سه دیدگاه درباره زنان و اعتصابات
صاحبان قدرت و زنانی که بهطبقات اجتماعی ممتازتر تعلق دارند، بهموازات جشن پیروزیهای قدیمی، سیاستهای لیبرال/فمینیستی و «برابریسازی جنسیتی» در دیگر کشورها، میتوانند چشم خود را بر بیعدالتیهای کنونی در کشور خود ببندند. روایت جنبش، با اسطورهسازی و رمانتیکسازی مبارزات و پیروزیهای گذشته، شکلی از عملکرد تاریخی است که همیشه در زمینهای معنادار قرار دارد، ...
در فراداشت دُنکیشوت-اسپانیا در عصر سروانتس
پرولتاریایی که با تلاشیِ دستههای خدموحشم فئودالی و سلب مالکیت قهرآمیزِ زمین از مردم ایجاد شده بود، پرولتاریای آزاد و بیحقوق، امکان نداشت با همان سرعتی که بهجهان پرتاب شده بود، جذب کارخانههای در حال احداث شود. از سوی دیگر، این افراد که ناگهان از شیوهی متعارف زندگی خود کنده شده بودند، نمیتوانستند بیدرنگ خودرا با نظمِ شرایط جدیدشان وفق دهند. گروه عظیمی از آنها، برخی بنا بهتمایل خود و در بسیاری مواقع زیر فشار اوضاعْ گدا، راهزن و ولگرد شدند.
سال 1917: انقلابِ سوئد
حدود صد سال پیش، رویدادی انقلابی در سوئد واقع گردید که میتوانست طبقه کارگر در این کشور را بهقدرت برساند؛ اما درعوض منجر بهاستقرار دموکراسی بورژوایی و حق رأی همگانی و برابر شد. سوئد با الهام از انقلاب روسیه با تظاهرات تودهای، شورشها و قیامهای محلی، همزمان با تشکیل ارگانهای قدرت کارگری بهجنبش درآمده بود. رویدادهای سال 1917 با خروج 200 زن کارگر از کارگاههای چوببری مجمع الجزایر سودرهامن (Söderhamns) در 11 آوریل آغاز شد.
اجلاس تغییرات اقلیمیِ گلاسکو
جایگزینی همهجانبه (ویا بهعبارتی کارساز و مؤثرِ) انرژی فسیلی با انرژی بهاصطلاح پاک از جنبهی اقتصادی در ساختار اقتصادی/سیاسیِ فیالحال موجودِ دولت/ملتها بهلحاظ ملی و بینالمللی (بهواسطهی رقابت ذاتی سرمایه در رویکردهای گوناگون درونی و بیرونیاش) عملی نیست؛ سؤال این استکه صرفنظر از جنبهی تکنولوژیک (که عمدتاً نظری است)، انواع زیرساختهای کنونی از این قابلیت برخوردارند که بدون تغییرات اساسی در بنیانهای اقتصادی/سیاسیِ موجودْ پذیرای انرژی الکتریکیِ پاک بهجای انرژی الکتریکی حاصل از سوختهای فسیلی باشند؟
نقد و بازخوانى آنچه بر من گذشت
آرزوی اینکه «معلمانی» وجود داشته باشند که بهما بیاموزانند، عملاً تقسیم دنیا بهدو طبقهی دانا و نادان یا شاگرد و معلم است؛ درصورتیکه یکی از ویژگیهای پراتیک سوسیالیستیْ ترکیب معلم و شاگرد، علم و عمل، و رهبر و رهروست؛ و میتوان اینطور هم ابراز نظر کرد که مهمترین دلیل شکست انقلابات اجتماعی تاکنونیْ در همهی جهان نبود رابطهی دوسویه آموزگار/شاگرد بوده و اینکه آموزگار در نهایت تسهیلکنندهی یادگیری است، نه یاد دهنده و در واقع شرایط یادگیری را طوری سازماندهی میکند که یادگیرنده بسیار سریعتر تجربه کند و از تجربهی خویش بیاموزد و در این فرایند هردو متحمل تغییر و حرکت و یادگیری میشوند.
مارکسیسم در تقابل با اگزیستانسیالیسم
در آنجایی که اگزیستانسیالیسمْ گیج و سردرگم دست از کار میکشد، ماتریالیسم دیالکتیک کار را آغاز میکند، و با این پیشفرض ادامه میدهد که آنچه در واقعیت میتواند حدود معینی داشته باشد، همچنین میتواند صورتبندی روشنی در اندیشه نیز پیدا کند. تضادهایی که در واقعیت مشاهده میشوند هرقدر هم که پنهان، پیچیده و انحرافی باشند، با گذشت زمان و تلاش میتوان آن را از یکدیگر جدا کرد. جوهر دیالکتیکی تمامی فرآیندها دقیقاً در آشکار کردن تضادهای درونی، نمایش تدریجی و تعیین هرچه بیشتر جنبههای قطبی آنها...
[جنبش کارگری سوئد و] صلح با نروژ
در تمام کتابهای مربوط بهتاریخ جنبش کارگری، معمولاً چیزی در مورد Åkarpslagen آکارپسلاگن (قانون ضداعتصاب) از سال 1899 وجود دارد که برای تسهیل اعتصابشکنی تصویب شد و مشکلات بزرگی را برای جنبش سندیکایی ایجاد کرد. آنچه بهطور قابل توجهی کمتر شناخته شده است، دومین قانون ضداعتصاب است که حق اعتصاب را در بهار 1905 بهشدت محدود کرد. سوسیال دموکراتها و LO اعتصاب بزرگی را برای توقف این پیشنهاد تدارک دیدند.
لئوناردو داوینچی: هنر و رنسانس
لئوناردو داوینچی در پانصد و اندی سال پیش درگذشت. داوینچی یکی از غولهای اندیشه و هنر در تاریخ است. در این نوشتار آلن وودز با بکارگیری اصول و اسلوب تاریخی/ماتریالیستی بهزندگی و آفریدههای این هنرمند، که زندگی و تفکراتش در بسیاری از حوزه های هنری و دانش بشری سبب تغییروتحولاتی شگرف و بنیادین گشت، پرداخته و ادای احترام میکند.
شوستاکوویچ وجدان موسیقیاییِ روسیه تزاری، اتحاد جماهیر شوروی و سوسیالیسم
ریتمهای سیال و بالنده در سمفونیهای شوستاکویچ، عجین با سوگ و اندوه مردمی، بر تمامی واقعیتهای تاریخی موجود در روسیه تزاری و شوروی استوار است. سمفونیهای شوستاکویچ مبارزه برای برقراری جامعه سوسیالیستی را ترویج و تبلیغ میکنند. او گردهمآیی و اتحاد کارگران جهان و همچنین شورش انقلابی را بر سکون فورمالیستی/دولتی ترجیح میدهد.
دربارهی فلسفه فرا/انسانِ [نیچه]
اگر قرار است که «از مرده بهنیکی یاد کنیم یا هیچ چیزی درباره او نگوییم»، در این مورد ترجیح دارد که سکوت احترامآمیز را پیشه کنیم تا اینکه اهمیت اجتماعی متوفی را با سِیلی از تحسین افسارگسیخته و تهی از معنا، بپوشانیم. میتوانیم و باید نگرشی غیرجانبدارانه [و احترامآمیز] نسبت بهاشخاصی داشته باشیم که دشمنان اجتماعی ما بهحساب میآیند، احترامی که مدیون صداقت و فضایل فردی متنوع آنهاست. اما دشمن اگر صادق باشد یا نباشد، زنده یا مرده، دشمن باقی میماند، بهویژه دشمنی که در آثار خود پس از مرگش بهحیات خود ادامه میدهد.
دربارهی شوستاکوویچ وجدان موسیقیایی انقلاب روسیه
شوستاکوویچ در ۲۵ سپتامبر ۱۹۰۶ در سنت پترزبورگ بهدنیا آمد و در ۹ آگوست ۱۹۷۵ در مسکو از دنیا رفت. بهاین ترتیب، دوران حیات او انقلاب اکتبر، جنگ داخلی، و دو جنگ جهانی و همچنین دوران دهشتباراستالینیسم را نیز در برمی گیرد که مسیر زندگیاش را تغییر داد، همچنان که سرنوشت سرزمین اکتبر را تغییر داد و امیدها و رؤیاهایی که انقلاب بلشویکی بهوجود آورده بود، را زیر پا له کرد. این رویدادهای سترگ، موسیقی سترگی را می طلبند؛ و همهی اینها در سمفونی های توانمند شوستاکویچ بازتاب می یابند.
بیانیه شماره دوم کمیته دفاع از کارگران اعتصابی
کارگران! افزایش قوای سازمانی شما، توازن قوا در میدان کار و سرمایه را به نفع شما تغییر می دهد، با اقدام به ایجاد تشکلی مستقل، سوا از اینکه خود را درجه ای برای رسیدن به خواست ها و مطالبات تان نزدیک می کنید، موقعیت کل طبقه کارگر ایران را در موضع قدرت در مقابل سیستم سرمایه قرار داده اید. لذا با اتخاذ تاکتیک های مناسب تمامی نیرنگ های کارفرمایان را نقش برآب کنید و بسوی ایجاد تشکل مستقل خود از دولت و کارفرما که از مطالبات اساسی طبقه کارگر نیز می باشد گام بردارید. چون میزان سازمانیابی شما رابطه مستقیم با توان چانه زنی شما با دولت و کارفرما را دارد.
تشکل مستقلِ محدود یا تشکل «گسترده»ی وابسته؟!
حمایتها بهواسطهی ماهیت و کاربردِ عمدتاً تاکتیکیشان بیش از اینکه بیمانگیز باشند، تشویقکنندهاند، و در وضعیت موجود باید از آنها استقبال کرد و متقابلاً جوابشان را داد. اما حمایتهای ابراز شده از سوی جریانهای اپوزیسیونِ صراحتاً دستِ راستی خارج از کشوری (مانند سلطنتطلبان رنگارنگ، جریان گانگستری مجاهدین و انواع جریانهای ناسیونالیست) نه تنها تشویقکننده نیستند، بلکه در همسویی ماهوی با رژیمِ حاکمْ در کم زیانترین شقِ ممکنْ بهدستآویزی برای سرکوب کارگران اعتصابی تبدیل میشوند.
خانواده نمیخواهد منحل شود[!؟]
در کتاب سرمایه، بخش سرمایه در صنعت ماشینآلات و مقیاس بزرگ صنعت، مارکس خانوادهی طبقه کارگر را بهعنوان شرکت کوچک تأمین پرسنل (نیرویکار) توصیف میکند. پیشتر کارگر فقط نیرویکار خود را میفروخت، اما اکنون همسر و فرزندان خود را نیز بهکارخانهداران میفروشد. خانوادهی برای طبقهی بورژوا شکل خانوادگی سرمایهداری نبود، بلکه ساختاری برای [حل] اختلافات مربوط بهارث، و امور مربوط بهخیانت بود.
اصلاحات اقتصادی چین و گشایش در چهلمین سال دستآوردهای گذشته و چالشهای پیشِرو
هیچ سابقهی روشنی در تاریخ خود جمهوری خلق چین و یا تجربهی سایر کشورهای کمونیستی برای اصلاحات شهری وجود نداشت که قابل مقایسه با الگوی ابتکارعمل چین در زمینه اصلاحات روستایی باشد. نفود سیاسیِ حامیان دیوانسالارِ صنعتِ تحت مالکیت دولت و ممانعتهای ایدئولوژیکیِ بیشتر برای برچیدنِ ستونهای سوسیالیسم در اقتصاد صنعتی، اصلاحات را کند و رقیقتر میکرد. در عوض، موفقیتْ «رشد» را برانگیخت...
این یک بیانیهی کارگری نیست!
این صحیح است که طبقهای که به حکم شرایط مادی و نیروی متشکلش انقلابی است در لحظهی انقلاب نمایندهی منافع کلیت جامعهای است که خود آمادهی انقلاب است، به این معنا که طبقهی انقلابی در لحظهی انقلاب منافع و خواستهای بخش عمدهی ستمدیدگان جامعه را در برنامهی خود میگنجاند و مؤتلفینش را متقاعد میکند که تنها اوست که میتواند منافع و خواستهای آنان را تأمین کند. اما طبقهی انقلابی میتواند چنین کند تنها آنگاه که نیروی متشکلش و شرایط مادی جامعه برای رهبری او کافی و آماده باشد.
چند مصاحبه با زنان طبقهی کارگر در غرب لندن- قسمت پنجم
مبارزه با نژادپرستی بهعلاوهی بدبختیهای معمولِ ناشی از بردهداری مزدی و فقر، زندگی طبقهی کارگر را بیش از بیش طاقتفرسا کرده است. از لحاظ تاریخی گرایش گروههای مهاجری که تازه پا بهلندن میگذارند، زندگی همگون در مناطق خاصی است. و این امر باعث حس تعلق بهاجتماعی [خاص] در شهری بزرگ، منکوبکننده و گاه خصمانه میشود. [اما] امروزه با افزایش کرایهخانهها و اعیانسازی برخی از محلهها، یافتن پیوندهای «اجتماعی» و کسب مزایایی از این پیوندها بیش از پیش دشوار شده است.
پاندمی و کشورهای فراموش شده ی جنوب
کوویدـ 19 بهیکی از بیماریهایی تبدیل میشود که بهطور مزمن کشورهای پیرامونی سرمایهداری را ویران میکند و گاهی نیز کشورهای متروپول را نیز درگیر خود میسازد. آفریقا و مناطقی از آسیا و آمریکای لاتین در وحشت انواع خطرناکتری از اینگونه بیماری های مسری را دارند. بهعلاوه، ویروس کرونا سیستم بهداشتی را که قبلاً ضعیف شده است، ضعیفتر هم میکند.
کار خلاق را آزاد کنید!
حق ثبت اختراع همچنین میتواند مانع توسعه و کاربرد بیشتر داروهای جدید شود. این احتمالاً در مورد اکتشافات جدید پیرامون گلیوبلاستورما، مهاجمترین نوع تومور مغزی صادق است. شیمیدان سوئدی، لارس هامارستروم Lars Hammarstrom، یک داروی بالقوه پیدا کرده که بیش از 70 برابر قویتر از شیمی درمانی است که امروزه بهاین بیماران سرطانی داده میشود. اما اگر این حق ثبت اختراع توسط یک غول جهانی خردیداری شود، خطر قرار دادن آن در بایگانی وجود دارد...
بتهوون: انسان، موسیقیدان و انقلابی
انکشاف سبک سوناتا اواخر قرن هجدهم روندی سریع داشت و در سمفونیهای موتسارت و هایدن بهاوج خود رسید. بهنوعی میتوان گفت سمفونیهای بتهوون صرفاً تداوم این سنت بودند. ولی در واقعیت هویت رسمی این سمفونیها تفاوت بنیادین را از نظر پنهان میکرد. در سبک سوناتا محتوای واقعی در اولویت نیست. دغدغه آهنگسازان کلاسیک قرن هجدهم اساساً درک شکل درست سبک سوناتا بود (هرچند سبک موتسارت یک استثنا بود).
شرکتهای دارویی بزرگ بهجای اختراع واکسن کرونا پول و اعتبار بهجیب میزنند!
این تصویر که شرکتهای بزرگ دارویی توانستند در آزمایشگاههای Pfizer و Moderna و دیگر شرکتهای بزرگ بهطور معجزهآسا و نجاتدهندهای واکسن کوویدـ19 را ساخته و تولید کنند، نادرست است. [در واقع] ما واکسنهای کرونا را مدیون شرکتهای دارویی و قدرت خلاقیت آنها نیستیم، بلکه مرهون کمکهزینههای دولتی [البته از جیب مردم] و دانشگاههایی هستیم که در این زمینه خلاق بودهاند.
آیا کافکا بهایران هم میرود تا از هفتتپه بازدید کند !؟
«کانال مستقل کارگران هفت تپه» و طبعاً «جمعی از کارگران هفت تپه در بخشهای مختلف» هفتتپه در همین ششمین مطالبه که خواهان بازگرداندن مالکیت این مجتمع به«بخش عمومی ـ دولتی» مهمترین کاری که میکنند، ترویج ایدئولوژی بورژوایی و بهانحراف کشاندن انرژی مبارزات مردم فرودست است. چرا؟ برای اینکه بهجز مالکیت شخصی، خصوصی و اجتماعی (که وجود آن مستلزم انقلاب سوسیالیستی است)، هیچ شکلی از مالکیت وجود ندارد و مالکیت «عمومی ـ دولتی» مقولهی مجعولی است که هدف آن فریب کارگران است؛
درباره آلکسی ناوالنی و مداخله ی امپریالیستی غرب در روسیه
دربسترِ گام برداشتن بهسوی نهادینه کردن اقتصاد بازار آزاد توسط دیوانسالاران حزبی/دولتی بود که میلیونها تن از کارگران وزحمتکشان روس به نهایتِ فقر کشانده شدند، تا جایی که کارگران ماهها بدون حقوق میماندند. در بستر شرایط برآمده از فروپاشی و دلبستگی وافر رهبران و فونکسیونرهای حزب/دولت استالنیستیِ سابق به نظام سرمایه داری بود که نفرت فاشیستی واجتماعی/داروینیستی از کارگران و زحمتکشان در روح و روانِ ناوالنی جوان نمایان گردید و گسترش یافت.
`اقتصاد سیاسی مالکیت معنوی
درحالی که منابع انرژی [علیرغم اهمیت ناچیزشان در مقایسه با کلیت وجودی] شیوهی تولید سرمایهداری، برای حفظ حیات نقش محوری دارند، اکنون حقوق مالکیت معنوی برای حفظ تعادل مالی بینالمللیِ اقتصاد آمریکا همان اهمیت [منابع انرژی] را دارد. دسترسی داخلی بهنفت مهم باقی میماند، البته تا زمانی که طبقات مرفه همچنان بهسواری اتومبیلهای بزرگ خود ادامه دهند، و گرمایش و سرمایش کاخهای عظیم خودرا تأمین میکنند...
نامهای برای تو رفیق
پس رفیق عزیزم ما راهی جز هملی، آگاهی و کمک به یکدیگر را نداریم. ما باید مذهب، نژاد، قومیت، رنگ پوست، جنسیت و ... را کنار بگذاریم و بر اساس هویت واقعی و طبقاتیمان به وحدتی جهانی با طبقهی کارگر دست پیدا کنیم، نه آنکه در چند دستگی و رقابت میان سرمایهداری و دولتهایشان فرو رویم و علیه یکدیگر قرار گیریم. شاید بدیهی بهنظر برسد که ما باید براساس واقعیت مادی و عینی زمان خود حرکت بکنیم و نه بر اساس ایدهها، آرزوها و آنچه دوست داریم باشیم.
جنایات ضدبشری ایالات متحده، [آیا این جنایتها ایران را هم دربرمیگیرد؟]
هیچ کس فراموش نکرده است که تحریم های سازمان ملل متحد، که از سوی ایالات متحده طراحی شده بود، برضد عراق در سال های دهه ۱۹۹۰ منجر به مرگ ۵۰۰ هزار کودک عراقی شد. ترامپ نیز از طریق دستورات اجراییْ انواع مختلفی از تحریم ها را بر یک سوم کشورهای جهان تحمیل کرده است: از محاصره یک جانبه ۶۰ ساله کوبا به جرم پافشاری بر استقلال خود (که تنها ۹۰ مایل با آمریکا فاصله دارد)، تا تحریم ارسال دارو و غذا به ونزوئلا، که موجب مرگ ۴۰ هزار تن شده است...
یادداشتها
خاطرات یک دوست ـ قسمت نوزدهم
پاراگرافِ آخر از قسمت هیجدهم
کوچه ای از خیابان درخشنده جنب کارخانه برق بسمت شرق شروع میشد وتا خط آهن شهر ری چهارتا کوچه شمالی جنوبی را قطع میکرد، امتداد میافت. محله ای پر جمعیت که هر خانه اش حدود شش اتاق داشت و در اکثر خانهها پر از مستاجر بود. همه هم پر اولاد. ابراهیم در خانه شان یک اتاق جدا در انتهای حیاط کوچک شان داشت. او حاضر شده بود که کتابداری را در اتافش عملی کند. بنا بنظر ابراهیم کاری شدنی بود و مانعی در بین نبود. اما بنظر من بعید مینمود. با اینکه پدر ابراهیم با معاشرت من با پسرش و رفت وآمد به خانه شان مشکلی نداشت اما محافظه کار تر از آن بود.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت هیجدهم
پاراگرافِ آخر از قسمت هفدهم
من در سالهای 47 ببعد قویا جذب فعالیتهایی شدم که اقدامات(فعالیت) چریکی نام داشت. دیگر کتاب خواندن محفل مطالعاتی موضوع کار نبود. بلکه طرحهای تبلیغی مسلحانه در برنامهمان قرار داشت. یک شبکه تودرتوی ارتباطی در هر طرف که من قرار میگرفتم(حداقل در مورد من سه حوزه ارتباطی)به این مسیر گرایش عملی داشت. اولی خیلی زود آسیب دید و قطع شد. دومی که در تدارکات بود موجب دستگیریم شد و سوی که لو نرفت کارکردی عملی وتدارکاتی آموزشی داشت. جالب اینکه هر سه ارتباطهای کوچک محفلی در یک گروه (پرونده ستاره سرخ) نام ونشان یافت. مسئولین هر سه ارتباط کار شاگرد بنایی مرا تائید می کردند. هیچ کدام نگفتند برو دنبال مثلا یک کارصنعتی! یا برو درکارخانهای کارکن و اساساً دنبال تبلیغ بر روی کارگران و یا رشد سیاسی آنان نبودند، بلکه همه سعی داشتند مرا به یک کادر«مبارز حرفهای»(چریک) تبدیل کنند. اینطوری شد که فضای کار من مدتی نیز محل اختفای رفقای تحت تعقیب ساواک، هم بود.
ادامه مطلب...تشکر از مادر بزرگ و ادامهی مصاحبه با او
ـ ماهی جون دوستان نشریه(بولتن) دانشجو خیلی ازتون تشکر کردن. تا حالا خیلی میدان گفتگو را باز کرده.
ـ خوشحالم که کنجکاوی و جستجوگری زیاد میشه. اگه به سلامت پیش ببرید کمی تا قسمتی به تعهدات و مسئولیت های اجتماعی که داریم عمل کردیم.
ـ چرا «کمی تا قسمتی»؟ این یه شوخی و تواضعِ یا نه نکته دیگه در این گفته هست؟
ـ قالبش شوخ طبعیِ. اما همه ما بواقع خیلی از جنبش های خودانگیخته عقب هستیم.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت پانزدهم، شانزدهم و هفددهم
دو پاراگرافِ آخر از قسمت سیزدهم
وقتی در سالهای 50 بهبعد من زندان بودم، نزدیکی ایندو(پدربزرگ و مادربزرگ) خیلی بیشتر شده بود. در این اوقات در مشهد زندگی میکردند. و سالهای اول ارتباط با تهران فقط از طریق نامه بود و گاهی هم تلفنخانه مرکزی که هر دو طرف در شهرهایشان باهم حاضر میشدند و در نوبت بهانتظار میماندند که بروند در کابینهای خودشان و ارتباط برقرار شده را داشته باشند و صحبت کنند. زمان صحبت محاسبه و هزینه از هر طرف گرفته میشد. کم پیش میآمد که روابطْ این فرصت را بهوجود آورده باشد. اما من تجربه این گفتگوها را داشتم.
ادامه مطلب...ادامهی مصاحبهی «ژورنال دانشجو» با مادر بزرگ
ـ چه کسانی در این خیزش شرکت کردند؟
ـ تا جاییکه همه شنیدیم و در خبرها هم آمد، جمعیتی نگران و سراسیمه (بین 40 تا 50 نفر) آمدند جلوی بیمارستان کسری برای پیجوییِ سلامتیِ ژینا امینی که از بازداشتگاه گشت ارشاد (واقع در خیابان وزرا) بهاینجا آورده شده بود. بعد هم منتشر شد که او در کُماست... خبر مرگ این دختر کُردِ اهل سقز از زمان خاکسپاریش سیل گستردهای از اعتراضات را در سراسر ایران بهوجود آورد. عکسهای ژینا از هنگامی که در کُما قرار داشت، خیلی تاثیرگذار بود.
ادامه مطلب...* مبارزات کارگری در ایران:
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»- قسمت دوم
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»
- بیانیه شماره دوم کمیته دفاع از کارگران اعتصابی
- تشکل مستقلِ محدود یا تشکل «گسترده»ی وابسته؟!
- این یک بیانیهی کارگری نیست!
- آیا کافکا بهایران هم میرود تا از هفتتپه بازدید کند !؟
- نامهای برای تو رفیق
- مبارزه طبقاتی و حداقل مزد
- ما و سوسیال دمکراسی- قسمت اول
- تجمع اول ماه می: بازخوانی مواضع
- از عصیان همگانی برعلیه گرانی تا قیام انقلابی برعلیه نظام سرمایهداری!؟
- ائتلاف مقدس
- وقتی سکه یک پول سیاه است!
- دو زمین [در امر مبارزهی طبقاتی]
- «شوراگراییِ» خردهبورژوایی و اسماعیل بخشی
- در مذمت قیام بیسر!
- هفتتپه، تاکتیکها و راستای طبقاتی
- تقاضای حکم اعدام برای «جرجیس»!؟
- سکۀ ضرب شدۀ فمنیسم
- نکاتی درباره اعتصاب معلمان
- تردستی و تاریخ، در نقد محمدرضا سوداگر و سید جواد طباطبایی
- دختران مصلوب خیابان انقلاب
- «رژیمچنج» یا سرنگونی سوسیالیستی؟!
- هفتتپه و پاسخی دوستانه بهسؤال یک دوست
- اتحادیه آزاد در هفتتپه چکار میکند؟
- دربارهی جنبش 96؛ سرنگونی یا انقلاب اجتماعی!؟
- دربارهی ماهیت و راهکارهای سیاسیـطبقاتی جنبش دیماه 96
- زلزلهی کرمانشاه، ستیز جناحها و جایگاه چپِ آکسیونیست!؟
- «اتحادیه مستقل کارگران ایران» از تخیل تا شایعه
- هزارتوی تعیین دستمزد در آینه هزارتوی چپهای منفرد و «متشکل»
- شلاق در مقابله با نوزایی در جنبش کارگری
- اعتماد کارگران رایگان بهدست نمیآید
- زحمتکشان آذری زبان در بیراههی «ستم ملی»
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت دوم)
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت اول)
- در اندوه مرگ یک رفیق
- دفاع از جنبش مستقل کارگری
- اطلاعیه پایان همکاری با «اتحاد بینالمللی در حمایت از کارگران در ایران»
- امضا برعلیه «دولت»، اما با کمک حکومتیان ضد«دولت»!!
- توطئهی خانه «کارگر»؛ کارگر ایرانی افغانیتبار و سازمانیابی طبقاتی در ایران
- تفاهم هستهای؛ جام زهر یا تحول استراتژیک
- نه، خون کارگر افغانی بنفش نیست؟
- تبریک بهبووورژواهای ناب ایرانی
- همچنان ایستاده ایم
- دربارهی امکانات، ملزومات و ضرورت تشکل طبقاتی کارگران
- من شارلی ابدو نیستم
- دربارهی خطابیه رضا رخشان بهمعدنچیان دنباس
- قطع همکاری با سایت امید یا «تدارک کمونیستی»
- ایجاد حزب کمونیستی طبقهی کارگر یا التجا بهنهادهای حقوقبشری!؟
- تکذیبیه اسانلو و نجواهای یک متکبر گوشهنشین!
- ائتلافهای جدید، از طرفداران مجمع عمومی تا پیروان محجوب{*}
- دلم برای اسانلو میسوزد!
- اسانلو، گذر از سوءِ تفاهم، بهسوی «تفاهم»!
- نامهی سرگشاده بهدوستانم در اتحاد بینالمللی حمایت از کارگران
- «لیبر استارت»، «کنفرانس استانبول» و «هیستادروت»
- «لیبر استارت»، «سولیداریتیسنتر» و «اتحاد بینالمللی...»
- «جنبش» مجامع عمومی!! بورژوایی یا کارگری؟
- خودشیفتگی در مقابل حقیقت سخت زندگی
- فعالین کارگری، کجای این «جنبش» ایستادهاند؟
- چکامهی آینده یا مرثیه برای گذشته؟
- کندوکاوی در ماهیت «جنگ» و «کمیتهی ضدجنگ»
- کالبدشکافی یک پرخاش
- توطئهی احیای «خانهکارگر» را افشا کنیم
- کالبدشکافیِ یک فریب
- سندیکای شرکت واحد، رفرمیسم و انقلاب سوسیالیستی
* کتاب و داستان کوتاه:
- نقد و بازخوانى آنچه بر من گذشت
- بازنویسی کاپیتال جلد سوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد دوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد اول، ایرج اسکندری
- کتاب سرمایهداری و نسلکشی ساختاری
- آگاهی طبقاتی-سوسیالیستی، تحزب انقلابی-کمونیستی و کسب پرولتاریایی قدرت...
- الفبای کمونیسم
- کتابِ پسنشینیِ انقلاب روسیه 24-1920
- در دفاع از انقلاب اکتبر
- نظریه عمومی حقوق و مارکسیسم
- آ. کولنتای - اپوزیسیون کارگری
- آخرین آواز ققنوس
- اوضاعِ بوقلمونی و دبیرکل
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- آغاز پرولترها
- آیا سایهها درست میاندیشند؟
- دادگاه عدل آشکار سرمایه
- نبرد رخساره
- آلاهو... چی فرمودین؟! (نمایشنامه در هفت پرده)
- اعتراض نیروی کار در اروپا
- یادی از دوستی و دوستان
- خندۀ اسب چوبی
- پرکاد کوچک
- راعش و «چشم انداز»های نوین در خاورسیاه!
- داستان کوتاه: قایق های رودخانه هودسون
- روبسپیر و انقلاب فرانسه
- موتسارت، پیش درآمدی بر انقلاب
- تاریخ کمون پاریس - لیسا گاره
- ژنرال عبدالکریم لاهیجی و روزشمار حمله اتمی به تهران
* کارگاه هنر و ادبیات کارگری
- شاعر و انقلاب
- نام مرا تمام جهان میداند: کارگرم
- «فروشنده»ی اصغر فرهادی برعلیه «مرگ فروشنده»ی آرتور میلر
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- و اما قصهگوی دروغپرداز!؟
- جغد شوم جنگ
- سرود پرولتاریا
- سرود پرچم سرخ
- به آنها که پس از ما به دنیا می آیند
- بافق (کاری از پویان و ناصر فرد)
- انقلابی سخت در دنیا به پا باید نمود
- اگر کوسه ها آدم بودند
- سوما - ترکیه
- پول - برتولت برشت
- سری با من به شام بیا
- کارل مارکس و شکسپیر
- اودسای خونین
* ترجمه:
- رفرمیستها هم اضمحلال را دریافتهاند
- .بررسی نظریه انقلاب مداوم
- آنتونیو نگری ـ امپراتوری / محدودیتهای نظری و عملی آتونومیستها
- آیا اشغال وال استریت کمونیسم است؟[*]
- اتحادیه ها و دیکتاتوری پرولتاریا
- اجلاس تغییرات اقلیمیِ گلاسکو
- اصلاحات اقتصادی چین و گشایش در چهلمین سال دستآوردهای گذشته و چالشهای پیشِرو
- امپراتوری پساانسانی سرمایهداری[1]
- انقلاب مداوم
- انگلس: نظریهپرداز انقلاب و نظریهپرداز جنگ
- بُرهههای تاریخیِ راهبر بهوضعیت کنونی: انقلاب جهانی یا تجدید آرایش سرمایه؟
- بوروتبا: انتخابات در برابر لوله تفنگ فاشیسم!
- پناهندگی 438 سرباز اوکراینی به روسیه
- پیدایش حومه نشینان فقیر در آمریکا
- پیرامون رابطه خودسازمانیابی طبقه کارگر با حزب پیشگام
- تأملات مقدماتی در مورد کروناویروس و پیآیندهای آن
- تاوان تاریخی [انقلابی روسیه]
- تروریسم بهاصطلاح نوین[!]
- جنبش شوراهای کارخانه در تورین
- جنبش مردم یا چرخهی «سازمانهای غیردولتی»
- جوانان و مردم فقیر قربانیان اصلی بحران در کشورهای ثروتمند
- دستان اوباما در اودسا به خون آغشته است!
- رهایی، دانش و سیاست از دیدگاه مارکس
- روسپیگری و روشهای مبارزه با آن
- سرگذشت 8 زن در روند انقلاب روسیه
- سقوط MH17 توسط جنگنده های نیروی هوائی اوکراین
- سکوت را بشکنید! یک جنگ جهانی دیگر از دور دیده میشود!
- سه تصویر از «رؤیای آمریکایی»
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- شاعر و انقلاب
- فساد در اتحادیههای کارگری کانادا
- فقر کودکان در بریتانیا
- قرائت گرامشی
- کمون پاریس و قدرت کارگری
- گروه 20، تجارت و ثبات مالی
- لایحه موسوم به«حق کار»، میخواهد کارگران را بهکشتن بدهد
- ماركس و خودرهایی
- ماركسیستها و مذهب ـ دیروز و امروز
- مانیفست برابری فرانسوا نوئل بابوف معروف بهگراکوس[1]
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- ملاحظاتی درباره تاریخ انترناسیونال اول
- ممنوعیت حزب کمونیست: گامی به سوی دیکتاتوری
- نقش کثیف غرب در سوریه
- نگاهی روششناسانه بهمالتیتود [انبوه بسیارگونه]
- واپسین خواستهی جو هیل
- واپسین نامهی گراکوس بابوف بههمسر و فرزندانش بههمراه خلاصهای از زندگی او
- ویروس کرونا و بحران سرمایه داری جهانی
- یک نگاه سوسیالیستی بهسرزمینی زیر شلاق آپارتاید سرمایه