابع و ذخایر طلایی که 8 میلیارد دلار ارزش داشته و میتوانند بهمنظور دریافت وامهای ضروریای استفاده شوند که بهمثابهی تلنگر آغازین اقتصاد عمل میکند.
بهمنظور درکِ کاملِ ماهیتِ دسیسهآمیز بحران ونزوئلا، ضروری است که منشاءِ پیدایش تحریمهای اقتصادی را دریابیم. در اوج جنگ جهانی دوم بود که رئیس جمهورِ [آمریکا] ترومن Truman بههواپیماهای بمبافکن آمریکایی فرمان پرتاپِ بمبهای هستهای بهنامهای «مرد چاق» و «پسر کوچک» را بر شهرهای هیروشیما و ناگازاکی داد؛ بمبهایی که بلافاصله 140 هزار انسان را بهکام مرگ کشید. تصاویر مخوف و نفرتانگیزی که تلویزیونهای سراسر جهان از این ویرانهها پخش کردند، خشم بیسابقهای را در جهان برانگیخت. واکنشهای سیاسی شدید [مردم جهان]، سیاستگذاران آمریکایی را مجبور بهاختراع سلاح کشتارجمعیِ ظریفتری کرد: تحریمهای اقتصادی.
اصطلاح «سلاحهای کشتار جمعی» (WMD) برای اولینبار در سال 1948 توسط آمریکا تعریف شد، «سلاحهای انفجاریِ اتمی، سلاحهای حاوی مواد رادیو اکتیو، سلاحهای کشندهی شیمیایی و بیولوژیکی، و یا هرگونه سلاحی که در آینده اختراع شود و مشخصات قابل مقایسه و مخربی مانند سلاحهای اتمی و دیگر سلاحهای ذکر شده را داشته باشد، شامل این تعریف میشود». [اما براساس تجارب موجود میتوان چنین گفت که] تحریمها آشکارا مرگبارترین سلاح کشتار جمعی در قرن 21 هستند.
دولت آمریکا در سال 2001 بهتمام جهان گفت که عراق از سلاحهای کشتار جمعی برخوردار است؛ دولت عراق، دولتی تروریستی و بهالقاعده متصل است. اما همهی این حرفها دروغ از آب درآمد. درواقع آمریکا پیش از این نیز میدانست که تنها سلاحهای کشتار جمعیای که عراق در اختیار دارد نه سلاحهای هستهای، بلکه سلاحهای شیمیایی و بیولوژیکیاند. و آمریکا بهاین موضوع واقف بود که پیشتر (یعنی در سال 1991) این سلاحها را خودش بهصدام حسین برای استفاده در جنگ با ایران فروخته بود.
آنچه که دولت آمریکا بهما نگفت این بود که صدام حسین در این سالها یکی از قویترین متحدان آمریکا بوده است. و دلیل اصلی سرنگونی صدام و اعمال تحریمها علیه مردم عراق این بود که عراق از فروختن نفت در برابر دلار سرباز زد.
سازمان ملل متحد برآورد کرده که بهدلیل اعمال تحریمهای بیل کلینگتون، 1.7 میلیون عراقی کشته شدند که 500 هزار نفر آنها کودک بودند. روزنامهنگاری در سال 1996 از وزیر امورخارجهی سابق آمریکا بهنام مادلین آلبرایت Madeleine Albright در مورد گزارشهای سازمانملل و بهویژه دربارهی کودکان کشته شده توضیح خواست. و آلبرایت، مقام ارشد سیاستهای خارجی آمریکا در پاسخ گفت: «فکر میکنم که انتخاب بسیاری سختی بود، و فکر میکنیم که با احتساب هزینهی جانی آن، ارزشش را داشت». واضح است که سیاستهای تحریمی آمریکا چیزی بهغیر از نسلکشی حکومتی نیست.
تحریمها در 5 سال گذشته باعث شدهاند که درآمد سرانهی ونزوئلا 40 درصد اُفت کند، اُفتی که برابر با افتی است که عراق در جنگ، و سوریه در اوج درگیریهای مسلحانه با آن مواجه شدند. میلیونها ونزوئلایایی مجبور بهفرار از این کشور شدهاند. اگر آمریکا تا ایناندازه نگران پناهندگان است، ترامپ باید از گسترش سیاستهای فاجعهآمیزی دست بردارد که سبب آوارگی پناهندگان شده است. رئیس جهور چاوز، ونزوئلا را تبدیل بهثروتمندترین جامعه در آمریکای جنوبی و کشوری کرد که بالاترین سطح برابری درآمدها در آن حاکم است.
یکی دیگر از رهبران بدنام شدهی دیگری نیز که ثروتِ نفت را صَرف غنیسازی مردم کشور خود کرد و تحت شدیدترین انواع تحریمها قرار گرفت معمر قذافی بود. کُلنل قذافی در سال 1967 یکی از فقیرترین کشورهای آفریقا را بهارث برد؛ با این حال زمانی که وی ترور شد، لیبی را تبدیل بهیکی از ثروتمندترین ملتهای آفریقا کرده بود. شاید بزرگترین جنایت قذافی از نقطهنظر ناتو تلاش وی در سرباز زدن از فروش نفت در ازای دلار آمریکا، و فروش آن در برابر ارز مشترک و جدید آفریقایی با پشتبانهی طلا بود. در واقع، در آگوست 2011 بود که رئیس جمهور اوباما 30 میلیارد دلارِ بانکِ مرکزی لیبی را ضبط کرد، 30 میلیاردی که قذافی آن را برای تأسیس بانک مرکزی آفریقا و ارزی بهنام دینار با پشتبانهی طلا اختصاص داده بود.
آفریقا سریعترین صنعتِ نفتِ در حالِ رشد در جهان را داشت و فروش آن در برابر ارز مشترکِ آفریقایی اثری بسیار مخرب؛ بهویژه بر دلار آمریکا، اقتصاد ایالات متحده، و منحصراً برای سرآمدانِ در قدرتِ سیستمِ دلارهای نفتی را داشت.
بههمین دلیل نیز رئیسجمهور کلینتون قانون ننگآورِ تحریمهای ایران-لیبی که هماکنون نیز در جریان است را امضا کرد، قانونی که بهگفتهی صندوق کودکان مللِ متحد بهواسطهی «محدود کردن شدیدِ تأمین سوخت، دسترسی بهپول نقد، و عدم وجود ابزارهایی برای بازتأمین غذا و داروهای ضروری» باعث درد و رنجی گسترده در میان افراد غیرنظامی شده است. پس، واضح است که تحریمهای ایالات متحدهی آمریکا بهواقع سلاح کشتار جمعی است.
تا همین چندی پیش عراق و لیبی هر دو کشورهایی بودند مدرن و غیرمذهبی در خاورمیانه و شمال آفریقا، و از لحاظ استانداردهای منطقهای از بالاترین سطح زندگی برخوردار بودند. اما مداخلات نظامی و تحریمهای آمریکا باعث شد که این دو کشور امروزه بهدو کشور تماماً از دسترفته در جهان تبدیل شوند.
چاوز در پیِ مداخلاتِ غرب در سال 2011 در لیبی اظهار کرد که: «آنها میخواهند نفت لیبی را تصاحب کنند و زندگی مردم لیبی هیچ اهمیتی برایشان ندارد».
رئیس جمهور مادورو در سپتامبر 2017 بهوعدهی چاوز که گفته بود نفت را بهجای دلار دربرابر یوان خواهد فروخت عمل کرد. چند هفته بعد ترامپ یک دورهی تحریمهای فلجکننده را برعلیهی مردم ونزوئلا آغاز کرد.
جان بلوتون John Bolton، مشاور امنیت ملی ایالات متحده در روز دوشنبهی همان ماه تحریمهای جدیدی را اعلام کرد که اساساً بهمعنای سرقتِ 7 میلیارد دلار از شرکت نفتیِ دولتیِ ونزوئلا بود. بلوتون در کنفرانسی مطبوعاتی بهطور بیشرمانهای برگهای را ضمناً در معرض دید گذاشت که روی آن نوشته بود: «5 هزار سرباز بهطرف کلمبیا». زمانی که از بلوتون در مورد آن برگه سئوال شد، بهسادگی گفت که:«رئیسجمهور ترامپ اعلام کرده است که تمامی گزینهها بر روی میز است».
رسانههای آمریکایی بیتردید از فاسدترین مؤسساتِ آمریکایی هستند. رسانههای این کشور ممکن است که دربارهی سیاستهای ترامپ ظاهراً دچار شگفتزدگی شوند، اما آنجایی که موضوع آغاز جنگ برای نفتهای برونمرزی است، همگی آوازی فوقالعاده همآهنگ میخوانند. فاکسنیوز Fox News، سیانان CNN و نیویورکتامیز New York، همگی آمریکاییها را تشویق بهجنگ با عراق بر سرِ سلاحهای هستهای واهی کردند، و این درحالی بود که آمریکا عملاً از تحریمهای اقتصادی بهمثابهی سلاحِ کشتار جمعی در برابر مردم عراق استفاده میکرد. این کار را بعدها در لیبی و هماکنون نیز در ونزوئلا انجام میدهند. [کلماتِ] دموکراسی و آزادی همیشه بهمثابهی هالهای از دود برای گسترش سرمایهداری برای تصاحب نفت عمل کرده است، و تملک این دستگاه دودساز در دستان رسانههای غربی است. زمان مدیدی است که آمریکا جنگی اقتصادی را با ونزوئلا آغاز کرده، اما آغاز جنگی نظامی اکنون قریبالوقوع است.
ترامپ بهتازگی الیوت آبرامز را بهعنوان نمایندهی ویژهی آمریکا برای مسائل ونزوئلا انتخاب کرده است، یعنی کسی که تاریخچهای طولانی و پرهیاهو در آمریکای لاتین دارد. آلبرامز دررابطه با دروغی که بهکنگره دربارهی ماجرای ایرانـکُنترا یا ماجرای مکفارلِین که آمریکا را درگیر کمکِ مالی بهگروهِ چریکی و کمونیستیِ مرگباری میکرد، گناهکار شناخته شد و بدترین رسوایی در دوران ریگان بهشمار میرود. آلبرامز بعدها در دوران جورج بوشِ پدر عفو شد. سرکردهی جدید آمریکا در رابطه با مسائل ونزوئلا کسی است که همچنین در مورد بزرگترین کشتار جمعی در تاریخ معاصر آمریکای لاتین بهدست نیروهای تعلیم داده شدهی آمریکایی در السالوادور دروغ گفت.
هیچچیز غیردموکراتیکتر از یک کودتا نیست. گزارشگر سازمان ملل متحد در امور حقوق بشر بهنام آلفرد زایاس Alfred de Zayas اشاره کرد که هدف آمریکا در ونزوئلا این است که: «دولت کنونی را درهم کوبیده و دولت نئولیبرالی را جایگزین آن کند که همهچیز را خصوصی کرده و بهشرکتهای سهامی فراملیتی که آمادهی بهجیب زدن سودهای هنگفتاند، بفروشد؛ شرکتهای فراملیتیای که محرکهی اقتصاد آمریکا هستند».
ایالات متحده از سال 1980 بهبعد، بهطور پیوسته از کشوری که در مقام بزرگترین طلبکار جهان بود بهکشوری با بیشترین بدهی تبدیل شده است. اما بهیُمنِ تقاضای تصنعیِ عظیم جهانی در سیستم دلارهای نفتی برای دلار آمریکا، ایالات متحده میتواند ارتش خود را بهطور تصاعدی گسترش داده و همچنان در مقام رکوردـدار کسری بودجهی جهان پیش بتازد و بههزینههای نامحدود خود ادامه دهد.
بزرگترین صادرات آمریکا پیشتر کالاهایی بودند که سرافرازانه در آمریکا تولید میشدند. اما امروز بزرگترین صادرات آمریکا دلار آمریکا است. هرکشوری که مانند ونزوئلا اولین صادرات آمریکا [یعنی دلار] را تهدید کند، با دومین صادرات آمریکا روبرو خواهد کرد، یعنی با: اسلحههایی که در میان آنها تحریمها نیز یکی از این سلاحها ست و بهمثابهی سلاح کشتار جمعی عمل میکند.
یادداشتها
خاطرات یک دوست ـ قسمت سیوششم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیوپنجم
[به«نظرم» عموئی یک تودهای تمام عیار است. و با همه توان در خدمت «آرمانهای»پایهای حزبش و از همین منظر است که در نقل وقایع قلم زده است. کتاب «دُرد زمانه» بهقوت و دقت این سوگیری کاملاً جانبدارانه را بیان و عیان میکند. در نتیجه آنچه عمویی در این کتابش هم آورده پر رنگ کردن و ارج نهادن بههمان قداست متحزب خود اوست. شاید تنها حُسن و قبح کتابش هم در همین باشد. (درباره شناخت و تحلیل تاریخی حزب توده در مقام دیگر باید نوشت، که جای خود را درکارهایم دارد). در این بخش از خاطرات تنها بهوقایع زندان از دید عمویی در این کتاب اشاره میکنم، ددر نوشته عمویی «وقایع تقطیع و گزینش شده» آمده. او با یادآوری جریانسازی، تودهای بودنش و ضد جریان اصلی «چریکی» این رویداد را شرح داده و اوصافی دارد].
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیوپنجم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیوچهارم
یکی از سرگرمیها آنروزهای سلول انفرادی در پس حوداث خونبار مقاومت «کتاب گویی» برای جمع هم بندیها بود. من داستان کوتاهی از ماکسیم گورکی را برای جمع تعریف(بازخوانی ذهنی) کردم که مورد استقبال و تحسین (شخصیتهای مطرح«چپ») قرار گرفت. در این قصه کوتاه نویسندهای(که بنظر خود ماکسیم است) با انقلابیای(که به مشخصات لنین) است بر میخورد. انقلابی نویسنده را مورد سئوالاتی قرار میدهد و او را بسوی نوعی خودکاوی و خودشناسی از جنس «خودآگاهی» اجتماعی سوق میدهد. گفتگو در فضایی اتفاق می افتد که نویسندهی داستان سرمست از موفقیتهای حرفهایش پس از نشر و استقبال اثریست که به تازهگی منتشر کرده میباشد.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیوچهارم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیوسوم
رئیس ساواک آمد و بهبازجو چیزهایی گفت، و او هم دستور فلک کردن مرا داد. این تجربهی تازهای بود از کتک خوردن. یک چوب بهطول بیش از یک متر و بهقطر حدود پنج سانت، از دو سرش یک طناب کتانی ضخیم گذرانده بودند. شبیه یک کمان، اما با آزادی بیش از طول طناب. دو پا را از مچ بین چوب و طناب میگذاشتند و چوب را میپیچاندند تا پا بین طناب و چوب صفت میشد. شکنجهشونده روی زمین بهپشت قرار داشت و چوبِ فلک در دست دو نفر بود که ایستاده بودند. کفِ پا آمادهی شلاق خوردن بود؛ و شلاق هم همان کابل برق چند لایه بود. تعدادی زدند، اما خیلی ادامه ندادند. چوب را شُل کردند و پاهای کبود و ورم کرده آزاد شد. اینجا دیگر مثل بازجوییهای اوین دستور «پاشو راه برو» در کار نبود. جالب اینکه چشمبند و دستبند دوباره بهکار گرفته شد. اینبار یک پابند هم بهپاها زدند. وسیلهای مثل دستبند، اما ضخیمتر و با زنجیری بلندتر، بهحدی که میتوانستی فقط قدمهای کوتاه برداری.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیوسوم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیودوم
ملاقات بههم خورد و تنها من توانستم بهمادرم در اندک فرصتی برسانم که چیزی نگوید. او که قبلها هم چندبار بازخواست شده بود، در پیگیریهای افسران زندان چیزی را بُروز نداده بود. من را هم بهوسیله معاون زندان و افسر مربوطه با تحدید، بازپرسی کردند و نتیجهای عایدشان نشد. ملاقات را قطع کردند. احمد م.ع. (برادر اسماعیل از اعدامیهای سیاهکل) که خودش هم در جریانات مسلحانه فعال و زندانی شده بود در جریان قرار گرفت. او مسئول مراجعه بهافسر نگهبان و حلوفصل موضوعات بند ما بود . وی بهاتفاق آقای حجری به«زیر هشت» رفتند و بهشدت بهرفتار افسر نگهبان اعتراض کردند و مورد بلعیدن چیزی از جانب مرا رد کرده بودند. با مداخلهی رئیس زندان و بهدستور او ملاقات غیرحضوری را دایر کرده و فقط یک دیده بوسی آخر را اجازه دادند. در داخل بند هم زمزمه اعتصاب و اعتراض پیش آمد که بهسرانجام نرسید. بهنظر میرسید همه چیز رفع و رجوع شده باشد. با توجه بهجوّ بند تعداد کمی از افراد در جریان جزئیات حادثه قرار گرفتند. این مورد توسط مسئول زیر هشت بند و آقای حجری مدیریت شد.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیودوم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیویکم
اولین تبعیدیها از هر دو زندان شماره چهار و سه همزمان فراخوانده شدند و بهزندان برازجان اعزام شدند. در زندان شماره سه قصر همهی زندانیان برای بدرقه بهراهرو آمدند و در دو طرف آن صف بستند. با ریتم «هو، هو، هوشی مین» (ضرب تب، تب، تب-تب تب) دست میزدند. افرادی که برای اعزام فراخوانده شده بودند، از انتهای صف بهسمت درِ بند (زیر هشت) حرکت میکردند و با تک تک افراد دست میدادند و روبوسی میکردند. برخی میگریستند و برخی یاران همرزمشان را در بغل گرفته، میفشردند. روحیه همه خیلی بالا بود و با پاسخ رفتاری و کلامی کسانیکه بهتبعبد برده میشدند، بهدرود میگفتند. شعارها از جمله اینچنین بود: «امید بهپیروزی آتی خلق قهرمان».
ادامه مطلب...* مبارزات کارگری در ایران:
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»- قسمت دوم
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»
- بیانیه شماره دوم کمیته دفاع از کارگران اعتصابی
- تشکل مستقلِ محدود یا تشکل «گسترده»ی وابسته؟!
- این یک بیانیهی کارگری نیست!
- آیا کافکا بهایران هم میرود تا از هفتتپه بازدید کند !؟
- نامهای برای تو رفیق
- مبارزه طبقاتی و حداقل مزد
- ما و سوسیال دمکراسی- قسمت اول
- تجمع اول ماه می: بازخوانی مواضع
- از عصیان همگانی برعلیه گرانی تا قیام انقلابی برعلیه نظام سرمایهداری!؟
- ائتلاف مقدس
- وقتی سکه یک پول سیاه است!
- دو زمین [در امر مبارزهی طبقاتی]
- «شوراگراییِ» خردهبورژوایی و اسماعیل بخشی
- در مذمت قیام بیسر!
- هفتتپه، تاکتیکها و راستای طبقاتی
- تقاضای حکم اعدام برای «جرجیس»!؟
- سکۀ ضرب شدۀ فمنیسم
- نکاتی درباره اعتصاب معلمان
- تردستی و تاریخ، در نقد محمدرضا سوداگر و سید جواد طباطبایی
- دختران مصلوب خیابان انقلاب
- «رژیمچنج» یا سرنگونی سوسیالیستی؟!
- هفتتپه و پاسخی دوستانه بهسؤال یک دوست
- اتحادیه آزاد در هفتتپه چکار میکند؟
- دربارهی جنبش 96؛ سرنگونی یا انقلاب اجتماعی!؟
- دربارهی ماهیت و راهکارهای سیاسیـطبقاتی جنبش دیماه 96
- زلزلهی کرمانشاه، ستیز جناحها و جایگاه چپِ آکسیونیست!؟
- «اتحادیه مستقل کارگران ایران» از تخیل تا شایعه
- هزارتوی تعیین دستمزد در آینه هزارتوی چپهای منفرد و «متشکل»
- شلاق در مقابله با نوزایی در جنبش کارگری
- اعتماد کارگران رایگان بهدست نمیآید
- زحمتکشان آذری زبان در بیراههی «ستم ملی»
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت دوم)
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت اول)
- در اندوه مرگ یک رفیق
- دفاع از جنبش مستقل کارگری
- اطلاعیه پایان همکاری با «اتحاد بینالمللی در حمایت از کارگران در ایران»
- امضا برعلیه «دولت»، اما با کمک حکومتیان ضد«دولت»!!
- توطئهی خانه «کارگر»؛ کارگر ایرانی افغانیتبار و سازمانیابی طبقاتی در ایران
- تفاهم هستهای؛ جام زهر یا تحول استراتژیک
- نه، خون کارگر افغانی بنفش نیست؟
- تبریک بهبووورژواهای ناب ایرانی
- همچنان ایستاده ایم
- دربارهی امکانات، ملزومات و ضرورت تشکل طبقاتی کارگران
- من شارلی ابدو نیستم
- دربارهی خطابیه رضا رخشان بهمعدنچیان دنباس
- قطع همکاری با سایت امید یا «تدارک کمونیستی»
- ایجاد حزب کمونیستی طبقهی کارگر یا التجا بهنهادهای حقوقبشری!؟
- تکذیبیه اسانلو و نجواهای یک متکبر گوشهنشین!
- ائتلافهای جدید، از طرفداران مجمع عمومی تا پیروان محجوب{*}
- دلم برای اسانلو میسوزد!
- اسانلو، گذر از سوءِ تفاهم، بهسوی «تفاهم»!
- نامهی سرگشاده بهدوستانم در اتحاد بینالمللی حمایت از کارگران
- «لیبر استارت»، «کنفرانس استانبول» و «هیستادروت»
- «لیبر استارت»، «سولیداریتیسنتر» و «اتحاد بینالمللی...»
- «جنبش» مجامع عمومی!! بورژوایی یا کارگری؟
- خودشیفتگی در مقابل حقیقت سخت زندگی
- فعالین کارگری، کجای این «جنبش» ایستادهاند؟
- چکامهی آینده یا مرثیه برای گذشته؟
- کندوکاوی در ماهیت «جنگ» و «کمیتهی ضدجنگ»
- کالبدشکافی یک پرخاش
- توطئهی احیای «خانهکارگر» را افشا کنیم
- کالبدشکافیِ یک فریب
- سندیکای شرکت واحد، رفرمیسم و انقلاب سوسیالیستی
* کتاب و داستان کوتاه:
- دولت پلیسیجهانی
- نقد و بازخوانى آنچه بر من گذشت
- بازنویسی کاپیتال جلد سوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد دوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد اول، ایرج اسکندری
- کتاب سرمایهداری و نسلکشی ساختاری
- آگاهی طبقاتی-سوسیالیستی، تحزب انقلابی-کمونیستی و کسب پرولتاریایی قدرت...
- الفبای کمونیسم
- کتابِ پسنشینیِ انقلاب روسیه 24-1920
- در دفاع از انقلاب اکتبر
- نظریه عمومی حقوق و مارکسیسم
- آ. کولنتای - اپوزیسیون کارگری
- آخرین آواز ققنوس
- اوضاعِ بوقلمونی و دبیرکل
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- آغاز پرولترها
- آیا سایهها درست میاندیشند؟
- دادگاه عدل آشکار سرمایه
- نبرد رخساره
- آلاهو... چی فرمودین؟! (نمایشنامه در هفت پرده)
- اعتراض نیروی کار در اروپا
- یادی از دوستی و دوستان
- خندۀ اسب چوبی
- پرکاد کوچک
- راعش و «چشم انداز»های نوین در خاورسیاه!
- داستان کوتاه: قایق های رودخانه هودسون
- روبسپیر و انقلاب فرانسه
- موتسارت، پیش درآمدی بر انقلاب
- تاریخ کمون پاریس - لیسا گاره
- ژنرال عبدالکریم لاهیجی و روزشمار حمله اتمی به تهران
* کارگاه هنر و ادبیات کارگری
- شاعر و انقلاب
- نام مرا تمام جهان میداند: کارگرم
- «فروشنده»ی اصغر فرهادی برعلیه «مرگ فروشنده»ی آرتور میلر
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- و اما قصهگوی دروغپرداز!؟
- جغد شوم جنگ
- سرود پرولتاریا
- سرود پرچم سرخ
- به آنها که پس از ما به دنیا می آیند
- بافق (کاری از پویان و ناصر فرد)
- انقلابی سخت در دنیا به پا باید نمود
- اگر کوسه ها آدم بودند
- سوما - ترکیه
- پول - برتولت برشت
- سری با من به شام بیا
- کارل مارکس و شکسپیر
- اودسای خونین
* ترجمه:
- رفرمیستها هم اضمحلال را دریافتهاند
- .بررسی نظریه انقلاب مداوم
- آنتونیو نگری ـ امپراتوری / محدودیتهای نظری و عملی آتونومیستها
- آیا اشغال وال استریت کمونیسم است؟[*]
- اتحادیه ها و دیکتاتوری پرولتاریا
- اجلاس تغییرات اقلیمیِ گلاسکو
- اصلاحات اقتصادی چین و گشایش در چهلمین سال دستآوردهای گذشته و چالشهای پیشِرو
- امپراتوری پساانسانی سرمایهداری[1]
- انقلاب مداوم
- انگلس: نظریهپرداز انقلاب و نظریهپرداز جنگ
- بُرهههای تاریخیِ راهبر بهوضعیت کنونی: انقلاب جهانی یا تجدید آرایش سرمایه؟
- بوروتبا: انتخابات در برابر لوله تفنگ فاشیسم!
- پناهندگی 438 سرباز اوکراینی به روسیه
- پیدایش حومه نشینان فقیر در آمریکا
- پیرامون رابطه خودسازمانیابی طبقه کارگر با حزب پیشگام
- تأملات مقدماتی در مورد کروناویروس و پیآیندهای آن
- تاوان تاریخی [انقلابی روسیه]
- تروریسم بهاصطلاح نوین[!]
- جنبش شوراهای کارخانه در تورین
- جنبش مردم یا چرخهی «سازمانهای غیردولتی»
- جوانان و مردم فقیر قربانیان اصلی بحران در کشورهای ثروتمند
- چرا امپریالیسم [همواره] بهنسلکشی باز میگردد؟
- دستان اوباما در اودسا به خون آغشته است!
- رهایی، دانش و سیاست از دیدگاه مارکس
- روسپیگری و روشهای مبارزه با آن
- سرگذشت 8 زن در روند انقلاب روسیه
- سقوط MH17 توسط جنگنده های نیروی هوائی اوکراین
- سکوت را بشکنید! یک جنگ جهانی دیگر از دور دیده میشود!
- سه تصویر از «رؤیای آمریکایی»
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- شاعر و انقلاب
- فساد در اتحادیههای کارگری کانادا
- فقر کودکان در بریتانیا
- قرائت گرامشی
- کمون پاریس و قدرت کارگری
- گروه 20، تجارت و ثبات مالی
- لایحه موسوم به«حق کار»، میخواهد کارگران را بهکشتن بدهد
- ماركس و خودرهایی
- ماركسیستها و مذهب ـ دیروز و امروز
- مانیفست برابری فرانسوا نوئل بابوف معروف بهگراکوس[1]
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- ملاحظاتی درباره تاریخ انترناسیونال اول
- ممنوعیت حزب کمونیست: گامی به سوی دیکتاتوری
- نقش کثیف غرب در سوریه
- نگاهی روششناسانه بهمالتیتود [انبوه بسیارگونه]
- واپسین خواستهی جو هیل
- واپسین نامهی گراکوس بابوف بههمسر و فرزندانش بههمراه خلاصهای از زندگی او
- ویروس کرونا و بحران سرمایه داری جهانی
- یک نگاه سوسیالیستی بهسرزمینی زیر شلاق آپارتاید سرمایه