یک نگاه مارکسیستی بهجایگاه اجتماعی زن
انگلس در کتاب «دولت و منشاء خانواده» براین باور است که اساس ستم برزنان با پیدایش مالکیت خصوصی بنا گذاشته شده است؛ و میل جنسی زن و همچنین آزادی وی بهخاطر حفظ دارایی خصوصی در خانواده تحت کنترل قرار گرفت. انگلس شکست تاریخی جنس زن را مُهر تاریخی این شرایطِ زمانی میداند. .
یک نگاه مارکسیستی بهجایگاه اجتماعی زن
نوشتهی: سارا طاهری
مسئله زنان در مارکسیسم سنتی تاریخی و طولانی دارد.
برابری کامل در کارِ خانگی و کارِ خارج از خانه، شرکت زنان در تولید و فعالیت آنها در مناسبات سیاسیـاجتماعی ازجمله مسائلی است که از سال 1870 بهطور مکرر مورد بررسی و بازبینی قرار گرفته است. با وجود این، انقلابیونی چون اگوست ببل، فردریک انگلس و کولونتای بهطور ویژه بهاین موضوع مهم طبقاتی پرداختهاند.
درپایان قرن 18 مسئلهی ستم بر زنان بهطور جدی در جنبش کمونیستی مورد بحث و تحقیق قرار گرفت. ببل در کتاب زن و سوسیالیسم در سال 1878مینویسد که آزادی بشر بدون استقلال اجتماعی و برابری بین دو جنس ممکن نیست. 6 سال بعد انگلس در کتاب خویش بهنام «خانواده، مالکیت خصوصی و منشاء دولت» عبارت معروف «شکست تاریخی جنس زن» را بهکار میبرد. در آن شرایطِ زمانیْ جنبش کارگری بهطور پراکنده و در بعضی برههها محدویتهای شغلی زنان را مطرح میکرد و در همین شرایطِ زمانیْ انتشار کتاب ببل در دفاع از حقوق زنان (بهطور عام) و دفاع از زنان کارگر (بهطور خاص) ضرورتی انکارناپذیر بود.
ببل اظهار میداشت که زنان احتمالاً بیش از مردان با دنیای سیاست متناسباند. ببل و انگلس در تشریح آسیبپذیری و ستم بر زنان، پوشیدهگویی نمیکردند و پنهانکار نبودند. هر دو در زمان خویش بهعریانترین شکل ممکن از ستم مضاعف برزنان در پروسه تولید تا آسیبهایی که در ساختار و فرهنگ اجتماعی موجود متوجه زنان بود، سخن میگفتند. ببل براین عقیده بود که دورهای که طلاق نسبتاً غیرمعمول بود و زنان مطلقه مارک بدنامی میخوردند، افزایش طلاق میتوانست نشانی از افزایش برابری باشد؛ و اینکه زنان دیگر بهفشار و ظلم شوهر قانونی خویش تن نمیدهند. حق تحصیل زنان (و حتی تحصیل علم پزشکی) ازجمله مسایلی بود که ببل مورد بحث قرار میداد. ببل برآن بود که وجود پزشکان زن امکان معاینات پزشکی را برای زنان بیشتر خواهد کرد و زنان راحتتر بهپزشک مراجعه میکنند. همچنین، زنان با ورود بهدانشگاهها بهدیگر حوزههای اجتماعی نیز وارد خواهند شد.
انگلس در کتاب «دولت و منشاء خانواده» براین باور است که اساس ستم برزنان با پیدایش مالکیت خصوصی بنا گذاشته شده است؛ و میل جنسی زن و همچنین آزادی وی بهخاطر حفظ دارایی خصوصی در خانواده تحت کنترل قرار گرفت. انگلس شکست تاریخی جنس زن را مُهر تاریخی این شرایطِ زمانی میداند. او در توضیح این شکست تاریخی مینویسد: خانواده و نسلْمنتسب بهمادر بود، چرا که اثبات پدر بیولوژیکی در جامعه ماتریارکال (یا مادرسالار) ممکن نبود؛ همچنانکه تقسیم فضای زندگی بهمحیط خصوصی خانه و محیط تولیدی خارج از خانه نیز نمیتوانست وجود داشته باشد. ولی با پیدایش مالکیت خصوصی این ساختار اجتماعی دگرگون شد و جای آن را خصوصیت مالکیت و تابعیت زن از مرد گرفت که در نقش پدر خانواده همهی شئونات زندگی را تحت کنترل خود قرار داد. انگلس براین بود که برابری زن و مرد ممکن نیست، مگر اینکه هردو جنس تحت شرایط مساوی و همسان در کار تولیدی شرکت داشته باشند.
در طول سدهی 18 وظیفهیاساسی زن بهعنوان همسر و مادرِ ایدهآلْ هم در خانوادههای بورژوایی و هم در خانواده های کارگری بسیار قوی بود. نگاه کارگران مرد بهزنان کارگر با دستمزد پایین بهعنوان رقیبی بود که کار و شغل مردان را مورد تهدید قرار میداد. در همین شرایط بود که جنبش کمونیستی نقش زنان را بهعنوان نیروی تولیدکنندهی برابر با مردان، در جامعه سوسیالیستی آتی بهبحث گذاشت. این موضوع یکی از جنجالیترین و کشدارترین موضوعات مورد بحث در جنبش سوسیالیستی بود.
زنان کارگر در تمام طول تاریخ سرمایهداری در چرخهی کار غیررسمی و بدون مزد ـدر خانه و کار خارج از خانهـ فرسوده شده و هنوز هم میشوند. ورود زنان بهصحنهی تولید همانند چاقوی دولبهی تیز مشکلات ویژهای برای آنها را بههمراه داشت. از سویی زنان وسیلهای برای کنترل ویژهی بازار کار در چنگ سرمایهداری شدند و از سوی دیگر استثمار مضاعفْ موجب فرسودگی، بیماری، سقط جنین نیز و مرگومیر نوزادان میشد. وضعیت زنان کارگر آنچنان حاد و اسفانگیز بود که بهراهحلی فوری نیازمند بود. مردان کارگر نیز در مسئله کنترل ویژهی بازار کار نقش داشتند. اینها مردان کارگری هستند که ببل و کولونتای از آنها بهعنوان کارگران فاقد آگاهی طبقاتی نام میبرند. این کارگران خواهان محدویت رقابت زنان و بهویژه زنان متأهل در بازار کار بودند. این مردان معتقد بودند که جایگاه زنان در حوزهی فرزندزایی و بازتولید نیرویکار است. ببل و انگلس با شفافیت تمام از مسئله زنان سخن گفتهاند، اما تحت تأثیر شرایطِ زمانی خویش نیز بودند. برای مثال، ببل از «بینظمی جسمی زنان» بهعنوان دلیل ارزانی نیرویکار زنان سخن میگفت. او استدلال میکرد که شرایطی در طبیعت جنس زن وجود دارد که آنها را مجبور میکند تا نیروی کار خود را ارزانتر بفروشند. در توضیح این شرایط از بینظمیهایی که موجب متوقف کردن کار میشود، سخن میگوید. احتمالاً منظور ببل عادت ماهانه و بارداری زنان است.
آلکساندر کولنتای (1872-1952) که نسل بعد از ببل و انگلس است، در تحقیقات خویش در این مورد مینویسد که دستمزد پایین زنان ربطی بهکیفیت و یا شرایط فیزیکیـجسمی متفاوت آنها ندارد؛ اما وظیفهی تولید مثل موجب تضعیف پوزیسیون زنان در پروسهی تولید شده است. بهاین ترتیب بود که خریدارن نیرویکار براین عقیده بودند که زنان برعکس مردان مسئولیتی در تأمین مالی خانواده ندارند، چونکه وظیفهی اصلی آنها تولید مثل است. کولونتای استدلال میکند که دلایل اقتصادیـاجتماعی موجبات دستمزد پایین و شرایط بدتر کاری زنان را فراهم آورده است. بهعلاوه زنان و مردان در پروسههای متفاوت تولید کار میکردند؛ بنابراین صحبتی از رقابت در میان نبود.
هم ببل و هم انگلس جنسیت را بیش از هرچیز موضوعی اجتماعی میدانند. ببل توضیح میدهد که تاریخ نشان داده که تغییر رابطه بین جنسها با تغییر در روش تولید و تقسیم آن ایجاد شد. وی اضافه میکند که زنان بهدلیل پوزیسیون تحت ستم بودن نتوانستند بهفردیت کامل خویش دست یابد. موضوع کانون خانواده در این بُرهه از تاریخ، هم از نظر عمومی و هم در جنبش مارکسیستی موضوع حساسی بود. از جمله موضوعات مورد بحث در این دوره پیدایش خانواده و کارکرد آن، وجود ازدواج در جامعه سرمایهداری و در جامعه آینده سوسیالیستی و یا فحشا بهعنوان قطب مخالف خانواده بود. جنبش کمونیستی در این دوره درجهت حفظ خانوده بحث میکرد. کولونتای مینویسد درحالیکه زنان فعالِ بورژوا علیه سمبل ازدواج شعار میدادند، زنان کارگر علیه فاکتورهایی میجنگیدند که پیدایش شکل جدید خانواده و زناشویی را موجب شده بود.
لنین و دیگر مارکسیستهای انقلابی بارها از کارِ خانگی و بردگی در خانه و از زن بهعنوان بردهی خانگی سخن گفتهاند. النور مارکس (1855-1898) دختر کارل مارکس نیز در این مورد چنین میگوید: زن همزمان که برده سرمایهدار است، در خانه نیز برده است: برده شوهر، بردهی پدرو بردهی پسر خویش. راهحل کمونیستها در مورد کار خانگیِ بدون مزد، اشتراکی کردن آن بود. برای مثال، کلارا زتکین (1857-1933) علیه پیوند طبیعی مادر و فرزند بهجز در زمان شیردادن سخن میگفت. کلارا معتقد بود که بعد از دوران شیرخوارگی برای کودک مهم نیست که چه کسی از وی مواظبت میکند. لنین نیز در مورد لزوم اشتراکی کردن کار خانگی بهعنوان یکی از شروط آزادی زنان سخن گفته است. او در یکی از سخنرانیهایش در سال 1919 از کارِ خانگی بهعنوان کاری بیثمر، ابتدایی و پُرزحمت نام برد. وی اضافه میکند که بردگی خانگی بیهودهترین، کثیفترین و سختترین کار است که زنان در خانواده بهعهده دارند. تئوریهای مارکسیستی در مورد خانواده بهمسائلی فراتر از ستم زنان نیز میپردازند. انگلس براین بود که بعد از اجتماعی کردن وسایل تولید، خانواده دیگر نقش واحد تولیدی را نخواهد داشت و مردان و زنان برای نخستینبار و بهطور واقعی خود را وقف یکدیگر خواهند کرد؛ و از اینرو، سوسیالیسم شرایط عشق فردی بین دو جنس را فراهم خواهد ساخت. تئوریهای مارکسیستی در مورد خانواده در میان جنبش کارگری نیز حائز اهمیت بود.
انگلس در زمان خویش مقایسهای بسیار جسورانه بین ستم بر زنان و تضاد طبقاتی در جامعه نمود. وی در یکی از نوشتههایش از طبقهی درون خانواده سخن میگوید. در اینجا از مرد بهعنوان بورژوا و از زن بهعنوان پرولتر صحبت میکند. او میافزاید که اولین تضاد طبقاتی که در تاریخ رخ نمود، همزمان با رشد آنتاگونیسم بین مرد و زن بهمثابه یک زوج در قراداد زناشویی بود؛ و این اولین ستم طبقاتی بود، که از سوی مرد علیه زن اعمال شد. هرچند اشکالاتی در فاکتهای تاریخی ببل و انگلس بهدلیل ویژگیهای تاریخی این دو انقلابی میتوان یافت؛ اما تلاشهای بیدریغ این دو در طرح مسئلهی زنان بهعنوان بخشی از آسیبهای جامعهی طبقاتی در زمان خویش بینظیر است. مارکسیستها از همان آغاز، آزادی زن را در الغای جامعه طبقاتی میدیدند؛ کولونتای در سال 1925 استدلال میکند که جامعه بورژوازی با تمام مدعی بودن حقوق زنان و دادن بعضی آزادیها هرگز قادر بهرهاسازی زنان نخواهد بود؛ چراکه آزادی کامل زنان در تولید و زندگی اجتماعی تنها در یک جامعه سوسیالیستی ممکن است. همین امروز هم عامترین مسئلهی زنان طبقه کارگر استقلال اقتصادی است. در واقع، مسئله اقتصادی، در کنار کار خانگیِ بدون دستمزد، همانند سایهای رنجبار زنان کارگر را در تمامی طول تاریخ جوامع سرمایهداری دنبال کرده است؛ سایهای که همچنان ادامه دارد و رنجبارتر نیز شده است.
کولونتای و همراهانش شعار افزایش دستمزد، کاهش ساعات کار و امکانات و وقت آزاد بیشتر برای زنان کارگر را در همان سالها بهیکی از خواستهای مهم جنبش سوسیالیستی تبدیل نموده بود.
و خلاصه اینکه: لنین معتقد بود که آزادی زنان کارگر باید بهدست خودشان صورت پذیرد؛ و بدون دخالت زنان دیکتاتوری پرولتاریا و کمونیسم ممکن نیست. ما باید راه دستیابی بهنیروی زنان را کشف کنیم، باید تحقیق کنیم تا راه صحیح رسیدن بدین نیرو را بیابیم.
*****
منابعی که برای نگارش این نوشته مورد استفاده قرار گرفتهاند، بهقرار زیر هستند:
- Agust Bebel, 1878, Kvinnan och socialismen.
- Hal Draper, 2011, Women and class. Towards a socialist feminism.
- Friedrich Engels, 1884, Familjen, privategendomens och statens ursprung.
- Alexandra Kollontaj, 1926, Kvinnans ställning i den ekonomiska samhällsutvecklingen
- Alexandra Kollontaj, 1909 (ترجمه بهسوئدی 1973), Kvinnans kamp för ekonomisk frigörelse
- Alexandra Kollontaj, 1909 (ترجمه بهسوئدی1976), Kvinnan och familjen
- V.I. Lenin, 1933, Om kvinnans frigörelse. En sammanställning av skilda texter.
ـ ضمناً بهنظر شخص من مطالعهی این مقاله نیز مفید است.
یادداشتها
خاطرات یک دوست ـ قسمت سیوششم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیوپنجم
[به«نظرم» عموئی یک تودهای تمام عیار است. و با همه توان در خدمت «آرمانهای»پایهای حزبش و از همین منظر است که در نقل وقایع قلم زده است. کتاب «دُرد زمانه» بهقوت و دقت این سوگیری کاملاً جانبدارانه را بیان و عیان میکند. در نتیجه آنچه عمویی در این کتابش هم آورده پر رنگ کردن و ارج نهادن بههمان قداست متحزب خود اوست. شاید تنها حُسن و قبح کتابش هم در همین باشد. (درباره شناخت و تحلیل تاریخی حزب توده در مقام دیگر باید نوشت، که جای خود را درکارهایم دارد). در این بخش از خاطرات تنها بهوقایع زندان از دید عمویی در این کتاب اشاره میکنم، ددر نوشته عمویی «وقایع تقطیع و گزینش شده» آمده. او با یادآوری جریانسازی، تودهای بودنش و ضد جریان اصلی «چریکی» این رویداد را شرح داده و اوصافی دارد].
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیوپنجم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیوچهارم
یکی از سرگرمیها آنروزهای سلول انفرادی در پس حوداث خونبار مقاومت «کتاب گویی» برای جمع هم بندیها بود. من داستان کوتاهی از ماکسیم گورکی را برای جمع تعریف(بازخوانی ذهنی) کردم که مورد استقبال و تحسین (شخصیتهای مطرح«چپ») قرار گرفت. در این قصه کوتاه نویسندهای(که بنظر خود ماکسیم است) با انقلابیای(که به مشخصات لنین) است بر میخورد. انقلابی نویسنده را مورد سئوالاتی قرار میدهد و او را بسوی نوعی خودکاوی و خودشناسی از جنس «خودآگاهی» اجتماعی سوق میدهد. گفتگو در فضایی اتفاق می افتد که نویسندهی داستان سرمست از موفقیتهای حرفهایش پس از نشر و استقبال اثریست که به تازهگی منتشر کرده میباشد.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیوچهارم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیوسوم
رئیس ساواک آمد و بهبازجو چیزهایی گفت، و او هم دستور فلک کردن مرا داد. این تجربهی تازهای بود از کتک خوردن. یک چوب بهطول بیش از یک متر و بهقطر حدود پنج سانت، از دو سرش یک طناب کتانی ضخیم گذرانده بودند. شبیه یک کمان، اما با آزادی بیش از طول طناب. دو پا را از مچ بین چوب و طناب میگذاشتند و چوب را میپیچاندند تا پا بین طناب و چوب صفت میشد. شکنجهشونده روی زمین بهپشت قرار داشت و چوبِ فلک در دست دو نفر بود که ایستاده بودند. کفِ پا آمادهی شلاق خوردن بود؛ و شلاق هم همان کابل برق چند لایه بود. تعدادی زدند، اما خیلی ادامه ندادند. چوب را شُل کردند و پاهای کبود و ورم کرده آزاد شد. اینجا دیگر مثل بازجوییهای اوین دستور «پاشو راه برو» در کار نبود. جالب اینکه چشمبند و دستبند دوباره بهکار گرفته شد. اینبار یک پابند هم بهپاها زدند. وسیلهای مثل دستبند، اما ضخیمتر و با زنجیری بلندتر، بهحدی که میتوانستی فقط قدمهای کوتاه برداری.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیوسوم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیودوم
ملاقات بههم خورد و تنها من توانستم بهمادرم در اندک فرصتی برسانم که چیزی نگوید. او که قبلها هم چندبار بازخواست شده بود، در پیگیریهای افسران زندان چیزی را بُروز نداده بود. من را هم بهوسیله معاون زندان و افسر مربوطه با تحدید، بازپرسی کردند و نتیجهای عایدشان نشد. ملاقات را قطع کردند. احمد م.ع. (برادر اسماعیل از اعدامیهای سیاهکل) که خودش هم در جریانات مسلحانه فعال و زندانی شده بود در جریان قرار گرفت. او مسئول مراجعه بهافسر نگهبان و حلوفصل موضوعات بند ما بود . وی بهاتفاق آقای حجری به«زیر هشت» رفتند و بهشدت بهرفتار افسر نگهبان اعتراض کردند و مورد بلعیدن چیزی از جانب مرا رد کرده بودند. با مداخلهی رئیس زندان و بهدستور او ملاقات غیرحضوری را دایر کرده و فقط یک دیده بوسی آخر را اجازه دادند. در داخل بند هم زمزمه اعتصاب و اعتراض پیش آمد که بهسرانجام نرسید. بهنظر میرسید همه چیز رفع و رجوع شده باشد. با توجه بهجوّ بند تعداد کمی از افراد در جریان جزئیات حادثه قرار گرفتند. این مورد توسط مسئول زیر هشت بند و آقای حجری مدیریت شد.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیودوم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیویکم
اولین تبعیدیها از هر دو زندان شماره چهار و سه همزمان فراخوانده شدند و بهزندان برازجان اعزام شدند. در زندان شماره سه قصر همهی زندانیان برای بدرقه بهراهرو آمدند و در دو طرف آن صف بستند. با ریتم «هو، هو، هوشی مین» (ضرب تب، تب، تب-تب تب) دست میزدند. افرادی که برای اعزام فراخوانده شده بودند، از انتهای صف بهسمت درِ بند (زیر هشت) حرکت میکردند و با تک تک افراد دست میدادند و روبوسی میکردند. برخی میگریستند و برخی یاران همرزمشان را در بغل گرفته، میفشردند. روحیه همه خیلی بالا بود و با پاسخ رفتاری و کلامی کسانیکه بهتبعبد برده میشدند، بهدرود میگفتند. شعارها از جمله اینچنین بود: «امید بهپیروزی آتی خلق قهرمان».
ادامه مطلب...* مبارزات کارگری در ایران:
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»- قسمت دوم
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»
- بیانیه شماره دوم کمیته دفاع از کارگران اعتصابی
- تشکل مستقلِ محدود یا تشکل «گسترده»ی وابسته؟!
- این یک بیانیهی کارگری نیست!
- آیا کافکا بهایران هم میرود تا از هفتتپه بازدید کند !؟
- نامهای برای تو رفیق
- مبارزه طبقاتی و حداقل مزد
- ما و سوسیال دمکراسی- قسمت اول
- تجمع اول ماه می: بازخوانی مواضع
- از عصیان همگانی برعلیه گرانی تا قیام انقلابی برعلیه نظام سرمایهداری!؟
- ائتلاف مقدس
- وقتی سکه یک پول سیاه است!
- دو زمین [در امر مبارزهی طبقاتی]
- «شوراگراییِ» خردهبورژوایی و اسماعیل بخشی
- در مذمت قیام بیسر!
- هفتتپه، تاکتیکها و راستای طبقاتی
- تقاضای حکم اعدام برای «جرجیس»!؟
- سکۀ ضرب شدۀ فمنیسم
- نکاتی درباره اعتصاب معلمان
- تردستی و تاریخ، در نقد محمدرضا سوداگر و سید جواد طباطبایی
- دختران مصلوب خیابان انقلاب
- «رژیمچنج» یا سرنگونی سوسیالیستی؟!
- هفتتپه و پاسخی دوستانه بهسؤال یک دوست
- اتحادیه آزاد در هفتتپه چکار میکند؟
- دربارهی جنبش 96؛ سرنگونی یا انقلاب اجتماعی!؟
- دربارهی ماهیت و راهکارهای سیاسیـطبقاتی جنبش دیماه 96
- زلزلهی کرمانشاه، ستیز جناحها و جایگاه چپِ آکسیونیست!؟
- «اتحادیه مستقل کارگران ایران» از تخیل تا شایعه
- هزارتوی تعیین دستمزد در آینه هزارتوی چپهای منفرد و «متشکل»
- شلاق در مقابله با نوزایی در جنبش کارگری
- اعتماد کارگران رایگان بهدست نمیآید
- زحمتکشان آذری زبان در بیراههی «ستم ملی»
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت دوم)
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت اول)
- در اندوه مرگ یک رفیق
- دفاع از جنبش مستقل کارگری
- اطلاعیه پایان همکاری با «اتحاد بینالمللی در حمایت از کارگران در ایران»
- امضا برعلیه «دولت»، اما با کمک حکومتیان ضد«دولت»!!
- توطئهی خانه «کارگر»؛ کارگر ایرانی افغانیتبار و سازمانیابی طبقاتی در ایران
- تفاهم هستهای؛ جام زهر یا تحول استراتژیک
- نه، خون کارگر افغانی بنفش نیست؟
- تبریک بهبووورژواهای ناب ایرانی
- همچنان ایستاده ایم
- دربارهی امکانات، ملزومات و ضرورت تشکل طبقاتی کارگران
- من شارلی ابدو نیستم
- دربارهی خطابیه رضا رخشان بهمعدنچیان دنباس
- قطع همکاری با سایت امید یا «تدارک کمونیستی»
- ایجاد حزب کمونیستی طبقهی کارگر یا التجا بهنهادهای حقوقبشری!؟
- تکذیبیه اسانلو و نجواهای یک متکبر گوشهنشین!
- ائتلافهای جدید، از طرفداران مجمع عمومی تا پیروان محجوب{*}
- دلم برای اسانلو میسوزد!
- اسانلو، گذر از سوءِ تفاهم، بهسوی «تفاهم»!
- نامهی سرگشاده بهدوستانم در اتحاد بینالمللی حمایت از کارگران
- «لیبر استارت»، «کنفرانس استانبول» و «هیستادروت»
- «لیبر استارت»، «سولیداریتیسنتر» و «اتحاد بینالمللی...»
- «جنبش» مجامع عمومی!! بورژوایی یا کارگری؟
- خودشیفتگی در مقابل حقیقت سخت زندگی
- فعالین کارگری، کجای این «جنبش» ایستادهاند؟
- چکامهی آینده یا مرثیه برای گذشته؟
- کندوکاوی در ماهیت «جنگ» و «کمیتهی ضدجنگ»
- کالبدشکافی یک پرخاش
- توطئهی احیای «خانهکارگر» را افشا کنیم
- کالبدشکافیِ یک فریب
- سندیکای شرکت واحد، رفرمیسم و انقلاب سوسیالیستی
* کتاب و داستان کوتاه:
- دولت پلیسیجهانی
- نقد و بازخوانى آنچه بر من گذشت
- بازنویسی کاپیتال جلد سوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد دوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد اول، ایرج اسکندری
- کتاب سرمایهداری و نسلکشی ساختاری
- آگاهی طبقاتی-سوسیالیستی، تحزب انقلابی-کمونیستی و کسب پرولتاریایی قدرت...
- الفبای کمونیسم
- کتابِ پسنشینیِ انقلاب روسیه 24-1920
- در دفاع از انقلاب اکتبر
- نظریه عمومی حقوق و مارکسیسم
- آ. کولنتای - اپوزیسیون کارگری
- آخرین آواز ققنوس
- اوضاعِ بوقلمونی و دبیرکل
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- آغاز پرولترها
- آیا سایهها درست میاندیشند؟
- دادگاه عدل آشکار سرمایه
- نبرد رخساره
- آلاهو... چی فرمودین؟! (نمایشنامه در هفت پرده)
- اعتراض نیروی کار در اروپا
- یادی از دوستی و دوستان
- خندۀ اسب چوبی
- پرکاد کوچک
- راعش و «چشم انداز»های نوین در خاورسیاه!
- داستان کوتاه: قایق های رودخانه هودسون
- روبسپیر و انقلاب فرانسه
- موتسارت، پیش درآمدی بر انقلاب
- تاریخ کمون پاریس - لیسا گاره
- ژنرال عبدالکریم لاهیجی و روزشمار حمله اتمی به تهران
* کارگاه هنر و ادبیات کارگری
- شاعر و انقلاب
- نام مرا تمام جهان میداند: کارگرم
- «فروشنده»ی اصغر فرهادی برعلیه «مرگ فروشنده»ی آرتور میلر
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- و اما قصهگوی دروغپرداز!؟
- جغد شوم جنگ
- سرود پرولتاریا
- سرود پرچم سرخ
- به آنها که پس از ما به دنیا می آیند
- بافق (کاری از پویان و ناصر فرد)
- انقلابی سخت در دنیا به پا باید نمود
- اگر کوسه ها آدم بودند
- سوما - ترکیه
- پول - برتولت برشت
- سری با من به شام بیا
- کارل مارکس و شکسپیر
- اودسای خونین
* ترجمه:
- رفرمیستها هم اضمحلال را دریافتهاند
- .بررسی نظریه انقلاب مداوم
- آنتونیو نگری ـ امپراتوری / محدودیتهای نظری و عملی آتونومیستها
- آیا اشغال وال استریت کمونیسم است؟[*]
- اتحادیه ها و دیکتاتوری پرولتاریا
- اجلاس تغییرات اقلیمیِ گلاسکو
- اصلاحات اقتصادی چین و گشایش در چهلمین سال دستآوردهای گذشته و چالشهای پیشِرو
- امپراتوری پساانسانی سرمایهداری[1]
- انقلاب مداوم
- انگلس: نظریهپرداز انقلاب و نظریهپرداز جنگ
- بُرهههای تاریخیِ راهبر بهوضعیت کنونی: انقلاب جهانی یا تجدید آرایش سرمایه؟
- بوروتبا: انتخابات در برابر لوله تفنگ فاشیسم!
- پناهندگی 438 سرباز اوکراینی به روسیه
- پیدایش حومه نشینان فقیر در آمریکا
- پیرامون رابطه خودسازمانیابی طبقه کارگر با حزب پیشگام
- تأملات مقدماتی در مورد کروناویروس و پیآیندهای آن
- تاوان تاریخی [انقلابی روسیه]
- تروریسم بهاصطلاح نوین[!]
- جنبش شوراهای کارخانه در تورین
- جنبش مردم یا چرخهی «سازمانهای غیردولتی»
- جوانان و مردم فقیر قربانیان اصلی بحران در کشورهای ثروتمند
- چرا امپریالیسم [همواره] بهنسلکشی باز میگردد؟
- دستان اوباما در اودسا به خون آغشته است!
- رهایی، دانش و سیاست از دیدگاه مارکس
- روسپیگری و روشهای مبارزه با آن
- سرگذشت 8 زن در روند انقلاب روسیه
- سقوط MH17 توسط جنگنده های نیروی هوائی اوکراین
- سکوت را بشکنید! یک جنگ جهانی دیگر از دور دیده میشود!
- سه تصویر از «رؤیای آمریکایی»
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- شاعر و انقلاب
- فساد در اتحادیههای کارگری کانادا
- فقر کودکان در بریتانیا
- قرائت گرامشی
- کمون پاریس و قدرت کارگری
- گروه 20، تجارت و ثبات مالی
- لایحه موسوم به«حق کار»، میخواهد کارگران را بهکشتن بدهد
- ماركس و خودرهایی
- ماركسیستها و مذهب ـ دیروز و امروز
- مانیفست برابری فرانسوا نوئل بابوف معروف بهگراکوس[1]
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- ملاحظاتی درباره تاریخ انترناسیونال اول
- ممنوعیت حزب کمونیست: گامی به سوی دیکتاتوری
- نقش کثیف غرب در سوریه
- نگاهی روششناسانه بهمالتیتود [انبوه بسیارگونه]
- واپسین خواستهی جو هیل
- واپسین نامهی گراکوس بابوف بههمسر و فرزندانش بههمراه خلاصهای از زندگی او
- ویروس کرونا و بحران سرمایه داری جهانی
- یک نگاه سوسیالیستی بهسرزمینی زیر شلاق آپارتاید سرمایه