گاهشماری آنارشیسم در روسیه 1953-1921
صرفنظر از بررسی موقع و موضع گروههای مختلف و متنوع آنارشیستی در برابر نیرویهای استثمارکننده و استثمارشونده در شوروی سابق (که احتمالاً از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گرفته است)؛ اما براساس اطلاعاتی که همین مقاله ارائه میدهد (یعنی: مبارزهی «همزمان با نازیها و ارتش سرخ» در اوکراین در سالهای 1945-1941)، میتوان گفت که اوسیپ تسِبری Osip Tsebry و گروه گارد سبز (که «براساس اصول ماخنوویستی و آنارشیستی تشکیل» شده بود، نه تنها در آن سالها از بار ترقیخواهی تهی بودند، بلکه جهتگیری فعلیتِ مبارزاتیِ «همزمان با نازیها و ارتش سرخ» ارتجاعی هم بود.
جدول زمانی کوتاهی از فعالیتها و جنبش آنارشیستی در اتحاد جماهیر شوروی،
و نیز سرکوب آنها توسط مقامات شوروی پس از انقلاب روسیه.
مترجم: مرضیه افشار
نویسنده: نیک هِیث Nick Heath
منبع: اینجا
«ما از شما و از مأموران اعدامی که در احتیار دارید، نمیترسیم.
شاید "عدالت" شوروی ما را بکشد، اما هرگز نمیتواند ایدهآلهای ما را
بکشد. ما بهعنوان آنارشیست، و نه بهعنوان راهزن، کشته خواهیم شد».
سخنان فئودور ماچانوسکی (آنارشیست) بههنگام محاکمه
در دادگاه انقلابی پتروگراد، در 13 و 22 دسامبر 1922.
توضیح سایت رفاقت کارگری
ضمن قدردانی از مرضیه عزیز بهواسطه ترجمهی این مقاله، اما لازم بهتوضیح استکه تأیید درستی یا نادرستی آمارهای ارائه شده و همچنین تصویرهایی که این مقاله از رویدادها میپردازد، نه بهعهدهی ما، که بهعهدهی نویسندهی مقاله و منبعی است که آن را بهزبان انگلیسی منتشر کرده است. تأیید برترجمه و همچنین انتشار این مقاله، منهای احترام بهسلیقه و انتخاب مترجم، از این جهت نیز بوده استکه منابعی که فارسی زبانها از تحولات روسیه و نیز شوروی سابق در اختیار دارند، بیش از آنکه بتوان از واژه «فقر» استفاده کرد، ناچیز است. یکی از پیامدهای این کمبودِ منابع، دریافتهای نه چندان منطبق با واقعیتِ سازوکارهای اقتصادیـسیاسیـاجتماعی شوروی سابق است که عمدتاً براساس منابع محدودی شکل گرفتهاند که مورد تأیید نهادهای وابسته بهحاکمان شوروی سابق بودهاند.
خلاصهی کلام اینکه بهباور ما تا زمانی که دینامیسم و طبعاً مکانیسمهای راهبر بهفروپاشی شوروی سابق بهطور نسبتاً جامعی درک نشوند، دستیابی بهفرارفتهای نظریـعملی با بارِ تاریخی ـاگر نه غیرممکن، اما بسیار دشوارـ خواهد بود. بنابراین، اگر ادعا کنیم که در این زمینه، دهها جلد کتاب و صدها مقاله کمبود داریم، پُر بیراه نگتفهایم.
صرفنظر از بررسی موقع و موضع گروههای مختلف و متنوع آنارشیستی در برابر نیرویهای استثمارکننده و استثمارشونده در شوروی سابق (که احتمالاً از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گرفته است)؛ اما براساس اطلاعاتی که همین مقاله ارائه میدهد (یعنی: مبارزهی «همزمان با نازیها و ارتش سرخ» در اوکراین در سالهای 1945-1941)، میتوان گفت که اوسیپ تسِبری Osip Tsebry و گروه گارد سبز (که «براساس اصول ماخنوویستی و آنارشیستی تشکیل» شده بود، نه تنها در آن سالها از بار ترقیخواهی تهی بودند، بلکه جهتگیری فعلیتِ مبارزاتیِ «همزمان با نازیها و ارتش سرخ» ارتجاعی هم بود. چراکه همزمانیِ چنین مبارزهای بههرصورت که توجیه شود، درعمل نازیها را تقویت میکرد.
*****
گاهشماری آنارشیسم در روسیه
پس از قلعوقمع طرفداران ماخنو، شکست خیزش سیبری و نیز شورش کرونشتات، [فعالیت و] تبلیغات آنارشیستی در روسیه، از مارس 1921، بهشدت تحت پیگرد قرار گرفت. تنها روزنهی کوچکی تحت پوشش کتابفروشی/انتشارات گلوس ترودا Golos Truda، گروه حمایت از زندانیهای آنارشیست بهنام «صلیب سیاه» Black Cross و موزهی کروپوتکین Kropotkin (که پس از انقلاب بهنام پیتر کروپوتکینِ آنارشیست نامگذاری شده بود) وجود داشت که [ظاهراً از طرف دولت شوروی نادیده گرفته میشد]. کلیه آثار باکونین و یک جلد کتاب از الکساندر بُورُوی Borovoi در مورد آنارشیسم در روسیه توسط انتشارات گلوس ترودا منتشر شده بود. موزهی کروپوتکین در سال 1921 در مسکو و در خانهای که او در آن زندگی کرده بود، برپا شد که از پشتیبانی آنارشیستها و بیوهی کروپوتکین برخوردار بود.
چکا از همهی بازدیدکنندگان موزه عکس میگرفت. «صلیب سیاه» نیز تحمل میشد، اما سطح فعلیت آن پایین بود. چکا در «صلیب سیاه» نفوذ کرده بود. بیرون از مسکو و پتروگراد هرگونه فعالیت آنارشیستی سرکوب میشد. این دو شهر بزرگ همیشه بهطرف غرب گشوده بود، و رژیم میخواست تصویر مداراگرانهای بهرادیکالهای غربی نشان بدهد. وگرنه همهی کتابهای کروپوتکین در یاروسلاو و همچنین کلیه کتابهای انتشارات گلوس ترودا در خارکف ضبط شدند.
1921
سیاست قدیمی تزارها درمورد تبعیدْ دوباره اعاده شد. اولین قربانیها سه زن جوان آنارشیست بهنامهای ایسایوا Isayev، گانشینه Ganshina و استورمر Sturmer بودند که در دانشگاه مسکو تحصیل میکردند. آنها ابتدا برای یک سال و سپس برای 3 سال دیگر بهآرخانگلسک تبعید شدند.
الکسی بُورُوی که بهعنوان یک آنارشیستِ آکادمیک شناخته میشد، و در دورهی تزار اجازه داشت تا در دانشگاه تحصیل کند، از دانشگاه اخراج شد؛ و برای مدتها بیکار ماند. معهذا، دانشجویان «آکادمی کمونیست» (که در محلی استقرار داشتند که قبلاً توسط «گروههای آنارشیست فدراسیون مسکو» اشغال شده بود)، تصمیم بهتشکیل جلسهی گرفتند تا در مورد «آنارشیسم در مقابل مارکسیسم» بحث کنند. آنها از بوخارین و بُورُوی هم برای دفاع از ایدههایشان دعوت کردند؛ اما برگزاری این جلسه توسط مقامات بلشویک ممنوع اعلام گردید.
تابستان
یک گروه چهل نفرهی آنارشیست دستگیر، و همه در اودسا تیرباران شدند؛ چندنفری هم به«دلایل دولتی» اعدام شدند.
ژوئیه
13 نفر آنارشیست (از جمله وُلین Voline و آرون بارون Aron Baron) در زندان تاگانکای Taganka مسکو دست بهاعتصاب غذا زدند.
سپتامبر
فانیا بارون Fanya Baron، لِو تچرنی Lev Tcherny، پوتکینPotekhin ، تیخون کاچیرین Tikhon Kachirin، ایوان گاوریلوف Ivan Gavrilov و 9 آنارشیست دیگر که کار زیرزمینی میکردند، در زیرزمینهای چکا کشته شدند.
17 سپتامبر
رژیم تحت فشار، 10 نفر از آنارشیستها را از زندان تاگانکای آزاد کرد. اینها عبارت بودند از: وُروبیوف Vorobiov، میخائلوف Mikhailov، ماکسیموف Maximov، یودین Yudin، یارتچوک Yartchuk، گرولیک Gorelik، فلدمن Feldman، فدروف Fedorov، وُلین Voline و مارتچنی Mratchny. اکثر اینها از شوروی اخراج و بهبرلین تبعید شدند.
نوامبر ـ دسامبر
آنارکو یونیورسالیستها در مسکو مورد سرکوب قرار گرفتند. الکساندر شاپینوف Alexander Shapiro، استِتزِنکو Stetzenko و آسکاروف Askarov بازداشت شدند
پایان سال
92 تن از طرفداران [جنبش سلوک اخلاقیـمذهبی] تولستوی “Tolstoyan” بهخاطر امتناع از حضور در ارتش اعدام شدند.
گوردیف، کارگر آنارشیست بهخاطر نقض انصباط کارخانهی ایژسک Izhevsk در سال 1921 اعدام شد. همچنین در سال 1921 سازمانهای جوانان آنارشیست درهم کوبیده شد. بلشویکها دقت زیادی بهخرج میداند که اندیشههای آنارشیستی در بین جوانها رواج پیدا نکند.
بلیخمان I.S. Bleikhman بهخاطر رفتارش در اردوگاه کار اجباری کشته شد.
کارگر آنارشیست (نیکلای بلیایِف Nikolai Beliaiv) پس از محکومیت بهآرخانگسلک تبعید شد.
ماریا وِگر (یا ماریا وگر)Maria Veger که معلم بود، بهخاطر داشتن کتابهای آنارشیستی در پتروگراد دستگیر شد. او برای دوسال بهآرخانگلسک تبعید گردید و در آنجا بهمالاریا مبتلا شد.
1922
ماریا وگر از تبعید فرار کرد و با نام مستعار مخفی شد.
بهآرون بارون Aron Baron که تا سال 1920 زندانی بود، اجازه داده شد تا از روسیه خارج شود. گ/پ/اوُ (در اواخر سال 1921 چکا بهگ/پ/اوُ تغییر نام داد) با این تصمیم مخالفت کرد و او دوباره دستگیر شد و بدون محاکمه بهمدت 3 سال بهاردوگاه پترومینسک Pertominsk فرستاده شد. آرون در سال 1923 بهسولووکی Solovki منتقل شد. در آنجا چشمش بهطور خطرناکی عفونت گرفت. سپس بهآتلایی Altai تبعید گردید. در سال 1925 پس از مکاتبه با آنارشیستهای خارج از کشور دستگیر و بهلِنیسی Lenissei فرستاده شد. او دوباره دستگیر شد و بهدهکدهی خیلی دورافتادهای که پُست فقط 3 بار در سال بهآنجا میرفت، تبعید شد.
ژانویه
آنارشیستهای روسی-آمریکایی، الکساندر برکمن Alexander Berkman و اِما گلدمن Emma Goldman، که در مورد رژیم بلشویکی کاملاً رفع ابهام شده بودند، شوروی را ترک کردند.
بهار
جنبش آنارشیستی در سراسر روسیه مورد تهاجم تازهای قرار گرفت.
کارگرِ آنارشیست فئدور ماچانوفسکی Fedor Machanovski در پتروگراد دستگیر و بهمرگ محکوم شد؛ اما این محکومیت به 10 سال زندان کاهش یافت و او تا سال 1927 همچنان در زندان بوتریکی Butirki بود؛ (بوتریکی زندانی بود که ماخنو Makhno و آرشینوف Arshinov در زمان تزار در آنجا بودند).
22 ماه مه
تلاش برای خودکشی از طریق خودسوزی توسط آنارشیستها در اعتراض بهشرایط مخوف اردوگاه پترومینسک.
یک نوامبر
دو آنارشیست، مولی استیمر Mollie Steimer و سِنیا فلچین Senya Flechin دستگیر و بهسیبری تبعید شدند.
سپتامبر
آنارشیستهای بیشتری را از شوروی اخراج کردند.
پایان سال
کارگر آنارشیست، موئیز زاکرمن Moise Zuckermannدر مسکو دستگیر شد. او 3 سال در اردوگاه سولووکی و سپس در اردوگاه ورکنیـاورالسک زندانی بود. او تا سال 1925 همچنان در زندان بهسر میبرد. او چندین بار دست بهاعتصاب غذاهایی زد که بین 3 تا روز طول کشیدند. بهمالاریا و عفونت روده مبتلا میشود. در سال 1925 بهسلووکی منتقل میگردد. بهدلیل بیماری شدید بهدرمانگاه زندان منتقل و عمل جراحی روی او انجام میشود. بلافاصله بعد از عمل جراحی، درحالی که هنوز بیمار بود، بهمدت 3 سال بهروستای کولپَتچِیوف Kolpatchevo در سیبری منتقل میشود. این انتقال 3 ماه سفر دریایی درناک را بههمراه داشت.
آنارشیستها در طول سال 1922 بهیکی از اولین اردوگاههای کار اجباری بهنام خولموگوری Kholmogory، واقع در دریای سفید فرستاده شدند.
1923
زیلبرگ، خیاط آنارشیست در مسکو بهدلیل شرکت در یک دایره مطالعاتی، خواندن کتابهای آنارشیستی که توسط سانسورهای دولتی ممنوع شده است، دستگیر شد.
یوری رِیدمانه Yuri Reidmane، دستگیر و بهروستای پارابلParabel ، در ولسوالی تامسک فرستاده شد. آنارشیستهای دیگری نیز بهآنجا اعزام شدند: بوریس نئرسکی Boris Neerzki و برادرِ یوری بهنام الکساندر Alexander.
از 26 فوریه تا 12 آوریل
دستگیری گستردهی آنارشیستها، ماکسیمالیستها و اس.آرهای چپ در شرق دور.
تیراندازی بهگروهی از مخالفان [سیاسی] در نیکولاویسک Nikolaievsk، روی رودخانهی آمور Amur که ترایهپیتزنِ آنارشیست Triapitzin هم در میان آنها بود.
بهار
اعتصاب غذای 17 روزه در پرتومینكس Pertominsk که آنارشیستها نیز در آن حضور داشتند.
جولای
ماریا وگر دوباره دستگیر و بهاردوگاه سولووکی فرستاده میشود، از آنجا بهورخنه-اورالسک Verkhne-Uralsk و در سال 1926 بهآرخانگلسک تبعید میشود. ماریا تمام دندانهایش را بهدلیل کمبود ویتامین C از دست میدهد. او طی 6 ماه چندینبار دست بهاعتصاب غذا میزند.
9 ژوئیه
استِیمر Steimer و فلهچین Flechin دوباره دستگیر میشوند.
19 ژوئیه
محاکمهی کسانی که در فوریه، در شرق دوره دستگیر شده بودند، برگزار شد. 8 نفر محکوم بهاعدام و 10 نفر دیگر بهحبسهای طولانی محکوم شدند.
آگوست
در روزنامهی «مکاتبات بینالمللی» International Correspondence (که سخنگوی رژیم بود)، اعلامیه آنارشیستها و آنارکوسندیکالیستها منتشر میشود که حمایت آنها را از رژیم بلشویکی اعلام میکند: گِیتسمن Geitsman، گوپنر Gopner، وینوگرادوا Vinogradova، سیمونوویچ Simonovic، لِپین Lepin، تینوویتسایا Tinovitskaia، بِکوفسکی Bekovski و روتِبرگ Rotemberg [این اعلامیه را امضا کرده بودند]. همین تاکتیک بلشویکی در مقابل منشویکها و اس.آرها نیز انجام گردید. نتیجه این بود که افراد فوقالذکر ضمن اینکه اعتماد چندانی بهگ/پ/اوُ نداشتند، [اما] از سازمانهایی که بهآن وابسته بودند، فاصله گرفتند.
آخر آگوست
تاتیانا پولوسوا Tatiana Polosova که در انتشارات گولوس ترودا Golos Truda کار میکرد، بهعنوان عضو کمیتهی پشتیبانی از زندانیان آنارشیست دستگیر میشود. او بهمدت 3 سال سولووکی زندانی میشود. او بهوِرخْنِهـاورالسک فرستاده میشود؛ و سپس تا انتهای محکومیتش در [زندان] تِوِر Tver نگهداری میشود.
1924
یک گروه آنارشیست نسبتاً فعال در بین کارگران پتروگراد وجود دارد؛ اما وقتی فعالیت آن توسط گ/پ/او کشف میشود، تمام فعالیت آنها متوقف میگردد.
ایورتچنکو Iurtchenko، کارگری که عضو گروه کارِلین Karelin بود، در استان مینسک Minsk بهدلیل داشتن کتابهای کروپوتکین و تولستوی دستگیر، و بهآرخانگلسک تبعید میشود. (کارِلین یک سازمان آنارشیستی بود که رسماً توسط رژیم تحمل میشد؛ و کتابهای فوقالذکر نیز توسط دستگاه سانسور مجاز شمرده میشدند).
نیکلاس لازارویچ Nicolas Lazarevitch یک گروه آنارکوسندیالیستی با چند کارگر آنارشیست در کارخانه دینامو Dynamo در مسکو تشکیل داد. این گروه چندین اعلامیه در برابر کاهش دستمزدها، علیه پیمان اقتصادی بین انگلیس و اتحاد جماهیر شوروی، علیه تلاش رژیم برای ایجاد تیلوریسم [در خطوط تولید] چاپ کرد که همواره آلترناتیو آزادیخواهانهای هم ارائه میداد. این اعلامیهها شبها توزیع میگردید، روی تابلوی اعلانات ادارات چسبانده میشد و از زیر درِ ادارات بهدورن انداخته میشدند.
در اوکراین گروه آنارشیستهای جنوب روسیه سندی طولانی را تنظیم میکنند که بهرفقای تبعیدی منتقل میشود و در مجلات آنارشیستی غرب منتشر میگردد. این تنها فعالیت شناخته شدهی آنهاست.
اکتبر
بسته شدن اجباری کمون آنارشیست در یالتا Yalta.
1925
گروه «صلیب سیاه» برچیده شد و فعالان اصلی آن دستگیر شدند.
یارشوک Yarchuk بهروسیه بازگشت و بهحزب کمونیست پیوست.
گروهی از خیاطهای آنارشیست بهدلیل حضور در مبارزه با «متخصصان» در یک کارخانه و دستمزدهای بالایی که بهآنها داده میشد، از مسکو تبعید شدند.
فوریه
پاول اسکوف Pavel Uskov، کارگر آنارشیست در پتروگراد دستگیر شد. پس از اعتصاب غذای شش روز توسط زندانیان مورد ضرب و شتم قرار گرفت. بهمدت سه سال بهدهکدهی خانتِیکKhantaik ، منطقهی توروخانسک Turukhansk واقع در سیبری تبعید شد.
8 فوریه
ماریا پولیاکوا Maria Poliakova بههمراه 80 کارگر و دانشآموز دیگر در لنینگراد دستگیر شدند. وی با 15 نفر از بقیه دستگیرشدگان به 3 سال زندان محكوم شد.
یک دختر دانشجوی پزشکیْ از تحصیل محروم میشود تا در بیمارستان بهعنوان پرستار کارگری کند؛ او پس از چندی بهعنوان کارگر بهکارخانه فرستاده شد. این دانشجوی سابق بهاعتصاب غذا روی میآورد. او بهسولووکی فرستاده میشود تا در میان زندانیهای جنایی زندانی شود. دوباره اقدام بهاعتصاب غذا میکند. زندانیها لباسهایش را درمیآورند و با یک زیرپوش بهداخل خوابگاه عمومی پرتابش میکنند. نهایتاً در سال 1927 بهخانتِیک تبعید میشود.
رایا چولمن Raia Chulmann نیز در آن زمان دستگیر و بهاردوگاه ورخنه-اورالسک Verkhne-Uralsk فرستاده میشود. مجازاتهای وحشتناکی که در مورد زندانیها اِعمال میشد و او بهعنوان یک زن شاهد آن بود، باعث درهم شکستن روحیـروانی او در سال 1926 شد. وی را بهبیمارستانی در مسکو منتقل کردند، و سپس دوباره بهاردوگاه اعزام گردید. در بین راه بازگشت بهاردوگاه دچار آسیب روحیـروانی بسیار شدیدی شد.
1926
گریگوریف Grigoriev، دهقان آنارشیست، سعی کرد با آتش زدنِ خود، خودکشی کند تا اینکه در سلول انفرادی بدون هرگونه فعالیتی باقی بماند. اعتصاب غذای 7 روزهای توسط زندانیها صورت میگیرد که خواهان قرار دادن او در یک سلول بههمراه کالیماسوفِ Kalimassov آنارشیست بودند. این اعتصاب شکست خورد. گریگوریف در تلاش دوبارهای موفق بهکشتن خود میشود.
در توبولسک Tobolsk، نگهبانها با امتناع از اجازه بهزندانیهای سلول شماره 6 برای تخلیه شاشدونیِ شبانه، آنها را تحریک کردند. زندانیها در اعتراض بهنگهبانها، شاشدونیها را بعداز ظهر [همان روز] در راهرو خالی میکنند. همهی سلول مسئول این کار اعلام میشوند و همگی تبیه میشوند؛ [درنتیجه] اعتصاب غذا آغاز میگردد. مدیر زندان در نهمین روز اعتصاب غذا مجازات را متوقف میکند، اما دو زندانی بهنامهای اکسلرود Axelrod و گوریویچ Gurievitch بهمسکو منتقل میشوند. آنها که بهنافرمانی متهم شده بودند، بهاردوگاهها سولووی Solovki فرستاده شدند.
گلوس ترودا Golos Truda بهمناسبت پنجاهمین سال درگذشت میخائیل باکونین، آنارشیست [معروف]، جزوهای را با اجازهی دستگاه سانسور ایالتی منتشر میکند. چکا این جزوه را ضبط و میسوزاند. یکی از اعضای [گروه] گلوس ترودا بهنام اوخین Ukhin دستگیر و سپس بهدلیل توزیع این جزوه بهتاشکند تبعید میشود.
آخر تابستان
دهها آنارشیست بهدلیل تبلیغات مسائلی که ممنوع بود، در لنینگراد دستگیر میشوند.
1927/1926
دستگیری گروهی از آنارکوسندیکالیستها در مسکو.
1927
طبق آمار رسمی، 60 آنارشیست در ورخنه-اورالسک زندانی شدند.
تابستان
جوناس وارچاوسکیِ Jonas Warchawski آنارشیست، مخفیانه جزواتی را ویرایش و توزیع نمود که موضوع آن برخورد ریاکارانهی رژیم شوروی با [محاکمهی] ساکو Sacco و وانزتی Vanzetti [در آمریکا] بود؛ برخوردی که مسئلهی ساکو و وانزتیِ [آنارشیست] را آرمانی برآورد میکرد، اما درعینحال آنارشیستهای داخل شوروی را تحت پیگرد قرار میداد.
دوم اکتبر
نیکولای بِلییائف Nikolai Beliaev و آرتوم پانکراتوف Artyom Pankratov، آنارشیستهایی که در کیزیل اوردا Kizil Ordaتبعیدی بودند، هنگام مراجعه بهجلسهی اعتراضی در مورد داشتن پایگاه هوایی بهنام ساکو و وانزتی دستگیر شدند. آنها را بهسیبری تبعید کردند.
1928
طبق آمار رسمی 30 نفر آنارشیست در ورخنه-اورالسک زندانی شدند. در اواخر 1928/ اوایل 1929 آورام بودانف Avraam Budanov و پانتلیمون بلوچوب Panteleimon Belochub بههمراه 7 یا 8 نفر دیگر بهدلیل سازماندهی یک گروه آنارشیستـماخنوویستِ زیرزمینی در اوکراین دستگیر شدند. بودانف و بلوچوب اعدام شدند، و بقیه به 10 سال حكم گردیدند.
شروع دههی 30
سوسیالیستهای انقلابی، سوسیالدموکراتها و آنارشیستهای تبعیدی در تچیمکِنت Tchimkent یک صندوق مخفی برای کمک بهرفقای تبعیدی خود در شمال تشکیل دادند. یافتن کار برای تبعیدیان در تچیمکِنت نسبتاً آسان بود، اما در شمال [چنین امکانی وجود] نداشت، از اینرو چنین صندوقی لازم مینمود.
1930
ایوان کلوگریو Ivan Kologriv، پزشکِ آنارشیست، بهدلیل تبلیغات ضد میلیتاریستی دستگیر و محکوم شد.
بهگفتهی کیلیگا Ciliga، 50 نفر آنارشیست و سوسیالیست در ورخنه-اورالسک [زندانی شدند].
گروهی متشکل از 50 آنارشیست در تچِلیانبینسک Tchelianbinsk متلاشی گردید. این گروه یک چاپخانهی زیرزمینی داشت که متونِ اغلب ترجمه شدهی آنارشیستی را منتشر میکرد، و با آنارشیستهای خارج از شوروی هم ارتباط داشت. سرگیویچ توژیلکینSergeyevich Tuzhilkin (Tujilkin) (متولد 1909)، برقکار جوانی که زادهی کازان بود، چاپخانه را اداره کرد. وی 5 سال در ورخنه-اورالسک مجزای از دیگران زندانی بود. او بهکیلیگا Ciliga گفت که آنارشیستها بسیار فعال هستند و موفق بهایجاد یک سازمان کارآمد شدهاند.
اولگا آندرِیوفOlga Andreevna ، کوژوکوف W. W. Kozhukov و الکساندر پاستوخف Alexander S. Pastukhov یک سازمان زیرزمینی تشکیل دادند. اتحادیه کارگری آنارشیست، برمبنای اصول سازمانیِ دیلو تورودا Dielo Truda تشکیل گردید. این اتحادیه توسط چکا کشف و تشکیلدهندگان آن نیز دستگیر شدند.
1931
بستوجفِ Bestoujev «آنارشیستـبلشویک» (یعنی: حامی منتقد رژیم)، بهدلیل امتناع از شرکت در انتخابات شورای محلی از کار اخراج شد.
نیکولای روگدافِ Nikolai Rogdaev آنارشیست، پس از گذراندن یک دوره طولانی انفرادی در زندان سیاسی سوزدال Suzdal، در تبعیدگاه تاشکند براثر ضربهی مغزی درگذشت. طنز قضیه در این است که [علیرغم چنین رویدادهایی] در خیابانها دربارهی ساکو و وانزتی هم گفتگو میکردند! لازم بهیادآوری است که بسیاری از آنارشیستها بهدلیل شرایط و رفتاری که در اردوگاهها متحمل شده بودند، خیلی زودهنگام میمردند.
1933
طبق گفتهی کلیگا، 80 نفر آنارشیست و سوسیالیست در ورخنه-اورالسک [زندانی بودند].
1934
جولای
مقالهای در مجلهی آنارشیستی بلژیک (CQFD)، ویرایش شده توسط هِم دِی Hem Day منتشر شد که در مورد آزار و اذیت آنارشیستها [در روسیه شوری] بود. این مقاله بهنیکولای روگدایوف Nikolai Rogdaiev، آلفونسو پترینی Alfonso Petrini و 98 آنارشیست دیگر که مورد آزار و اذیت قرار گرفته بودند، اشاره داشت، که از میان آنها آنِدرِی آندریوف Andrei Andreyev بهنووسیبیرسک Novosibirsk و آندری زولوتارِف Andrei Zolotarev بهپولتاوا تبعید شده بودند.
1935
آلفونسو پترینی آنارشیست ایتالیایی، از روسیه بهایتالیای فاشیست اخراج میشود! او قبلاً، از پاییز سال 1927، مدت 5 سال را در اردوگاه گذرانده بود.
نوامبر
بورُوی Borovoi در تبعیدگاه ولادیمیر درگذشت.
1935-1938
بسیاری از آنارشیستهایی که در مقابل رژیم دست بهتجمع زده بودند، در دورهی «پاکسازی» ناپدید شدند. این سرنوشت آنارشیستهای برجستهای همچون نوومیرسکی Novomirsky، ساندومیرسکی Sandomirskii، بیل شاتوف Bill Shatov و یارچوک Yarchuk در سال 1936 و آرشینوف Arshinov ، دیمیتری ودنتیکوف Dimitri Venediktov (از توبولسک Tobolsk) و اتلو گاگگیِ Otello Gaggi ایتالیایی در سال 1937 بود.
1936
نیکولای لِبِدِف Nikolai Lebedev که موزهی کروپوتکین Kropotkin را اداره میکرد، بهدلایل طبیعی درگذشت.
1937
ژانویه
آخرین اعتصاب دستهجمعیِ زندانیانِ زندان سولووکی در یاروسلاو Yaroslav. پس از 15 روز اعتصاب غذا بهزور بهآنها غذا خورانده میشود، اما بهچند خواستهی خود دست مییابند که پس ازچند ماه دوباره پس گرفته میشوند. این آخرین اقدام جمعی و متحد زندانیان آنارشیست، سوسیالیست-انقلابی و سوسیال دمکرات بود. ظاهراً این [شکنجه و مقاومت] رکورد تازهای بود.
آیزنبرگ Aizenberg، خیاطِ آنارشیستِ یهودی، که 7 سال را در زندانهای تزار گذرانده بود، در اردوگاه [رژیم جدید] نیز بهمدت 31 روز توسط پلیس مخفی شکنجه شد؛ [البته] بدون اینکه حرفی بزند. سرانجام، آیزنبرگ دیوانه شد. الکساندر وایبرگ Alexander Weissberg میگفت: «از میان 12000 زندانی، او تنها کسی بود که برای یک ایده مبارزه میکرد.ما همگی قربانی ظلم و ستم بودیم. [اما] او علیه ظلم و ستم مبارزه میکرد».
فرانسِسکو قزی Francesco Ghzzi، آنارشیست ایتالیایی، دستگیر و بهزندان اردوگاهیِ ورکوتا Vorkuta تبعید شد.
در پنجم آگوست سال 1937، NKVD [کمیساریای خلق در امور داخلی] در منطقهی اومسک Omsk، آنارشیستهای زیر را بهاعدام محکوم کرد: آرون بارون Aron Baron، پروکوپ اِوْدوْکیموویچ بوداکف Prokop Evdokimovich Budakov، زینایا آلکسیونا بوداکوا Zinaida Alekseevna Budakova، آورام ونِتِسکی Avram Venetsky، ایوان گلوچانسکی Ivan Golovchanskii، وسِوُلود گریگوریویچ دنیسوف Vsevolod Grigorievich Denisov، نیکولای دسیاتکوف Nikolai Desyatkov، ایوان دودارین Ivan Dudarin، آندری زولوتارِف Andrei Zolotarev، آندری پاولوویچ کیسلیسین Andrei Pavlovich Kislitsin (مسنترین آنها، که متولد 1873 بود)، الكساندر پاستوخوف Alexander Pastukhov، آنا آرونووانا سانگوُرودِتسكایا Anna Aronovna Sangorodetskaya، میخائیل ج. تِوِلنُف Mikhail G. Tvelnev، ولادیمیر خودولِی-گرادین Vladimir Khudolei-Gradin، یوری ای. هومِتُوسكی-ایزگودینYuri I. Hometovsky-Izgodin، ناهوم آرونُوِچ اِپلباوم Nahum Aaronovch Eppelbaum (همچنین بهنظر میرسد که در یک لیست تکمیلی دیگر، همهی کسانی که اسمی شبیه شابالین Shabalin داشتند، بهاعدام محکوم شده بودند). [بههرروی] اینها ـهمگیـ در 12 آوگوست در توبولسک Tobolsk اعدام شدند.
در 19 آگوست، الكساندر لوكیانچیكوفِ Alexander Lukyanchikov آنارشیست در نووسیبیرسك تیرباران شد.
در 28 اوت، فریتز ارنستوویچ استوبیسِ Fritz Ernestovich Stubis کمونیستـآنارشیست در منطقهی مسکو اعدام شد.
در تاریخ 17 سپتامبر، ایگور ولادیمیرویچ ریمسکی-کُرساکوفِIgor Vladimirovich Rimsky-Korsakov آنارکو سندیکالیست در اُمسک Omsk تیرباران شد. ولادیمیر فیلیپوویچ اوبورین Vladimir Filippovich Oborin، عضو کتابفروشی/انتشاراتیِ گلوس تروودا، و سپس آنارشیست [طرفدار] شوروی در همان روز، در منطقهی مسکو تیرباران شدند. در سوم سپتامبر فیودور لاورنتایویچ ایگوشین Fyodor Lavrentyevich Igoshin ، کهنهسربازِ انقلابی، که ابتدا SR و سپس آنارشیست بود، در مسکو تیرباران گردید. یگور مالتسفِ Yegor Maltsev آنارکوسندیکالیست نیز در همان روز در اسوردلوسک Sverdlovsk تیرباران شد.
بوریس نمیریتسکی Boris Nemiritsky، آنارشیست قدیمی، در 8 سپتامبر سال 1937 بههمراه سامویل گریگورویچ ریس Samuil Grigorevich Riss در لنینگراد تیرباران شد؛ سامویل گریگورویچ که در بین دانشجویان آنارشیست پتروگراد در دههی 1920 فعال بود، [قبل از اعدام] نیز بهحبسهای طولانی محکوم شده بود.
جورجی کارلوویچ وبرGeorgy Karlovich Weber ، آنارکو-عارف، نیز در سال 1937 اعدام شد.
1938
موزهی کروپوتکین بسته میشود.
اولگا تاراتوتا Olga Taratuta در 8 فوریه محاکمه و اعدام میشود.
هریستو زارِزانکوف Hristo Zarezankov، آنارشیست بلغاری، در پنجم آوریل در مْلنوسینسک MInusinsk اعدام شد. ایوان چوکو Makhnovist Ivan، ماخنوویست، در 26 آوریل اعدام شد. سرگئی توژیلخین Sergei Tuzhilkhin در 20 ژوئیه بههمراه گروهی از منشویکها اعدام گردید. 40 نفر ماخنوویستِ گلویا پولییایی (Gulyai Polye Maknovist) در اول آوریل محكوم، و در ماه آوریل و مه و ژوئیه بهصورت دستهجمعی اعدام شدند. {گلویا پولییا دهکدهی زادگاه ماخنو در اوکراین بود که از همانجا هم دست بهشورش زد}. نزار زویچنکو Nazar Zuychenko، ماخنوویست بود، در هفتم ژوئیه اعدام شد. لِو زادوف Lev Zadov و دانیلو زادوفDaniilo Zadov که از رهبران اصلی جنبش ماخنوویست بودند، در 25 سپتامبر اعدام شدند. یکی دیگر از مهمترین ماخنویستها ویکتور بلاش Viktor Belash بود که در همین سال دهشتناک اعدام شد. اِفرِم بوریسوویچ روبینچیک-میر Efrem Borisovich Rubinchik-Meer، آناركوسندیكالیست، در 27 آگوست در منطقهی مسكو اعدام شد. ولادیمیر فیلیپوویچ اوبورین Vladimir Filippovich Oborin، ابتدا عضو کتابفروشی/انتشاراتیِ گلوس تروودا و سپس آنارشیست طرفدار شوروی در هفتم سپتامبر تیرباران شد.
1941
غزی در وُرکوتا Vorkuta درگذشت.
1941-1945
آنارشیستها در طول جنگ دوم جهانی در اوکراین گروههای پارتیزانی تشکیل دادند. گروه «گربهی سیاه» که ماخنوویست بود، در روسیه سفید فعالیت میکرد. اوسیپ تسِبری Osip Tsebry واحد «گارد سبز» را براساس اصول ماخنوویستی و آنارشیستی تشکیل داد که در اوکراین بهطور همزمان با نازیها و ارتش سرخ مبارزه میکردند.
آنارشیستها در بین نیروهای اشغالگر روسیه در اروپای شرقی حضور داشتند: «باکونیستها» در بلغارستان و گروه زاویتتی کرونشتادا Zavietti Kronstadta در آلمان.
1947
آنارشیستها در شورش اردوگاههای پرومیشلِنیPromyshleny ، جِلِزْنودوجنی Jeleznodorjny، وُرکوتا Vorkuta شرکت کردند. «آنارشیستهای مذهبی» (تولستوییها) [نیز در شورش] وُرکوتا [حضور داشتند].
1950
یک گروه کوچک «آنارکوـمارکسیست» در مسکو وجود داشت.
1952
آنارشیستهای اسپانیایی، اعضای CNT-FAI [کنفدراسیون ملی کار]، در شورش اردوگاه در قراغندی Karaganda شرکت داشتند.
1953
آنارشیستها در شورش اردوگاهها و خصوصاً درگیر شورش در اردوگاه نوریلسک Norilsk بودند. «پرچم سیاه» [مخصوص آنارشیستها] بر فراز شورش در اردوگاه ورکوتا بهاحتزار درآمد.
«براساس گزارش اکثر شاهدان عینی از زندانها و اردوگاهها، ازجمله ویژگیهایی که آنارشیستها داشتند: ستیزهجویی و پایبندی بهباورهایشان بود. آنها همانند سنگهای سخت و غلطانی بودند که در اثر فشار و تحمل بدرفتاریها آبدیده میشدند».
لوئیس مرکیر وگا Louis Mercier Vega
منابع و مآخذ:
Skirda, Alexandre - Nestor Makhno
Skirda, Alexandre - Les anarchistes dans la revolution russe
Ciliga, Ante - The Russian Enigma
Mercier-Vega, Louis - L’increvable anarchism
Avrich, Paul - The Russian Anarchists
Iztok no. 1 - Sur l’anarchisme en URSS (1921-1979) (article in Iztok)
Maximov, G. P. - The Guillotine at work
یادداشتها
خاطرات یک دوست ـ قسمت سی ونهم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیوهشتم
در جستجوگری و صحبت با افراد بندهای چهارو پنجو شش تا زمانیکه یکیدو ماه اول در راهرو بند چهار بودم و بعد به یکی از اتاقهای بند پنج منتقل شدم. در ظهرهای چند روز متوالی که فرصتی بعداز غذا داشتیم و میشد وقت صحبت کردن داشت، مسعود رجوی با من وقت گذاشت و مفصل از وقایع و تحلیل ها و اشتراک مواضع و رویدادهای منتهی به سرکوب پلیس و موضع شخصی خودش صحبت کرد. میزان علاقه اش به تفصیل این موضوع برایم جای شگفتی داشت. او در جاهایی شروع به انتقاد از خودش بعنوان «رهبری» جریان کرد. گفته های او بیشتر از هر چیزی مرا دچار شگفتی می کرد و درک و جذب مطالبش را برایم سخت می کرد. من هنوز هم نمی فهمم چطور می شود اینقدر راحت راه و روش خطا رفت و بعد نشست و به آن انتقاد کرد و باز هم همان روال را ادامه داد !
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیوهشتم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیوهفتم
با رسیدن به تهران مسافرین در ترمینال پیاده شدند و ما را با همان اتوبوس به داخل زندان قصر و درآنجا هم یکسره تا جلوی «ندامتگاه شماره یک» یا همان زندان شماره یک بردند. و آنجا با اندک وسایل شخصی پیاده مان کردند. و شروعی تازه با افسران زندان جدید و بازدید و لخت شدن و تندی متداول را تجربه کردیم و با حوصله از سر گذراندیم.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیوهفتم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیوششم
در زندان بسرعت با بزرگان جنبش چریکی از نزدیک محشور شدم. اولین چیزهایی که آموختم مسائل «سازمانی» بود. جنبش چریکی در نوباوگی عملی خودش سخت تحت ضربات سرکوب قرار گرفته و نیروهایش را به نوعی میشود گفت«تلفات» داده بود. کثرت دستگیریها، علیرقم مقاومتهای ستایش انگیز بسیاری در بازجوییها؛ مانع از هدر دهی نیروهایی نشد که قرار بود رهبری و استخوانبندی این جنبش را حفظ و صیانت کنند. در تحلیلهای بعدی؛ چه در زندان و چه در درون گروههای چریکی انجام شده توجه کمی را به نقش ضعفهای سازمان نیافتگی و خلعهای آسیب پذیر آن کردند. در حالیکه هر چقدر مبارزه سهمگینتر و هرچقدر سرکوبها سبوئانهتر باشد اهمیت سازمانیافتگی دم افزون تر میشود. در حقیقت اگر سلاح درک حقایق مبارزات انقلابی فلسفه و منطق «ماتریالیستی-دیالکتیکی» است؛ سلاح مقابله با نظامهای سرکوبگر و پلیسی «سازمان» است. آن هم از منظر «سازمان پذیری» نیروهای انقلابی. درباره این مقوله در جاهای دیگری به قوت پرداخته ایم.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیوششم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیوپنجم
[به«نظرم» عموئی یک تودهای تمام عیار است. و با همه توان در خدمت «آرمانهای»پایهای حزبش و از همین منظر است که در نقل وقایع قلم زده است. کتاب «دُرد زمانه» بهقوت و دقت این سوگیری کاملاً جانبدارانه را بیان و عیان میکند. در نتیجه آنچه عمویی در این کتابش هم آورده پر رنگ کردن و ارج نهادن بههمان قداست متحزب خود اوست. شاید تنها حُسن و قبح کتابش هم در همین باشد. (درباره شناخت و تحلیل تاریخی حزب توده در مقام دیگر باید نوشت، که جای خود را درکارهایم دارد). در این بخش از خاطرات تنها بهوقایع زندان از دید عمویی در این کتاب اشاره میکنم، ددر نوشته عمویی «وقایع تقطیع و گزینش شده» آمده. او با یادآوری جریانسازی، تودهای بودنش و ضد جریان اصلی «چریکی» این رویداد را شرح داده و اوصافی دارد].
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیوپنجم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیوچهارم
یکی از سرگرمیها آنروزهای سلول انفرادی در پس حوداث خونبار مقاومت «کتاب گویی» برای جمع هم بندیها بود. من داستان کوتاهی از ماکسیم گورکی را برای جمع تعریف(بازخوانی ذهنی) کردم که مورد استقبال و تحسین (شخصیتهای مطرح«چپ») قرار گرفت. در این قصه کوتاه نویسندهای(که بنظر خود ماکسیم است) با انقلابیای(که به مشخصات لنین) است بر میخورد. انقلابی نویسنده را مورد سئوالاتی قرار میدهد و او را بسوی نوعی خودکاوی و خودشناسی از جنس «خودآگاهی» اجتماعی سوق میدهد. گفتگو در فضایی اتفاق می افتد که نویسندهی داستان سرمست از موفقیتهای حرفهایش پس از نشر و استقبال اثریست که به تازهگی منتشر کرده میباشد.
ادامه مطلب...* مبارزات کارگری در ایران:
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»- قسمت دوم
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»
- بیانیه شماره دوم کمیته دفاع از کارگران اعتصابی
- تشکل مستقلِ محدود یا تشکل «گسترده»ی وابسته؟!
- این یک بیانیهی کارگری نیست!
- آیا کافکا بهایران هم میرود تا از هفتتپه بازدید کند !؟
- نامهای برای تو رفیق
- مبارزه طبقاتی و حداقل مزد
- ما و سوسیال دمکراسی- قسمت اول
- تجمع اول ماه می: بازخوانی مواضع
- از عصیان همگانی برعلیه گرانی تا قیام انقلابی برعلیه نظام سرمایهداری!؟
- ائتلاف مقدس
- وقتی سکه یک پول سیاه است!
- دو زمین [در امر مبارزهی طبقاتی]
- «شوراگراییِ» خردهبورژوایی و اسماعیل بخشی
- در مذمت قیام بیسر!
- هفتتپه، تاکتیکها و راستای طبقاتی
- تقاضای حکم اعدام برای «جرجیس»!؟
- سکۀ ضرب شدۀ فمنیسم
- نکاتی درباره اعتصاب معلمان
- تردستی و تاریخ، در نقد محمدرضا سوداگر و سید جواد طباطبایی
- دختران مصلوب خیابان انقلاب
- «رژیمچنج» یا سرنگونی سوسیالیستی؟!
- هفتتپه و پاسخی دوستانه بهسؤال یک دوست
- اتحادیه آزاد در هفتتپه چکار میکند؟
- دربارهی جنبش 96؛ سرنگونی یا انقلاب اجتماعی!؟
- دربارهی ماهیت و راهکارهای سیاسیـطبقاتی جنبش دیماه 96
- زلزلهی کرمانشاه، ستیز جناحها و جایگاه چپِ آکسیونیست!؟
- «اتحادیه مستقل کارگران ایران» از تخیل تا شایعه
- هزارتوی تعیین دستمزد در آینه هزارتوی چپهای منفرد و «متشکل»
- شلاق در مقابله با نوزایی در جنبش کارگری
- اعتماد کارگران رایگان بهدست نمیآید
- زحمتکشان آذری زبان در بیراههی «ستم ملی»
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت دوم)
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت اول)
- در اندوه مرگ یک رفیق
- دفاع از جنبش مستقل کارگری
- اطلاعیه پایان همکاری با «اتحاد بینالمللی در حمایت از کارگران در ایران»
- امضا برعلیه «دولت»، اما با کمک حکومتیان ضد«دولت»!!
- توطئهی خانه «کارگر»؛ کارگر ایرانی افغانیتبار و سازمانیابی طبقاتی در ایران
- تفاهم هستهای؛ جام زهر یا تحول استراتژیک
- نه، خون کارگر افغانی بنفش نیست؟
- تبریک بهبووورژواهای ناب ایرانی
- همچنان ایستاده ایم
- دربارهی امکانات، ملزومات و ضرورت تشکل طبقاتی کارگران
- من شارلی ابدو نیستم
- دربارهی خطابیه رضا رخشان بهمعدنچیان دنباس
- قطع همکاری با سایت امید یا «تدارک کمونیستی»
- ایجاد حزب کمونیستی طبقهی کارگر یا التجا بهنهادهای حقوقبشری!؟
- تکذیبیه اسانلو و نجواهای یک متکبر گوشهنشین!
- ائتلافهای جدید، از طرفداران مجمع عمومی تا پیروان محجوب{*}
- دلم برای اسانلو میسوزد!
- اسانلو، گذر از سوءِ تفاهم، بهسوی «تفاهم»!
- نامهی سرگشاده بهدوستانم در اتحاد بینالمللی حمایت از کارگران
- «لیبر استارت»، «کنفرانس استانبول» و «هیستادروت»
- «لیبر استارت»، «سولیداریتیسنتر» و «اتحاد بینالمللی...»
- «جنبش» مجامع عمومی!! بورژوایی یا کارگری؟
- خودشیفتگی در مقابل حقیقت سخت زندگی
- فعالین کارگری، کجای این «جنبش» ایستادهاند؟
- چکامهی آینده یا مرثیه برای گذشته؟
- کندوکاوی در ماهیت «جنگ» و «کمیتهی ضدجنگ»
- کالبدشکافی یک پرخاش
- توطئهی احیای «خانهکارگر» را افشا کنیم
- کالبدشکافیِ یک فریب
- سندیکای شرکت واحد، رفرمیسم و انقلاب سوسیالیستی
* کتاب و داستان کوتاه:
- دولت پلیسیجهانی
- نقد و بازخوانى آنچه بر من گذشت
- بازنویسی کاپیتال جلد سوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد دوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد اول، ایرج اسکندری
- کتاب سرمایهداری و نسلکشی ساختاری
- آگاهی طبقاتی-سوسیالیستی، تحزب انقلابی-کمونیستی و کسب پرولتاریایی قدرت...
- الفبای کمونیسم
- کتابِ پسنشینیِ انقلاب روسیه 24-1920
- در دفاع از انقلاب اکتبر
- نظریه عمومی حقوق و مارکسیسم
- آ. کولنتای - اپوزیسیون کارگری
- آخرین آواز ققنوس
- اوضاعِ بوقلمونی و دبیرکل
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- آغاز پرولترها
- آیا سایهها درست میاندیشند؟
- دادگاه عدل آشکار سرمایه
- نبرد رخساره
- آلاهو... چی فرمودین؟! (نمایشنامه در هفت پرده)
- اعتراض نیروی کار در اروپا
- یادی از دوستی و دوستان
- خندۀ اسب چوبی
- پرکاد کوچک
- راعش و «چشم انداز»های نوین در خاورسیاه!
- داستان کوتاه: قایق های رودخانه هودسون
- روبسپیر و انقلاب فرانسه
- موتسارت، پیش درآمدی بر انقلاب
- تاریخ کمون پاریس - لیسا گاره
- ژنرال عبدالکریم لاهیجی و روزشمار حمله اتمی به تهران
* کارگاه هنر و ادبیات کارگری
- شاعر و انقلاب
- نام مرا تمام جهان میداند: کارگرم
- «فروشنده»ی اصغر فرهادی برعلیه «مرگ فروشنده»ی آرتور میلر
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- و اما قصهگوی دروغپرداز!؟
- جغد شوم جنگ
- سرود پرولتاریا
- سرود پرچم سرخ
- به آنها که پس از ما به دنیا می آیند
- بافق (کاری از پویان و ناصر فرد)
- انقلابی سخت در دنیا به پا باید نمود
- اگر کوسه ها آدم بودند
- سوما - ترکیه
- پول - برتولت برشت
- سری با من به شام بیا
- کارل مارکس و شکسپیر
- اودسای خونین
* ترجمه:
- رفرمیستها هم اضمحلال را دریافتهاند
- .بررسی نظریه انقلاب مداوم
- آنتونیو نگری ـ امپراتوری / محدودیتهای نظری و عملی آتونومیستها
- آیا اشغال وال استریت کمونیسم است؟[*]
- اتحادیه ها و دیکتاتوری پرولتاریا
- اجلاس تغییرات اقلیمیِ گلاسکو
- اصلاحات اقتصادی چین و گشایش در چهلمین سال دستآوردهای گذشته و چالشهای پیشِرو
- امپراتوری پساانسانی سرمایهداری[1]
- انقلاب مداوم
- انگلس: نظریهپرداز انقلاب و نظریهپرداز جنگ
- بُرهههای تاریخیِ راهبر بهوضعیت کنونی: انقلاب جهانی یا تجدید آرایش سرمایه؟
- بوروتبا: انتخابات در برابر لوله تفنگ فاشیسم!
- پناهندگی 438 سرباز اوکراینی به روسیه
- پیدایش حومه نشینان فقیر در آمریکا
- پیرامون رابطه خودسازمانیابی طبقه کارگر با حزب پیشگام
- تأملات مقدماتی در مورد کروناویروس و پیآیندهای آن
- تاوان تاریخی [انقلابی روسیه]
- تروریسم بهاصطلاح نوین[!]
- جنبش شوراهای کارخانه در تورین
- جنبش مردم یا چرخهی «سازمانهای غیردولتی»
- جوانان و مردم فقیر قربانیان اصلی بحران در کشورهای ثروتمند
- چرا امپریالیسم [همواره] بهنسلکشی باز میگردد؟
- دستان اوباما در اودسا به خون آغشته است!
- رهایی، دانش و سیاست از دیدگاه مارکس
- روسپیگری و روشهای مبارزه با آن
- سرگذشت 8 زن در روند انقلاب روسیه
- سقوط MH17 توسط جنگنده های نیروی هوائی اوکراین
- سکوت را بشکنید! یک جنگ جهانی دیگر از دور دیده میشود!
- سه تصویر از «رؤیای آمریکایی»
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- شاعر و انقلاب
- فساد در اتحادیههای کارگری کانادا
- فقر کودکان در بریتانیا
- قرائت گرامشی
- کمون پاریس و قدرت کارگری
- گروه 20، تجارت و ثبات مالی
- لایحه موسوم به«حق کار»، میخواهد کارگران را بهکشتن بدهد
- ماركس و خودرهایی
- ماركسیستها و مذهب ـ دیروز و امروز
- مانیفست برابری فرانسوا نوئل بابوف معروف بهگراکوس[1]
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- ملاحظاتی درباره تاریخ انترناسیونال اول
- ممنوعیت حزب کمونیست: گامی به سوی دیکتاتوری
- نقش کثیف غرب در سوریه
- نگاهی روششناسانه بهمالتیتود [انبوه بسیارگونه]
- واپسین خواستهی جو هیل
- واپسین نامهی گراکوس بابوف بههمسر و فرزندانش بههمراه خلاصهای از زندگی او
- ویروس کرونا و بحران سرمایه داری جهانی
- یک نگاه سوسیالیستی بهسرزمینی زیر شلاق آپارتاید سرمایه