شرکتهای دارویی بزرگ بهجای اختراع واکسن کرونا پول و اعتبار بهجیب میزنند!
این تصویر که شرکتهای بزرگ دارویی توانستند در آزمایشگاههای Pfizer و Moderna و دیگر شرکتهای بزرگ بهطور معجزهآسا و نجاتدهندهای واکسن کوویدـ19 را ساخته و تولید کنند، نادرست است. [در واقع] ما واکسنهای کرونا را مدیون شرکتهای دارویی و قدرت خلاقیت آنها نیستیم، بلکه مرهون کمکهزینههای دولتی [البته از جیب مردم] و دانشگاههایی هستیم که در این زمینه خلاق بودهاند.
شرکتهای دارویی بزرگ بهجای اختراع واکسن کرونا
پول و اعتبار بهجیب میزنند!
نویسنده: روبن مِرش Ruben Mersch
ترجمهی: آزاده ادیب
منبع:
شرکتهای دارویی تمام اعتبار و تحسین عمومی (بهعلاوه میلیاردها سود) را برای تولید واکسن کرونا از آنِ خود کردهاند. اما آنچه گفته نمیشود، این استکه واکسنها بههیچوجه توسط صنعت دارویی ساخته نشدهاند. با بزرگترین تولیدکنندهی واکسن آشنا شویم: دولت!
یک سال پیش در ردهبندی صنایع بهلحاظ «قابل اعتماد بودن»، صنعت داروسازی در پایینتر رده قرار داشت. حتی صنعت نفت عملکردِ اعتباری بهتری داشت. اما با آمدن کوویدـ19 همهچیز تغییر کرد. از زمان پاندمی کرونا اعتبار صنعت دارویی روبهافزایش گذاشته است. جای تعجب نیست که غولهای دارویی طی این یک سال تمام رکوردهای سرعت تولید واکسن را در تولید واکسن کرونا شکستند! بدون کوویدـ19 شرکتها دارویی میبایست در صف کسب اعتبار انتظار میکشیدند.
با همهی این احوال، واقعیت از این قرار است ویا چنین بهنظر میرسد: اعتبار در جایی شکل گرفته که تأمین مالی وجود داشته است: تصویر موجود از شرکتهایی داردویی بزرگتر از خودِ واقعیت است!
این تصویر که شرکتهای بزرگ دارویی توانستند در آزمایشگاههای Pfizer و Moderna و دیگر شرکتهای بزرگ بهطور معجزهآسا و نجاتدهندهای واکسن کوویدـ19 را ساخته و تولید کنند، نادرست است. [در واقع] ما واکسنهای کرونا را مدیون شرکتهای دارویی و قدرت خلاقیت آنها نیستیم، بلکه مرهون کمکهزینههای دولتی [البته از جیب مردم] و دانشگاههایی هستیم که در این زمینه خلاق بودهاند. بدینترتیب که ابتدا دانش موجود بهمثابهی پیشزمینهی ساخت واکسن توسط دانشمندان دانشگاهها و ارگانهای دولتی تولید شده بود؛ و سپس، صنعت داروسازی با ادعای مالکیت این دستآوردهای [علمی/تکنولوژیک]، گامِ نهایی را در روند تولید واکسن برداشت و اکنون واکسنها را در ازای سود بهدولتها میفروشد. بهعلاوه، غولهای داروسازی درعینحال کمترین میزان مالیات را نیز پرداخت میکنند. خرید ارزان دانش، فروختن محصول تولید شده بهواسطهی این دانش با سود زیاد و پرداخت هیچگونه مالیاتی برای سود کسب: این است موشک هوشمند و شگفتانگیز سه مرحلهای داروسازیهای بزرگ!!
آیا مخترع واقعی واکسن کرونا ادعایی خواهد داشت؟!
در ظاهر امر واکسن چیز چشمگیری نیست: یک بطری شیشهای حاوی چند میلیلیتر مایع شبیه آب؛ اما همین مایع دربردارندهی دانش چشمگیری است. این واکسن نتیجهی دانش ایمنیشناسی، ویروسشناسی، زیستشناسی سلولی، فیزیولوژی، اپیدمولوژی و آمار است. جملهی معروفی در حوزهی دانش وجود دارد: شما همواره بهعنوان محقق بردوش «غولها» نشستهاید! واقعیت این است که این واکسنها بدون کار ترکیبی هزاران دانشمند ساخته نمیشد؛ دانشمندانی که تقریباً همگی از پول متعلق بهعموم حقوق میگیرند.
فقط در آمریکا که اصطلاحاً بازار آزاد [جهان] نامیده میشود، بیش از 70 درصد تحقیقات اساسی که پایه ابداعات مختلف (ازجمله اینترنت، صفحات فینگرتاچ و داروها) بهحساب میآیند، توسط ارگانهای دولتی و دانشگاهها تأمین مالی و فنی میشوند. فقط 30 درصد از هزینهی این تحقیقات توسط بخش خصوصی تأمین میشود.
منطق شرکتهای دارویی بدینترتیب است که فقط درصورتی در تحقیقات علمی سرمایهگذاری میکنند که بهسودآوری و فروش کوتاهمدت محصول خاصی مطمئن باشند. دستیابی بهموفقیتهای اساسی در حوزههای مختلف علم و برنامههای کاربردی [در تولید محصولی خاص] میتواند دههها از یکدیگر فاصله داشته باشند.
هنگامی که سندی برنرِ محقق Sydney Brenner در سال 1961 در دانشگاه کمبریج ساختار mRNA بررسی کرد و تغییر داد، هرگز نمیتوانست بداند که 60 سال بعد نتیجهی تحقیقاتش برای تکمیل یک تیپ جدیدِ واکسن درمقابله با ویروس کرونا بسیار مهم خواهد بود.
واکسن کرونا ویروس: با کمک هزینههای دولتی
تحقیقات مکرر ثابت میکند که دولت [البته بههزینهی مالیاتی که توده مردم میپردازند] مبتکر پیشرفت علم پزشکی است. این قطعاً در مورد واکسنهایی که هماکنون دنیا بتواند با آنها از شر کویدـ19 خلاص شود نیز صادق است.
هردو واکسن فایزر/بیونتاک و همچنین مدرنا برخلاف واکسنهای سنت که از یک ویروس ضعیف برای ایجاد ایمنی استفاده میشد، با فنآوری mRNA کار میکنند. در این واکسنها دستورالعمل ساخت پروتئین خاصی تزریق میشود. این دستورالعملها از یک قطعه مادهی ژنتیکی، mRNA ساخته شدهاند که در سلولهای ما بهپروتئین شاخکهای کروناویروس تبدیل شده و سیستم ایمنی بدن را در مقابل حملهی ویروس کرونا آماده میکند.
این ایده که میتوان از mRNA در بدن برای ساختن یک پروتئین استفاده کرد، برای اولین بار در 1989 در تحقیقی توسط کاتالین کاریکو Katalin Karikó بیوشیمیت مجارستانی، انجام شد.
کاریکو و همکارانش این کار مهم را در دانشگاه پنسیوانیا انجام دادند و بخش زیادی از هزینهی این تحقیق توسط انستیتو بهداشت ملی آمریکا NIH و پول دولتی (یعنی: درآمد عمومی/مالیاتی) پرداخت شد.
دومین موفقیت مهم برای درست کردن واکسنهای فعلی نیز در آزمایشگاههای شرکتهای دارویی بهدست نیامده است. برای اینکه mRNA بهمحل مورد نظر در سلولهای برسد، بهیک لایه لیپیدی (یعنی: پاکت چربی که بهدیوارهی سلولهای ما جوش بخورد) نیاز دارد. یافتن پاکت مناسب بهسالها تحقیق نیاز داشت که عمدتاً در انستیتوی فنآوری ماساچوست MIT انجام شد ـ و بنابراین، بیشترین بودجهی آن توسط دولت [یعنی: درآمد عمومی/مالیاتی] پرداخت گردید.
سومین بخش از معمای این واکسن که دانش مربوط بهپروتئین شاخک ویروس جدید کروناست، یعنی خارهای خارجی آن نیز بهلطف تحقیق در مورد ویروس کرونای قبلی (یعنی: مرس MERS) پیش از این نیز در دسترس بود. همانطور که حدس زدید، این تحقیق هم با پول دولت [یعنی: درآمد عمومی/مالیاتی] انجام شده است.
این بودجهی عمومی فقط بهواکسنهای mRNA مربوط نمیشود. فنآوری واکسن آسترازنکا AstraZeneca نیز با پول عمومی/مالیاتی ساخته شده است، بهدههها تحقیق نیاز بود که در انستیتوی ژنو (بخشی از دانشگاه آکسفورد) انجام شد.
دولتها تحقیق میکنند،
نتایج را شرکتها ثبت میکنند[!]
چرا شرکتهای دارویی اینگونه تحقیقات را انجام نمیدهند؟ [پاسخ] بسیار ساده است: هزینه اینگونه تحقیقات (بهویژه در مورد واکسنها) زیاد و ریسک آنها نیز بالاست. اگر شرکت دارویی بدشانس باشد، قبل از ورود بهبازار، همهگیری ازبین خواهد رفت. درغیر اینصورت هم تولید واکسن بهدلیل ارزان بودن چندان سودآور نیست. بههمین دلیل شرکتهای دارویی بهندرت در تحقیقات واکسن سرمایهگذاری می کنند.
در سال 1967 سیوهفت شرکت دارویی واکسن تولید میکردند، این تعداد در سال 2003 بهپنج شرکت کاهش یافت. تنها در سال 2007، بعد از اینکه سختترین کارها بهانجام رسیده بود، چند شرکت کوچک دارویی بهفنآوری mRNA علاقه نشان دادند. بیونتاک آلمانی و مدرنای آمریکایی در میان این شرکتها تصمیم گرفتند که این تحقیقات را گسترش دهند. و بههمین دلیل هم دوباره از دولتها کمک گرفتند و در نهایت با پول عمومی/مالیاتی موفق بهثبت این واکسنها شدند.
هنگامی که در سال 2020 مشخص شد که ویروس جدید کرونا پدید آمده است، شرکتهای مدرنا، بیوتک و آسترازنکا با شانس خوب خود مواجه شدند! آنها هماکنون صاحب دانش لازم برای مبارزه با این پاندمی هستند و توانستهاند تولید واکسن را شروع کنند. با وجود این، در آغاز بهدیدار دولت رفتند.
شرکت دارویی مدرنا در شروع پاندمی تقریباً یک میلیارد دلار از انستیتوی دولتی DARPA آمریکا برای تولید و تست واکسن کرونا دریافت کرد. آسترازنکا 2/1 میلیارد دلار از دپارتمان سرویس سلامت و بهداشت U.S. دریافت کرد. شرکت فایزر با افتخار اعلام کرد که بودجهی دولتی را قبول نخواهد کرد، اما اضافه نکرد که شرکت آلمانیِ بیونتک که با او همکاری کرده است، قبلاً 445 میلیون دلار از دولت آلمان و 30 میلیون دلارِ دیگر هم از اتحادیه اروپا در آغاز پاندمی دریافت کرده است.
هنوز مشخص نشده است که خودِ شرکتهای دارویی در تولید و آزمایش واکسنهای خود چقدر سرمایهگذاری کردهاند. شرکتهای دارویی عادت ندارند مسائل مالی خودرا با افراد بیرون از شرکت بهاشتراک بگذارند. ما خوب میدانیم که آنها برای مرحلهی آخر تولید و توزیع واکسنها نیز تا حد ممکن ریسک مالی را بهدولتها منتقل میکنند.
شرکتهای دارویی واکسنها را پیشفروش میکنند: آنها قبل از اطمینان از ایمنی و مؤثر بودن واکسن مورد نظر، آن را میفروشند. دولتهای مختلف از آنها حمایت میکنند. ازآنجاکه دولتها میحواهند مردم را بهسرعت واکسینه کنند، الزاماً خطر ناکارآمدی واکسن را هم میپذیرند.
بنابراین، دولتها میبایست پیشاپیش هزینهی واکسن را بپردازند. قراردادهای میان شرکتهای دارویی و دولتهای مختلف مخفی میماند. بنابراین، ما دقیقاً نمیدانیم که چه مقدار پول روی میز گذاشته میشود، اما طبق گزارشهای رویتر پولی که توسط دولتها پرداخت شده، 10 میلیارد دلار است.
شرکتهای دارویی چقدر سود میبرند؟
البته شرکتهای دارویی نیز کارهایی انجام میدهند. آنها واکسنها را تولید میکنند و در ابعاد گسترده تست کرده و یک شبکهی تولید و توزیع بزرگ ایجاد میکنند. با اینحال، خطر این میزان از سرمایهگذاری هم تااندازهی زیادی توسط دولتها بهواسطهی پیشخرید سفارشات پوشش داده میشود. با همهی این احوال، سود ناشی از فروش کاملاً بهشرکتهای دارویی تعلق دارد. این سود نه تنها حاشیهای نیست، بلکه در ابعاد خود کلان هم بهحساب میآید.
در دسامبر 2020 وزیر امور خارجهی بلژیک در توییتی لیست گستردهای را منتشر کرد که نشان دهندهی مبلغ پرداخت شدهی مخفیانهی تاکنونی دولت در ازای هر واحد واکسن بود: 18 دلار برای واکسن مدرنا، 5/14 دلار برای فایزر/بیونتک و 16/2 برای واکسن آسترازنکا. اما رویتر بعداً خبر خودرا بهاین ترتیب اصلاح کرد که قیمت هرواحد واکسن فایزر/بیوتک 90/18 دلار است. آیا این مبلغ برای یک واحد واکسن زیاد است؟ البته قیمتها بههزینهی تولید واکسن ارتباط دارند. دانشمندان کالج امپریالِ لندن قیمت مادهی فعال در واکسنهای مدرنا و فایزر/بیونتک را بهعلاوهی ساعت کار انسانی بهترتیب 02/2 و 62/0 دلار برای هر واحد واکسن محاسبه کردهاند. علاوه براین، هزینههای بستهبندی تقریباً 31/0 دلار برای هر واحد است. برآورد هزینههای توزیع دشوار است: زیرا واکسنهای mRNA باید در دمای خیلی سرد نگهداری شوند. گرچه تاکنون هیچ کارشناسی مقدار دقیق هزینهها توزیع را برآورد نکرده است، اما همگی توافق دارند که قطعاً یک دلار در روز باید کافی باشد.
هزینهی هر واحد واکسن فایزر/بیونتک حدود 2 دلار است که این شرکت هرواحد آن را حدود 10 برابر (یعنی: 90/18 دلار) میفروشد. بنابراین، فایزر/بیونتک در ازای هرواحد واکسن حدود 17 دلار سود بهدست میآورد؛ و انتظار دارد تا سال 2021 حداقل 3/1 میلیارد واحد واکسن بفروشد. بنابراین، اگر آنها بتوانند همهی این واحدها را تولید کرده و بهفروش برسانند، فقط در سال جاری 22 میلیارد سود خواهند برد.
حتی اگر این شرکتها 3 میلیارد دلار هم برای تحقیق، آزمایش و هزینههای تولید واکسن هزینه کرده باشند ـاجازه بدهید این فرض را تماماً بپذیریمـ بازهم سود سالانهی فایزر/بیونتک در رابطه با همین واکسن حدود 19 میلیارد دلار است. این محاسبه برای شرکت مدرنا در سال 2012 حدود 15 میلیارد دلار است.
فایزر در بیانه مطبوعاتی خود که براساس نتایج 3 ماه گذشته تدوین شده است، اعلام کرد که تا پایان سال 2021 حدود 15 میلیارد واکسن میفروشد که تقریبا 5 میلیارد سود دربرخواهد داشت. گرچه همین هم پول خیلی زیادی است؛ اما خیلی کمتر از محاسبات من است. با وجود اینکه محاسباتم را بهمتحصصان متعددی نشان داده و تأیید آنها را گرفتهام؛ اما چهبسا بعضی از هزینهها را درنظر نگرفته باشم.
بههرروی، حتی اگر محاسبهی من در رابطه با سود، برآوردی بیش از حد باشد، بازهم شرکتهای مدرنا، فایزر و بیونتک میلیاردها سود کسب حواهند برد.
واکسن آکسترازنکا داستان متفاوتی دارد. این شرکت وعده داده است که تا زمانی که پاندمی ادامه دارد، هیچ سودی از تولید این واکسن نبرد؛ و هرواحد از واکسن را 16/2 دلار (یعنی: چندین برابر ارزانتر از واکسن مدرنا و فایزر/بیونتک) بفروشد. احتمالاً هزینههای تولید و توزیع واکسن آکسترازنکا کمتر است، چراکه این واکسن را بهسادگی میتوان در یخچال نگهداری کرد. گرچه شرکتهای دارویی فایز/بیونتک و مدرنا هرگز ادعا نکردهاند که از طریق فروش واکسن سود نخواهند برد؛ اما آیا بازگشت سرمایه تقریباً تا 1250 درصد منطقی است؟ آیا این «بازگشت» اساساً سرقت اموال عمومی/دولتی/مالیاتی نیست؟ مدیر شرکت فایزر، آلبرت بورلا Albert Bourla، این ایده را که شرکت او نباید از طریق واکسن سود ببرد، بسیار تعصبآمیز و افراطی خواند. بهگفتهی بورلا، شرکت فایزر حق دارد که زیاد سود ببرد؛ چراکه کاشف داروی نجات دهنده است. اما وی نگفت که دولت بیشترینِ کارهای پایهای را برای ساخت واکسن تأمین مالی کرده است.
چشمانداز دولت در ازای سرمایهگذاری برای واکسن
تنها بخش بسیار کوچکی از کل این سود بهدولتها و دانشگاها برمیگردد. گرچه دانشگاه آکسفورد حق امتیاز بعضی از موادی را دارد که در تولید واکسن آسترازنکا مورد استفاده قرار گرفتهاند؛ اما در مجموع 90 میلیون دلار بهاضافهی 6 درصد از سود حاصل از فروش واکسن بهاین دانشگاه تعلق میگیرد. [از طرف دیگر] گرچه حق ثبت شدهی بعضی از مواد بهکار رفته در اختراع و تولید واکسن کرونا بهدولت ایالات متحده تعلق دارد؛ اما تاآنجا که معلوم شده است، این دولت سودی از فروش واکسن کسب نخواهد کرد.
علاوهبر همهی اینها، شرکتهایی را باید در نظر گرفت که از پرداخت مالیات لعنتی امتناع میورزند. سازمان غیردولتی آکسفام Oxfam در سال 2018 کشف کرد که شرکت فایزر با نگهداری پولِ [حاصل از سود] خود در بهشتهای مالیاتی (مانند برموردا یا جزایر کیمن) از پرداخت بیش از یک میلیارد دلار مالیات فرار کرده است.
این را نیز باید اضافه کرد که شرکتهای دارویی هنگام سرمایهگذاری در زمینهی تحقیقات از تخفیف مالیاتی بسیاری برخوردار میشوند، و با اطمینان میتوان گفت: غولهای دارویی از راههای گوناگون وارد میشوند تا از پولهای عمومی/مالیاتی بهرهمند شوند.
ماههاست که ما در رسانهها دربارهی واکسن مدرنا، فایزر یا آسترازنکا صحبت میکنیم. آیا این امکان وجود دارد که این واکسنها را دولتی بنامیم؟ نه، چنین امکانی وجود ندارد. زیرا علیرغم اینکه از پول دولت برای پیشرفت فنآروری لازم برای تولید واکسن استفاده شده است، اما همین دولتها قواعد بازی را طوری جفتوجور کردهاند تا رفتار انگلی صنعت دارو همچنان امکانپذیر باشد و ادامه بیابد. [بهبیان دیگر، دولتها بهحساب پول بهاصطلاح «عمومی» (که در واقع مالیاتی است که از جیب مردم کارگر و زحمتکش بیرون کشیده میشود)، این امکان را فراهم میکنند تا غولهای دارویی در کنار دیگر غولهای سودخوار از سودهای بسیار کلان بهرهمند شوند].
یادداشتها
خاطرات یک دوست ـ قسمت سیوسوم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیودوم
ملاقات بههم خورد و تنها من توانستم بهمادرم در اندک فرصتی برسانم که چیزی نگوید. او که قبلها هم چندبار بازخواست شده بود، در پیگیریهای افسران زندان چیزی را بُروز نداده بود. من را هم بهوسیله معاون زندان و افسر مربوطه با تحدید، بازپرسی کردند و نتیجهای عایدشان نشد. ملاقات را قطع کردند. احمد م.ع. (برادر اسماعیل از اعدامیهای سیاهکل) که خودش هم در جریانات مسلحانه فعال و زندانی شده بود در جریان قرار گرفت. او مسئول مراجعه بهافسر نگهبان و حلوفصل موضوعات بند ما بود . وی بهاتفاق آقای حجری به«زیر هشت» رفتند و بهشدت بهرفتار افسر نگهبان اعتراض کردند و مورد بلعیدن چیزی از جانب مرا رد کرده بودند. با مداخلهی رئیس زندان و بهدستور او ملاقات غیرحضوری را دایر کرده و فقط یک دیده بوسی آخر را اجازه دادند. در داخل بند هم زمزمه اعتصاب و اعتراض پیش آمد که بهسرانجام نرسید. بهنظر میرسید همه چیز رفع و رجوع شده باشد. با توجه بهجوّ بند تعداد کمی از افراد در جریان جزئیات حادثه قرار گرفتند. این مورد توسط مسئول زیر هشت بند و آقای حجری مدیریت شد.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیودوم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیویکم
اولین تبعیدیها از هر دو زندان شماره چهار و سه همزمان فراخوانده شدند و بهزندان برازجان اعزام شدند. در زندان شماره سه قصر همهی زندانیان برای بدرقه بهراهرو آمدند و در دو طرف آن صف بستند. با ریتم «هو، هو، هوشی مین» (ضرب تب، تب، تب-تب تب) دست میزدند. افرادی که برای اعزام فراخوانده شده بودند، از انتهای صف بهسمت درِ بند (زیر هشت) حرکت میکردند و با تک تک افراد دست میدادند و روبوسی میکردند. برخی میگریستند و برخی یاران همرزمشان را در بغل گرفته، میفشردند. روحیه همه خیلی بالا بود و با پاسخ رفتاری و کلامی کسانیکه بهتبعبد برده میشدند، بهدرود میگفتند. شعارها از جمله اینچنین بود: «امید بهپیروزی آتی خلق قهرمان».
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیویکم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیام
عبدالحسین، مهندس مکانیک و اهل لنگرود؛ مردی دانا و کم صحبت، اما طنزگو بود. او ازهمهی افراد این گروهِ محاکمه مسنتر بود. برادرش عبدالرضا بیشتر در سایه قرار داشت.
عباس، دانشجوی رشتهی دامپزشکی بود. او را از بیرون زندان میشناختم. زمانیکه عباس تحت تعقیب و فراری بود، مدتی با ما زندگی میکرد. رابطه ما از طرف او و من لو نرفته بود. خیلی کتک خورده بودم که ارتباطات و اطلاعاتم را بگویم. از ارتباطهای من، فریبرز و احمد با اسم مستعار گفته شده بودند. فریبرز هفتهی قبل از من دستگیر شده بود و احمد حدود سه سال بعد دستگیر شد.
سی سال بعد، از احترام و اعتبار اجتماعی عباس در ایلام و اصفهان باخبر شدم. من اینطور خبر شدم که «او که در زندان بهلحاظ روحی آسیب دیده بود.» شاید هم بهاین نتیجه رسیده بود که با مبارزهی مسلحانه و سیاسی خداحافظی کند.»
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیام
چند پاراگرافِ آخر از قسمت بیستمونهم
البته غلام بعد از این مواجهه و توضیح خبری برایم شرح داد که لازم بوده اصل مسئله را با چند نفر درمیان میگذاشته و از این دو نفر برای تمایل بهمشارکت سئوال میکرده که حاضر بهفرار هستند؟ هر دو نپذیرفته بودند، اما عضو سلول یک (کسی که خبر را بهما میداد و علی را هم بهشهادت میگرفت) ضمن آرزوی موفقیت، قبول نکرده بود. ولی شخص سلول دیگر اساساً چنین اقدامی را ناموفق و بهشدت برعلیه جو زندان و در جهت تشدید سرکوب ساواک دیده بود. اما گویا غلام نتوانسته بود که مصلحتی با وی موافقت کند و ذهن او را از این ماجرا پَرت کند. مثلاً خودش را مجاب و موافق با ادله وی نشان دهد. شاید هم با وی بحث کرده بوده که من نمیدانم. در واقع، این رفیق ما حرکت را یک جوری «وِتو» کرده بود. اما موجبی برای کسی ایجاد نکرده بود. آن روز و آن شب همه جا را دو بار توسط مسئول بند بازدید کردند. مسئول نگهبان تذکر داد که درِ اتاقها(سلولها) اصلاً بسته نشود.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستونهم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت بیستموهشتم
......
بیژن (هیرمنپور) با من مرتب وقت میگذاشت و برایم از تجارب و دانستههایش با دقت و گسترده میگفت. این پیوند گرچه بنا بر حادثهی جدایی ما ازهم و انتقال من از قزل قلعه دیری نپائید، اما عمق تأثیرات او را میتوانم بهیاد بیاورم که در تشخیصهای بعدی و انتخابهای آتیام تعیینکننده بود. وقتی از مجاهدین و رجوی صحبت شد، او برایم از احساس عمومی در دانشکده حقوق نسبت بهوی گفت: «در میان جمع دانشجویان شخصی مشکوک و غیرقابل اطمینان بود.» جز برخی از حداقلهای ارتباطی، همه از او دوری میکردند. و این گویا نه تنها از تیپ شخصیت و منشهای رفتاری نامتعارف او، بلکه از نگاهی نیز متأثر بود که «مییپنداشتند ساواکی است.»
ادامه مطلب...* مبارزات کارگری در ایران:
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»- قسمت دوم
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»
- بیانیه شماره دوم کمیته دفاع از کارگران اعتصابی
- تشکل مستقلِ محدود یا تشکل «گسترده»ی وابسته؟!
- این یک بیانیهی کارگری نیست!
- آیا کافکا بهایران هم میرود تا از هفتتپه بازدید کند !؟
- نامهای برای تو رفیق
- مبارزه طبقاتی و حداقل مزد
- ما و سوسیال دمکراسی- قسمت اول
- تجمع اول ماه می: بازخوانی مواضع
- از عصیان همگانی برعلیه گرانی تا قیام انقلابی برعلیه نظام سرمایهداری!؟
- ائتلاف مقدس
- وقتی سکه یک پول سیاه است!
- دو زمین [در امر مبارزهی طبقاتی]
- «شوراگراییِ» خردهبورژوایی و اسماعیل بخشی
- در مذمت قیام بیسر!
- هفتتپه، تاکتیکها و راستای طبقاتی
- تقاضای حکم اعدام برای «جرجیس»!؟
- سکۀ ضرب شدۀ فمنیسم
- نکاتی درباره اعتصاب معلمان
- تردستی و تاریخ، در نقد محمدرضا سوداگر و سید جواد طباطبایی
- دختران مصلوب خیابان انقلاب
- «رژیمچنج» یا سرنگونی سوسیالیستی؟!
- هفتتپه و پاسخی دوستانه بهسؤال یک دوست
- اتحادیه آزاد در هفتتپه چکار میکند؟
- دربارهی جنبش 96؛ سرنگونی یا انقلاب اجتماعی!؟
- دربارهی ماهیت و راهکارهای سیاسیـطبقاتی جنبش دیماه 96
- زلزلهی کرمانشاه، ستیز جناحها و جایگاه چپِ آکسیونیست!؟
- «اتحادیه مستقل کارگران ایران» از تخیل تا شایعه
- هزارتوی تعیین دستمزد در آینه هزارتوی چپهای منفرد و «متشکل»
- شلاق در مقابله با نوزایی در جنبش کارگری
- اعتماد کارگران رایگان بهدست نمیآید
- زحمتکشان آذری زبان در بیراههی «ستم ملی»
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت دوم)
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت اول)
- در اندوه مرگ یک رفیق
- دفاع از جنبش مستقل کارگری
- اطلاعیه پایان همکاری با «اتحاد بینالمللی در حمایت از کارگران در ایران»
- امضا برعلیه «دولت»، اما با کمک حکومتیان ضد«دولت»!!
- توطئهی خانه «کارگر»؛ کارگر ایرانی افغانیتبار و سازمانیابی طبقاتی در ایران
- تفاهم هستهای؛ جام زهر یا تحول استراتژیک
- نه، خون کارگر افغانی بنفش نیست؟
- تبریک بهبووورژواهای ناب ایرانی
- همچنان ایستاده ایم
- دربارهی امکانات، ملزومات و ضرورت تشکل طبقاتی کارگران
- من شارلی ابدو نیستم
- دربارهی خطابیه رضا رخشان بهمعدنچیان دنباس
- قطع همکاری با سایت امید یا «تدارک کمونیستی»
- ایجاد حزب کمونیستی طبقهی کارگر یا التجا بهنهادهای حقوقبشری!؟
- تکذیبیه اسانلو و نجواهای یک متکبر گوشهنشین!
- ائتلافهای جدید، از طرفداران مجمع عمومی تا پیروان محجوب{*}
- دلم برای اسانلو میسوزد!
- اسانلو، گذر از سوءِ تفاهم، بهسوی «تفاهم»!
- نامهی سرگشاده بهدوستانم در اتحاد بینالمللی حمایت از کارگران
- «لیبر استارت»، «کنفرانس استانبول» و «هیستادروت»
- «لیبر استارت»، «سولیداریتیسنتر» و «اتحاد بینالمللی...»
- «جنبش» مجامع عمومی!! بورژوایی یا کارگری؟
- خودشیفتگی در مقابل حقیقت سخت زندگی
- فعالین کارگری، کجای این «جنبش» ایستادهاند؟
- چکامهی آینده یا مرثیه برای گذشته؟
- کندوکاوی در ماهیت «جنگ» و «کمیتهی ضدجنگ»
- کالبدشکافی یک پرخاش
- توطئهی احیای «خانهکارگر» را افشا کنیم
- کالبدشکافیِ یک فریب
- سندیکای شرکت واحد، رفرمیسم و انقلاب سوسیالیستی
* کتاب و داستان کوتاه:
- دولت پلیسیجهانی
- نقد و بازخوانى آنچه بر من گذشت
- بازنویسی کاپیتال جلد سوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد دوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد اول، ایرج اسکندری
- کتاب سرمایهداری و نسلکشی ساختاری
- آگاهی طبقاتی-سوسیالیستی، تحزب انقلابی-کمونیستی و کسب پرولتاریایی قدرت...
- الفبای کمونیسم
- کتابِ پسنشینیِ انقلاب روسیه 24-1920
- در دفاع از انقلاب اکتبر
- نظریه عمومی حقوق و مارکسیسم
- آ. کولنتای - اپوزیسیون کارگری
- آخرین آواز ققنوس
- اوضاعِ بوقلمونی و دبیرکل
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- آغاز پرولترها
- آیا سایهها درست میاندیشند؟
- دادگاه عدل آشکار سرمایه
- نبرد رخساره
- آلاهو... چی فرمودین؟! (نمایشنامه در هفت پرده)
- اعتراض نیروی کار در اروپا
- یادی از دوستی و دوستان
- خندۀ اسب چوبی
- پرکاد کوچک
- راعش و «چشم انداز»های نوین در خاورسیاه!
- داستان کوتاه: قایق های رودخانه هودسون
- روبسپیر و انقلاب فرانسه
- موتسارت، پیش درآمدی بر انقلاب
- تاریخ کمون پاریس - لیسا گاره
- ژنرال عبدالکریم لاهیجی و روزشمار حمله اتمی به تهران
* کارگاه هنر و ادبیات کارگری
- شاعر و انقلاب
- نام مرا تمام جهان میداند: کارگرم
- «فروشنده»ی اصغر فرهادی برعلیه «مرگ فروشنده»ی آرتور میلر
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- و اما قصهگوی دروغپرداز!؟
- جغد شوم جنگ
- سرود پرولتاریا
- سرود پرچم سرخ
- به آنها که پس از ما به دنیا می آیند
- بافق (کاری از پویان و ناصر فرد)
- انقلابی سخت در دنیا به پا باید نمود
- اگر کوسه ها آدم بودند
- سوما - ترکیه
- پول - برتولت برشت
- سری با من به شام بیا
- کارل مارکس و شکسپیر
- اودسای خونین
* ترجمه:
- رفرمیستها هم اضمحلال را دریافتهاند
- .بررسی نظریه انقلاب مداوم
- آنتونیو نگری ـ امپراتوری / محدودیتهای نظری و عملی آتونومیستها
- آیا اشغال وال استریت کمونیسم است؟[*]
- اتحادیه ها و دیکتاتوری پرولتاریا
- اجلاس تغییرات اقلیمیِ گلاسکو
- اصلاحات اقتصادی چین و گشایش در چهلمین سال دستآوردهای گذشته و چالشهای پیشِرو
- امپراتوری پساانسانی سرمایهداری[1]
- انقلاب مداوم
- انگلس: نظریهپرداز انقلاب و نظریهپرداز جنگ
- بُرهههای تاریخیِ راهبر بهوضعیت کنونی: انقلاب جهانی یا تجدید آرایش سرمایه؟
- بوروتبا: انتخابات در برابر لوله تفنگ فاشیسم!
- پناهندگی 438 سرباز اوکراینی به روسیه
- پیدایش حومه نشینان فقیر در آمریکا
- پیرامون رابطه خودسازمانیابی طبقه کارگر با حزب پیشگام
- تأملات مقدماتی در مورد کروناویروس و پیآیندهای آن
- تاوان تاریخی [انقلابی روسیه]
- تروریسم بهاصطلاح نوین[!]
- جنبش شوراهای کارخانه در تورین
- جنبش مردم یا چرخهی «سازمانهای غیردولتی»
- جوانان و مردم فقیر قربانیان اصلی بحران در کشورهای ثروتمند
- چرا امپریالیسم [همواره] بهنسلکشی باز میگردد؟
- دستان اوباما در اودسا به خون آغشته است!
- رهایی، دانش و سیاست از دیدگاه مارکس
- روسپیگری و روشهای مبارزه با آن
- سرگذشت 8 زن در روند انقلاب روسیه
- سقوط MH17 توسط جنگنده های نیروی هوائی اوکراین
- سکوت را بشکنید! یک جنگ جهانی دیگر از دور دیده میشود!
- سه تصویر از «رؤیای آمریکایی»
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- شاعر و انقلاب
- فساد در اتحادیههای کارگری کانادا
- فقر کودکان در بریتانیا
- قرائت گرامشی
- کمون پاریس و قدرت کارگری
- گروه 20، تجارت و ثبات مالی
- لایحه موسوم به«حق کار»، میخواهد کارگران را بهکشتن بدهد
- ماركس و خودرهایی
- ماركسیستها و مذهب ـ دیروز و امروز
- مانیفست برابری فرانسوا نوئل بابوف معروف بهگراکوس[1]
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- ملاحظاتی درباره تاریخ انترناسیونال اول
- ممنوعیت حزب کمونیست: گامی به سوی دیکتاتوری
- نقش کثیف غرب در سوریه
- نگاهی روششناسانه بهمالتیتود [انبوه بسیارگونه]
- واپسین خواستهی جو هیل
- واپسین نامهی گراکوس بابوف بههمسر و فرزندانش بههمراه خلاصهای از زندگی او
- ویروس کرونا و بحران سرمایه داری جهانی
- یک نگاه سوسیالیستی بهسرزمینی زیر شلاق آپارتاید سرمایه