ملاحظاتی درباره تاریخ انترناسیونال اول
آنچه در نشست بامدادی روز ۶ سپتامبر ۱۸۷۲ در کنگرهی انترناسیونال گذشت، آخرین پردهای بود که بهروی صحنه رفت. در میان حیرت حاضران، انگلس از جا برخاست و پیشنهاد کرد که شورای کل در سالهای ۱۸۷۲ و ۱۸۷۳ در نیویورک مستقر شود و ترکیب آن نیز توسط اعضای فدراسیون همانجا انتخاب شود. بدینسان، مارکس و سایر بنیادگذاران انترناسیونال دیگر نمیتوانستند عضو مرکزیت تشکیلات باشند و بهجای آنها کسان دیگری این وظیفه را بهعهده میگرفتند که هنوز شناخته نبودند.
بیانیه كانون تحقیق سوسیالیستی ـ کردستان (پیرامون مضحکهی رفراندوم در کردستان)
با توجه بهشرایطی که امروز در خاورمیانه حاکم است، این سبک از رفراندوم در سایه حاکمیت دولت اقلیم را، راهکار نمیدانیم و بر این باوریم که باعث برجستهتر شدن هرچه بیشتر مشکلات بین ملیتهای موجود در عراق میشود، همچنان مانع اتحاد است در صفوف طبقهی کارگر و ویران شدن هرچه بیشتر کیفت زندگی. چنین رفراندومی دیوارهای دمکراسی را تنگتر کرده و قدرت سرکوبِ احزاب حاکم و اعمال دیکتاتوری را بیشتر میکند. و این تنها سودیست که در جیب قدرتهای امپریالیست جهانی و منطقهای میرود.
اقدامات کارگری در مارس 1921ـ آلمان
بلشویکها براین باور بودند که انقلاب آنها تنها میتواند پیش درآمدِ [انقلابات دیگر] باشد: مشکلات موجود در روسیه تنها در سطح جهانی قابل حل است، و در این اثنا، میدان جنگِ تعیینکننده آلمان خواهد بود؛ یعنی جایی که بورژوازی پس از نوامبر 1918 بقای خود را مدیون اتحاد میانِ افسران ارتش، سوسیال دموکراتها و اتحادیههای کارگری ـدر مقابله با شوراهای کارگریـ بود. قاتلانی که توسط گوستاو نسکهی سوسیالیست بهکار گمارده شده بودند، در دورِ اول نبرد پیروز شدند...
دربارهی چیستی، چگونگی و مفهوم زمان
بگذارید مثال را مشخصتر کنیم: فرض کنیم سازماندهی یک حزب ضروری است، طبعاً چنین ضرورتی تابع ذات تغییراتی است که ایجاد حزب را بهعنوان یک رویداد تاریخی میسر میسازد. اما از طرفی، ضرورت یک رویداد بهزمان ماهوی آن نیز مربوط است. مثلاً در چه مدتی این حزب باید سامان بگیرد، دیر کردن چنین امری ممکن است آن را از ضرورت تهی کند و حتی زودرسی آن نیز ممکن است فاجعهانگیز باشد. اگر ساختن یک حزب زمانی انجام شود که کارکردهای اجتماعی آن بیاعتبار باشند، حزب بلافاصله ازهم خواهد پاشید.
دولت جنگ [یا دموکراسی آمریکایی]
مقدمه مترجم: جان بلامی فاستر در نوشتۀ حاضر، در سه بخش متفاوت «جنگ» و تأثیر آن بر روابط اجتماعی در ایالات متحده را مورد بررسی قرار میدهد. بخش اول مقاله با عنوان «دولت جنگ»، فاکتهای تاریخی ایجاد ساختار یک دولت جنگی در آمریکا را میشمارد. صرف بیان این فاکتها برای دستیابی به یک تحلیل مارکسیستی کافی نیستند (چنین توقعی هم نداریم) اما همین فاکتهای تاریخی، ضمن ارائۀ تصویری عمومی از حرکت سیاسی ایالات متحده پس از جنگ جهانی دوم بهکشوری که بدون جنگ قادر به گذران اموراتش نیست؛ دستیابی بهچنین تحلیلی را آسانتر میکنند.
دربارهی جنبش کارگری در سوئد
یکی از اتفاقات مهم تاریخ جنبش کارگری سوئد که بسیار مورد بحث و گفتگو بوده و هنوز هم هست، واقعهی اودالن است. تاریخنویسان و محققان زیادی در این مورد نوشتهاند. اشعار و سرودهای فراوانی در بارهی این واقعه سروده شده و فیلمهای بسیاری بهآن پرداختهاند. از سال 1930 کارگران کارخانه سولفات در شمال سوئد با کارفرما علیه کاهش دستمزدها بحث و جدل داشتند، اما بهنتیجهای نرسیدند.
در مقابله با لجنپراکنیهای ضدکارگری
انگیزهی اصلی نگارش این یادداشت اساساً عاطفی است. عاطفهای که ناگزیر طبقاتی و رفیقانه است. این درست که عاطفه بههرصورت عطف بهمنطق و پایه منطق نیز موضع و موقع تاریخیـاجتماعیـطبقاتی و نیز سنیـجنسی افراد است؛ اما من علیرغم اختلافاتی که در زمینه پراتیک طبقاتی با یداله داشتم، او را دوست داشتم و هتک حرمت او را تا اندازهی زیادی هتک حرمت خودم میدانم. بنابراین، انگیزهی اصلی در نگارش این یادداشت دفاع از حرمت انسانی و طبقاتی یداله خسروشاهی است که بهنوعی هتک حرمت انسانی و طبقاتی خود من نیز بهحساب میآید.
چند کارگر میشناسید که خواهان انقلاب سوسیالیستی باشند؟
بدینترتیب، در پاسخ بهکسانی که سؤال میکنند که آیا آگاهی سیاسی و طبقاتی از بیرون بهطبقهی کارگر وارد میشود؟ میتوان چنین پاسخ داد که اگر بهاندازهی چند میلیمتر از نگاه اسکولاستیک بهجهان فاصله بگیرید، بهسادگی درمییابید که «بیرونِ» بدون «درون» صرفاً یک انتزاع میانتهی است؛ و حقیقت این است که آگاهی سیاسی و طبقاتی در دیالکتیک لاینفک درون و بیرون شکل میگیرد که عامل عمدهی این رابطه (درست مثل همهی مجموعههای اینچنین) «درون» است.
«تعدیل ساختاری» یا «تولید بارآوری تولید»
سه برابر شدن لیستهای انتظار بیماران برای دسترسی بهدکتر و بخشهای تخصصی، برخوردهای خشن با بیماران که قبلاً سابقه نداشت، کاهش تقریباً 50 درصدی پرستارها، افزایش توقع «تمکینِ» دکترها از پرستارها (که عموماً زن هستند) و مسائلی از این قبیل نشاندهندهی این استکه آنچه در مورد کارکنان داروخانهها اِعمال شده، تصادفی و استثنایی نیست. حقیقت این است که این روندی عمومی، سرمایهدارانه و جهانی است.
نظریه عمومی حقوق و مارکسیسم
«جامعه بهعنوان یک کُل» تنها در تخیل این قضات وجود دارد. در واقع، با طبقاتی با منافع متضاد و در ستیز با یکدیگر سروکار دارند. هردستگاه تاریخیِ سیاستِ مجازاتْ مُهر منافع طبقاتی خودرا برپیشانی دارد، و مربوط بهطبقهای است که آن را متحقق ساخته است. ارباب فئودالْ روستاییانِ سرکش و ساکنان شهری را که برضد قدرت او قیام کردهاند، اعدام میکند. شهرهای وحدتیافته، شوالیههای راهزن را بهدار آویختند و قلعههایشان را ویران کردند.
آ. کولنتای - اپوزیسیون کارگری
ترجمهی نوشتهی کولنتای (که قبل از کنگرهی دهم منتشر شد و چندی بعد با سانسور و توقیف مواجه شد)، همراه با نقل مطالبی نسبتاً طولانی از «تاریخ روسیهی شوروی ـ انقلاب بلشویکی»، اثر ای. اچ. کار. (ترجمهی نجف دریابندری)، نقل بخشی از نامهی لنین بهکنگرهی دوازدهم بهعنوان پیوست و نیز نکاتی که در این مقدمه بهآن اشاره میشود ـهمگیـ را باید بهعنوان گام بسیار کوچکی در راستای ایجاد زمینه برای درک آرمانی، پراتیک و استراتژیکِ مسئلهی دیکتاتوری پرولتاریا (بهمثابهی تاکتیک الزامیِ استراتژی رهایی نوع انسان) دریافت کرد.
«انتقاد» بهمثابهی بازتولید انقلابیِ هستیِ انسانی
ازآنجاکه انتقادکردن و انتقادپذیرفتن در هررابطهای ظرافت و آگاهی ویژهای میطلبد؛ ازاینرو، ضروری است که در تدارک سازمانیایی کمونیستی طبقهی کارگر (برای کارگران و دیگر نیروھای همسو با این طبقه) این فرصت و امکان را فراهم آورد که آنها با طرح مسائل انتقادى و نیز نقدِ انتقادات ناصحیحشان این مهارت هنرمندانه را بهدرستی بیاموزند.بهطورکلی، تدارک سازمانیابی کارگران در راستای انقلاب سوسیالیستی و رهایی انسان، روندی است که بدون آموزش دیالکتیک رفیقانهی انتقاد بهسیاستگرایی و قدرتطلبی و ستیزهای قشریـگروهی میچرخد.
آنتونیو نگری ـ امپراتوری / محدودیتهای نظری و عملی آتونومیستها
اگر تردیدی هم در این باره وجود داشت كه جنبش ضدسرمایهداری بیانگر تجدیدحیات چپ در پهنهی جهانی است، با تظاهرات گسترده علیه اجلاس سران «گروه هشت» در بیستویكم ژوئن 2001 در جنوآ Genua، این تردید مسلماً از میان برداشته شد...جوانی، اعتماد بهنفس و مبارزهجوییِ تظاهركنندگان گواه روشنی بود كه چپِ ایتالیا پس از نزدیك بهیك ربع قرن شكست و ناامیدی، در حال تجدیدحیات است.
نگاهی بهسال 1917 ـ پس از فروپاشی شوروی
انقلاب روسیه را ـامروزهـ بهعنوان رویدادی نگاه میکنم که در مرکز راستین رویدادهای قرن بیستم قرار دارد؛ چراکه میلیونها نفر از مردم [کارگر و زحمتکش] را بهصحنهی تاریخ آورد تا بهگونهای بهدنبال تغییر شرایط زندگی خود باشند که پیش از این هیچ واقعهای قادر بهآن نبوده است. با وجود این، بهبسیاری از فرضیات ایدئولوژیکی که در اینجا نام بردم، و بهویژه فرضیاتِ بلشویکی را ـدیگرـ باور ندارم.
در مقابله با فاجعهی درحال گسترش سوریه و جهان چه باید کرد؟
سوریه را شیمیایی کردند تا ژورنالیستهای مزدور با بزرگنمایی این فاجعه، ضمن اینکه مرگ دهها هزار کودکی را که بهوساطت انباشت سرمایههای غربی و شرقی در اطراف و اکناف جهان از گرسنگی و بیماری زجرکش میشوند، لاپوشانی کنند و درعینحال نمایشی را بهپردهی مدیای بورژوازی غرب بدوزند تا بیعاطفگی سیاسی و انسانی در میان تودههای وسیع مردمی را که هویت طبقاتی خودرا نیز انکار کردهاند، بهگونهای بهحرکت درآورند...
هزارتوی تعیین دستمزد در آینه هزارتوی چپهای منفرد و «متشکل»
واقعیت این است که کُنه و عمق طرح و مطالبهی نسبت درآمدهاْ ضدسندیکایی، سرنگونیطلبانه و فراطبقاتی است. این بیماریِ همهی چپهایی است که با جاخوش کردن در اروپا و آمریکا و چسبیدن بهرفاه نسبی این جوامع، درعینحال خواهان سرنگونی دولت جمهوری اسلامی نیز هستند. حتی اگر چنین سرنگونیای شدنی باشد، بهدلیل اینکه فاقد آلترناتیو طبقاتی و تاریخی است، ذاتاً بورژوایی است.
در فراداشت صدوسی و یکمین سال درگذشت کارل مارکس
مارکسیسم، پرچم شورش بشریت تحت استثمار و ستم علیه نظام ازخودبیگانه و ضدانسانی سرمایهداری است. مارکسیسم، بازتاب آگاهانهی موجودیت نظام کنونی در جنبش برای سوسیالیسم است... در فراز و نشیب تکامل تاریخی مارکسیسم، جریانات استالینیستی، مائویستی و ارتدوکسهای سوسیال دموکرات و نظایر آنْ پدیدار شدند که نه تنها عملکردشان بر سوسیالیسم مارکسی استوار نبود، بلکه برعکس با تغییر انقلابیـپرولتاریایی سرمایهداری بهسوسیالیسم نیز هیچگونه پیوندی نداشتند.
کارگران روسیه و حزب بلشویکِ در قدرت
هدف از ترجمه و انتشار این مقاله و همچنین ترجمه کتاب The Russian Revolution in Retreat, 1920-24 اساساً تحقیقاتی و پراتیک است. بنابراین، همچنانکه ما ـخودـ چنین نکردهایم، از خوانندهی این مقاله نیز نمیخواهیم که همه ویا حتی بحشی از نظرات و قضاوتهای سیمون پیرانی در بارهی انقلاب اکتبر را بپذیرد. اما نمیتوان خود را مارکسیست و فعال کمونیستِ جنبش کارگری نامید؛ و در کنار دیگر فعالیتهای لازم، بهضرورت بازبینیِ انقلاب اکتبر ـنیزـ نپرداخت.
۸ مارس برآمده از یک آرمان طبقاتی یا آیین فراطبقاتی
توضیح نویسنده:
این مقالهی ویرایش دیگری از مقالهای استکه برای اولینبار در نشریه «جنس دوم»، در اسنفد 1379 منتشر شد. آنچه در «جنس دوم» چاپ شد، در واقع خلاصهی مقالهی جامعتری بود که در خردادماه 1380 (ژوئن 2001) در گاهنامهی کمون، شمارهی 20، بهچاپ رسید. انتشار ویرایش دیگری از این مقاله را بهاین دلیل لازم دیدم که جنبش کارگری، علیرغم تحولات کمّی، هنوز بهتغییرات جدی و قابل توصیف بهتغییرات کیفی دست نیافته است؛
«فروشنده»ی اصغر فرهادی برعلیه «مرگ فروشنده»ی آرتور میلر
آیا آدمی مثل فرهادی که خیلیها میگویند بهجزییات توجه ویژهای دارد و همین فیلم «فروشنده» هم مملو از جزئیات سرگرمکننده است، این پیرمرد را (که بهلحاظ طبقاتی جزیی از زحمتکشان متحد طبقهی کارگرِ فروشندهی نیرویکار و تولیدکنندهی ارزش اضافی است) تصادفی انتخاب کرده تا کنش و واکنشهای زنِ مورد تجاوزی از طبقهی متوسط در جامعهای مردسالار و سنتی را نشان بدهد؟
در تدارک دروغ (قسمت دوم)
ادبیات چپ، کلامی گیرا و خواندنی نیست. مانند زنجیرهای است حیران و نابهنجار از واژگانی که از شانۀ هم با سماجت آویزان شدهاند و هر کدام با واژۀ پیشین سر دعوا دارند. نوشتههائی که گویا دچار قولنج رودهاند و در هر جملهای که فرومیرود، در جستجوی نباتاند و چون برمیآید، در تکانهای ممات؛ و با استیصال در جستجوی داروی روانکننده، جعبۀ داروی لغتنامۀ فارسی را زیر و رو میکنند.
سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
دریافت مارکسیستی ما از وابستگیهای عینی و اجتماعی هنر و سرشت هدفمند و اجتماعی آن بدین معنی نیست که ما ـبهزبان سیاسی- میکوشیم هنر را بهکمک فرمانها و دستورالعملهایمان هدایت کنیم. برای ما بههیچوجه تنها آن هنری نو یا انقلابی نیست که دربارهی کارگران سخن بگوید، بسی جاهلانه است اگر گمان رود که ما از شاعران میخواهیم که حتماً یک دودکش کارخانه یا قیام علیه سرمایه را توصیف کنند. روشن است که هنر نو از نظر ارگانیک در مرحلهای نیست که بتواند مبارزهی پرولتاریا را در مرکز توجه قرار دهد.
نقد مفهوم سوسیال دمو کراتیک از پناهندگی، مهاجرت و سازمانیابی طبقاتی
خروج یک شخص از ایران بهقصد پناهندگی، بدینمعنی است که وی از روابط و مناسباتی که بهاو هویت داده و شخصیت بخشیدهاند، منفک میگردد؛ بدین ترتیب او خود، خویشتن را از حقیقت اجتماعیاش جدا کرده و بهذات انسانیاش مکانیزم تخریبکننده وارد میکند. بنابراین، تنها چیزی که از متقاضی پناهندگی در اروپا باقی میماند (منهای وجوه زیستیاش) خاطرات و آگاهی اجتماعی اوست که میبایست دوباره طراحی و پیکرتراشی شود؛ اما او در اینجا با دستگاه تزویرِ سازماندهیشده مواجه میگردد و چارهای جز تزویر ندارد.
در تدارک دروغ
در لغتنامه دهخدا، واژۀ دروغ بهمعنای «سخن ناراست، قول ناحق و خلاف حقیقت» تعریف شده است.
اطلاعیه «آغاز کار سایت تدارک»، منتشر شده در تاریخ 3 دی 1395 (23 دسامبر 2016) در سایتهای امید و تدارک (در اینجا لینک نمیشود) بهاحتمال قریب بهیقین و با تکیه بر شناخت نسبتاً جامعی که ما از ادبیات سایت امید داریم، توسط بهمن شفیق نوشته شده است.
قیام دانشجوییـدانشآموزی سووتو در سال 1976
جوانان در جریان مبارزات سالهای 77-1976 پیبردند که غرور خشمآلود، و عزم و ارادهی غیرقابل انعطافی که جنبش «آگاهی سیاهپوستها» بهآنها القا کرده بود، برای سرنگونی رژیم بهدست خود آنها کافی نیست. جوانان با رویارویی با قدرت مرگبار دولت و نظام سرمایهداری که دولت مدافع آن نظام است، دریافتند که خشم آنها بهموتورهای پیستونی جنبشِ کارگری در تولید نیاز دارد تا بتوانند مبارزهی خود را براساس نیرویی مادی و قدرتمند متمرکز کنند.
آخرین آواز ققنوس
ناخدا سعد نهری در حالیکه موها و صورت و چشمان مشتاق صالحه را عاشقانه غرق بوسه میکرد تا گرمای بهاری لبهای صالحه، بهزمستانهای سرد قلبش پایان دهد و یخهای افسردۀ سینهاش را آب کند... تا در گهوارۀ الطاف بیدریغ مادر طبیعت که باران محبت را از آسمان میگیرد و آنرا در خاک زمین میپرورد؛ طبیعتی انسانی، انسانیت طبیعی وی را از افسردگی و پژمردگی بهدر آورد، گفت: این هستهای که هفت ستارۀ آسمان را گرد هم آورده، نامش «اورسا مینوریس» است...
انتخابات بورژوایی و نقش ترامپ در آیندهی جهان
از هرجهت که نگاه کنیم، با این واقعیت مواجه میشویم که موضوع انتخابات چیزی جز ترفندی سیستماتیک، ذاتی، همهجانبه و طبعاً مداوم؛ اما بهلحاظ وقوع، پریودیک و توطئهگونه برای بقای بورژوازی نیست. بهبیان دیگر، موضوع انتخابات حقهبازی سیاسی است؛ و موضوع این حقهبازیِ انتخاباتی در مقابل تودههای مردم (و بهویژه در مقابل مردم کارگر و زحمتکش) چیزی جز فریبِ ایدئولوژیک آنها نیست،
کوبا ـ مشاهدهای از درون
دربارهی این گفتگوی مکتوب: نوشتهی حاضر متن ویرایش شدهی گفتگویی استکه عباس فرد و سارا طاهری در بارهی مشاهدات سارا در کوبا باهم داشتهاند. بدینترتیب که گفتگو ابتدا توسط پویان ضبط گردیده، بعد توسط عباس و پویان مکتوب شده، و بالاخره این متنِ مکتوب توسط عباس فرد ویرایش، و نهایتاً توسط سارا طاهری کنترل، اصلاح و تکمیل شده است. تصاویری که رفیق سارا از کوبا میپردازد، اساساً روی جنبههای مثبت این جامعه، این مردم و این مدیریت اجتماعی متمرکز شده است.
آیا دونالد ترامپ آخرین پاانداز سرمایهداری انتخاباتی آمریکاست؟
آیا نام دونالد ترامپ بهگونهای دیگر بهکتابهای تاریخی وارد میشود: بهعنوان آخرین رئیس جمهوری که از پسِ نمایش انتخاباتاتی بهاصطلاح آزاد برگزیده شد؟ گرچه وقوع چنین رویدادی بعید مینماید؛ ...بههرروی، آنچه قطعیت دارد، گسترش جنگهای منطقهای است؛ که بهنوبهخود عصیان درونی و سرکوب را افزایش میدهد. نتیجه اینکه در آیندهی نزدیک شاهد بربریت و توحش بورژوایی بیشتر و خصوصاً از نوع آمریکایی آن (در درون و بیرون آمریکا) خواهیم بود.
یادداشتها
خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستونهم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت بیستموهشتم
......
بیژن (هیرمنپور) با من مرتب وقت میگذاشت و برایم از تجارب و دانستههایش با دقت و گسترده میگفت. این پیوند گرچه بنا بر حادثهی جدایی ما ازهم و انتقال من از قزل قلعه دیری نپائید، اما عمق تأثیرات او را میتوانم بهیاد بیاورم که در تشخیصهای بعدی و انتخابهای آتیام تعیینکننده بود. وقتی از مجاهدین و رجوی صحبت شد، او برایم از احساس عمومی در دانشکده حقوق نسبت بهوی گفت: «در میان جمع دانشجویان شخصی مشکوک و غیرقابل اطمینان بود.» جز برخی از حداقلهای ارتباطی، همه از او دوری میکردند. و این گویا نه تنها از تیپ شخصیت و منشهای رفتاری نامتعارف او، بلکه از نگاهی نیز متأثر بود که «مییپنداشتند ساواکی است.»
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستوهشتم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت بیستموهفتم
.... من وسط نیمکت نشستم، بلافاصله رئیس بند که مرد کوتاه قد و تنومندی بود آمد و روبروی من نشست. تنهاش را بهعقب تکیه داد دو دستش را بهلبه نیمکت گرفت، جفت پای چکمه پوشش را بالا آورد و محکم بهصورت من کوبید. بسیار سریع و خیلی غیرمترقبه این حرکت را کرد، سرم از پشت بهمیلههای پنجره خورد و شکست و خون بهداخل لباسم راه گرفت. در اثر ضربه مستقیم لگدْ صورتم متورم و کبود شد، دهان و بینیام بهشدت خون افتاد. او بلافاصله بلند شد و تا من بخودم بیایم چند مشت محکم بهسر و روی من کوبید و بلافاصله از داخل اطاقک بیرون رفت و زندانی پیاده شده را سوار کرد. زندانی این قیافهی بهسرعت تغییر یافتهی مرا با حیرت و وحشت غیرقابل کنترلی دید وخشم خود را با شعار دادن علیه ساواک اظهار کرد. و شروع کرد بهفحش دادن بهزندانبان. ماشین راه افتاد و بهسرعت بهزندان قزل قلعه رفت. مدتی مرا در حیاط بیرونی، روبروی دفتر ساقی رئیس زندان، نگه داشتند. بعد بهاطاق ساقی بردند.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستوهفتم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت بیستموششم
یک روز وسطهای روز بود که نگهبان در اتاق را باز کرد و گفت حاظر باشید، بازدید داریم. دقایقی بعد همهی سربازجوها بهترتیب سلسلهمراتب وارد اتاق شدند. در آستانهی در کنار هم ایستادند. سر دستهشان حسینزاده بود. عضدی و منوچهری و چندتای دیگر هم بودند. همه با سروضع (بزک کرده) کتوشلوار و کراوات و کفشهای براق که روی کفپوش اتاق پا گذاشتند. با ورودشان قدم زدن بعضیها که وسط اتاق راه میرفتند، متوقف شد. چند نفر از کسانی که نشته بودند، بهسرعت و بقیه هم با تأخیر و اکراه بلند شدند و ایستادند. هیچ گفتگو و حالت و رفتاری حاکی از ادای احترام در بین نبود. نه کسی سلام کرد و نه خشنودی از این دیدار در بین بود
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستوششم
بههرحال، موقع بدرود بود. نگهبان آمد و مرا پس از وداع گرم با همسلولیها از آنجا برد. اما محل زندان بعدی چند قدمیِ همین سلولها بود. جایی که به آن حیاط یک و حیاط دو میگفتند و در دو طبقه و چهار اتاق بزرگ بود. من به حیاط یک اتاق یک برده شدم. فضایی چهل، پنجاه متری با بیش از سی زندانی بازداشتی که هنوز به دادگاه نرفته و حکم نگرفته بودند. اتاقی که از یک راهرو، درِ ورودی کاملا بستهای داشت، و از یک طرف پنجره هایی داشت که به باغچه انبوهی ناظر و کاملاً محفوظ بود و با کرکرههای ثابت آهنی از فضای آزاد جدا میشد، که نور کمی را به داخل اجازه میداد و مانع دید مناسب بیرون هم بود.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستوپنجم
روزی یک سرباز یا مأمور جوانی با کیسه ای از لوازم اصلاح (ماشین و شانه و...) به سلول ها می رفت، به سلول ما که رسید، خواستم که سرم را از ته بتراشد. چند جای زخم در سرم، هنوز خوب نشده بود. همین زخم ها برای تراشیدن مو مشکل ایجاد می کرد.
ادامه مطلب...* مبارزات کارگری در ایران:
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»- قسمت دوم
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»
- بیانیه شماره دوم کمیته دفاع از کارگران اعتصابی
- تشکل مستقلِ محدود یا تشکل «گسترده»ی وابسته؟!
- این یک بیانیهی کارگری نیست!
- آیا کافکا بهایران هم میرود تا از هفتتپه بازدید کند !؟
- نامهای برای تو رفیق
- مبارزه طبقاتی و حداقل مزد
- ما و سوسیال دمکراسی- قسمت اول
- تجمع اول ماه می: بازخوانی مواضع
- از عصیان همگانی برعلیه گرانی تا قیام انقلابی برعلیه نظام سرمایهداری!؟
- ائتلاف مقدس
- وقتی سکه یک پول سیاه است!
- دو زمین [در امر مبارزهی طبقاتی]
- «شوراگراییِ» خردهبورژوایی و اسماعیل بخشی
- در مذمت قیام بیسر!
- هفتتپه، تاکتیکها و راستای طبقاتی
- تقاضای حکم اعدام برای «جرجیس»!؟
- سکۀ ضرب شدۀ فمنیسم
- نکاتی درباره اعتصاب معلمان
- تردستی و تاریخ، در نقد محمدرضا سوداگر و سید جواد طباطبایی
- دختران مصلوب خیابان انقلاب
- «رژیمچنج» یا سرنگونی سوسیالیستی؟!
- هفتتپه و پاسخی دوستانه بهسؤال یک دوست
- اتحادیه آزاد در هفتتپه چکار میکند؟
- دربارهی جنبش 96؛ سرنگونی یا انقلاب اجتماعی!؟
- دربارهی ماهیت و راهکارهای سیاسیـطبقاتی جنبش دیماه 96
- زلزلهی کرمانشاه، ستیز جناحها و جایگاه چپِ آکسیونیست!؟
- «اتحادیه مستقل کارگران ایران» از تخیل تا شایعه
- هزارتوی تعیین دستمزد در آینه هزارتوی چپهای منفرد و «متشکل»
- شلاق در مقابله با نوزایی در جنبش کارگری
- اعتماد کارگران رایگان بهدست نمیآید
- زحمتکشان آذری زبان در بیراههی «ستم ملی»
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت دوم)
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت اول)
- در اندوه مرگ یک رفیق
- دفاع از جنبش مستقل کارگری
- اطلاعیه پایان همکاری با «اتحاد بینالمللی در حمایت از کارگران در ایران»
- امضا برعلیه «دولت»، اما با کمک حکومتیان ضد«دولت»!!
- توطئهی خانه «کارگر»؛ کارگر ایرانی افغانیتبار و سازمانیابی طبقاتی در ایران
- تفاهم هستهای؛ جام زهر یا تحول استراتژیک
- نه، خون کارگر افغانی بنفش نیست؟
- تبریک بهبووورژواهای ناب ایرانی
- همچنان ایستاده ایم
- دربارهی امکانات، ملزومات و ضرورت تشکل طبقاتی کارگران
- من شارلی ابدو نیستم
- دربارهی خطابیه رضا رخشان بهمعدنچیان دنباس
- قطع همکاری با سایت امید یا «تدارک کمونیستی»
- ایجاد حزب کمونیستی طبقهی کارگر یا التجا بهنهادهای حقوقبشری!؟
- تکذیبیه اسانلو و نجواهای یک متکبر گوشهنشین!
- ائتلافهای جدید، از طرفداران مجمع عمومی تا پیروان محجوب{*}
- دلم برای اسانلو میسوزد!
- اسانلو، گذر از سوءِ تفاهم، بهسوی «تفاهم»!
- نامهی سرگشاده بهدوستانم در اتحاد بینالمللی حمایت از کارگران
- «لیبر استارت»، «کنفرانس استانبول» و «هیستادروت»
- «لیبر استارت»، «سولیداریتیسنتر» و «اتحاد بینالمللی...»
- «جنبش» مجامع عمومی!! بورژوایی یا کارگری؟
- خودشیفتگی در مقابل حقیقت سخت زندگی
- فعالین کارگری، کجای این «جنبش» ایستادهاند؟
- چکامهی آینده یا مرثیه برای گذشته؟
- کندوکاوی در ماهیت «جنگ» و «کمیتهی ضدجنگ»
- کالبدشکافی یک پرخاش
- توطئهی احیای «خانهکارگر» را افشا کنیم
- کالبدشکافیِ یک فریب
- سندیکای شرکت واحد، رفرمیسم و انقلاب سوسیالیستی
* کتاب و داستان کوتاه:
- نقد و بازخوانى آنچه بر من گذشت
- بازنویسی کاپیتال جلد سوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد دوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد اول، ایرج اسکندری
- کتاب سرمایهداری و نسلکشی ساختاری
- آگاهی طبقاتی-سوسیالیستی، تحزب انقلابی-کمونیستی و کسب پرولتاریایی قدرت...
- الفبای کمونیسم
- کتابِ پسنشینیِ انقلاب روسیه 24-1920
- در دفاع از انقلاب اکتبر
- نظریه عمومی حقوق و مارکسیسم
- آ. کولنتای - اپوزیسیون کارگری
- آخرین آواز ققنوس
- اوضاعِ بوقلمونی و دبیرکل
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- آغاز پرولترها
- آیا سایهها درست میاندیشند؟
- دادگاه عدل آشکار سرمایه
- نبرد رخساره
- آلاهو... چی فرمودین؟! (نمایشنامه در هفت پرده)
- اعتراض نیروی کار در اروپا
- یادی از دوستی و دوستان
- خندۀ اسب چوبی
- پرکاد کوچک
- راعش و «چشم انداز»های نوین در خاورسیاه!
- داستان کوتاه: قایق های رودخانه هودسون
- روبسپیر و انقلاب فرانسه
- موتسارت، پیش درآمدی بر انقلاب
- تاریخ کمون پاریس - لیسا گاره
- ژنرال عبدالکریم لاهیجی و روزشمار حمله اتمی به تهران
* کارگاه هنر و ادبیات کارگری
- شاعر و انقلاب
- نام مرا تمام جهان میداند: کارگرم
- «فروشنده»ی اصغر فرهادی برعلیه «مرگ فروشنده»ی آرتور میلر
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- و اما قصهگوی دروغپرداز!؟
- جغد شوم جنگ
- سرود پرولتاریا
- سرود پرچم سرخ
- به آنها که پس از ما به دنیا می آیند
- بافق (کاری از پویان و ناصر فرد)
- انقلابی سخت در دنیا به پا باید نمود
- اگر کوسه ها آدم بودند
- سوما - ترکیه
- پول - برتولت برشت
- سری با من به شام بیا
- کارل مارکس و شکسپیر
- اودسای خونین
* ترجمه:
- رفرمیستها هم اضمحلال را دریافتهاند
- .بررسی نظریه انقلاب مداوم
- آنتونیو نگری ـ امپراتوری / محدودیتهای نظری و عملی آتونومیستها
- آیا اشغال وال استریت کمونیسم است؟[*]
- اتحادیه ها و دیکتاتوری پرولتاریا
- اجلاس تغییرات اقلیمیِ گلاسکو
- اصلاحات اقتصادی چین و گشایش در چهلمین سال دستآوردهای گذشته و چالشهای پیشِرو
- امپراتوری پساانسانی سرمایهداری[1]
- انقلاب مداوم
- انگلس: نظریهپرداز انقلاب و نظریهپرداز جنگ
- بُرهههای تاریخیِ راهبر بهوضعیت کنونی: انقلاب جهانی یا تجدید آرایش سرمایه؟
- بوروتبا: انتخابات در برابر لوله تفنگ فاشیسم!
- پناهندگی 438 سرباز اوکراینی به روسیه
- پیدایش حومه نشینان فقیر در آمریکا
- پیرامون رابطه خودسازمانیابی طبقه کارگر با حزب پیشگام
- تأملات مقدماتی در مورد کروناویروس و پیآیندهای آن
- تاوان تاریخی [انقلابی روسیه]
- تروریسم بهاصطلاح نوین[!]
- جنبش شوراهای کارخانه در تورین
- جنبش مردم یا چرخهی «سازمانهای غیردولتی»
- جوانان و مردم فقیر قربانیان اصلی بحران در کشورهای ثروتمند
- چرا امپریالیسم [همواره] بهنسلکشی باز میگردد؟
- دستان اوباما در اودسا به خون آغشته است!
- رهایی، دانش و سیاست از دیدگاه مارکس
- روسپیگری و روشهای مبارزه با آن
- سرگذشت 8 زن در روند انقلاب روسیه
- سقوط MH17 توسط جنگنده های نیروی هوائی اوکراین
- سکوت را بشکنید! یک جنگ جهانی دیگر از دور دیده میشود!
- سه تصویر از «رؤیای آمریکایی»
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- شاعر و انقلاب
- فساد در اتحادیههای کارگری کانادا
- فقر کودکان در بریتانیا
- قرائت گرامشی
- کمون پاریس و قدرت کارگری
- گروه 20، تجارت و ثبات مالی
- لایحه موسوم به«حق کار»، میخواهد کارگران را بهکشتن بدهد
- ماركس و خودرهایی
- ماركسیستها و مذهب ـ دیروز و امروز
- مانیفست برابری فرانسوا نوئل بابوف معروف بهگراکوس[1]
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- ملاحظاتی درباره تاریخ انترناسیونال اول
- ممنوعیت حزب کمونیست: گامی به سوی دیکتاتوری
- نقش کثیف غرب در سوریه
- نگاهی روششناسانه بهمالتیتود [انبوه بسیارگونه]
- واپسین خواستهی جو هیل
- واپسین نامهی گراکوس بابوف بههمسر و فرزندانش بههمراه خلاصهای از زندگی او
- ویروس کرونا و بحران سرمایه داری جهانی
- یک نگاه سوسیالیستی بهسرزمینی زیر شلاق آپارتاید سرمایه