اعتصاب معدنچیان انگلیس (1985-1984)
همسران، مادران و دختران معدنچیان نقش بسیار مهمی در طول اعتصاب بازی کردند؛ و در بیشتر مواقع، وظایف جمعآوری کمکهای مالی و همچنین نیروی انسانی در آشپزخانه را بهعهده داشتند که بهشدت برای اجتماعات اعتصابیون گرسنه مورد نیاز بود. آنها همچنین مقادیر بسیار زیادی آثار ادبی تولید کردند که در مقابل حملات مطبوعات ملی، اغلبْ طبیعتی دفاعی داشت. اولین گروه از این نوع «زنان بارنسلی برعلیه تعطیلی معادن ذغال سنگ» بود...
چگونه فمینسیم به[جنبش] زنان خیانت ورزید!
دلیل اینکه ستم برزنان بهبقای خود ادامه داد، این بود که جنبش زنان در پیِ گسترش، مجبور بود که قدم را فراتر از آکسیونیسم بگذارد و بهاجبار میبایست بهریشهیابی میپرداخت و چگونگیِ از بین بردن ستم برزنان را نیز توضیح میداد. جنبش زنان در این مورد ناموفق بود. استفاده از ترم «فمینیستی» که با ترم «رهایی زنان» کاربردی متفاوت داشت، افزایش یافت؛ و این نمودار عدم موفقیت در پاسخ بهسؤال مذکور بود.
آیا مارکس هم مسلمان و «اصلاحطلب» بود؟
تا آنجاکه بهمبحث مبارزه با مذهب و آموزشِ سازماندهنده دانش مبارزه طبقاتی و خصوصاً تبادلات نقادانه ماتریالیستی دیالکتیکی با کارگران و زحمتکشان برمیگردد، میبایست چنین ادعا کرد و نتیجه گرفت که: انکار چنین آموزشهائی (اعم از تولید و تبادل و بازتولیدش در میان کارگران سازمانیافتهای که در پروسه خودآگاهی طبقاتی و نوعی قرار گرفتهاند) معنائی جز انکار سازماندهی کمونیستی و سوسیالیزم ـبهمثابه مرحلهای ضروری در گذارِ بهکمونیزمـ ندارد.
وقتی ارسطو کاپیتال میخواند
تنها به واسطه تحریف کاپیتال (تغییر شیوه ما از فهم آن، بازنویسی آن، حذف مطالب به درد نخور، تغییر مثالها و تصاویر، تغییر آمار و ارقام قدیمی به آمار و ارقام امروزی، تصویری که از ترکیب طبقه کارگر ارائه می دهد و غیره و غیره) است که کاپیتال از یک کتاب خاک گرفته شبه مذهبی بر روی میز مارکسیست های مدرسی به «یک کتاب بر روی میز هر کارگری» مبدل میشود. بدین تعریف رفیق عباس فرد امروز مشغول هیچ کار جدیدی نیست. وی (تا جائی که من مطلعم) در حداقل 40 سال گذشته به طور دائم مشغول به تحریف کاپیتال بوده است
انگلس: نظریهپرداز انقلاب و نظریهپرداز جنگ
تنها جنگى كه براى پروسـآلمان باقى مىماند يك جنگ جهانى خواهد بود، يك جنگ جهانى كه گستره و خشونتِ آن تاكنون تصور نشده است. هشت تا ده ميليون سرباز روبروى هم قرار مىگيرند و در جريان جنگ اروپا را شدیدتر از حملهی ملخها [بهمزارع]، ویران خواهند کرد. ویرانگریِ جنگهاى سی ساله در نبردهاى سه تا چهار ساله فشرده مىشوند و سراسر قاره اروپا را فرامىگيرند؛ قحطى، بيمارى و سقوط همگانی در دام بربريت که گریبان ارتشیها و مردم را میگیرد، آستانهی بیچارگی حاد و عمومی است...
اعتماد کارگران رایگان بهدست نمیآید
اگر بهمن شفیق برادر بزرگم بود، التماسش میکردم که اینچنین حاصل یک دهه زحماتش را تخریب نکند. اما تاسف اینجاست که بهمن شفیق برادر من نیست، بلکه فعلا یک مارکسیست تمامعیار با مدرک رسمی استکه خودرا کاندیدای بیچون و چرای رهبریت انقلاب سوسیالیستی خاورمیانه و شرق اوکراین نیز میداند، بدون اینکه در گرمای خاورمیانه یا سرمای شرق اوکراین حتی یک ساعت نیرویکارش را فروخته باشد و ضمناً امثال مرا هم بیش از این حرفها غیرخاورمیانهای میداند که بهحرفشان توجهی کند.
دربارهی اصول ماتریالیسم دیالکتیک
مبارزهی ایدئولوژیک اولین گام تاکتیکی پرولتاریا برای رهایی همهی انسانها و برای وسعت بخشیدن بهطبیعت انسان است که اینک چون گل کوچکی در مرداب سیاه و بیگانه ـاماـ بیکران هستی است. گل را بپرورانیم، رشد دهیم و سراسر هستی را گلباران کنیم؛ و البته نگذاریم که یک گل هم پژمرده شود. ممکن استکه این راهی بینهایت دور باشد، اما هرراهی بهگامها طی میشود. نباید دوری مقصد دلسردمان کند. گام اول را با صلابت برداریم.
نامهی سرگشاده
من به عنوان یکی از اعضای محفل رفاقت کارگری مصرانه و بهطور قاطع از عباس فرد میخواهم که پایش را از این بازی زشت کنار بکشد و به آن ادامه ندهد. اگر موضوع قابل نقدی در شیوهها، دریافتها و عملکرد سایت امید یا تدارک کمونیستی وجود دارد که البته هم دارد، باید آن را به صورت طبقاتی، تئوریک و با دست بردن به ریشهها بیان کرد تا پیمودن همین مسیرِ نقد، خود گامی آموزنده برای طبقهی کارگر باشد.
دفاعی از خویشتن
یکی از نارواییهایی که بهمن شفیق نسبت بهعباس فرد روا داشت و او نیز بهواسطهی موجودیت طبقاتی یداله خسروشاهی و بعضی رساییهای بهمن بهآن تن داد، همین آشنایی و ارتباط با امیر پیام بود که خوشبختانه گسست و مزاحمت برطرف گردید و اینک بهمرحلهی باجخواهیـکرنش هم رسیده است. با همهی این احوال، امیر پیام خودرا در مقام نمایندهی چپ ترانسآتلانتیکی جا میزند تا شاید در این زمینه بهعنوان نماینده پذیرفته شود و دو ریال اعتبار سیاسیِ غربگرایانه بهدست بیاورد.
شورای کارگران و انقلاب
مبارزه برای کسب قدرت و اقتدار دولتی هدف اصلی انقلاب است. حیات پنجاه روزهی «شورا» و پایان خونین آن نشان داد که روسیه شهرنشین پایه بسیار ناتوانی برای چنین مبارزهای است، و حتی در محدودهی انقلاب شهری نیز یک سازمان محلی نمیتواند بدنهی مرکزی رهبری انقلاب باشد. پرولتاریا برای تحقق یک وظیفهی ملی، سازمانی در ابعاد ملی نیاز دارد. گرچه شورای پتروگراد یک سازمان محلی بود، اما نیاز بهوجود یک سازمان مرکزی چنان شدید بود که «شورا» اجباراً رهبری در ابعاد ملی را بهعهده گرفت.
بهمن شفیق و چند نکته دربارهی دو مسئلهی مربوط بههم
منادیانِ مقولهی «مزد و حقوقبگیران»، ضمن اینکه خودرا مارکسیست میدانند، بهبهانهی «وحدت»، در اتحاد طبقاتی کارگران انشقاق ایجاد میکنند و تخم توهم دربین آنها میپاشند. این منادیان، شغل معلمی و ردههای گوناگون معلمها و کارکنان دارو و درمان را که کمیت نسبتاً گستردهای را دربرمیگیرد، پیش میکشند تا قضات، کارمندان، ژورنالیستها، کارکنان پلیس،... و بهطورکلی خیل بسیار وسیع کارگزاران رنگارنگ نظام سرمایهداری را بنا بهانتزاع در شکلِ درآمد و حذف رابطهی ویژهی آنها با تولید اجتماعی، کارگر معنی کنند.
تروتسکی و شوراهای کارگری
سندیكاها، یعنی سازمانهای تودهای طبقه کارگر در مراحل طبیعی و آغازین (ویا بهطورکلی بهمثابهی نخستین کنش جمعی در) مبارزهی طبقاتی، كه دستور كارشان مبارزه برای بهبود شرایط زندگی و مبارزه برای دستمزد مناسبتتر برای نیرویكار است، حتی هنگامی كه اعلام میكنند كه در حوزهای خاص قصد كمك بهمبارزهی مجموعهی پرولتاریا برای سرنگونی سیستم سرمایهداری را دارند، بهاستثنای مواردی خاص (كه میتوانند طبقهی كارگر را متحد و یکپارچه نمایند)، در این امر (یعنی: در امر سرنگونی سیستم سرمایهداری) بهموفقیت چندانی دست نمییابند...
انتقادی برخویشتن
بهنظر من انتقاد همواره عملی است؛ چراکه انتقادِ نظری بیشتر بهاقرار و توبهی مذهبی شباهت دارد تا حقیقتاً بخواهد با جدا کردن سره از ناسره یک امر نادرست را بهامری درست تبدیل کند. با وجود این، پراتیک انتقادی بدون طرح کلیِ آنچه باید بازسازی، اصلاح ویا درست شود، اگر نه غیرممکن، اما بُرد بسیار محدودی خواهد داشت. بنابراین، این نوشته بهعنوان مقدمهای برای انتشار مجدد سخنرانی عباس فرد که متن اصلی آن پس از این مقدمه میآید، در کلیت خویش مقدمهای بر آنکارهایی استکه در آینده باید انجام شود که هنوز نشده است.
سرود پرولتاریا
کاری از کارگاه هنر و ادبیات کارگری: تقدیم به فعالین کمونیست جنبش کارگری؛ به فعالینی که به دور از هیاهوی مدیایی و اینترنتی، موضوع زندگیشان سازمانیابی طبقاتی تودههای کارگر است.
دغدغهی انباشت سرمایه یا «سونامی پناهندگی»؟
صرفنظر از بررسیِ دقیق و گام بهگام مهاجرت در طول سدهها و هزارههای پیشین که در کلیت خویش همواره حاوی عناصری از سازندگی و پیشرفت بوده، اما مهاجرت و سپس پناهندگی در مرحلهی سرمایهدارانهی تاریخ، ـهموارهـ یکی از عوامل انباشت سرمایه و تدوام این نظام بوده است. مهاجرت (بهمعنای تغییر قطعی محل سکونتِ تودهی نسبتاً پیوستهای از انسانها با این قصد که شرایط زندگی خودرا بهتر کنند) یکی از عوامل بسیار مهم گسترش تمدنها، باورها، دریافتهای طبیعی، دستآوردهای تجربی و سنن بشری بوده است.
زحمتکشان آذری زبان در بیراههی «ستم ملی»
اگر تودههای پرشمار کارگران و زحمتکشان آذربایجان براساس منافع فراگیر طبقاتی خویش متشکل شوند و خواهان ایجاد کشور مستقلی باشند، با تمام توان از ایجاد چنین کشوری حمایت میکنم. چراکه تشکل طبقاتی و مستقل کارگران و زحمتکشان در هرگوشهای از جهان و با هرمیزانی از اتوریته و اقتدار ـعملاًـ گامی انترناسیونالیستی است در اتحاد و رهایی کارگران همهی کشورها.
مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
اخباری که از رهبران شوروی مجارستان دریافت کردهایم، برای ما سرشار از شور و لذت بوده است. تنها دو ماه است که از اعلام موجودیت دولت شوروی مجارستان میگذرد، اما با این حال بهنظر میرسد که سازمان پرولتاریای مجارستان سرآمدتر از سازمان پرولتاریای روسیه است....
نقش کثیف غرب در سوریه
دو سال بعد، در سال 2014، فرانسوا اولاند رئيس جمهور فرانسه، بدبینانه به رسانههای فرانسه گفت که فرانسه برای یک دورۀ مشخص مشغول تجهیز و آموزش شورشیان سوریه بوده است؛ بهدلیل آنکه «آنها تنها کسانی هستند که در روند دموکراتیک شرکت دارند.» وی در مصاحبه ای با روزنامه فرانسوی لوموند، اعتراف کرد که فرانسه بهتنهایی نمیتواند پیش برود و «این بهمعنی تفاهم خوبی با اروپا و آمریکا خواهد بود». در واقع همینطور هم بود.
از تحقیر کاربران فیس بوک تا «انقلاب جهانی»
...اما از اینجهت بهزیان کاربران تمام میشود که در موارد بسیاریْ مختصات آمیختهای از تصورات مجازی و رویدادهای واقعی بهوجود میآورد که منهای جنبههای سیاسی و طبقاتیاش، بهلحاظ شخصی نیز میتواند با ریسک اعتیاد و درجات متفاوتی از بیماری روحی همراه باشد. بیماری و اعتیادی که بنا بهخاصهی تدریجیاش چندان هم قابل تشخص نیست. بنابراین، برای حضور در فیسبوک باید هدف معینی داشت؛ هدفیکه بهنوعی سوءِ استفاده از این شبکهی اجتماعیـمجازی باشد.
رادیو بیبیسی و تدارک حزب لنینی!!!
لنین، تروتسکی، استالین و دیگر بلشویکها ـدستکم تا سال 1923ـ ضمن همراسایی در انقلاب اکتبر، جنگ برعلیه سفیدها، بازسازی صفوف حزبی و بسیاری از دیگر رویدادهای بزرگ، اختلافات گاهاً بسیار مشاجرهآمیزی هم با یکدیگر داشتند. گرچه نقش لنین بهمثابهی خرد انقلاب با هیچ بلشویک دیگری قابل مقایسه نیست؛ اما بدون تروتسکی ویا بدون استالین و دیگر بلشویکها روند رویدادها بهاحتمال بسیار قوی بهگونهای دیگر واقع میشد.
درباره ی سازمانیابی كارگری - کمونیستی و تفاوت آن با «تشكیلات» سیاسی
«كار تاریخاً ضروری» همانند هرشكلِ دیگری از بروز و تحققِ كار، بهطور اجتماعی مادیت میگیرد و بهتقسیمات معینی مشروط است. بااین تفاوتكه «كار اجتماعاً لازم» ـدرحاكمیت مناسبات كالائیـ ذاتاً تثبیتكننده، و «كار تاریخاً ضروری» ـدر هرشرایط ممكنیـ ذاتاً نفیكننده و استعلائی است. در حقیقت، تقسیم اجتماعی «كار تاریخاً ضروری»، همان جوهرهای استكه در تبادلات درونیـبیرونی، یك «تشكیلات» را به«سازمان» فرامیرویاند و بالعكس.
در اندوه مرگ یک رفیق
مرگ شاهرخ زمانی برای جنبش کارگری فاجعهای غیرقابل وصف است. این مرگ بههرصورتی که اتفاق افتاده باشد، تخمهی وحشت مرگ و تردید را در میان فعالین کارگری دَه چندان میکند. بههمین دلیل استکه مرگ این رفیق کارگر، علیرغم شیوههای غیرقابل قبولش (به ویژه نامهنگاریهای حقوقبشریاش) برای ما، اندوهزاتر از مرگ هر برادری است. زنده باد کمونیسم.
دربارهی پرنسیپهای پرولتری
پرنسیپ پرولتری [برخلاف نگاه بورژوایی بههستیِ اجتماعی] بههیچگونه شرف و اخلاقی باور ندارد؛ و اشخاص را نه برمبنای آنچه بودهاند و آنچه داشتهاند؛ بلکه کاملاً برعکس، برمبنای آنچه هستند و بهلحاظ انسانی اراده میکنند، میسنجد. ارادهی انسانی نیز در سازماندهی موقعیتها و مناسبات نوین ـازپس وضعیتهای کهنهـ و واگذاری آن بهدیگران است که خودمینمایاند. پس، بهمعنی دیالکتیکی و انقلابی کلامْ پرولتاریا از شرف گریزان است [و خودرا عاری از شرف اعلام میکند]؛ چراکه شرف بهگذشتهای برمیگردد که در حال حاضر ماهیت ندارد و بهتبادل [حقیقی] درنمیآید.
تاوان تاریخی [انقلابی روسیه]
عظمت سیاسی و تاریخی بلشویکها در این است که میدانند چگونه آموزههای کمونیستی را با آگاهی جمعی مردم روسیه بهیگانگی برسانند؛ آنها میدانند که چگونه بنیادهای مستحکمی را بنا کنند تا جامعهی کمونیستی تکامل تاریخی خود را آغاز کند. در یک کلام عظمت سیاسی و تاریخی بلشویکها در این است که فرمولبندی مارکسیستی دیکتاتوری پرولتاریا را بهیک واقعیت تجربی تبدیل کردند. آنگاه که انقلاب بهعنوان دولت مادیت پیدا میکند و تبدیل بهقدرتی سازمانیافته میشود، دیگر نمیتوان از آن بهعنوان یک حباب توخالی که با لفاظیهایهایش عوامفریبی میکند، یاد کرد.
رفرمیستها هم اضمحلال را دریافتهاند
اتحادیهها با افشای بعضی از حقهبازیهای بهاصطلاح جدید بورژوازی که مجموع سالانهاش فقط در هلند بهچند ده میلیارد یورو بالغ میشود، ناخواسته در نواختن ناقوسی شرک کردهاند که خبر از رقص شکستن زنجیرها میدهد. این ناقوس برانگیزاننده ـدرعینحالـ پایان هستیِ همین اتحادیه را نیز اعلام میدارد. اگر بهدقت گوش کنیم، صدای هنوز نه چندان قوی زنگها را میشنویم. زنگها ـاماـ اینبار برای پرولتاریا بهصدا درمیآیند. پرولتاریایی که در آموزشگاه اروپاییـآمریکاییاش هنوز هم میتواند از شرق سر برآورد.
دربارهی ماتریالیسم دیالکتیک
اشارات پراکندهای بهحقیقت:
(1) این نوشته که دنبالهی منطقی، معقول و دیالکتیکی چهار نوشتهی منتشر شده در سایت رفاقت کارگری در رابطه با ماتریالیسم دیالکتیک است[1]، قبلاً هم ـالبته با عنوان دیگریـ در سایت امید منتشر شده است. گرچه غریب مینماید، اما حقیقت این است که قصد از تغییرِ عنوان این نوشته و انتشار آن در سایت امید ـبیش از هرچیزـ تشویق، ترغیب و تکریمِ دانشجویان «آزادیخواه و برابریطلب» در نمونهی کسی بود که بهتصور نادرست منْ همانند «گشایش روزنهی نور از درون ظلمتِ جمهوری اسلامی» عمل میکرد.
آغاز پرولترها
تاواریش کلیمنت مولوتوفسکی بوتوف، که کارگران او را با نوعی حفظ فاصلۀ آمیخته با نگرانی «رفیق بوتوف» صدا میکردند و از بازماندگان خاندان مشهور «مولوتوف»ها بود؛ با چندتن دیگر از کارگران کارخانه واگنسازی پوتمکین، در جلسهای که مخففاٌ آنرا «جمکماکوپ» یا با نام کامل آن، «جلسه مخفی کارگران معاصر و انقلابی کارخانه واگنسازی پوتمکین» نام داده بودند و در مقام رئیس جلسه، در کنار دیوار خاکستری بتونی، ایستاده بود.
«جلسه مخفی کارگران معاصر و انقلابی کارخانه واگن سازی پوتمکین» (جمکماکوپ) البته چندان مخفی هم نبود
بررسی مقالهای در مورد کار مولد و غیر مولد
توضیح مترجم:
آشنایی من با این مقاله توسط عباس فرد بود. قصد او از این معرفی بیش از اینکه بهترجمه مربوط باشد، بهسئوالات و گفتگوهای پراکندهای برمیگشت که بین ما جریان داشت. پس از مطالعهی نه چندان عمیق و جدی مقاله، از عباس فرد خواستم که در فرصتهای مناسب بهبازخوانی آن بپردازیم. این بازخوانی، گفتگوهایی پیرامونی آن و بالاخره مراجعاتی که بهآثار مارکس و مارکسیستی داشتیم، چند ماهی طول کشید.
دربارهی مبانی سازماندهی پرولتری
چند توضیح لازم بهعنوان مقدمه:
1ـ این نوشته که در جولای 1998 تحت عنوان «خدمت دوستان شورایی ـ دربارهی مبانی سازماندهی پرولتری» برای چند نفر از دوستان و بهمنظور تبادل نظر در مورد ایجاد یک نهاد کمونیستیـانقلابی نوشته شد، برای اولین بار استکه منتشر میشود. علت انتشار کنونی این نوشته، مقالات دیگری دربارهی «تدارک کمونیستی» و «حزب پرولتاریاییـکمونیستی» استکه در دست دارم. منهای مختصات ویژهی من در سال 1998 و نیز منهای پارهای از نارساییها عمدی که بهمنظور ایجاد فضای نقد و بررسی ملحوظ شده است، من هنوز کلیات پرنسیپی این نوشته را قبول دارم و در مقالاتیکه در دست دارم از آن استفاده خواهم کرد.
یادداشتها
خاطرات یک دوست ـ قسمت سیوسوم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیودوم
ملاقات بههم خورد و تنها من توانستم بهمادرم در اندک فرصتی برسانم که چیزی نگوید. او که قبلها هم چندبار بازخواست شده بود، در پیگیریهای افسران زندان چیزی را بُروز نداده بود. من را هم بهوسیله معاون زندان و افسر مربوطه با تحدید، بازپرسی کردند و نتیجهای عایدشان نشد. ملاقات را قطع کردند. احمد م.ع. (برادر اسماعیل از اعدامیهای سیاهکل) که خودش هم در جریانات مسلحانه فعال و زندانی شده بود در جریان قرار گرفت. او مسئول مراجعه بهافسر نگهبان و حلوفصل موضوعات بند ما بود . وی بهاتفاق آقای حجری به«زیر هشت» رفتند و بهشدت بهرفتار افسر نگهبان اعتراض کردند و مورد بلعیدن چیزی از جانب مرا رد کرده بودند. با مداخلهی رئیس زندان و بهدستور او ملاقات غیرحضوری را دایر کرده و فقط یک دیده بوسی آخر را اجازه دادند. در داخل بند هم زمزمه اعتصاب و اعتراض پیش آمد که بهسرانجام نرسید. بهنظر میرسید همه چیز رفع و رجوع شده باشد. با توجه بهجوّ بند تعداد کمی از افراد در جریان جزئیات حادثه قرار گرفتند. این مورد توسط مسئول زیر هشت بند و آقای حجری مدیریت شد.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیودوم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیویکم
اولین تبعیدیها از هر دو زندان شماره چهار و سه همزمان فراخوانده شدند و بهزندان برازجان اعزام شدند. در زندان شماره سه قصر همهی زندانیان برای بدرقه بهراهرو آمدند و در دو طرف آن صف بستند. با ریتم «هو، هو، هوشی مین» (ضرب تب، تب، تب-تب تب) دست میزدند. افرادی که برای اعزام فراخوانده شده بودند، از انتهای صف بهسمت درِ بند (زیر هشت) حرکت میکردند و با تک تک افراد دست میدادند و روبوسی میکردند. برخی میگریستند و برخی یاران همرزمشان را در بغل گرفته، میفشردند. روحیه همه خیلی بالا بود و با پاسخ رفتاری و کلامی کسانیکه بهتبعبد برده میشدند، بهدرود میگفتند. شعارها از جمله اینچنین بود: «امید بهپیروزی آتی خلق قهرمان».
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیویکم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیام
عبدالحسین، مهندس مکانیک و اهل لنگرود؛ مردی دانا و کم صحبت، اما طنزگو بود. او ازهمهی افراد این گروهِ محاکمه مسنتر بود. برادرش عبدالرضا بیشتر در سایه قرار داشت.
عباس، دانشجوی رشتهی دامپزشکی بود. او را از بیرون زندان میشناختم. زمانیکه عباس تحت تعقیب و فراری بود، مدتی با ما زندگی میکرد. رابطه ما از طرف او و من لو نرفته بود. خیلی کتک خورده بودم که ارتباطات و اطلاعاتم را بگویم. از ارتباطهای من، فریبرز و احمد با اسم مستعار گفته شده بودند. فریبرز هفتهی قبل از من دستگیر شده بود و احمد حدود سه سال بعد دستگیر شد.
سی سال بعد، از احترام و اعتبار اجتماعی عباس در ایلام و اصفهان باخبر شدم. من اینطور خبر شدم که «او که در زندان بهلحاظ روحی آسیب دیده بود.» شاید هم بهاین نتیجه رسیده بود که با مبارزهی مسلحانه و سیاسی خداحافظی کند.»
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیام
چند پاراگرافِ آخر از قسمت بیستمونهم
البته غلام بعد از این مواجهه و توضیح خبری برایم شرح داد که لازم بوده اصل مسئله را با چند نفر درمیان میگذاشته و از این دو نفر برای تمایل بهمشارکت سئوال میکرده که حاضر بهفرار هستند؟ هر دو نپذیرفته بودند، اما عضو سلول یک (کسی که خبر را بهما میداد و علی را هم بهشهادت میگرفت) ضمن آرزوی موفقیت، قبول نکرده بود. ولی شخص سلول دیگر اساساً چنین اقدامی را ناموفق و بهشدت برعلیه جو زندان و در جهت تشدید سرکوب ساواک دیده بود. اما گویا غلام نتوانسته بود که مصلحتی با وی موافقت کند و ذهن او را از این ماجرا پَرت کند. مثلاً خودش را مجاب و موافق با ادله وی نشان دهد. شاید هم با وی بحث کرده بوده که من نمیدانم. در واقع، این رفیق ما حرکت را یک جوری «وِتو» کرده بود. اما موجبی برای کسی ایجاد نکرده بود. آن روز و آن شب همه جا را دو بار توسط مسئول بند بازدید کردند. مسئول نگهبان تذکر داد که درِ اتاقها(سلولها) اصلاً بسته نشود.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستونهم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت بیستموهشتم
......
بیژن (هیرمنپور) با من مرتب وقت میگذاشت و برایم از تجارب و دانستههایش با دقت و گسترده میگفت. این پیوند گرچه بنا بر حادثهی جدایی ما ازهم و انتقال من از قزل قلعه دیری نپائید، اما عمق تأثیرات او را میتوانم بهیاد بیاورم که در تشخیصهای بعدی و انتخابهای آتیام تعیینکننده بود. وقتی از مجاهدین و رجوی صحبت شد، او برایم از احساس عمومی در دانشکده حقوق نسبت بهوی گفت: «در میان جمع دانشجویان شخصی مشکوک و غیرقابل اطمینان بود.» جز برخی از حداقلهای ارتباطی، همه از او دوری میکردند. و این گویا نه تنها از تیپ شخصیت و منشهای رفتاری نامتعارف او، بلکه از نگاهی نیز متأثر بود که «مییپنداشتند ساواکی است.»
ادامه مطلب...* مبارزات کارگری در ایران:
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»- قسمت دوم
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»
- بیانیه شماره دوم کمیته دفاع از کارگران اعتصابی
- تشکل مستقلِ محدود یا تشکل «گسترده»ی وابسته؟!
- این یک بیانیهی کارگری نیست!
- آیا کافکا بهایران هم میرود تا از هفتتپه بازدید کند !؟
- نامهای برای تو رفیق
- مبارزه طبقاتی و حداقل مزد
- ما و سوسیال دمکراسی- قسمت اول
- تجمع اول ماه می: بازخوانی مواضع
- از عصیان همگانی برعلیه گرانی تا قیام انقلابی برعلیه نظام سرمایهداری!؟
- ائتلاف مقدس
- وقتی سکه یک پول سیاه است!
- دو زمین [در امر مبارزهی طبقاتی]
- «شوراگراییِ» خردهبورژوایی و اسماعیل بخشی
- در مذمت قیام بیسر!
- هفتتپه، تاکتیکها و راستای طبقاتی
- تقاضای حکم اعدام برای «جرجیس»!؟
- سکۀ ضرب شدۀ فمنیسم
- نکاتی درباره اعتصاب معلمان
- تردستی و تاریخ، در نقد محمدرضا سوداگر و سید جواد طباطبایی
- دختران مصلوب خیابان انقلاب
- «رژیمچنج» یا سرنگونی سوسیالیستی؟!
- هفتتپه و پاسخی دوستانه بهسؤال یک دوست
- اتحادیه آزاد در هفتتپه چکار میکند؟
- دربارهی جنبش 96؛ سرنگونی یا انقلاب اجتماعی!؟
- دربارهی ماهیت و راهکارهای سیاسیـطبقاتی جنبش دیماه 96
- زلزلهی کرمانشاه، ستیز جناحها و جایگاه چپِ آکسیونیست!؟
- «اتحادیه مستقل کارگران ایران» از تخیل تا شایعه
- هزارتوی تعیین دستمزد در آینه هزارتوی چپهای منفرد و «متشکل»
- شلاق در مقابله با نوزایی در جنبش کارگری
- اعتماد کارگران رایگان بهدست نمیآید
- زحمتکشان آذری زبان در بیراههی «ستم ملی»
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت دوم)
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت اول)
- در اندوه مرگ یک رفیق
- دفاع از جنبش مستقل کارگری
- اطلاعیه پایان همکاری با «اتحاد بینالمللی در حمایت از کارگران در ایران»
- امضا برعلیه «دولت»، اما با کمک حکومتیان ضد«دولت»!!
- توطئهی خانه «کارگر»؛ کارگر ایرانی افغانیتبار و سازمانیابی طبقاتی در ایران
- تفاهم هستهای؛ جام زهر یا تحول استراتژیک
- نه، خون کارگر افغانی بنفش نیست؟
- تبریک بهبووورژواهای ناب ایرانی
- همچنان ایستاده ایم
- دربارهی امکانات، ملزومات و ضرورت تشکل طبقاتی کارگران
- من شارلی ابدو نیستم
- دربارهی خطابیه رضا رخشان بهمعدنچیان دنباس
- قطع همکاری با سایت امید یا «تدارک کمونیستی»
- ایجاد حزب کمونیستی طبقهی کارگر یا التجا بهنهادهای حقوقبشری!؟
- تکذیبیه اسانلو و نجواهای یک متکبر گوشهنشین!
- ائتلافهای جدید، از طرفداران مجمع عمومی تا پیروان محجوب{*}
- دلم برای اسانلو میسوزد!
- اسانلو، گذر از سوءِ تفاهم، بهسوی «تفاهم»!
- نامهی سرگشاده بهدوستانم در اتحاد بینالمللی حمایت از کارگران
- «لیبر استارت»، «کنفرانس استانبول» و «هیستادروت»
- «لیبر استارت»، «سولیداریتیسنتر» و «اتحاد بینالمللی...»
- «جنبش» مجامع عمومی!! بورژوایی یا کارگری؟
- خودشیفتگی در مقابل حقیقت سخت زندگی
- فعالین کارگری، کجای این «جنبش» ایستادهاند؟
- چکامهی آینده یا مرثیه برای گذشته؟
- کندوکاوی در ماهیت «جنگ» و «کمیتهی ضدجنگ»
- کالبدشکافی یک پرخاش
- توطئهی احیای «خانهکارگر» را افشا کنیم
- کالبدشکافیِ یک فریب
- سندیکای شرکت واحد، رفرمیسم و انقلاب سوسیالیستی
* کتاب و داستان کوتاه:
- دولت پلیسیجهانی
- نقد و بازخوانى آنچه بر من گذشت
- بازنویسی کاپیتال جلد سوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد دوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد اول، ایرج اسکندری
- کتاب سرمایهداری و نسلکشی ساختاری
- آگاهی طبقاتی-سوسیالیستی، تحزب انقلابی-کمونیستی و کسب پرولتاریایی قدرت...
- الفبای کمونیسم
- کتابِ پسنشینیِ انقلاب روسیه 24-1920
- در دفاع از انقلاب اکتبر
- نظریه عمومی حقوق و مارکسیسم
- آ. کولنتای - اپوزیسیون کارگری
- آخرین آواز ققنوس
- اوضاعِ بوقلمونی و دبیرکل
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- آغاز پرولترها
- آیا سایهها درست میاندیشند؟
- دادگاه عدل آشکار سرمایه
- نبرد رخساره
- آلاهو... چی فرمودین؟! (نمایشنامه در هفت پرده)
- اعتراض نیروی کار در اروپا
- یادی از دوستی و دوستان
- خندۀ اسب چوبی
- پرکاد کوچک
- راعش و «چشم انداز»های نوین در خاورسیاه!
- داستان کوتاه: قایق های رودخانه هودسون
- روبسپیر و انقلاب فرانسه
- موتسارت، پیش درآمدی بر انقلاب
- تاریخ کمون پاریس - لیسا گاره
- ژنرال عبدالکریم لاهیجی و روزشمار حمله اتمی به تهران
* کارگاه هنر و ادبیات کارگری
- شاعر و انقلاب
- نام مرا تمام جهان میداند: کارگرم
- «فروشنده»ی اصغر فرهادی برعلیه «مرگ فروشنده»ی آرتور میلر
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- و اما قصهگوی دروغپرداز!؟
- جغد شوم جنگ
- سرود پرولتاریا
- سرود پرچم سرخ
- به آنها که پس از ما به دنیا می آیند
- بافق (کاری از پویان و ناصر فرد)
- انقلابی سخت در دنیا به پا باید نمود
- اگر کوسه ها آدم بودند
- سوما - ترکیه
- پول - برتولت برشت
- سری با من به شام بیا
- کارل مارکس و شکسپیر
- اودسای خونین
* ترجمه:
- رفرمیستها هم اضمحلال را دریافتهاند
- .بررسی نظریه انقلاب مداوم
- آنتونیو نگری ـ امپراتوری / محدودیتهای نظری و عملی آتونومیستها
- آیا اشغال وال استریت کمونیسم است؟[*]
- اتحادیه ها و دیکتاتوری پرولتاریا
- اجلاس تغییرات اقلیمیِ گلاسکو
- اصلاحات اقتصادی چین و گشایش در چهلمین سال دستآوردهای گذشته و چالشهای پیشِرو
- امپراتوری پساانسانی سرمایهداری[1]
- انقلاب مداوم
- انگلس: نظریهپرداز انقلاب و نظریهپرداز جنگ
- بُرهههای تاریخیِ راهبر بهوضعیت کنونی: انقلاب جهانی یا تجدید آرایش سرمایه؟
- بوروتبا: انتخابات در برابر لوله تفنگ فاشیسم!
- پناهندگی 438 سرباز اوکراینی به روسیه
- پیدایش حومه نشینان فقیر در آمریکا
- پیرامون رابطه خودسازمانیابی طبقه کارگر با حزب پیشگام
- تأملات مقدماتی در مورد کروناویروس و پیآیندهای آن
- تاوان تاریخی [انقلابی روسیه]
- تروریسم بهاصطلاح نوین[!]
- جنبش شوراهای کارخانه در تورین
- جنبش مردم یا چرخهی «سازمانهای غیردولتی»
- جوانان و مردم فقیر قربانیان اصلی بحران در کشورهای ثروتمند
- چرا امپریالیسم [همواره] بهنسلکشی باز میگردد؟
- دستان اوباما در اودسا به خون آغشته است!
- رهایی، دانش و سیاست از دیدگاه مارکس
- روسپیگری و روشهای مبارزه با آن
- سرگذشت 8 زن در روند انقلاب روسیه
- سقوط MH17 توسط جنگنده های نیروی هوائی اوکراین
- سکوت را بشکنید! یک جنگ جهانی دیگر از دور دیده میشود!
- سه تصویر از «رؤیای آمریکایی»
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- شاعر و انقلاب
- فساد در اتحادیههای کارگری کانادا
- فقر کودکان در بریتانیا
- قرائت گرامشی
- کمون پاریس و قدرت کارگری
- گروه 20، تجارت و ثبات مالی
- لایحه موسوم به«حق کار»، میخواهد کارگران را بهکشتن بدهد
- ماركس و خودرهایی
- ماركسیستها و مذهب ـ دیروز و امروز
- مانیفست برابری فرانسوا نوئل بابوف معروف بهگراکوس[1]
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- ملاحظاتی درباره تاریخ انترناسیونال اول
- ممنوعیت حزب کمونیست: گامی به سوی دیکتاتوری
- نقش کثیف غرب در سوریه
- نگاهی روششناسانه بهمالتیتود [انبوه بسیارگونه]
- واپسین خواستهی جو هیل
- واپسین نامهی گراکوس بابوف بههمسر و فرزندانش بههمراه خلاصهای از زندگی او
- ویروس کرونا و بحران سرمایه داری جهانی
- یک نگاه سوسیالیستی بهسرزمینی زیر شلاق آپارتاید سرمایه