rss feed

07 تیر 1401 | بازدید: 1136

انقلاب فن‌آوری و سرمایه‌داری

نوشته شده توسط ویلیام آ. رابینسون - ترجمه: رامین جوان

مدافعان سرمایه‌داری جهانی ادعا می‌کنند که اقتصاد دیجیتالی مشاغل با مهارت و دستمزد بالا را به‌ارمغان خواهد آورد و معضلات ناشی از قطبی شدن اجتماعی و رکود را حل می‌کند. درست است که نخستین موج دیجیتالی شدن در واپسین سال‌های قرن بیستم برای برخی افراد مشاغلی با مهارت و دستمزد بالا ایجاد کرد و موجب پیدایش لشگری از کارگران فنی و مالی، مهندسان، برنامه‌نویسان نرم‌افزار و مانند این‌ها شد. با این همه، دیجیتالی شدن انبوهی به‌مراتب پرشمارتر از مشاغل کم‌مهارت شده با دستمزد نازل ایجاد کرد و موجب گسترش صفوف نیروی‌کار مازاد گردید.

 

انقلاب فن‌آوری و سرمایه‌داری

نویسنده: ویلیام  آ. رابینسون

ترجمه: رامین جوان

 

در فردای همه‌گیری کرونا، با تشدید نبردهای مدنی و خیزش‌های اجتماعی، شاهد نابرابری بیش‌تر، ستیز، نظامی‌گری و اقتدارگرایی خواهیم بود. گروه‌های حاکم به‌گسترش دولت پلیسی جهانی روی می‌آورند تا نارضایی انبوه فرودستان را سرکوب کنند.

از زمان انقلاب صنعتی تاکنون، جهان چنین تغییر و تحولات ژرف و سریعی را که جهانی‌سازی فراآورده است، تجربه نکرده بود. اما در حال حاضر به‌نظر می‌رسد که نظام سرمایه‌داری در آستانه‌ی تجدیدساختار و دگرگونی عمده‌ی دیگری است که برپایه‌ی دیجیتالی شدن بسیار پیشرفته‌تر تمامی جامعه و اقتصاد جهانی رقم می‌خورد. این تجدیدساختار در همان آستانه‌ی رکود بزرگ سال 2008 نیز آشکار شده بود، اما اوضاع متغیر اقتصادی و اجتماعی ناشی از همه‌گیری کرونا این روند را سرعت بخشید.

فن‌آوری اطلاعات و رایانه (CIT) که نخستین‌بار در دهه‌ی 80 قرن گذشته ارائه شد پایه‌ اصلی جهانی شدن را فراهم آورد. طبقه‌ی سرمایه‌داران فراملیتی (TCC) با این فن‌آوری توانستند تولید جهانی را هم‌آهنگ و هم‌گام سازند و به‌این ترتیب نظام تولیدی و مالی یک‌پارچه‌ی جهانی را استقرار بخشند که هر کشور در آن شرکت داده شود. درست همان‌طور که معرفی اولیه‌ی فن‌آوری اطلاعات و رایانه و اینترنت در اواخر سده‌ی بیستم سرمایه‌داری جهانی را عمیقاً دگرگون ساخت، اکنون، این نسل دوم فن‌آوری‌های دیجیتالی ــ برنامه‌های خودکار رفع عیب، خودکارسازی و آدمک‌سازی، زیست‌فن‌آوری و ریزفن‌آوری نانو، اینترنت اشیاء، رایانش ابری و کوانتومی، چاپ‌گری سه‌بعدی، واقعیت مجازی، صورت‌های نوین انباشتن انرژی، و وسایل نقلیه‌ی بدون راننده‌ــ ما را به‌دور تازه‌ای از تجدیدساختارهای جهانی راهبر می‌شود که نویدبخش تأثیر دگرگون‌ساز دیگری بر ساختارهای اقتصاد، جامعه، و سازمان سیاسی جهانی است.

سرعت و گسترش جریان تجدیدساختار دیجیتالی جامعه و اقتصاد جهانی به‌قدری است که نمی‌توان آن را زیاده برآورد کرد. بر اساس داده‌های سازمان ملل متحد، «اقتصاد مشارکتی» از 14 میلیارد دلار در سال 2014 به 335 میلیارد دلار در سال 2025 صعود می‌کند. حمل چاپ‌گرهای سه بعدی در جهان در سال 2016 بیش از دو برابر شد و به‌بیش از 450000 بالغ گردید و انتظار می‌رفت که تا پایان 2020 به7/6 میلیون دستگاه برسد. ارزش تجارت الکترونیک در جهان در سال 2017 بالغ بر 29 تریلیون دلار برآورد شده بود که معادل 36 درصد تولید ناخالص است. در سال 2019، صادرات خدمات قابل تحویل دیجیتالی به 9/2 تریلیون دلار رسید که 50 درصد کل خدمات صادراتی جهان است.

همه‌گیری کرونا نه تنها روشن ساخته است که چگونه خدمات دیجیتالی برای اقتصاد جهانی اهمیت اساسی دارد، بلکه این تجدیدساختار دیجیتالی را تسریع هم کرده است، به‌طوری که گسترشی عظیم در خدمات دیجیتالی با کار اندک یا بدون کار زنده نیز انتظار می‌رود؛ از این جمله است انواع ترتیبات جدید دورکاری، تحویل پهبادی سفارشات، تجارت بی‌اسکناس، فن‌آوری خدمات مالی (امور مالی دیجیتالی)، ردیابی و دیگر صورت‌های پایش، خدمات خودکار پزشکی و حقوقی، و آموزش از راه دور که متضمن آموزش از پیش ضبط شده نیز هست. با همه‌گیری کرونا تلاش‌ غول‌های فن‌آوری و عوامل سیاسی آن‌ها برای تبدیل عرصه‌های گسترده‌تر اقتصاد به قلمروهای دیجیتالی جدید افزایش یافته است. اقتصاد جهانی پس از همه‌گیری شاهد به‌کارگیری سریع‌تر و گسترده‌تر فن‌آوری دیجیتالی در تمامی عرصه‌های جامعه‌ی جهانی خواهد بود.

در میان غول‌های تکنولوژی می‌توان از مایکروسافت، اَپِل، آمازون، تِن‌سِنت، علی‌بابا، فِیس‌بوک و گوگِل نام برد که اکنون زوم و شرکت‌های دیگری هم به‌موجب کرونا به‌آن‌ها افزوده شده‌اند و همگی طی دهه‌ی گذشته رشد حیرت‌آوری کرده‌اند. در سال 2020، ارزش ثبت شده‌ی هر یک از شرکت‌های اپل و مایکروسافت به‌رقم خیره‌کننده‌ی 4/1 تریلیون دلار بالغ گردید. پس از آن دو، شرکت آمازون با یک و چهار صدم تریلیون دلار، الفباء (شرکت مادر گوگل) با 03/1 تریلیون دلار، سامسونگ با 983 میلیارد دلار، فیس‌بوک با 604 میلیارد دلار و علی‌بابا و تن‌سنت هریک با حدود 500 میلیارد دلار قرار گرفتند. برای آن که تصور بهتری از رشد سریع این هیولاها داشته باشید، می‌توان ارزش ثبت شده‌ی گوگل را در نظر داشت که از زیر 200 میلیارد دلار در سال 2008 به‌بیش از یک تریلیون دلار درسال 2020 رسید که افزایشی 500 درصدی است.

میلیاردها دلار سرمایه‌گذاری در این حوزه‌ها، با درهم‌تنیدگی بانک‌داری جهانی و بانک‌های سرمایه‌گذار با مرکز رسانه‌ای تأمین کننده‌ی اطلاعات سرمایه‌گذاری‌های دیجیتالی همراه می‌شوند، و در همین حال کسب‌وکارها در سراسر جهان به‌سوی رایانش ابری و هوش مصنوعی می‌روند. تا پایان دهه‌ی دوم قرن بیست و یکم، فرآیندهای دو قلوی مالی‌شدن و دیجیتالی‌شدن چهره‌ی غالب در اقتصاد جهانی گردید.

مجتمع امنیتی/صنعتی/نظامی سومین رکن این سه‌پایه‌ی سرمایه است. در دهه‌ی پایانی قرن بیستم که صنعت فن‌آوری ظهور کرد، ناف‌اش را با مجتمع امنیتی/صنعتی/نظامی و دولت پلیسی جهانی بریدند. مثلاً، سال‌هاست که گوگل فن‌آوری نقشه‌برداری را فراهم کرده است که ارتش امریکا در عراق از آن استفاده کرد، با انباشت داده‌ها و در دسترس قراردادن آن‌ها به‌صورت تارنمای جهانیْ سکویی برای سیا شد، نمایه‌سازی پایگاه‌های داده برای آژانس امنیت ملی، ساخت ربات‌های نظامی، همراهی با پنتاگون برای در مدار قرار دادن ماهواره‌ی جاسوسی، و اجاره دادن شبکه‌های رایانش ابری به‌بخش‌های پلیس برای پیش‌بینی جنایت. آمازون، فیس‌بوک، مایکروسافت و دیگر غول‌های تکنولوژی همگی با مجتمع امنیتی/صنعتی/نظامی کاملاً درهم آمیخته‌اند. ظهور اقتصاد دیجیتالی مرز میان بخش‌های نظامی و غیرنظامی اقتصاد را مغشوش ساخته، و بر محور فرآشد تلفیق سفته‌بازی مالی و انباشت نظامی‌شده‌ی سرمایه، سازمان‌های مالی، صنعتی/نظامی، و شرکت‌های فن‌آوری را گرد هم آورده است.

مدافعان سرمایه‌داری جهانی ادعا می‌کنند که اقتصاد دیجیتالی مشاغل با مهارت و دستمزد بالا را به‌ارمغان خواهد آورد و معضلات ناشی از قطبی شدن اجتماعی و رکود را حل می‌کند. درست است که نخستین موج دیجیتالی شدن در واپسین سال‌های قرن بیستم برای برخی افراد مشاغلی با مهارت و دستمزد بالا ایجاد کرد و موجب پیدایش لشگری از کارگران فنی و مالی، مهندسان، برنامه‌نویسان نرم‌افزار و مانند این‌ها شد. با این همه، دیجیتالی شدن انبوهی به‌مراتب پرشمارتر از مشاغل کم‌مهارت شده با دستمزد نازل ایجاد کرد و موجب گسترش صفوف نیروی‌کار مازاد گردید. اما موج جدید دیجیتالی شدن اکنون این تهدید را به‌همراه دارد که بسیاری از مشاغل به‌اصطلاح «دانش‌ورز» را زائد بسازد و بخش قابل توجهی از مشاغل دانش‌بنیانی را که باقی می‌ماند به‌مشاغل کم‌مهارت تبدیل کرده و آن‌ها را تنزل مرتبه دهد. نیروی‌کار فکری و آزادکاران به‌طور روزافزونی با مشاغل موقت، حقوق اندک، و وظایف تکراری کسل‌کننده و بی‌ثباتی شغلی مواجه می‌شوند. از آن‌جا که «کلان‌داده‌ها» داده‌های مشاغل دانش‌بنیان را در محل کار و در بازار جمع‌آوری می‌کند و با استفاده از حساب رقومی به‌الگوهایش تبدیل می‌کند، خود این نیرو با خطر جایگزینی روبروست.

حتی پیش از همه‌گیری کرونا، خودکارسازی از امور مالی و صنعت به‌همه‌ی شاخه‌های خدمات، حتی به‌کشاورزی و صنعت خوراک‌های آماده و سریع در حال سرایت بود. در آینده‌ی نزدیک انتظار می‌رود نیروی خودکار جای بسیاری از مشاغل حرفه‌ای مانند وکلا، تحلیل‌گران مالی، پزشکان، روزنامه‌نگاران، حساب‌داران، کارشناسان بیمه و کتاب‌داران را بگیرد. در نتیجه‌ی اوضاع ناشی از این واگیری، اکنون فن‌آوری‌های هوش مصنوعی‌محور در سراسر جهان در مقیاس گسترده‌تری به‌کار می‌رود. همه‌گیری کرونا برای شرکت‌های سرمایه‌ی فراملیتی این امکان را به‌وجود آورد که تجدیدساختار سرمایه‌داری را در مقیاسی چنان انبوه پیش ببرند که در گذشته به‌دلیل مقاومت در برابر تصرف فن‌آوری دیجیتال امکان آن را نداشتند. به‌نظر می‌رسد همه‌گیری دو شاخه‌ی جدیدی از کار و مشاغل را بین آن‌ها که در خانه به‌دورکاری می‌پردازند و با صورت‌های جدید نظارت و پایش مواجه‌اند، و کسانی که در کارهای حضوری «ضروری» و پر خطر درگیرند، مانند درمان‌گر، نظافتچی، کارکنان حمل و نقل و تحویل کالا، به‌وجود آورده است.

دولت‌های سرمایه‌داری پس از دهه‌ها سختی و تباهی اجتماعی ناشی از نئولیبرالیسم با بحران روزافزون و عود کننده‌ی مشروعیت مواجه‌اند که با ناتوانی این دولت‌ها در مدیریت وضعیت اضطراری سلامت و فروپاشی اقتصادی وخیم‌تر هم شده است. پس از فروکش همه‌گیری، نابرابری، ستیزه، نظامی‌گری، و اقتدارگرایی بیش‌تر خواهد شد و مبارزه‌ی مدنی و خیزش اجتماعی اوج می‌گیرد. گروه‌های حاکم برای سرکوب نارضایی انبوه فرودستان به‌دولت گسترش‌یابنده‌ی پلیسی جهانی روی می‌آورند. حتی پیش از همه‌گیری، عوامل این دولت در حال ظهور پلیسی جهانی وجوه جدید نگهبانی و سرکوب را با به‌کارگیری دیجیتالی کردن و فن‌آوری‌های چهارمین انقلاب صنعتی، مانند حمله‌های پهبادی وحمل و نقل بی‌راننده، ربات‌های سرباز، نسل جدید فراپهبادها و دستگاه‌های پرنده‌ی کنترل از راه دور، تسلیحات مافوق صوت، تفنگ‌های ریزموج که هدف را بی‌حرکت می‌سازند، شناسایی از طریق زیست‌سنجه‌ها، و بسیاری دیگر، امکان‌پذیر ساختند.

در حالی‌که گروه‌های حاکم از فن‌آوری‌های جدید برای افزایش نظارت و کسب سود بهره می‌گیرند، همین زیرساخت چهارمین انقلاب صنعتی منابعی را فراهم می‌آورد که می‌تواند اساس نظام سیاسی و اقتصادی بسیار متفاوتی از سرمایه‌داری جهانی باشد که در آن زندگی می‌کنیم. به‌هرروی، چنان‌چه بنا باشد که خود را از طریق این فن‌آوری‌های نوین آزاد سازیم، نخست باید مناسبات اجتماعی ستم‌گر و پوسیده‌ی سرمایه‌داری جهانی را سرنگون سازیم.

 

You have no rights to post comments

یادداشت‌ها

خاطرات یک دوست ـ قسمت سی‌وسوم

چند پاراگرافِ آخر از قسمت سی‌ودوم

ملاقات به‌هم خورد و تنها من توانستم به‌مادرم در اندک فرصتی برسانم که چیزی نگوید. او که قبل‌ها هم چندبار بازخواست شده بود، در پیگیری‌های افسران زندان چیزی را بُروز نداده بود. من را هم به‌وسیله معاون زندان و افسر مربوطه با تحدید، بازپرسی کردند و نتیجه‌ای عایدشان نشد. ملاقات را قطع کردند. احمد م.ع. (برادر اسماعیل از اعدامی‌های سیاهکل) که خودش هم در جریانات مسلحانه فعال و زندانی شده بود در جریان قرار گرفت. او مسئول مراجعه به‌افسر نگهبان و حل‌وفصل موضوعات بند ما بود . وی به‌اتفاق آقای حجری به‌«زیر هشت» رفتند و به‌شدت به‌رفتار افسر نگهبان اعتراض کردند و مورد بلعیدن چیزی از جانب مرا رد کرده بودند. با مداخله‌ی رئیس زندان و به‌دستور او ملاقات غیرحضوری را دایر کرده و فقط یک دیده بوسی آخر را اجازه دادند. در داخل بند هم زمزمه اعتصاب و اعتراض پیش آمد که به‌سرانجام نرسید. به‌نظر می‌رسید همه چیز رفع و رجوع شده باشد. با توجه به‌جوّ بند تعداد کمی از افراد در جریان جزئیات حادثه قرار گرفتند. این مورد توسط مسئول زیر هشت بند و آقای حجری مدیریت شد.

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت سی‌ودوم

چند پاراگرافِ آخر از قسمت سی‌ویکم

اولین تبعیدی‌ها از هر دو زندان شماره چهار و سه هم‌زمان فراخوانده شدند و به‌زندان برازجان اعزام شدند. در زندان شماره سه قصر همه‌ی زندانیان برای بدرقه به‌راهرو آمدند و در دو طرف آن صف بستند. با ریتم «هو، هو، هوشی مین» (ضرب تب، تب، تب-تب تب) دست می‌زدند. افرادی که برای اعزام فراخوانده شده بودند، از انتهای صف به‌سمت درِ بند (زیر هشت) حرکت می‌کردند و با تک تک افراد دست می‌دادند و روبوسی می‌کردند. برخی می‌گریستند و برخی یاران هم‌رزم‌شان را در بغل گرفته، می‌فشردند. روحیه همه خیلی بالا بود و با پاسخ رفتاری و کلامی کسانی‌که به‌تبعبد برده می‌شدند، به‌درود می‌گفتند. شعارها از جمله این‌چنین بود: «امید به‌پیروزی آتی خلق قهرمان».

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت سی‌ویکم

چند پاراگرافِ آخر از قسمت سی‌ام

عبدالحسین، مهندس مکانیک و اهل لنگرود؛ مردی دانا و کم صحبت، اما طنزگو بود. او ازهمه‌ی افراد این گروهِ محاکمه مسن‌تر بود. برادرش عبدالرضا بیش‌تر در سایه قرار داشت.

عباس، دانشجوی رشته‌ی دامپزشکی بود. او را از بیرون زندان می‌شناختم. زمانی‌که عباس تحت تعقیب و فراری بود، مدتی با ما زندگی می‌کرد. رابطه ما از طرف او و من لو نرفته بود. خیلی کتک خورده بودم که ارتباطات و اطلاعاتم را بگویم. از ارتباط­های من، فریبرز و احمد با اسم مستعار گفته شده بودند. فریبرز هفته­ی قبل از من دستگیر شده بود و احمد حدود سه سال بعد دستگیر شد.

سی سال بعد، از احترام و اعتبار اجتماعی عباس در ایلام و اصفهان باخبر شدم. من این‌طور خبر شدم که «او که در زندان به‌لحاظ روحی  آسیب دیده بود.» شاید هم به‌این نتیجه رسیده بود که با مبارزه‌ی مسلحانه و سیاسی خداحافظی کند.»

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت سی‌ام

چند پاراگرافِ آخر از قسمت بیستم‌‌ونهم

البته غلام بعد از این مواجهه و توضیح خبری برایم شرح داد که لازم بوده اصل مسئله را با چند نفر درمیان می‌گذاشته و از این دو نفر برای تمایل به‌مشارکت سئوال میکرده که حاضر به‌فرار هستند؟ هر دو نپذیرفته بودند، اما عضو سلول یک (کسی که خبر را به‌ما می‌داد و علی را هم به‌شهادت می‌گرفت) ضمن آرزوی موفقیت، قبول نکرده بود. ولی شخص سلول دیگر اساساً چنین اقدامی را ناموفق و به‌شدت برعلیه جو زندان و در جهت تشدید سرکوب ساواک دیده بود. اما گویا غلام نتوانسته بود که مصلحتی با وی موافقت کند و ذهن او را از این ماجرا پَرت کند. مثلاً خودش را مجاب و موافق با ادله وی نشان دهد. شاید هم با وی بحث کرده بوده که من نمی‌دانم. در واقع، این رفیق ما حرکت را یک جوری «وِتو» کرده بود. اما موجبی برای کسی ایجاد نکرده بود. آن روز و آن شب همه جا را دو بار توسط مسئول بند بازدید کردند. مسئول نگهبان تذکر داد که درِ اتاق‌ها(سلول‌ها) اصلاً بسته نشود.

ادامه مطلب...

خاطرات یک دوست ـ قسمت بیست‌ونهم

چند پاراگرافِ آخر از قسمت بیستم‌‌وهشتم

......

بیژن (هیرمن‌پور) با من مرتب وقت می‌گذاشت و برایم از تجارب و دانسته‌هایش با دقت و گسترده می‌گفت. این پیوند گرچه  بنا بر حادثه‌ی جدایی ما ازهم و انتقال من از قزل قلعه دیری نپائید، اما عمق تأثیرات او را می‌توانم به‌یاد بیاورم که در تشخیص‌های بعدی و انتخاب‌های آتی‌ام تعیین‌کننده بود. وقتی از مجاهدین و رجوی صحبت شد، او برایم از احساس عمومی در دانشکده حقوق نسبت به‌وی گفت: «در میان جمع دانشجویان شخصی مشکوک و غیرقابل اطمینان بود.» جز برخی از حداقل‌های ارتباطی، همه از او دوری می‌کردند. و این گویا نه تنها از تیپ شخصیت و منش‌های رفتاری نامتعارف او، بلکه از نگاهی نیز متأثر بود که «می‌یپنداشتند ساواکی است.»

ادامه مطلب...

* مبارزات کارگری در ایران:

* کتاب و داستان کوتاه:

* ترجمه:


* گروندریسه

کالاها همه پول گذرا هستند. پول، کالای ماندنی است. هر چه تقسیم کار بیشتر شود، فراوردۀ بی واسطه، خاصیت میانجی بودن خود را در مبادلات بیشتر از دست می دهد. ضرورت یک وسیلۀ عام برای مبادله، وسیله ای مستقل از تولیدات خاص منفرد، بیشتر احساس میشود. وجود پول مستلزم تصور جدائی ارزش چیزها از جوهر مادی آنهاست.

* دست نوشته های اقتصادی و فلسفی

اگر محصول کار به کارگر تعلق نداشته باشد، اگر این محصول چون نیروئی بیگانه در برابر او قد علم میکند، فقط از آن جهت است که به آدم دیگری غیر از کارگر تعلق دارد. اگر فعالیت کارگر مایه عذاب و شکنجۀ اوست، پس باید برای دیگری منبع لذت و شادمانی زندگی اش باشد. نه خدا، نه طبیعت، بلکه فقط خود آدمی است که میتواند این نیروی بیگانه بر آدمی باشد.

* سرمایه (کاپیتال)

بمحض آنکه ابزار از آلتی در دست انسان مبدل به جزئی از یک دستگاه مکانیکى، مبدل به جزئی از یک ماشین شد، مکانیزم محرک نیز شکل مستقلی یافت که از قید محدودیت‌های نیروی انسانی بکلى آزاد بود. و همین که چنین شد، یک تک ماشین، که تا اینجا مورد بررسى ما بوده است، به مرتبۀ جزئى از اجزای یک سیستم تولید ماشینى سقوط کرد.

top