«جنگ» بایدن/ترامپ صورتکی که با عنوان «ترامپیسم» ظاهر میشود
«جنگ انتخاباتی» ترامپ/بایدن ضمن اینکه نشاندهندهی سرریز شدن بحران اقتصادیِ شدت یافته بهدرون طبقهی حاکم امریکا و دیگر کشورهاست؛ اما جوهرهی اصلی آنْ مدیریت انتخاباتی این بحران بههمراه تبعات طبقاتیاش در چارچوبهی همین نظام سرمایهداری است. بنابراین، در ارزیابی از این «جنگ انتخاباتی» میتوان چنین نیز اظهار نظر کرد که آمیختهای است از: مدیریت آگاهانه و نیز واکنشهای ناشی از رخنهی بحران بهدرون طبقهی حاکم. دربارهی اینکه کدامیک از این دو عامل سنگینترند؛ گرچه با احتیاط، اما میتوان روی رخنهی سنگینتر بحران بهدرون طبقهی حاکم متمرکز شد.
«جنگ» بایدن/ترامپ
صورتکی که با عنوان «ترامپیسم» ظاهر میشود
صرفنظر از اینکه «کارزار» انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا (در مقایسه با دیگر کشورهای «دمکراتیک» جهان) طولانیترین است، و حتی بیش از یک سال هم طول میکشد؛ اما آنچه فراتر از این «قاعده»، یک «استثنا» را بهنمایش میگذارد، این واقعیت است که طی دوماه گذشته بیشترین اخبار منتشره در رسانههای همگانی (اعم از ملی یا جهانی)، بهطور ویژهای (مستقیم یا غیرمستقیم)، به«رقابتِ» انتخاباتی بین بایدن و ترامپ اختصاص داشته است. گرچه بعضی از رسانههای همگانی برای توصیف وضعیت استثنایی این رقابت انتخاباتی از عبارت «دوئل بایدن/ترامپ» نام میبرند؛ اما حقیقت این «دوئل» (در پیوستار طبقاتی/اجتماعی/تاریخیاش) این استکه رقابت بین بایدن/ترامپ یا ترامپ/بایدن بیش از اینکه بهدوئل شباهت داشته باشد، بهیک «جنگ» استثنایی شباهت دارد؛ جنگی که کُنه و عمقِ آن، درست مثل «جنگِ» زرگرهای بازار طلافروشهای تهران، معنایی جز انحراف اذهان از روال جاری امور ندارد!؟
اما مقایسهی «جنگ انتخاباتی» ترامپ/بایدن با مقولهی «جنگ زرگری» بهشرطی قابل قبول است و میتواند واقعیتی را بیان کند که بتوانیم بهاین سؤال پاسخ بدهیم که این جنگ زرگری میخواهد کدام اذهان را از کدام روندها بهانحراف بکشاند که تحت عنوان «روال جاری امور» از آن نام بردیم. برای پاسخ بهاین سؤال میبایست گشت و گذاری در بازارِ اخبارِ انتخاباتی در ایالات متحده و تحولات عمدهای داشته باشیم که صرفنظر از چگونگیِ جنبهی آگاهانهی این «نمایش»، زمینهی آن را ایجاد کردهاند:
ــ با توجه بهاینکه برتری میزان کمکهای مالیِ غیردولتی بهنامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا یکی از عوامل تعیینکنندهی دستیابی بهقدرت اجرایی در این کشور است؛ و با توجه بهاینکه اخبار و گزارشهای متعدد چنین ادعا میکنند و خبر میدهند که کمکهای مالی بهبایدن حتی بهدو برابر کمکهای دریافتی از سوی ترامپ هم میرسد؛ اما برخلاف انتخاباتْ در دورههای پیشینْ کمتر تحلیلگر بهاصطلاح بیطرفی پیدا میشود که این برتری را بههمان اندازهای ارزشگذاری کند که تحلیلگرهای پیشین ارزشگذاری میکردند.
ــ بسیاری از شواهد، قرائن و نظرسنجیها حاکی از این است که رئیس جمهور آتی ایالات متحده بایدن است؛ اما بسیاری از مفسران سیاسی همچنین میگویند برای دستیابی بهنتیجهی قطعی انتخابات باید منتظر آخرین حرکت (و در واقع) مانوری باشیم که بهابتکار تیم انتخاباتی ترامپ شکل میبندد. صرفنظر از اینکه معنی نهفته در این انتظارْ بیش از هرتصور و گمانی بهاین واقعیت معطوف استکه پیشبینی نزدیک بهواقعیت نتیجهی انتخاباتْ مشروط بهشمارش آرا و بهاحتمال قوی مشروط بهگذر از لابرنتهای قضایی/حقوقی در دادگاه عالی است؛ اما همین امر (یعنی: ناهمخوانی بین نظرسنجیها، شواهد و نتیجهی نهایی) بهاین معنی استکه این انتخابات فراتر از عرصههایی که پشتِ سر گذاشته است، عرصههایی را پیشِ رو دارد که برخلاف معمول قابل پیشبینی نیستند.
ــ ورچسبها و توهینهای شدتیابندهی متقابل نامزدهای انتخاباتی که شروعکنندهی آن معمولاً ترامپ بوده است، امری «نوین» قابل تعبیر است.
ــ این عبارت پُر معنی ترامپ باهم بخوانیم: «که اگر من همانند یک سیاستمدار تیپیک مطابق قوانین واشنگتن عمل نمیکنم، بهاین معنی است که انتخاب شدهام تا سختتر از همیشه برای شما بجنگم »[تأکید از من است].
ــ این عبارت نقل شده از توماس فریدمن را نیز باهم بخوانیم: «ما رئیس جمهوری داریم که میگوید یا من در انتخابات پیروز میشوم یا مشروعیت انتخابات را زیر سوال میبرم».
ــ برخلاف دورههای قبلی که آرای پستی حداکثر 30 میلیون بود، در انتخابات این دوره 62 میلیون نفر شرکت داشتهاند که ترامپ با مانور حقوقی/قانونی و توسل بهانواع و اقسام دادگاهها درصدد ابطال یا بیاعتباری آن 20 میلیون افزایش یافتهای است که بهاحتمال نه چندان ضعیف بهدموکرات و بایدن رأی دادهاند.
ــ تعداد مراجعات طرفین این «جنگ» بهدادگاه و دریافت دستورهای موقت اجرایی در مقایسه با دورههای پیشین بهطور چشمگیری افزایش داشته است.
ــ همهی نیروهایی که در دستگاه سیاسی ایالات متحده با عنوان «چپ» توصیف میشوند، (ازجمله سوسیالیستها و حزب کمونیست آمریکا)، با شرکت در انتخابات، از بایدن حمایت کردهاند. این نکته از این زاویه قابل تأکید است که این شرکتکنندگان انگیزهی خودرا دفاع از دموکراسی آمریکایی بیان میکنند؛ و عکسالعمل ترامپ هم الصاق برچسب کمونبیست بهبایدن بوده است.
ــ آلن لیکتمن مورخ و پروفسور آمریکایی که از سال 1984 نتایج 9 انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را بهدرستی پیشبینی کرده، این بار شکست ترامپ در انتخابات 2020 را پیشبینی کرده است.
ــ افزایش چشمگیر حضور انتخاباتی مردم آمریکا (بهویژه از میان سیاهپوستها، لاتینی و جوانترها) در این انتخابات یکی از ویژگیها این «جنگ انتخابی» است که مُهر وضعیت استثنایی را نیز برپیشانی آن میکوبد.
ــ بعضی از تحلیلگران انتخاباتی پیشبینی میکنند که ترامپ بهمحض اعلام نتایج آرا و بدون اینکه نتیجهی قطعی آن معلوم شده باشد، خودرا برنده اعلام میکند تا بایدن را بهطرف توسل بهقوهی قضاییه و دادگاههای متعدد براند که بیشتر طرفدار ترامپاند تا اینکه از بایدن حمایت کنند.
ــ وبالاخره بعضی پیشبینیها حاکی از این استکه نتیجهی نهایی این انتخابات برخلاف روال معمول با تعویق بسیار طولانی همراه خواهد بود.
******
صرفنظر از این واقعیت که انتخابات در همهی کشورها بهطورکلی و بهویژه در «انتخابات» ایالات متحده در حقیقت امر فقط «تمشیتِ» تبلیغاتی/نمایشی فریبآمیزی است که گاهاً با رشوه و تمهید و تهدید نیز همراه میشود؛ اما همهی موارد فوقالذکر و موارد بسیاری که بهدلیل کمبود وقت از بیان آنها صرفنظر کردهایم، حاکی از این استکه تفاوتی جدی و اساسی بین این انتخابات و انتحاباتهای 50 سال گذشته ایالات متحده وجود دارد. ناگفته پیداست که ترامپ و بایدن بهعنوان افرادی که از نمایندگی و پشتوانی حزبی/جناحی/طبقاتی برخوردارند و در مقابلْ تعهد و مسئولیت حزبی/جناحی/طبقاتی نیز دارند، بنا بهتوان و امکان شخصی خویش نمیتوانند منشأ این تفاوت چشمگیر و حتی قابل توصیف بهتفاوت تاریخی باشند. بنابراین، منشأ این تفاوت را باید در وضعیت اقتصادی/سیاسیِ ایالات متحده در سطح جهانی و همچنین در تبادلات سیاسی/طبقاتی داخلی این ابرقدرتی پیدا کرد که بهباور من روندی رو بهافول را میپیماید. بدون اینکه در این مختصر قصد تحلیل و بیان چرایی این روند رو بهافول را داشته باشم، بهطور مختصر بهبعضی از عوامل آن اشاره میکنم تا بتوانیم نگاهی هم بهنتیجهی نهایی انتخاب ترامپ یا بایدن نیز (که نکتهی کلیدی این نوشته است) داشته باشیم.
ــ بحران اقتصادی در جهان (که با بُروز کوویدـ19 سرعت گرفت، تشدید شد و بُروزی شدیدتر هم خواهد داشت)، اثر عمیقی روی شیوهی مدیریت سرمایه جهانی گذاشته و زمینهی تأثیرات بیشتری را هم فراهم ساخته است.
ــ با توجه بهاقتصادهای نسبتاً نوظهوری (مانند هند، آفریقای جنوبی، برزیل، روسیه و چین) که از نرخ رشد بالایی هم برخوردارند، بیشترین فشار بحران شدتیابندهی فیالحال موجود روی کشورهایی است که با عبارت بورژوازی اروپایی/آمریکایی یا «غربی» قابل توصیفاند.
ــ اقتصاد نسبتاً متمرکز/دولتی چین و تااندازهای هم روسیه، این امکان را در اختیار این دولتها قرار میدهد که مقابلهی قویتری با انواع بحرانها داشته باشند. مقابلهی دولت چین با پاندمی کوویدـ19 این مسئله را تااندازهای ثابت میکند.
ــ رشد اقتصادی چین طی 40 سال گذشته 800 میلیون نفر را از زیر خط فقر درآورده که در همهی تاریخ بشری بیهمتاست. بخش قابل توجهی از این 800 میلیون بهامکاناتی قابل مقایسه با بخش پایینی طبقهی متوسط ایالات متحده دست یافتهاند. همهی این رویداها با افزایش نسبی فاصلهی اقتصادی/تجاری چین از ایالات متحده نیز همراه بوده است. از همهی اینها گذشته و صرفنظر از اینکه چین بهکارخانهی جهانی تولید کالا تبدیل شده است؛ اما دولت چین بهطور جدی تصمیم گرفته و در برنامه دارد که روی انواع فنآوریها نیز سرمایهگذاری کند تا در سال 2030 در این زمینه نیز بهعالیترین سطح جهانی دست پیدا کند.
ــ وضعیت اقتصادی روسیه علیرغم فشارهای سیاسی و خصوصاً فشار اقتصادی بورژوازی غربی و بهویژه فشاری که از سوی اقتصادی ایالات متحده وارد میشود، مجموعاً بهگونهای است که این کشور همچنان برتوان نظامی خود میافزاید و بهلحاظ نفوذ سیاسی نیز (گرچه بهکُندی)، در حال گسترش است.
ــ جنبشهای اجتماعی (گرچه هنوز بار طبقاتی چندان روشنی ندارند)، بهخصوص در آمریکای لاتین روندی روبهرشد را طی میکنند. گرچه سرعت این رشد هنوز بسیار کُند است؛ اما با توجه بهاین امر که سیاستهای ئنولیبرالی بهانتهای مخرب خود رسیدهاند، احتمال رشد انفجارآسای این جنبشها چندان هم دور از واقعیت نیست.
******
از نکات برشمرده در بالا میتوان چنین نتیجه گرفت که:
1ـ «جنگ انتخاباتی» ترامپ/بایدن ضمن اینکه نشاندهندهی سرریز شدن بحران اقتصادیِ شدت یافته بهدرون طبقهی حاکم امریکا و دیگر کشورهاست؛ اما جوهرهی اصلی آنْ مدیریت انتخاباتی این بحران بههمراه تبعات طبقاتیاش در چارچوبهی همین نظام سرمایهداری است. بنابراین، در ارزیابی از این «جنگ انتخاباتی» میتوان چنین نیز اظهار نظر کرد که آمیختهای است از: مدیریت آگاهانه و نیز واکنشهای ناشی از رخنهی بحران بهدرون طبقهی حاکم. دربارهی اینکه کدامیک از این دو عامل سنگینترند؛ گرچه با احتیاط، اما میتوان روی رخنهی سنگینتر بحران بهدرون طبقهی حاکم متمرکز شد. نتیجه اینکه از جنبهی کیفی و استراتژیکِ امر، تفاوتی بین حضور بایدن ویا ترامپ در پست ریاست جمهوری ایالات متحده قابل تصور نیست؛ بهعبارت دیگر، ترامپ یا بایدنْ الزاماً بههمان راهی میروند که ضربانِ تغییرات کلیت نظام اقتصادی/سیاسی بهآنها دیکته میکند؛ تفاوت (اگر قابل تصور باشد)، دربرگیرندهی محدوده بسیار باریکی از جنبهی صرفاً کمّی و تاکتیکی است که متأثر از شخصیت شخص رئیس جمهور و تااندازهای هم ناشی از منش همکاران نزدیک اوست.
2ـ گرچه سروصدای انتخابات این دورهی ایالات متحده همانند دورههای پیشین، کمی دیرتر یا زودتر، میخوابد؛ اما آنچه ماندگار خواهد بود، شیوهی مدیریت ایالات متحده و گسترش این شیوه ـکموبیشـ بههمهی کشورهای دنیاست. بهبیان روشنتر اثرات 4 سال ریاست ترامپ و روشهای ابداعی او در امر انتخابات، صرفنظر از این که او یا هرکس دیگری از پسِ انتخابات جاریْ مدیریت قدرت اجرایی را بهدست بگیرد، تأثیرات ماندگاری خواهند داشت که با مککارتیسم یا ریگانیسم قابل مقایسهاند. بنابراین، یک ایسم دیگر را باید بهانبان ایسمهای بورژوایی افزود: ترامپیسم!؟
3ـ جهان بهلحاظ اقتصادی/سیاسی/اجتماعی در وضعیت تغییر و تحولِ (در حالِ حاضر نسبتاً آرام و اما تندشوندهای) قرار گرفته است که بهتدریج بهیک تغییر و تحول ژئوپلیتک/استراتژیک راهبر خواهد شد. پیامد این تغییر ریلْ از یکسو، نهایتاً بُروز و شدتیابی اشکال گوناگون جنگ است؛ و از دیگرسو، تشدید مبارزهی طبقاتی است که درنهایت بهانقلاب اجتماعی راهبر میگردد. وظیفهی ترامپیسم مدیریت همین بحرانی است که یکی از مهمترین تبعات آن تشدید مبارزهی طبقاتی است.
4ـ همچنانکه تغییر و تحولات کنونیِ اقتصادی/سیاسی/اجتماعی جهان بهریل تغییر و تحول ژئوپلتنیک/استراتژیک میگراید، مبارزهی طبقاتی نیز در همهی کشورهای جهان (متناسب با مختصات زمانی/مکانی هریک از این کشورها) شدت خواهد گرفت.
5ـ براساس نکات بالا میتوان چنین نتیجه گرفت که دو گرایش چپ (در نهایتِ مارکسی/نقادانه/کمونیستیِ آن) و راست (در نهایت فاشیستیِ آن) در همهی ابعاد (یعنی طبقات، اقشار و گروهبندیهای اجتماعی) گسترش خواهد یافت. تفاوت چپ بورژوایی با رویکردِ راستِ این طبقه در نهایتِ ممکن و متصور خویش، تداوم سیاستهای نئولیبرالی با سرعت کمتر (از سوی راستها) و توقف تدریجی این سیاستها (از سوی چپ)هاست. «جنگ انتخاباتی» ترامپ/بایدن از همین روند ریشه میگیرد. بنابراین، هستهی مرکز این اختلاف دو شکل از سرکوب است: سرکوب فاشیستی زیرپای رشد دستجات راسیستی/ضدخارجی/شوینیستی یا تبلیغ ایدههای «نجاتبخش» رفورمیستی/سندیکالیستی و ان.جی.او.یی!
6ـ بنابر همهی اینها، هرچه «دانش مبارزه طبقاتی» از دادههای عملاً شکست خورده و باسمهای بیشتر دور شود و رویکرد نقادانه/تحقیقاتی/تودهای داشته باشد، امکان و امید گسترش چپ انقلابی/نقاد/تودهای افزایش مییابد و مبارزهی طبقاتی شکل تودهای، آگاهانه و سازمانیافتهتری پیدا میکند. درغیر اینصورتِ ممکن و محتمل (یعنی: چنانچه آگاهی انقلابی در نظر و عمل تجدید حیات نداشته باشد) آنچه بیشترین امکان را برای بروز پیدا میکند، شکلگیری «جنبش»ها، دولتها و شیوههایی است که میتوان تحت عنوان خلف فاشیزم آلمانی/ایتالیایی از آنها نام برد.
7ـ و بالاخره اینکه، هرچه جنبشهای مطالباتیِ تودهای در کشورهای مختلف (در تناسب با مختصات زمانی/مکانی هریک از این کشورها و همچنین بهواسطهی تأثیراتی که از هم میگیرند)، گسترش یابند و آگاهانهتر و سازمانیافتهتر عمل کنند؛ و در نتیجه، زیرپای بورژوازی را داغ و داغتر کنند، چپِ بورژوایی بیشتر عقب مینشیند و بازگشت به«دولت رفاه» بهعنوان چارهی نجات «نظام» زمینهی بیشتری پیدا میکند. گرچه این عقبنشینی بنا بهذات بورژوایی خویش محدود خواهد بود؛ اما تا زمانی که هنوز متوقف نشده باشد و بهاتخاذ سیاستهای مشترکِ سرکوبگرانهی فاشیستی با راست بورژوایی نرسیده است، این امکان برای تودههای کارگر و زحمتکش و فرودست فراهم است تا بیاموزند که چارهی زندگی ـحتی در تداوم همین نظام موجود ـهمـ داغ کردن زیرپای بورژوازی است.
یادداشتها
خاطرات یک دوست ـ قسمت سیوسوم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیودوم
ملاقات بههم خورد و تنها من توانستم بهمادرم در اندک فرصتی برسانم که چیزی نگوید. او که قبلها هم چندبار بازخواست شده بود، در پیگیریهای افسران زندان چیزی را بُروز نداده بود. من را هم بهوسیله معاون زندان و افسر مربوطه با تحدید، بازپرسی کردند و نتیجهای عایدشان نشد. ملاقات را قطع کردند. احمد م.ع. (برادر اسماعیل از اعدامیهای سیاهکل) که خودش هم در جریانات مسلحانه فعال و زندانی شده بود در جریان قرار گرفت. او مسئول مراجعه بهافسر نگهبان و حلوفصل موضوعات بند ما بود . وی بهاتفاق آقای حجری به«زیر هشت» رفتند و بهشدت بهرفتار افسر نگهبان اعتراض کردند و مورد بلعیدن چیزی از جانب مرا رد کرده بودند. با مداخلهی رئیس زندان و بهدستور او ملاقات غیرحضوری را دایر کرده و فقط یک دیده بوسی آخر را اجازه دادند. در داخل بند هم زمزمه اعتصاب و اعتراض پیش آمد که بهسرانجام نرسید. بهنظر میرسید همه چیز رفع و رجوع شده باشد. با توجه بهجوّ بند تعداد کمی از افراد در جریان جزئیات حادثه قرار گرفتند. این مورد توسط مسئول زیر هشت بند و آقای حجری مدیریت شد.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیودوم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیویکم
اولین تبعیدیها از هر دو زندان شماره چهار و سه همزمان فراخوانده شدند و بهزندان برازجان اعزام شدند. در زندان شماره سه قصر همهی زندانیان برای بدرقه بهراهرو آمدند و در دو طرف آن صف بستند. با ریتم «هو، هو، هوشی مین» (ضرب تب، تب، تب-تب تب) دست میزدند. افرادی که برای اعزام فراخوانده شده بودند، از انتهای صف بهسمت درِ بند (زیر هشت) حرکت میکردند و با تک تک افراد دست میدادند و روبوسی میکردند. برخی میگریستند و برخی یاران همرزمشان را در بغل گرفته، میفشردند. روحیه همه خیلی بالا بود و با پاسخ رفتاری و کلامی کسانیکه بهتبعبد برده میشدند، بهدرود میگفتند. شعارها از جمله اینچنین بود: «امید بهپیروزی آتی خلق قهرمان».
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیویکم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیام
عبدالحسین، مهندس مکانیک و اهل لنگرود؛ مردی دانا و کم صحبت، اما طنزگو بود. او ازهمهی افراد این گروهِ محاکمه مسنتر بود. برادرش عبدالرضا بیشتر در سایه قرار داشت.
عباس، دانشجوی رشتهی دامپزشکی بود. او را از بیرون زندان میشناختم. زمانیکه عباس تحت تعقیب و فراری بود، مدتی با ما زندگی میکرد. رابطه ما از طرف او و من لو نرفته بود. خیلی کتک خورده بودم که ارتباطات و اطلاعاتم را بگویم. از ارتباطهای من، فریبرز و احمد با اسم مستعار گفته شده بودند. فریبرز هفتهی قبل از من دستگیر شده بود و احمد حدود سه سال بعد دستگیر شد.
سی سال بعد، از احترام و اعتبار اجتماعی عباس در ایلام و اصفهان باخبر شدم. من اینطور خبر شدم که «او که در زندان بهلحاظ روحی آسیب دیده بود.» شاید هم بهاین نتیجه رسیده بود که با مبارزهی مسلحانه و سیاسی خداحافظی کند.»
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیام
چند پاراگرافِ آخر از قسمت بیستمونهم
البته غلام بعد از این مواجهه و توضیح خبری برایم شرح داد که لازم بوده اصل مسئله را با چند نفر درمیان میگذاشته و از این دو نفر برای تمایل بهمشارکت سئوال میکرده که حاضر بهفرار هستند؟ هر دو نپذیرفته بودند، اما عضو سلول یک (کسی که خبر را بهما میداد و علی را هم بهشهادت میگرفت) ضمن آرزوی موفقیت، قبول نکرده بود. ولی شخص سلول دیگر اساساً چنین اقدامی را ناموفق و بهشدت برعلیه جو زندان و در جهت تشدید سرکوب ساواک دیده بود. اما گویا غلام نتوانسته بود که مصلحتی با وی موافقت کند و ذهن او را از این ماجرا پَرت کند. مثلاً خودش را مجاب و موافق با ادله وی نشان دهد. شاید هم با وی بحث کرده بوده که من نمیدانم. در واقع، این رفیق ما حرکت را یک جوری «وِتو» کرده بود. اما موجبی برای کسی ایجاد نکرده بود. آن روز و آن شب همه جا را دو بار توسط مسئول بند بازدید کردند. مسئول نگهبان تذکر داد که درِ اتاقها(سلولها) اصلاً بسته نشود.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستونهم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت بیستموهشتم
......
بیژن (هیرمنپور) با من مرتب وقت میگذاشت و برایم از تجارب و دانستههایش با دقت و گسترده میگفت. این پیوند گرچه بنا بر حادثهی جدایی ما ازهم و انتقال من از قزل قلعه دیری نپائید، اما عمق تأثیرات او را میتوانم بهیاد بیاورم که در تشخیصهای بعدی و انتخابهای آتیام تعیینکننده بود. وقتی از مجاهدین و رجوی صحبت شد، او برایم از احساس عمومی در دانشکده حقوق نسبت بهوی گفت: «در میان جمع دانشجویان شخصی مشکوک و غیرقابل اطمینان بود.» جز برخی از حداقلهای ارتباطی، همه از او دوری میکردند. و این گویا نه تنها از تیپ شخصیت و منشهای رفتاری نامتعارف او، بلکه از نگاهی نیز متأثر بود که «مییپنداشتند ساواکی است.»
ادامه مطلب...* مبارزات کارگری در ایران:
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»- قسمت دوم
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»
- بیانیه شماره دوم کمیته دفاع از کارگران اعتصابی
- تشکل مستقلِ محدود یا تشکل «گسترده»ی وابسته؟!
- این یک بیانیهی کارگری نیست!
- آیا کافکا بهایران هم میرود تا از هفتتپه بازدید کند !؟
- نامهای برای تو رفیق
- مبارزه طبقاتی و حداقل مزد
- ما و سوسیال دمکراسی- قسمت اول
- تجمع اول ماه می: بازخوانی مواضع
- از عصیان همگانی برعلیه گرانی تا قیام انقلابی برعلیه نظام سرمایهداری!؟
- ائتلاف مقدس
- وقتی سکه یک پول سیاه است!
- دو زمین [در امر مبارزهی طبقاتی]
- «شوراگراییِ» خردهبورژوایی و اسماعیل بخشی
- در مذمت قیام بیسر!
- هفتتپه، تاکتیکها و راستای طبقاتی
- تقاضای حکم اعدام برای «جرجیس»!؟
- سکۀ ضرب شدۀ فمنیسم
- نکاتی درباره اعتصاب معلمان
- تردستی و تاریخ، در نقد محمدرضا سوداگر و سید جواد طباطبایی
- دختران مصلوب خیابان انقلاب
- «رژیمچنج» یا سرنگونی سوسیالیستی؟!
- هفتتپه و پاسخی دوستانه بهسؤال یک دوست
- اتحادیه آزاد در هفتتپه چکار میکند؟
- دربارهی جنبش 96؛ سرنگونی یا انقلاب اجتماعی!؟
- دربارهی ماهیت و راهکارهای سیاسیـطبقاتی جنبش دیماه 96
- زلزلهی کرمانشاه، ستیز جناحها و جایگاه چپِ آکسیونیست!؟
- «اتحادیه مستقل کارگران ایران» از تخیل تا شایعه
- هزارتوی تعیین دستمزد در آینه هزارتوی چپهای منفرد و «متشکل»
- شلاق در مقابله با نوزایی در جنبش کارگری
- اعتماد کارگران رایگان بهدست نمیآید
- زحمتکشان آذری زبان در بیراههی «ستم ملی»
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت دوم)
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت اول)
- در اندوه مرگ یک رفیق
- دفاع از جنبش مستقل کارگری
- اطلاعیه پایان همکاری با «اتحاد بینالمللی در حمایت از کارگران در ایران»
- امضا برعلیه «دولت»، اما با کمک حکومتیان ضد«دولت»!!
- توطئهی خانه «کارگر»؛ کارگر ایرانی افغانیتبار و سازمانیابی طبقاتی در ایران
- تفاهم هستهای؛ جام زهر یا تحول استراتژیک
- نه، خون کارگر افغانی بنفش نیست؟
- تبریک بهبووورژواهای ناب ایرانی
- همچنان ایستاده ایم
- دربارهی امکانات، ملزومات و ضرورت تشکل طبقاتی کارگران
- من شارلی ابدو نیستم
- دربارهی خطابیه رضا رخشان بهمعدنچیان دنباس
- قطع همکاری با سایت امید یا «تدارک کمونیستی»
- ایجاد حزب کمونیستی طبقهی کارگر یا التجا بهنهادهای حقوقبشری!؟
- تکذیبیه اسانلو و نجواهای یک متکبر گوشهنشین!
- ائتلافهای جدید، از طرفداران مجمع عمومی تا پیروان محجوب{*}
- دلم برای اسانلو میسوزد!
- اسانلو، گذر از سوءِ تفاهم، بهسوی «تفاهم»!
- نامهی سرگشاده بهدوستانم در اتحاد بینالمللی حمایت از کارگران
- «لیبر استارت»، «کنفرانس استانبول» و «هیستادروت»
- «لیبر استارت»، «سولیداریتیسنتر» و «اتحاد بینالمللی...»
- «جنبش» مجامع عمومی!! بورژوایی یا کارگری؟
- خودشیفتگی در مقابل حقیقت سخت زندگی
- فعالین کارگری، کجای این «جنبش» ایستادهاند؟
- چکامهی آینده یا مرثیه برای گذشته؟
- کندوکاوی در ماهیت «جنگ» و «کمیتهی ضدجنگ»
- کالبدشکافی یک پرخاش
- توطئهی احیای «خانهکارگر» را افشا کنیم
- کالبدشکافیِ یک فریب
- سندیکای شرکت واحد، رفرمیسم و انقلاب سوسیالیستی
* کتاب و داستان کوتاه:
- دولت پلیسیجهانی
- نقد و بازخوانى آنچه بر من گذشت
- بازنویسی کاپیتال جلد سوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد دوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد اول، ایرج اسکندری
- کتاب سرمایهداری و نسلکشی ساختاری
- آگاهی طبقاتی-سوسیالیستی، تحزب انقلابی-کمونیستی و کسب پرولتاریایی قدرت...
- الفبای کمونیسم
- کتابِ پسنشینیِ انقلاب روسیه 24-1920
- در دفاع از انقلاب اکتبر
- نظریه عمومی حقوق و مارکسیسم
- آ. کولنتای - اپوزیسیون کارگری
- آخرین آواز ققنوس
- اوضاعِ بوقلمونی و دبیرکل
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- آغاز پرولترها
- آیا سایهها درست میاندیشند؟
- دادگاه عدل آشکار سرمایه
- نبرد رخساره
- آلاهو... چی فرمودین؟! (نمایشنامه در هفت پرده)
- اعتراض نیروی کار در اروپا
- یادی از دوستی و دوستان
- خندۀ اسب چوبی
- پرکاد کوچک
- راعش و «چشم انداز»های نوین در خاورسیاه!
- داستان کوتاه: قایق های رودخانه هودسون
- روبسپیر و انقلاب فرانسه
- موتسارت، پیش درآمدی بر انقلاب
- تاریخ کمون پاریس - لیسا گاره
- ژنرال عبدالکریم لاهیجی و روزشمار حمله اتمی به تهران
* کارگاه هنر و ادبیات کارگری
- شاعر و انقلاب
- نام مرا تمام جهان میداند: کارگرم
- «فروشنده»ی اصغر فرهادی برعلیه «مرگ فروشنده»ی آرتور میلر
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- و اما قصهگوی دروغپرداز!؟
- جغد شوم جنگ
- سرود پرولتاریا
- سرود پرچم سرخ
- به آنها که پس از ما به دنیا می آیند
- بافق (کاری از پویان و ناصر فرد)
- انقلابی سخت در دنیا به پا باید نمود
- اگر کوسه ها آدم بودند
- سوما - ترکیه
- پول - برتولت برشت
- سری با من به شام بیا
- کارل مارکس و شکسپیر
- اودسای خونین
* ترجمه:
- رفرمیستها هم اضمحلال را دریافتهاند
- .بررسی نظریه انقلاب مداوم
- آنتونیو نگری ـ امپراتوری / محدودیتهای نظری و عملی آتونومیستها
- آیا اشغال وال استریت کمونیسم است؟[*]
- اتحادیه ها و دیکتاتوری پرولتاریا
- اجلاس تغییرات اقلیمیِ گلاسکو
- اصلاحات اقتصادی چین و گشایش در چهلمین سال دستآوردهای گذشته و چالشهای پیشِرو
- امپراتوری پساانسانی سرمایهداری[1]
- انقلاب مداوم
- انگلس: نظریهپرداز انقلاب و نظریهپرداز جنگ
- بُرهههای تاریخیِ راهبر بهوضعیت کنونی: انقلاب جهانی یا تجدید آرایش سرمایه؟
- بوروتبا: انتخابات در برابر لوله تفنگ فاشیسم!
- پناهندگی 438 سرباز اوکراینی به روسیه
- پیدایش حومه نشینان فقیر در آمریکا
- پیرامون رابطه خودسازمانیابی طبقه کارگر با حزب پیشگام
- تأملات مقدماتی در مورد کروناویروس و پیآیندهای آن
- تاوان تاریخی [انقلابی روسیه]
- تروریسم بهاصطلاح نوین[!]
- جنبش شوراهای کارخانه در تورین
- جنبش مردم یا چرخهی «سازمانهای غیردولتی»
- جوانان و مردم فقیر قربانیان اصلی بحران در کشورهای ثروتمند
- چرا امپریالیسم [همواره] بهنسلکشی باز میگردد؟
- دستان اوباما در اودسا به خون آغشته است!
- رهایی، دانش و سیاست از دیدگاه مارکس
- روسپیگری و روشهای مبارزه با آن
- سرگذشت 8 زن در روند انقلاب روسیه
- سقوط MH17 توسط جنگنده های نیروی هوائی اوکراین
- سکوت را بشکنید! یک جنگ جهانی دیگر از دور دیده میشود!
- سه تصویر از «رؤیای آمریکایی»
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- شاعر و انقلاب
- فساد در اتحادیههای کارگری کانادا
- فقر کودکان در بریتانیا
- قرائت گرامشی
- کمون پاریس و قدرت کارگری
- گروه 20، تجارت و ثبات مالی
- لایحه موسوم به«حق کار»، میخواهد کارگران را بهکشتن بدهد
- ماركس و خودرهایی
- ماركسیستها و مذهب ـ دیروز و امروز
- مانیفست برابری فرانسوا نوئل بابوف معروف بهگراکوس[1]
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- ملاحظاتی درباره تاریخ انترناسیونال اول
- ممنوعیت حزب کمونیست: گامی به سوی دیکتاتوری
- نقش کثیف غرب در سوریه
- نگاهی روششناسانه بهمالتیتود [انبوه بسیارگونه]
- واپسین خواستهی جو هیل
- واپسین نامهی گراکوس بابوف بههمسر و فرزندانش بههمراه خلاصهای از زندگی او
- ویروس کرونا و بحران سرمایه داری جهانی
- یک نگاه سوسیالیستی بهسرزمینی زیر شلاق آپارتاید سرمایه