کاپیتال با اضافات انتشار به زبان فرانسه
حدود دو سال پیش هر سه جلد کاپیتال (ترجمهی اسکندری) را با فرمت pdf که قابلیت جستجوی کلمات را نیز داشت، با اجازهی فرزام که با زحمت بسیار آن را تهیه کرده بود، منتشر کردیم؛ و توضیحاتی هم دربارهی چرایی انتشار ترجمهی اسکندری از کاپیتال دادیم که در مراجعه بهجلد اول کاپیتال (در همین سایت) قابل دسترس است.
مردم سودان زیر باران گلولهی ژنرالها
در 28 و 29 می 2019، کارگران اعتصاب سیاسی سراسری را علیه رژیم نظامی آغاز کردند. اعتصابیون و تظاهرکنندگان خواستار حکومت غیرنظامی بودند. در این دوره بود که قدرت و سرسختی انقلابیون برای جامعه آشکار گردید. تهدیدهای ارتش هیچ تأثیری بر آنها نداشت. یکی از مصادیق بارز این نیرو، بَنرهای «اخراجم کن» بود که مخاطب آن محمد حمدان داغلو (همتی)، رهبر شبه نظامیان «نیروهای پشتیبانی سریع» ((RSF بود. او در یکی از سخنرانیهایش کارگران معترض را تهدید کرده بود که در صورت اقدام بهاعتصابْ اخراج خواهند شد
دربارهی [چیستی و چگونگی] ارزش
انسان کنونی جامعهی ما نمیتواند خودرا بهسطوح تبادلات انسانی بالاتر سوق دهد و در این رهگذر حتی برای اعادهی حیثیت خود، گرچه بهشکل غلط و عقبماندهی قبلی خود هم که باشد، توان برخاستن ندارد. در چنین جامعهای با چنین نقدِ ارزشی حتی جان و حیات انسان نیز در این میانه چنان کاستی یافته و چنان کمارزش شده که نه تنها از حوصلهی نهادهای سیاسیـانقلابی، بلکه از حوصلهی جامعه هم درنمیگذرند. اکنون ارزانترین کالا انسان است و کمارزشترین طرفهای هرتبادلی کار انسانی است.
جنبش شوراهای کارخانه در تورین
یادداشت مترجم:
با عقبنشینی موقت جنبش موسوم به«زن، زندگی، آزادی» که نیاز ناگزیرِ هرشکلی از مبارزهی طبقاتی برای بررسی و طرح نقشه و تجدید قوا و تجدیدآرایش است، جنبش دموکراتیکِ مطالباتی بهتدریج از تحتانیترین بخشها جامعه درحال گسترش است. بههمین دلیل فکر کردم که نگاهی بهتجربهی مبارزاتی و انقلابی کارگران تورین بهقلم گرامشی ـشایدـ همچون قطرهای از رودِ خروشانِ تجارب مبارزاتی 200 سال گدشته بهنحوی موثر باشد.
آیا سرمایهداری جهانی میتواند دوام آورد؟
چالش برای اقتصاد سیاسی رادیکالْ تسخیر حرکتِ تغییر ساختاری و تشخیص مسیرها و بروندادهایی است که همیشه بهسیاست و مبارزه طبقاتی بستگی دارد؛ و چالش برای روشنفکران رادیکالْ خدمت از طریق نظریه و تحلیل تضادهای نظام مسلط و بارز ساختن آن بهعنوان درونداد مبارزهی جدی روزگار ماست. همچنان که میکوشم این چالشها را دنبال کنم، بههشدارهای معمول باید نظر داشت.
رضا پهلوی و اپوزیسیون دستِ راستی
این استفادهی دوگانه از نیروهای مردمی (یعنی: گسترش جنبش با هدف تحت فشار گذاشتن جمهوری اسلامی، و درعینحال «تمشیت» و مدیریت آن در محدودهی سیاستها و منافع سرمایه فراملیِ غربی) به«نیرویی» احتیاج دارد که بهمثابه ابزارِ سیاسی بتواند القائات، تبلیغات و شُبههآفرینیهای سیاسی و ایدئولوژیکی شبهفاشیستی درحال گسترشِ بورژوازی و سرمایه فراملیِ غربی را بهعنوان نیرویی ایرانی و در قالب ضدیت با جمهوری اسلامی جسمیت بخشیده، و بهطور همزمان بهعنوان «اپوزیسیون» (و در واقع: بهعنوان نفوذی) در صفوف جنبش حقیقتاً مردمی جاسازی کند.
چند نکتهی نظری دربارهی جنبش «زن، زندگی، آزادی»
وضعیت ژئوپلتیک هماینک جهان، نه انقلاب سوسیالیستی در ایران امکانپذیر است؛ نه این کشور بهسوئد یا حتی تایوان تبدیل میشود؛ و نه استقرار دموکراسی و پارلمانتاریسم اروپایی قابل تحقق است. چرا؟ برای اینکه اولاًـ دموکراسی سرمایهدارانهی اروپایی/آمریکایی، صرفنظر از مبارزهی کارگریِ طولانی و گاهاً بهشدت خونبار، براساس مناسبات اقتصادی، صنایع، تکنولوژی و زیرساختهایی شکل گرفته که بدون چپاول چندین صد سالهی نیرویکار و مازادهای طبیعی کشورهای موسوم به«درحال توسعه» یا «پیرامونی» شکل نمیگرفتند...
مارتین هایدگر- فیلسوف/نازی
بدون اینکه قصد ارائهی تحلیلی در زمینهی تاریخ فلسفه داشته باشیم، همانند بسیاری از تحلیلگران مارکسیست براین باوریم که نیچه، هایدگر و امثالهم پایههای نظری پستمدرنیسمِ رنگارنگ را در کلیت آن فراهم کردهاند که در برآیند نظری/عملی راهبردی جز آنتیکمونیسم و فاشیسم نداشته است. معهذا، آنچه ما را بهترجمهی متون نقادانهی آثار زمینهسازان پستمدرنیسم و پسامارکسیسم (مانند نیچه و هایدگر) راهبر میشود، صرف رواج باورهای پستمدرنیستی در میان ایرانیهای اهل مطالعه نیست...
نقد و بررسی جنبشِ «زن، زندگی، آزادی»
گرچه هم لوترکینگ و آقای اسماعیلیونِ دندانپزشک ـهردوـ ضدکمونیستاند، اما تفاوت در این است که لوترکینگ جنبش پلنگان سیاه را محکوم میکرد، اما آقای اسماعیلیون فروریختن دیوار برلین را نقطهعطفی القا میکند که نه تنها تاریخی است، بلکه آغازگاه طلوع «خورشید» آزادی نیز هست. تفاوت دیگر اینکه لوترکینگ در معادلات و ستیزهای جهانی بیطرف بود؛ اما آقای اسماعیلیون با دفاع از کمکهای مثلاً بینالمللی بهاوکراین (که در واقع کمکهای ناتو و کشورهای سرمایهداری غربی است)...
معترضین در ایران: امیدواریم که این موج اعتراضات «آغاز یک پایان باشد».
آیا آزاد کردن هفت میلیارد دلار از پولهای بلوکه شدهی دولت ایران، درست هنگامی که جمهوری اسلامی درگیر سرکوب همهجانبه و شدتیابندهی جنبش «زن، زندگی، آزادی» و خیزش روبهگسترش مردمی است، تصافی بوده است؟ شاید قبل از شروع این جنبش هم گفتگوهایی برای مبادلهی زندانی و آزاد کردن بخشی از پولهای بلوکه شده مطرح بوده است، اما نمیتوان دست از این گمان برداشت که وقوع جنبش «زن، زندگی، آزادی» روند این گفتگو و تحقق آن را سرعت بخشیده است.
آنتونیو گرامشی: اندیشهی انقلابی دربارهی [قدرتِ] اندیشه
گرامشی بیشتر از هر متفکر مارکسیستِ دیگری بر اهمیت روبنا و تأثیر اندیشهها [درصورت فراگیر بودن] در تغییرات تاریخی تأکید داشت. وی معتقد بود که بُروز تطابق همهجانبه بین وضعیت اقتصادی و پتانسیل فرهنگی/اندیشگی امکان پذیر نیست. برای گرامشی فکر و عمل جداییناپذیرند؛ او در مقطعی مینویسد که شکلگیری تفکر او «خصلت جدلی دارد، بنابراین غیرممکن است که بیطرفانه فکر کنم یا بهخاطر مطالعه، مطالعه کنم»
«رژیمچنج» یا سرنگونی سوسیالیستی؟!
پس از بهقتل رسیدن مهسا (ژیلا) امینی به دست جمهوری سرمایهداری اسلامی، و متعاقب آن شورش عصیانآمیز برحق مردم، بهطور اخص جوانان خشمگین و مستأصل که هیچگونه چشماندازی برای یک زندگی انسانی ندارند؛ و اینکه چنین جنبشی با چنین مبنا، گستره و تداومی در جهان بیسابقه بوده است؛ بهنظرم رسید که بازخوانی مقالهی «رژیم چنج» یا سرنگونی سوسیالیستی؟ً! بنا بر مختصات ایران بتواند بهعنوان قطرهای در دریایی طوفانخیز از عصیان و اندیشه مددی باشد در راستای سازماندهی و تدارک جامعهای عاری از طبقات در آرمانیترین شکل آن...
جستاری انتقادی دربارهی نیچه
نوشتههای نیچه بهخاطر دوگانگیشان ما را گمراه کرده است. بهخاطر خلقوخوی نیچه این آثار حاوی دو جنبهی هم ستیز و با این حال مکمّلاند. معمولاً یکی از این جنبه ها را می بینیم، آن که بر ما آشکارتر است، یکی را که آشکارا مناسب مییابیم. نیچه ویرانگری است و سازندهای. ما ویرانگر درون او را دوست داریم، مردی که جزم اندیشی اخلاقی را انکار می کند، مرد بی ایمان، و بی ادب را، انکارگرای بزرگی مسلّح بهواژگان آتشین. اما این واقعیت را بهحساب نمی آوریم که نابود می کند تا برای آرمانی جا باز کند که احتمالاً از آرمان ما کاملاً متمایز است.
مارکسیستی که سقوط چپ آلمان را پیشبینی کرد
سوسیالیسم هرگز بهتمامی رنگ نمیبازد. چراکه تضادهای طبقاتی، استثمار، ستم و هترونومی [انقیاد و پیروی از فرامین و قوانین فرادستان] ذاتی نطام سرمایهداری است. این موضوع موجب عروج ستیزهایی میشود که غالباً جزئی و حاشیهایِ بهنظر میرسند. اما از میان این کشمکشها نیروهایی عروج میکنند که خود را سوسیالیست میدانند و بهاین موضوع آگاهاند که تغییر و انتقال مناسبات مالکیت و توزیع، راهحل تضادهای عظیمی است که نظم حاکم مسبب آن است.
سازمان ملل: ابزاری برای امپریالیسم[جهانی]
سازمان ملل متحد تنها یک مجمع برای همهی قدرتهای بزرگ باقی میماند که در آن فقط درگیریهای ثانویه قابل حل است. سازمان ملل بهخودی خود یک نیرو نیست، بلکه تنها منعکسکنندهی توازن قدرت بین قدرتهای جهانی است... تنها یک نیرو وجود دارد که از هر سلاح کشتار جمعی قویتر است و آن همبستگی بینالمللی طبقه کارگر است. کارگران در ایالات متحده، روسیه ، آلمان یا در انگلستان، مانند همه کارگران جهان، منافع طبقاتی مشترکی دارند...
انقلاب فنآوری و سرمایهداری
مدافعان سرمایهداری جهانی ادعا میکنند که اقتصاد دیجیتالی مشاغل با مهارت و دستمزد بالا را بهارمغان خواهد آورد و معضلات ناشی از قطبی شدن اجتماعی و رکود را حل میکند. درست است که نخستین موج دیجیتالی شدن در واپسین سالهای قرن بیستم برای برخی افراد مشاغلی با مهارت و دستمزد بالا ایجاد کرد و موجب پیدایش لشگری از کارگران فنی و مالی، مهندسان، برنامهنویسان نرمافزار و مانند اینها شد. با این همه، دیجیتالی شدن انبوهی بهمراتب پرشمارتر از مشاغل کممهارت شده با دستمزد نازل ایجاد کرد و موجب گسترش صفوف نیرویکار مازاد گردید.
سرمایهداری نمیتواند تغییرات آبوهوایی را متوقف کند
این مقاله بهلحاظ آرزومندی و راستای حرکت سوسیالیستی است، از جنبهی تاکتیکیْ کموبیش در تناسب با وضعیت کنونی مبارزهی طبقاتی در عرصهی جهانی شکل گرفته، و بالاخره با تأکید باید گفت که از زاویه استراتژیکْ رفورمیستی است. چراکه صرفنظر از بحث و بررسی همهجانبه [که در این یادداشت نمیگنجد]، مقالهی حاضر نهاد اجراکنندهی انقلاب سوسیالیستی را اتحادیهها کارگری و روشهای اتحادیهای میداند که اوج رادیکالیسم طبقاتی آنها عملیات تاکتیکی در راستای فروش نیرویکار بهقیمت «منصفانه» در بقای همین نظام سرمایهداری است.
سرمایهداری و بحران
در سال 2018، یک درصد از ثروتمندترین افراد بیش از نیمی از ثروت جهان را کنترل میکردند، درحالیکه حدود 80 درصد جمعیت تنها حدود 5 درصد از ثروت جهان را دراختیار داشتند. چنین نابرابریی درنهایت ثبات کلیت نظام سرمایهداری را تهدید میکند، و با افزایش شکاف آنچه تولید میشود ویا ظرفیت تولید آن وجود دارد، با آنچه بازار میتواند جذب کند، بهطور حتم ثبات نظام سرمایه را بیش از گذشته بهخطر میاندازد. تمرکز بیش از اندازهی ثروت در دست عدهی معدودی از افراد و تسریع روند گسترش فقر و فلاکت و سلب مالکیت از اکثریت افراد جامعه بدینمعناست...
«یک صد سال» - شعری دربارهی فراز و فرود انقلاب اکتبر
این شعر ما را بهماههای پُرجوش و خروش فوریه تا اکتبر 1917 میبرد تاخود/فعالیتی کارگران، دهقانان فقیر و سربازان را بهتصویر بکشد، دخالتگری حزب بلشویک را در پیروزی انقلاب یادآور شود، و در انتها با طرح این پرسش که چگونه و بربستر کدام پیشزمینهی اجتماعی/طبقاتیْ پیشرفت انقلاب متوقف گردید، زمینهی درک و عملِ بهتر، پیچیدهتر و گستردهتری را فراهم میکند تا انقلاب ـهمچون ضربان قلب تاریخـ بارِ دیگر و هرچه خردمندانهتر بهتپش درآید؛ و عظمت انسانی نسلی از انقلابیان بلشویک...
اوکراین در مرکز بحران امپریالیستی
رخدادها در سطح جهان بهسرعت روی هم انباشته می شوند. تنها طی چند روز، جنگ قدرت در اوکراین بهیک بحران بین المللی تبدیل شد. جهان در آستانه ی پرمخاطره ترین درگیری سیاسی از زمان پایان جنگ سرد تا کنون قرار گرفته است. یکصد سال پس از آغاز جنگ جهانی اول که به«فاجعه ی بزرگ قرن بیستم» شهرت یافت، تمامی شواهد حاکی از این است که «بازی بزرگ» میان قدرت های عمده ی جهانی بر سر قدرت و منطقه ی نفوذ شدت خواهد یافت، اینبار نیزهمانند دورههای پیشین با خشونت هرچه بیشتر و جنگ همراه خواهد بود.
دربارهی جنگ و تهاجم روسیه بهاوکراین
آن افراد و گروههایی که با شعار توقفِ بلادرنگ جنگ ویا با بیانِ محکومیت تهاجم نظامی روسیه ظاهراً موضع صلحطلبانه میگیرند ـخواسته یا ناخواستهـ ضمن تأیید وضعیت بورژوایی موجودِ جهان (که جنگ ذاتی آن است)، اما با پرش از روندی که وضعیت موجود جهان حاصل آن است، با نگاه حقوقی/سیاسی بهمسئله و تحت تأثیر مدیای تحت کنترل بورژوازی غربی ـدانسته یا نادانستهـ از ناتو و کشورهای شاکلهی آن (یعنی: بورژوازی غربی) دفاع میکنند؛ و بدینترتیب، با یک دست جنگ را پس میزنند و با دست دیگر همین جنگ را (چهبسا بهگونهای مخربتر) پیش میکشند.
سه دیدگاه درباره زنان و اعتصابات
صاحبان قدرت و زنانی که بهطبقات اجتماعی ممتازتر تعلق دارند، بهموازات جشن پیروزیهای قدیمی، سیاستهای لیبرال/فمینیستی و «برابریسازی جنسیتی» در دیگر کشورها، میتوانند چشم خود را بر بیعدالتیهای کنونی در کشور خود ببندند. روایت جنبش، با اسطورهسازی و رمانتیکسازی مبارزات و پیروزیهای گذشته، شکلی از عملکرد تاریخی است که همیشه در زمینهای معنادار قرار دارد، ...
در فراداشت دُنکیشوت-اسپانیا در عصر سروانتس
پرولتاریایی که با تلاشیِ دستههای خدموحشم فئودالی و سلب مالکیت قهرآمیزِ زمین از مردم ایجاد شده بود، پرولتاریای آزاد و بیحقوق، امکان نداشت با همان سرعتی که بهجهان پرتاب شده بود، جذب کارخانههای در حال احداث شود. از سوی دیگر، این افراد که ناگهان از شیوهی متعارف زندگی خود کنده شده بودند، نمیتوانستند بیدرنگ خودرا با نظمِ شرایط جدیدشان وفق دهند. گروه عظیمی از آنها، برخی بنا بهتمایل خود و در بسیاری مواقع زیر فشار اوضاعْ گدا، راهزن و ولگرد شدند.
سال 1917: انقلابِ سوئد
حدود صد سال پیش، رویدادی انقلابی در سوئد واقع گردید که میتوانست طبقه کارگر در این کشور را بهقدرت برساند؛ اما درعوض منجر بهاستقرار دموکراسی بورژوایی و حق رأی همگانی و برابر شد. سوئد با الهام از انقلاب روسیه با تظاهرات تودهای، شورشها و قیامهای محلی، همزمان با تشکیل ارگانهای قدرت کارگری بهجنبش درآمده بود. رویدادهای سال 1917 با خروج 200 زن کارگر از کارگاههای چوببری مجمع الجزایر سودرهامن (Söderhamns) در 11 آوریل آغاز شد.
اجلاس تغییرات اقلیمیِ گلاسکو
جایگزینی همهجانبه (ویا بهعبارتی کارساز و مؤثرِ) انرژی فسیلی با انرژی بهاصطلاح پاک از جنبهی اقتصادی در ساختار اقتصادی/سیاسیِ فیالحال موجودِ دولت/ملتها بهلحاظ ملی و بینالمللی (بهواسطهی رقابت ذاتی سرمایه در رویکردهای گوناگون درونی و بیرونیاش) عملی نیست؛ سؤال این استکه صرفنظر از جنبهی تکنولوژیک (که عمدتاً نظری است)، انواع زیرساختهای کنونی از این قابلیت برخوردارند که بدون تغییرات اساسی در بنیانهای اقتصادی/سیاسیِ موجودْ پذیرای انرژی الکتریکیِ پاک بهجای انرژی الکتریکی حاصل از سوختهای فسیلی باشند؟
نقد و بازخوانى آنچه بر من گذشت
آرزوی اینکه «معلمانی» وجود داشته باشند که بهما بیاموزانند، عملاً تقسیم دنیا بهدو طبقهی دانا و نادان یا شاگرد و معلم است؛ درصورتیکه یکی از ویژگیهای پراتیک سوسیالیستیْ ترکیب معلم و شاگرد، علم و عمل، و رهبر و رهروست؛ و میتوان اینطور هم ابراز نظر کرد که مهمترین دلیل شکست انقلابات اجتماعی تاکنونیْ در همهی جهان نبود رابطهی دوسویه آموزگار/شاگرد بوده و اینکه آموزگار در نهایت تسهیلکنندهی یادگیری است، نه یاد دهنده و در واقع شرایط یادگیری را طوری سازماندهی میکند که یادگیرنده بسیار سریعتر تجربه کند و از تجربهی خویش بیاموزد و در این فرایند هردو متحمل تغییر و حرکت و یادگیری میشوند.
مارکسیسم در تقابل با اگزیستانسیالیسم
در آنجایی که اگزیستانسیالیسمْ گیج و سردرگم دست از کار میکشد، ماتریالیسم دیالکتیک کار را آغاز میکند، و با این پیشفرض ادامه میدهد که آنچه در واقعیت میتواند حدود معینی داشته باشد، همچنین میتواند صورتبندی روشنی در اندیشه نیز پیدا کند. تضادهایی که در واقعیت مشاهده میشوند هرقدر هم که پنهان، پیچیده و انحرافی باشند، با گذشت زمان و تلاش میتوان آن را از یکدیگر جدا کرد. جوهر دیالکتیکی تمامی فرآیندها دقیقاً در آشکار کردن تضادهای درونی، نمایش تدریجی و تعیین هرچه بیشتر جنبههای قطبی آنها...
[جنبش کارگری سوئد و] صلح با نروژ
در تمام کتابهای مربوط بهتاریخ جنبش کارگری، معمولاً چیزی در مورد Åkarpslagen آکارپسلاگن (قانون ضداعتصاب) از سال 1899 وجود دارد که برای تسهیل اعتصابشکنی تصویب شد و مشکلات بزرگی را برای جنبش سندیکایی ایجاد کرد. آنچه بهطور قابل توجهی کمتر شناخته شده است، دومین قانون ضداعتصاب است که حق اعتصاب را در بهار 1905 بهشدت محدود کرد. سوسیال دموکراتها و LO اعتصاب بزرگی را برای توقف این پیشنهاد تدارک دیدند.
لئوناردو داوینچی: هنر و رنسانس
لئوناردو داوینچی در پانصد و اندی سال پیش درگذشت. داوینچی یکی از غولهای اندیشه و هنر در تاریخ است. در این نوشتار آلن وودز با بکارگیری اصول و اسلوب تاریخی/ماتریالیستی بهزندگی و آفریدههای این هنرمند، که زندگی و تفکراتش در بسیاری از حوزه های هنری و دانش بشری سبب تغییروتحولاتی شگرف و بنیادین گشت، پرداخته و ادای احترام میکند.
یادداشتها
خاطرات یک دوست ـ قسمت سیوسوم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیودوم
ملاقات بههم خورد و تنها من توانستم بهمادرم در اندک فرصتی برسانم که چیزی نگوید. او که قبلها هم چندبار بازخواست شده بود، در پیگیریهای افسران زندان چیزی را بُروز نداده بود. من را هم بهوسیله معاون زندان و افسر مربوطه با تحدید، بازپرسی کردند و نتیجهای عایدشان نشد. ملاقات را قطع کردند. احمد م.ع. (برادر اسماعیل از اعدامیهای سیاهکل) که خودش هم در جریانات مسلحانه فعال و زندانی شده بود در جریان قرار گرفت. او مسئول مراجعه بهافسر نگهبان و حلوفصل موضوعات بند ما بود . وی بهاتفاق آقای حجری به«زیر هشت» رفتند و بهشدت بهرفتار افسر نگهبان اعتراض کردند و مورد بلعیدن چیزی از جانب مرا رد کرده بودند. با مداخلهی رئیس زندان و بهدستور او ملاقات غیرحضوری را دایر کرده و فقط یک دیده بوسی آخر را اجازه دادند. در داخل بند هم زمزمه اعتصاب و اعتراض پیش آمد که بهسرانجام نرسید. بهنظر میرسید همه چیز رفع و رجوع شده باشد. با توجه بهجوّ بند تعداد کمی از افراد در جریان جزئیات حادثه قرار گرفتند. این مورد توسط مسئول زیر هشت بند و آقای حجری مدیریت شد.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیودوم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیویکم
اولین تبعیدیها از هر دو زندان شماره چهار و سه همزمان فراخوانده شدند و بهزندان برازجان اعزام شدند. در زندان شماره سه قصر همهی زندانیان برای بدرقه بهراهرو آمدند و در دو طرف آن صف بستند. با ریتم «هو، هو، هوشی مین» (ضرب تب، تب، تب-تب تب) دست میزدند. افرادی که برای اعزام فراخوانده شده بودند، از انتهای صف بهسمت درِ بند (زیر هشت) حرکت میکردند و با تک تک افراد دست میدادند و روبوسی میکردند. برخی میگریستند و برخی یاران همرزمشان را در بغل گرفته، میفشردند. روحیه همه خیلی بالا بود و با پاسخ رفتاری و کلامی کسانیکه بهتبعبد برده میشدند، بهدرود میگفتند. شعارها از جمله اینچنین بود: «امید بهپیروزی آتی خلق قهرمان».
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیویکم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت سیام
عبدالحسین، مهندس مکانیک و اهل لنگرود؛ مردی دانا و کم صحبت، اما طنزگو بود. او ازهمهی افراد این گروهِ محاکمه مسنتر بود. برادرش عبدالرضا بیشتر در سایه قرار داشت.
عباس، دانشجوی رشتهی دامپزشکی بود. او را از بیرون زندان میشناختم. زمانیکه عباس تحت تعقیب و فراری بود، مدتی با ما زندگی میکرد. رابطه ما از طرف او و من لو نرفته بود. خیلی کتک خورده بودم که ارتباطات و اطلاعاتم را بگویم. از ارتباطهای من، فریبرز و احمد با اسم مستعار گفته شده بودند. فریبرز هفتهی قبل از من دستگیر شده بود و احمد حدود سه سال بعد دستگیر شد.
سی سال بعد، از احترام و اعتبار اجتماعی عباس در ایلام و اصفهان باخبر شدم. من اینطور خبر شدم که «او که در زندان بهلحاظ روحی آسیب دیده بود.» شاید هم بهاین نتیجه رسیده بود که با مبارزهی مسلحانه و سیاسی خداحافظی کند.»
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت سیام
چند پاراگرافِ آخر از قسمت بیستمونهم
البته غلام بعد از این مواجهه و توضیح خبری برایم شرح داد که لازم بوده اصل مسئله را با چند نفر درمیان میگذاشته و از این دو نفر برای تمایل بهمشارکت سئوال میکرده که حاضر بهفرار هستند؟ هر دو نپذیرفته بودند، اما عضو سلول یک (کسی که خبر را بهما میداد و علی را هم بهشهادت میگرفت) ضمن آرزوی موفقیت، قبول نکرده بود. ولی شخص سلول دیگر اساساً چنین اقدامی را ناموفق و بهشدت برعلیه جو زندان و در جهت تشدید سرکوب ساواک دیده بود. اما گویا غلام نتوانسته بود که مصلحتی با وی موافقت کند و ذهن او را از این ماجرا پَرت کند. مثلاً خودش را مجاب و موافق با ادله وی نشان دهد. شاید هم با وی بحث کرده بوده که من نمیدانم. در واقع، این رفیق ما حرکت را یک جوری «وِتو» کرده بود. اما موجبی برای کسی ایجاد نکرده بود. آن روز و آن شب همه جا را دو بار توسط مسئول بند بازدید کردند. مسئول نگهبان تذکر داد که درِ اتاقها(سلولها) اصلاً بسته نشود.
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستونهم
چند پاراگرافِ آخر از قسمت بیستموهشتم
......
بیژن (هیرمنپور) با من مرتب وقت میگذاشت و برایم از تجارب و دانستههایش با دقت و گسترده میگفت. این پیوند گرچه بنا بر حادثهی جدایی ما ازهم و انتقال من از قزل قلعه دیری نپائید، اما عمق تأثیرات او را میتوانم بهیاد بیاورم که در تشخیصهای بعدی و انتخابهای آتیام تعیینکننده بود. وقتی از مجاهدین و رجوی صحبت شد، او برایم از احساس عمومی در دانشکده حقوق نسبت بهوی گفت: «در میان جمع دانشجویان شخصی مشکوک و غیرقابل اطمینان بود.» جز برخی از حداقلهای ارتباطی، همه از او دوری میکردند. و این گویا نه تنها از تیپ شخصیت و منشهای رفتاری نامتعارف او، بلکه از نگاهی نیز متأثر بود که «مییپنداشتند ساواکی است.»
ادامه مطلب...* مبارزات کارگری در ایران:
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»- قسمت دوم
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»
- بیانیه شماره دوم کمیته دفاع از کارگران اعتصابی
- تشکل مستقلِ محدود یا تشکل «گسترده»ی وابسته؟!
- این یک بیانیهی کارگری نیست!
- آیا کافکا بهایران هم میرود تا از هفتتپه بازدید کند !؟
- نامهای برای تو رفیق
- مبارزه طبقاتی و حداقل مزد
- ما و سوسیال دمکراسی- قسمت اول
- تجمع اول ماه می: بازخوانی مواضع
- از عصیان همگانی برعلیه گرانی تا قیام انقلابی برعلیه نظام سرمایهداری!؟
- ائتلاف مقدس
- وقتی سکه یک پول سیاه است!
- دو زمین [در امر مبارزهی طبقاتی]
- «شوراگراییِ» خردهبورژوایی و اسماعیل بخشی
- در مذمت قیام بیسر!
- هفتتپه، تاکتیکها و راستای طبقاتی
- تقاضای حکم اعدام برای «جرجیس»!؟
- سکۀ ضرب شدۀ فمنیسم
- نکاتی درباره اعتصاب معلمان
- تردستی و تاریخ، در نقد محمدرضا سوداگر و سید جواد طباطبایی
- دختران مصلوب خیابان انقلاب
- «رژیمچنج» یا سرنگونی سوسیالیستی؟!
- هفتتپه و پاسخی دوستانه بهسؤال یک دوست
- اتحادیه آزاد در هفتتپه چکار میکند؟
- دربارهی جنبش 96؛ سرنگونی یا انقلاب اجتماعی!؟
- دربارهی ماهیت و راهکارهای سیاسیـطبقاتی جنبش دیماه 96
- زلزلهی کرمانشاه، ستیز جناحها و جایگاه چپِ آکسیونیست!؟
- «اتحادیه مستقل کارگران ایران» از تخیل تا شایعه
- هزارتوی تعیین دستمزد در آینه هزارتوی چپهای منفرد و «متشکل»
- شلاق در مقابله با نوزایی در جنبش کارگری
- اعتماد کارگران رایگان بهدست نمیآید
- زحمتکشان آذری زبان در بیراههی «ستم ملی»
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت دوم)
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت اول)
- در اندوه مرگ یک رفیق
- دفاع از جنبش مستقل کارگری
- اطلاعیه پایان همکاری با «اتحاد بینالمللی در حمایت از کارگران در ایران»
- امضا برعلیه «دولت»، اما با کمک حکومتیان ضد«دولت»!!
- توطئهی خانه «کارگر»؛ کارگر ایرانی افغانیتبار و سازمانیابی طبقاتی در ایران
- تفاهم هستهای؛ جام زهر یا تحول استراتژیک
- نه، خون کارگر افغانی بنفش نیست؟
- تبریک بهبووورژواهای ناب ایرانی
- همچنان ایستاده ایم
- دربارهی امکانات، ملزومات و ضرورت تشکل طبقاتی کارگران
- من شارلی ابدو نیستم
- دربارهی خطابیه رضا رخشان بهمعدنچیان دنباس
- قطع همکاری با سایت امید یا «تدارک کمونیستی»
- ایجاد حزب کمونیستی طبقهی کارگر یا التجا بهنهادهای حقوقبشری!؟
- تکذیبیه اسانلو و نجواهای یک متکبر گوشهنشین!
- ائتلافهای جدید، از طرفداران مجمع عمومی تا پیروان محجوب{*}
- دلم برای اسانلو میسوزد!
- اسانلو، گذر از سوءِ تفاهم، بهسوی «تفاهم»!
- نامهی سرگشاده بهدوستانم در اتحاد بینالمللی حمایت از کارگران
- «لیبر استارت»، «کنفرانس استانبول» و «هیستادروت»
- «لیبر استارت»، «سولیداریتیسنتر» و «اتحاد بینالمللی...»
- «جنبش» مجامع عمومی!! بورژوایی یا کارگری؟
- خودشیفتگی در مقابل حقیقت سخت زندگی
- فعالین کارگری، کجای این «جنبش» ایستادهاند؟
- چکامهی آینده یا مرثیه برای گذشته؟
- کندوکاوی در ماهیت «جنگ» و «کمیتهی ضدجنگ»
- کالبدشکافی یک پرخاش
- توطئهی احیای «خانهکارگر» را افشا کنیم
- کالبدشکافیِ یک فریب
- سندیکای شرکت واحد، رفرمیسم و انقلاب سوسیالیستی
* کتاب و داستان کوتاه:
- دولت پلیسیجهانی
- نقد و بازخوانى آنچه بر من گذشت
- بازنویسی کاپیتال جلد سوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد دوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد اول، ایرج اسکندری
- کتاب سرمایهداری و نسلکشی ساختاری
- آگاهی طبقاتی-سوسیالیستی، تحزب انقلابی-کمونیستی و کسب پرولتاریایی قدرت...
- الفبای کمونیسم
- کتابِ پسنشینیِ انقلاب روسیه 24-1920
- در دفاع از انقلاب اکتبر
- نظریه عمومی حقوق و مارکسیسم
- آ. کولنتای - اپوزیسیون کارگری
- آخرین آواز ققنوس
- اوضاعِ بوقلمونی و دبیرکل
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- آغاز پرولترها
- آیا سایهها درست میاندیشند؟
- دادگاه عدل آشکار سرمایه
- نبرد رخساره
- آلاهو... چی فرمودین؟! (نمایشنامه در هفت پرده)
- اعتراض نیروی کار در اروپا
- یادی از دوستی و دوستان
- خندۀ اسب چوبی
- پرکاد کوچک
- راعش و «چشم انداز»های نوین در خاورسیاه!
- داستان کوتاه: قایق های رودخانه هودسون
- روبسپیر و انقلاب فرانسه
- موتسارت، پیش درآمدی بر انقلاب
- تاریخ کمون پاریس - لیسا گاره
- ژنرال عبدالکریم لاهیجی و روزشمار حمله اتمی به تهران
* کارگاه هنر و ادبیات کارگری
- شاعر و انقلاب
- نام مرا تمام جهان میداند: کارگرم
- «فروشنده»ی اصغر فرهادی برعلیه «مرگ فروشنده»ی آرتور میلر
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- و اما قصهگوی دروغپرداز!؟
- جغد شوم جنگ
- سرود پرولتاریا
- سرود پرچم سرخ
- به آنها که پس از ما به دنیا می آیند
- بافق (کاری از پویان و ناصر فرد)
- انقلابی سخت در دنیا به پا باید نمود
- اگر کوسه ها آدم بودند
- سوما - ترکیه
- پول - برتولت برشت
- سری با من به شام بیا
- کارل مارکس و شکسپیر
- اودسای خونین
* ترجمه:
- رفرمیستها هم اضمحلال را دریافتهاند
- .بررسی نظریه انقلاب مداوم
- آنتونیو نگری ـ امپراتوری / محدودیتهای نظری و عملی آتونومیستها
- آیا اشغال وال استریت کمونیسم است؟[*]
- اتحادیه ها و دیکتاتوری پرولتاریا
- اجلاس تغییرات اقلیمیِ گلاسکو
- اصلاحات اقتصادی چین و گشایش در چهلمین سال دستآوردهای گذشته و چالشهای پیشِرو
- امپراتوری پساانسانی سرمایهداری[1]
- انقلاب مداوم
- انگلس: نظریهپرداز انقلاب و نظریهپرداز جنگ
- بُرهههای تاریخیِ راهبر بهوضعیت کنونی: انقلاب جهانی یا تجدید آرایش سرمایه؟
- بوروتبا: انتخابات در برابر لوله تفنگ فاشیسم!
- پناهندگی 438 سرباز اوکراینی به روسیه
- پیدایش حومه نشینان فقیر در آمریکا
- پیرامون رابطه خودسازمانیابی طبقه کارگر با حزب پیشگام
- تأملات مقدماتی در مورد کروناویروس و پیآیندهای آن
- تاوان تاریخی [انقلابی روسیه]
- تروریسم بهاصطلاح نوین[!]
- جنبش شوراهای کارخانه در تورین
- جنبش مردم یا چرخهی «سازمانهای غیردولتی»
- جوانان و مردم فقیر قربانیان اصلی بحران در کشورهای ثروتمند
- چرا امپریالیسم [همواره] بهنسلکشی باز میگردد؟
- دستان اوباما در اودسا به خون آغشته است!
- رهایی، دانش و سیاست از دیدگاه مارکس
- روسپیگری و روشهای مبارزه با آن
- سرگذشت 8 زن در روند انقلاب روسیه
- سقوط MH17 توسط جنگنده های نیروی هوائی اوکراین
- سکوت را بشکنید! یک جنگ جهانی دیگر از دور دیده میشود!
- سه تصویر از «رؤیای آمریکایی»
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- شاعر و انقلاب
- فساد در اتحادیههای کارگری کانادا
- فقر کودکان در بریتانیا
- قرائت گرامشی
- کمون پاریس و قدرت کارگری
- گروه 20، تجارت و ثبات مالی
- لایحه موسوم به«حق کار»، میخواهد کارگران را بهکشتن بدهد
- ماركس و خودرهایی
- ماركسیستها و مذهب ـ دیروز و امروز
- مانیفست برابری فرانسوا نوئل بابوف معروف بهگراکوس[1]
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- ملاحظاتی درباره تاریخ انترناسیونال اول
- ممنوعیت حزب کمونیست: گامی به سوی دیکتاتوری
- نقش کثیف غرب در سوریه
- نگاهی روششناسانه بهمالتیتود [انبوه بسیارگونه]
- واپسین خواستهی جو هیل
- واپسین نامهی گراکوس بابوف بههمسر و فرزندانش بههمراه خلاصهای از زندگی او
- ویروس کرونا و بحران سرمایه داری جهانی
- یک نگاه سوسیالیستی بهسرزمینی زیر شلاق آپارتاید سرمایه