دربارهی منطق (یا ذات مفهوم)
توضیحاتی بهجای مقدمه:
این درسنامه (نه مقاله) در ایران و در سالهای 66-1365 تدوین شده است و همانطور که پیش از این هم توضیح دادهام، قصد از تدوین آن (درست همانند دیگر درسنامهها) سازماندهی طبقاتی و آموزش کادرهای رهبریکننده مبارزات کارگری در ابعاد مختلف، عمدتاً از میان کارگران و در راستای تدارک سازمانیابی پرولتاریایی طبقهی کارگر بود. این درسنامهها توسط آموزگارانی آموزش داده میشد که علاوهبر متن درسنامهْ مباحث مربوط دیگری را نیز
به آنها که پس از ما به دنیا می آیند
تبریک بهبووورژواهای ناب ایرانی
هیپ هیپ، هورا[1]!
بورژوازی ایرانی بهغیر از کارگر بسیار ارزان و تقریباً مفت، همه چیز داشت (گرچه قلابی و عقبافتاده)، مگر یک سایت اینترنتی بهنام خودش: «سایت بورژوا»! پس، همهی دنیا و آدمها و حتی وحوش را سپاس میگذاریم که بورژوازی «ما» در حسرت داشتن سایت اینترنتی، هیچجایش نسوخت!؟
هیپ هیپ هیپ، هوپ هوپ هوپ ـ هورااااا!
انتقال کارخانهها از چین بهآمریکا
یک نظرسنجی در مورد انتقال کارخانهها از چین بهآمریکا
واشنگتن، آژانس خبری AFP، براساس گزارش جدیدی از سوی «گروه مشاورهی بوستون» که چند روز پیش منتشر شد، تولیدکنندگان بزرگ بهطور فزایندهای محل تولید خود را از چین بهایالات متحده منتقل میکنند.
همچنان ایستاده ایم
چندی پیش خانم شهناز نیکو روان در مطلبی مدعی شدند که اعضای هیئت مدیره سندیکای هفت تپه با سپردن تعهد به سرکار بازگشته اند.این در حالیست که ایشان به هر قصدی که این مطلب را گفته باشند وحتا اگر منظور نشان دادن دشواریهای اوضاع فعلی طبقه کارگر بوده است وبا این که مباره طبقه کارگر ،مبارزه ایست برای زندگی .
شهلا دانشفر در صف لیکود پارتی
کنایههای ادبی، کرشمههای کلام و بغرنجیهای هنرورزانه بیان، در جایگاه خود بسیار زیبا هستند و دوستانی که نوشتههای مرا تا حدودی میشناسند، مطلعند که اغلب بدون این آرایههای ادبی راضی بهبیان مقصود خویش نیستم. اما اینبار ساده میگویم و از همۀ این آرایهها پرهیز میکنم، زیرا افشای یک نوشتۀ بهغایت ضدکمونیستی، ضد کارگری و متناقض با هر روش محتمل تحقیق مارکسیستی، شایسته هیچ آرایۀ فارسی نیست.
در این نوشته هرجا که از خانم شهلا دانشفر نام برده می شود،
دربارهی امکانات، ملزومات و ضرورت تشکل طبقاتی کارگران
یک نکتهی توضیحی:
این نوشته دو ضمیمهی نقادانه در مورد دو نفر از طرفداران ایجاد «تشکل سراسری کارگری» دارد که در عینحال جزیی از متن است؛ بنابراین، از خوانندهی این نوشته میخواهم که ضمیمهها را نیز مطالعه کند. ضمیمهی دوم علاوهبر نقد دیدگاه یکی از طرفداران «تشکل سراسری کارگری» که در خارج از ایران اقامت دارد، حاوی نگاهی بهمفهوم «جامعهی مدنی» نزد هگل، مارکس و گرامشی نیز هست.
کوبانی، شرق اوکراین و استالینگراد!
براساس خبرهائی که از هرسو میرسد، هماینک کردهای سوریه و بهویژه آن نیروهائی که در اطراف کوبانی سنگربندی کردهاند، با نبردی سنگین و حماسهآفرین در مقابل جنایتکارانِ «خلافت اسلامی» (این نوکران طاغی که خودرا ارباب تخیل کردهاند) قرار گرفتهاند تا بهبهای مرگ شرافتمندانه از حق زندگی و شایستگیهای انسانی خود، خانواده و وابستگان خویش دفاع کنند.
من شارلی ابدو نیستم
توضیح رفاقت کارگری: علی رغم اینکه روش عمومی سایت رفاقت کارگری فقط انتشار مطالبی است که توسط رفقای همکار سایت نوشته یا ترجمه شده اند، و دلیل اعمال این روش تلاش برای جلوگیری از تبدیل شدن به یک هاب Hub عمومی از مطالب کارگری است، اما در برخی موارد ضرورت دارد که برای این روش عام استثنا قائل شویم. اطلاعیه رضا رخشان با عنوان «من شارلی ابدو نیستم» از جملۀ این موارد است.
من شارلی ابدو نیستم - نوشتۀ رضا رخشان
آلاهو... چی فرمودین؟! (نمایشنامه در هفت پرده)
پردۀ نخست:
صحنه تئاتر با تزئینات «تروریستی» و هالیوودی «الجیهادولآکبار» تزئین شده است:
نمایش اینگونه شروع میشود که یک روزنامۀ آزاداندیش و «چپ» و مدافع آزادی بیان در پایتخت عاشق پیشگان (پاریس) برای دفاع از اصل آزادی بیان کاریکاتور «موهامد» (یعنی همان کسی که «جیهاد بازی» را به جان ما انسان های آزاداندیش انداخت) را در وضعیت خاصی با یک گوسفند به چاپ رسانده.
در اندوه از دست دادن رفیقی مبارز و ارزشمند
با تأسف فراوان خبر درگذشت رفیقمان هوشنگ عیسی بگلو یکی از مبارزین و زندانیان سیاسی رژیم شاه، در روز سیام دسامبر سال 2014 را دریافت کردیم. فقدان این رفیق ارزشمند و گرامی را بههمسر و فرزندان گرامیاش، و همچنین بهتمامی رفقا و دوستان دور و نزدیک و مبارزان راه سوسیالیسم وعدالت تسلیت میگوئیم. رفیق هوشنگ یکی از مقاومترین و وفادارترین مبارزینی بود که زندانهای شاه در دهه پنجاه بهخود دید. هوشنگ همواره موجب دلگرمی همه کسانی بود که در زندان همراه او بودند و با شخصیت قدرتمند و با نفوذی که داشت حتی بازجوها را بهاحترام وا میداشت.
آخرین آواز کراسوتکا
دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم...
با قلمرنگِ دلِ رویائی
متهم بر گنه بینائی
نقشی از چهرۀ شیدا فکنم
خشم امروز به بیداری فردا فکنم
در زمستان خمار
«کراسوتکا»ی بهار
از کجا قصۀ تو شد آغاز؟
در کجا قصۀ تو پایان شد؟
در کجا خواندی تو، آخرین آوازت؟
پیدایش حومه نشینان فقیر در آمریکا
مقدمه مترجم: شاید تصویر عمومی در افزایش فقر در جامعه سرمایه داری، فقر سراسری و همگانی جامعه باشد که خود را به شکل ملموستری در خانواده های کارگری نشان می دهد. به این ترتیب که رکود اقتصادی در جامعه سرمایه داری گریبانگیر تمام جامعه است و خانواده های کارگری به واسطه موقعیت طبقاتی و اقتصادی خود این فقر را بیشتر لمس می کنند. اما این دروغی بیش نیست، چرا که ثروت های تولید شده و آن ثروت هایی که بازهم تولید می شوند در دوره های رکود اقتصادی دود نمی شوند و به هوا نیز نمی روند.
مصاحبه با یاروسلاو آلکساندرویچ وسکوئنکو
مقدمه مترجم: انتشار خبر مربوط به کشته شدن والریا لیاکووا (کراسوتکا) در لیسیچانسک و ترجمه خبر به زبانهای مختلف (از جمله فارسی) آغازگر مجموعه ای از عکس العمل های تند و بعضا افراطی بود که این خبر را جعلی و اقدام به انتشار آنرا معادل عملی نابخشودنی میدانستند. در مجموع می توان از بخش عمده این عکس العمل ها به عنوان یک کمپین هماهنگ چندزبانه نام برد. کمپینی که ضمن رد همه اسناد مربوط به این وقایع، عمدتا به شیوه رکیک ترین ناسزاگوئی ها، خود فاقد استدلال قابل پذیرش در اثبات دعویاتش بود.
دربارهی خطابیه رضا رخشان بهمعدنچیان دنباس
خطابیه رضا رخشان بهکارگران معادن دنباس برای لحظهای من را بهزمانی بازگرداند که هنوز جوان بودم و سرشار از شور رفاقت و رفیقدوستی و در آرزوی جانباختن در مسیری که با جوهرهی رفاقت سنگ فرش شده باشد. خطابیه رضا رخشان یک بار دیگر تأکیدی روی این باور دیرینهام گذاشتکه طبقهی کارگر در سیالیت تاریخیاش و علیرغم اینکه زیر شدیدترین سرکوبهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی قرار داشته باشد، هرگز منحط نمیشود و اطلاق کلمهی منحط بهاین طبقه فقط و فقط بیانگر انحطاطِ گویندگان آن است. شاید من یا رضا رخشان در اثر هزار فشار آشکار و پنهان
نگاهی طبقاتی و مارکسیستی بهحال و آیندهی کردستان سوریه
مقالات و نوشتههای فراوانی، از زوایای ظاهراً متنوع و گوناگونی در مورد کردهای سوریه، «حزب اتحاد دمکراتیک» و بهخصوص در مورد کوبانی و پید (PYD) نوشته شده است که درکلیترین دستهبندی ممکن بهدوستهی انبوه ستایشگران کوبانی و منتقدین قلیل آن تقسیم میشوند. ما پیش از این در دو نوشتهی «کوبانی، شرق اوکراین و استالینگراد!» و نیز کوبانی در فراسوی نیک و بد» بررسی و تحلیل خود را
اعتراض نیروی کار در اروپا
همانطور که حدود یکسال و نیم پیش در ابتدای کتاب «موتسارت، پیشدرآمدی برانقلاب» تحت عنوان «سه نکتهی توضیحی از ویراستار» یادآور شدم، این کتاب قبل از «موتسارت،...» توسط دوست بسیار مهربان و عزیزم کا. الف ترجمهی گفتاری شده بود و آمادهی تبدیل بهنوشتار و ویرایش بود. طولانی شدن کاری که من میبایست انجام میدادم، بهغیر از دیگر مشکلات معیشتی و اجتماعی و سیاسی، ناشی از بیماری نیز بود که توان ناچیزم را بهشدت کاهش داد.
والریا لیاکووا
دوستانش او را «کراسوتکا» یعنی «زیبا» صدا میکردند. نه فقط به خاطر اینکه صورت زیبائی داشت. یکی از دوستانش میگوید زیبائی او فقط در چهره اش نبود، در لوگانسک دختران بسیار زیبائی وجود دارند ولی بیشتر آنها این لقب را از دوستان خود نمیگیرند. «کراسوتکا» در زبان روسی بیش از آنچه که به زیبائی چهره اشاره کند، زیبائی انسانی و قلبی مهربان و پرمحبت را بیان میکند.
در نوامبر 2014 گروهی از جوانان 16 ساله قصد داشتند که به میلیشیای نواروسیا در دنباس بپیوندند.
یادی از دوستی و دوستان
گاهی اوقات زمانهای گذشته، زمان حال را احاطه میکند. نه اینکه واقعاً آنچه فاقد ماهیت است و فقط نشانههایی از آن باقی است، ماهیت فیالحال موجود را جادوگونه بهدرون خویش بکشاند. نه؛ صحبت برسر بازگشت بهگذشتهی فاقد ماهیتْ بهواسطهی ذهن و خاطراتی استکه توسط رویدادهای حال حاضر برانگیخته میشود. نه اینکه چیز یا رویدادی با جوهرهی مشترک یا همراستا در حال حاضر، گذشته را تداعی کند. نه؛ آنچه در حالِ حاضرْ گذشته را برمیانگیزاند و بهاصطلاح تداعی میکند، حتی میتواند بهواسطهی همسانی در شکل و تناقض در جوهره نیز باشد.
دربارۀ مفهوم ماده
چند نکته بهجای مقدمه: ــ این نوشته ازجمله درسنامههائی استکه در سالهای 67-65 (در ادامهی تلاشهای مبارزاتیـآموزشیـکارگری) توسط ترکیب پیچیدهای از کارِ کارگران سوسیالیست و روشنفکران انقلابی تدوین و در هستههای کارگری تدریس میشد. همانطورکه پیش از نیز بهطور گذرا و پراکنده اشاراتی داشتهام، شکلگیری این هستههای که مجموعاً و بهطور غیررسمی «سازمان سرخ کارگران ایران» نام گرفت، بهاوائل سال 58 برمیگردد.
پارهای مسائل فلسفی پیرامون مفهوم ماده
یک توضیح ماقبل مقدماتی: نوشتهی حاضر که برای اولینبار منتشر میشود، یکی از درسنامههایی استکه در نبود شبکهی مناسبات شکلدهندهاش و نیز گفتگوها و تبادلات جاری در آن مناسبات، باید با دقت و برای چند و شاید هم چندین بار خوانده شود. قصد تدوینکنندگان این درسنامهها انتشار بیرونی آن نبود. زمانهایکه شکلگیری این درسنامهها را زمینه ساخت، تفکر جمعی و طبقاتی را پیشنهاده داشت؛ و تبادلات مفاهیم فلسفی و ایدئولوژیک را در بستری میطلبید که فراتر از نوزاییِ مفاهیم،
اتحادیه ها و دیکتاتوری پرولتاریا
هشت ساعت کار روزانه، افزایش دستمزدها، و مزایای اجتماعی قانون، به[اصل] سود دست نمیزنند؛ عدم تعادلهائی که اقدامات اتحادیهای در سنجش تنظیم سود مستقیماً بهارمغان میآورند، دوباره آرام میگیرند و در بازی رقابت آزاد برای کشورهائی در اقتصاد جهانی (مانند انگلستان و آلمان) و نیز در حمایت از تولیدات داخلی برای کشورهائی با اقتصاد محدودتر (مانند فرانسه و ایتالیا)جای تازهای برای خود پیدا میکنند.نظام سرمایهداری، افزایش هزینههای عمومی تولید را مستقیماً بهپای تودههای بیشکل ملی یا بهپای تودههای تحت استعمار مینویسد.
جوهرهی مبارزاتی کارگر یا ذات انقلابی پرولتاریا
مدخل: بحث اصلی این نوشته بیان استدلالیِ این حقیقت استکه مناسبات شاکلهی کارگران (بهمثابهی فروشندگان نیرویکار و نیز بازتولیدکنندگان رابطهی کار و سرمایه) در مقایسه با مناسباتیکه سازا و شاکلهی پرولتاریا (بهمثابهی گورکن نظام سرمایهداری و لغوکنندهی استثمار انسان از انسان) است، در ضمن همگونگیها و اشتراکات فراوان، اما کیفتاً متفاوتاند. بهبیان دیگر، جوهرهی مبارزاتی و مبارزهجویانهی کارگران ضمن اینکه دارای این امکان و قابلیت استکه بهذات انقلابی و کمونیستی پرولتاریا
خندۀ اسب چوبی
(ادامۀ «پرکاد کوچک» و قصۀ اول از «قطار سریعالسیر پوتمکین»)
در طبیعتی که هر منظرۀ روحنوازش، عینیت زیبائی را بهنمایش میگذارد؛ هر رودخانهای، هر دریائی و هر اقیانوسی، تودۀ عظیمی از قطرههاست. هر قطره بهطور جداگانه شکل عنصری آن بهشمار میرود، بنابراین بررسی ما از نگاهمان بهقطرههای آب آغاز میشود.
قطرات آب، در جریانی هوسباز و بیمحابا، در بستر رودخانه کوچک لوهان در کنار شهر لوگانسک، میرفتند تا سفر طولانیشان را بهسوی رود دونتسک آغاز کنند، تا از آنجا به رودخانۀ رویائی دون بپیوندند تا میعادگاه عاشقانی باشند که از جان گذشته،
کوبانی در فراسوی نیک و بد
«از نظر ما نادرستی یک حکم بههیچوجه موجب رد آن نمیشود؛ زبان تازۀ ما در این باب طنینی از همه شگفتتر دارد. مسئله این است که باید دید آن حکم تا کجا پیشبرندۀ زندگی و نگهدارندۀ زندگی و هستی نوع است و چه بسا پرورندۀ نوع؛ و گرایش اساسی ما بهتصدیق این نکته است که نادرستترین حکمها (از جمله حکمهای ترکیبی پیشین) برای هستی ما ضروریترین چیزها هستند، زیرا انسان نمیتواند زندگی کند مگر با اعتبار دادن بهافسانههای منطقی، با سنجش واقعیت با میزان جهانی یکسره ساختگی و مطلق و یکی با خود، با تحریف دائمی جهان به وسیلۀ اعداد؛
سمن بویان کوبانی
سمنبویان غبار غم چو بنشینند، بنشانند
غبار شومِ تقدیری که جغدی می کند آواز
به مسمارِ نفیرِ هلهله
در شامِ دلمرده
به دور از چشمۀ آب حیاتی تب زده
در موسم صحرا
پری رویان قرار از دل چو بستیزند، بستانند
به مشتی پُر گره
در هر گره یادی ز کوبانی
در کنار رود لوهان
چنین می گفت یک کارگر روس
نشسته در کنار رود لوهان
تفنگش را به شانه تکیه داده
به وقت شام و ترخیص گروهان
دربارهی مسئلهی اساسی فلسفه
مدخل: یکی از مهمترین پروسههاییکه رَوندِ سازمانیابی سوسیالیستی را در عرصهی مبارزات کارگری بهکیفیت مطلوب و مؤثر میرساند (یعنی: مقدمتاً زمینهی شکلگیریِ تشکلهای فراگیر طبقاتی کارگران را فراهمتر میکند) گسترش کمی و کیفیِ تبادلات دانش مبارزه طبقاتی در درون و بیرون نهادها و مناسبات کارگری است. با این وجود، آن اندک نوشتههایی که امروزه روز بهبهانه و تحت عنوان دانش مبارزه طبقاتی بهنگارش درمیآیند و توقعِ تبادلِ آموزشی در درون طبقهکارگر را نیز یدک میکشند
پرکاد کوچک
(پیش درآمدی بر داستان «قطار سریع السیر پوتمکین»)
پرکاد کوچک، انورالفرقدین، اخفی الفرقدین، کوکب شمالی و سپس فرقد و ویلدیور (ایلدون) [1]؛ همان شش یار دلاور و وفاداری که از گذشته ای به نزدیکی ازل، تا آینده ای به دوری ابد، ستارۀ شمال را همراهی میکردند و او را در شبهای هدیه بیهمتای نورش به راه گمگشتان و وحشت زدگان بیابانها و دریاها، تنها نمیگذاشتند؛ امشب نیز به همان دلاوری و شادمانی دیرینه به دنبال ستاره شمال راه افتاده بودند تا مبادا دل ستاره از تنهائی خسته شود و یادش برود که تابیدنش را دلیلی است.
یادداشتها
خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستوسوم
دو پاراگرافِ آخر از قسمت بیستمودوم
انگار نه انگار که ما دستگیر شدیم و باید بلافاصه به اتاق شکنجه برده می شدیم و کتک مان میزدند. ساعت ها بکندی اما طولانی میگذشت. پس چرا در اول دستگیر اون وحشی بازی خشونت بار را درآوردند. زمان خیلی به کندی میگذشت. آفتاب بالا آمده بود. گرما کمی که از تابش آفتاب بود سرمای تنم را کم کرد. سیگاری بکسانی که میخواستن داده شد. یکی یکی دستشویی بردن. با دستنبد از جلو چقدر احساس چالاکی داشتم. میشد شلوارم را پائین و بالا بکشم و بعدش دستم را بشورم. دهانم را آب گرداندانم. چانه و سرم در حرکات شتشو درد داشت.
ادامه مطلب...دنبالهی کوهپیمایی با نوهها و گپوگفت دربارهی «مؤلفه»[در جنبش]
این یک مقالهی تحلیلی نیست. نگاهی مادرانه است، برخاسته از درد و دغدغهی
پُر رنج شهریور و مهر 1401 تاکنون
*****
ـ خانوم دکتر این چیه، چقدر خوشمزه ست؟ یادمون بدین با چی درست کردین؟
ـ نوش بشه بهتون زری جون، موادش هویج و کدو و سیبزمینی رنده شده، تخم مرغ، نمک و فلفل و نون. البته برای شما جوونا خیارشور هم توی لقمههاتون گذاشتم.
ـ واا، چه راحت. پس منم میتونم درست کنم.
ـ زری جون مامان بزرگم یه آشپز بی نظیرِ توی خانواده و فامیله!
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستودوم
دو پاراگرافِ آخر از قسمت بیستمویکم
در این نیمه شب یازدهم شهریور کوچه نقاشهای خیابان لُرزاده در ازدحام بی نظیری از مردم انباشه بود. اکثراً لباس راحتی خانه دربر داشتند. همسایگان قسمت پائین کوچه به بالاتر آمده بودند. همه در جوّی از حیرت و تک توک در اعتراض بودند. مأمورین در جواب «اینا چکار کردن مگه؟» میگفتند «خرابکارند» میخواستن محله شما رو بفرستن رو هوا.
ادامه مطلب...پرسشی از مقولهی [مؤلفه در جنبش]
در باره سنت باید معنی «سیرت» و «طبیعت» جنبشهای مردمی یا همونطور که شما گفتی (جنبش های توده ای) را از دو منظر دید؛ اول «رویّه و روشِ» تاکنونی رویدادها یا همان جنبشها، دوم به معنی «وجه ضروری تغییر» یا دقیقتر «وجه لازمِ حرکت».
ادامه مطلب...خاطرات یک دوست ـ قسمت بیستمویکم
دو پاراگرافِ آخر از قسمت بیستم
بخصوص کار تیمی هدف تبلیغی برای حرکت های«توده ای» را نیز همیشه منظور نظر خودش داشت. معمولا برای تیم های نظامی امکان حضور هر دو عرصه کارچریکی و کار تبلیغی درمیان توده های کارگری و یا دانشجویی وجود نداشت. مسئله ای که بعنوان یک تناقض تکنیکی و تاکتیکی تا آخر بهمراه فعالیت های سیاسی مخفیانه برای چریکهای شهری م. ل. باقی ماند. این صرف نظر از گرایشات طبقاتی نهفته در اینگونه مبارزات است که جای خودش را دارد.
ادامه مطلب...* مبارزات کارگری در ایران:
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»- قسمت دوم
- فیل تنومند «گروه صنعتی کفش ملی»
- بیانیه شماره دوم کمیته دفاع از کارگران اعتصابی
- تشکل مستقلِ محدود یا تشکل «گسترده»ی وابسته؟!
- این یک بیانیهی کارگری نیست!
- آیا کافکا بهایران هم میرود تا از هفتتپه بازدید کند !؟
- نامهای برای تو رفیق
- مبارزه طبقاتی و حداقل مزد
- ما و سوسیال دمکراسی- قسمت اول
- تجمع اول ماه می: بازخوانی مواضع
- از عصیان همگانی برعلیه گرانی تا قیام انقلابی برعلیه نظام سرمایهداری!؟
- ائتلاف مقدس
- وقتی سکه یک پول سیاه است!
- دو زمین [در امر مبارزهی طبقاتی]
- «شوراگراییِ» خردهبورژوایی و اسماعیل بخشی
- در مذمت قیام بیسر!
- هفتتپه، تاکتیکها و راستای طبقاتی
- تقاضای حکم اعدام برای «جرجیس»!؟
- سکۀ ضرب شدۀ فمنیسم
- نکاتی درباره اعتصاب معلمان
- تردستی و تاریخ، در نقد محمدرضا سوداگر و سید جواد طباطبایی
- دختران مصلوب خیابان انقلاب
- «رژیمچنج» یا سرنگونی سوسیالیستی؟!
- هفتتپه و پاسخی دوستانه بهسؤال یک دوست
- اتحادیه آزاد در هفتتپه چکار میکند؟
- دربارهی جنبش 96؛ سرنگونی یا انقلاب اجتماعی!؟
- دربارهی ماهیت و راهکارهای سیاسیـطبقاتی جنبش دیماه 96
- زلزلهی کرمانشاه، ستیز جناحها و جایگاه چپِ آکسیونیست!؟
- «اتحادیه مستقل کارگران ایران» از تخیل تا شایعه
- هزارتوی تعیین دستمزد در آینه هزارتوی چپهای منفرد و «متشکل»
- شلاق در مقابله با نوزایی در جنبش کارگری
- اعتماد کارگران رایگان بهدست نمیآید
- زحمتکشان آذری زبان در بیراههی «ستم ملی»
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت دوم)
- رضا رخشان ـ منتقدین او ـ یارانهها (قسمت اول)
- در اندوه مرگ یک رفیق
- دفاع از جنبش مستقل کارگری
- اطلاعیه پایان همکاری با «اتحاد بینالمللی در حمایت از کارگران در ایران»
- امضا برعلیه «دولت»، اما با کمک حکومتیان ضد«دولت»!!
- توطئهی خانه «کارگر»؛ کارگر ایرانی افغانیتبار و سازمانیابی طبقاتی در ایران
- تفاهم هستهای؛ جام زهر یا تحول استراتژیک
- نه، خون کارگر افغانی بنفش نیست؟
- تبریک بهبووورژواهای ناب ایرانی
- همچنان ایستاده ایم
- دربارهی امکانات، ملزومات و ضرورت تشکل طبقاتی کارگران
- من شارلی ابدو نیستم
- دربارهی خطابیه رضا رخشان بهمعدنچیان دنباس
- قطع همکاری با سایت امید یا «تدارک کمونیستی»
- ایجاد حزب کمونیستی طبقهی کارگر یا التجا بهنهادهای حقوقبشری!؟
- تکذیبیه اسانلو و نجواهای یک متکبر گوشهنشین!
- ائتلافهای جدید، از طرفداران مجمع عمومی تا پیروان محجوب{*}
- دلم برای اسانلو میسوزد!
- اسانلو، گذر از سوءِ تفاهم، بهسوی «تفاهم»!
- نامهی سرگشاده بهدوستانم در اتحاد بینالمللی حمایت از کارگران
- «لیبر استارت»، «کنفرانس استانبول» و «هیستادروت»
- «لیبر استارت»، «سولیداریتیسنتر» و «اتحاد بینالمللی...»
- «جنبش» مجامع عمومی!! بورژوایی یا کارگری؟
- خودشیفتگی در مقابل حقیقت سخت زندگی
- فعالین کارگری، کجای این «جنبش» ایستادهاند؟
- چکامهی آینده یا مرثیه برای گذشته؟
- کندوکاوی در ماهیت «جنگ» و «کمیتهی ضدجنگ»
- کالبدشکافی یک پرخاش
- توطئهی احیای «خانهکارگر» را افشا کنیم
- کالبدشکافیِ یک فریب
- سندیکای شرکت واحد، رفرمیسم و انقلاب سوسیالیستی
* کتاب و داستان کوتاه:
- نقد و بازخوانى آنچه بر من گذشت
- بازنویسی کاپیتال جلد سوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد دوم، ایرج اسکندری
- بازنویسی کاپیتال جلد اول، ایرج اسکندری
- کتاب سرمایهداری و نسلکشی ساختاری
- آگاهی طبقاتی-سوسیالیستی، تحزب انقلابی-کمونیستی و کسب پرولتاریایی قدرت...
- الفبای کمونیسم
- کتابِ پسنشینیِ انقلاب روسیه 24-1920
- در دفاع از انقلاب اکتبر
- نظریه عمومی حقوق و مارکسیسم
- آ. کولنتای - اپوزیسیون کارگری
- آخرین آواز ققنوس
- اوضاعِ بوقلمونی و دبیرکل
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- آغاز پرولترها
- آیا سایهها درست میاندیشند؟
- دادگاه عدل آشکار سرمایه
- نبرد رخساره
- آلاهو... چی فرمودین؟! (نمایشنامه در هفت پرده)
- اعتراض نیروی کار در اروپا
- یادی از دوستی و دوستان
- خندۀ اسب چوبی
- پرکاد کوچک
- راعش و «چشم انداز»های نوین در خاورسیاه!
- داستان کوتاه: قایق های رودخانه هودسون
- روبسپیر و انقلاب فرانسه
- موتسارت، پیش درآمدی بر انقلاب
- تاریخ کمون پاریس - لیسا گاره
- ژنرال عبدالکریم لاهیجی و روزشمار حمله اتمی به تهران
* کارگاه هنر و ادبیات کارگری
- شاعر و انقلاب
- نام مرا تمام جهان میداند: کارگرم
- «فروشنده»ی اصغر فرهادی برعلیه «مرگ فروشنده»ی آرتور میلر
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- و اما قصهگوی دروغپرداز!؟
- جغد شوم جنگ
- سرود پرولتاریا
- سرود پرچم سرخ
- به آنها که پس از ما به دنیا می آیند
- بافق (کاری از پویان و ناصر فرد)
- انقلابی سخت در دنیا به پا باید نمود
- اگر کوسه ها آدم بودند
- سوما - ترکیه
- پول - برتولت برشت
- سری با من به شام بیا
- کارل مارکس و شکسپیر
- اودسای خونین
* ترجمه:
- رفرمیستها هم اضمحلال را دریافتهاند
- .بررسی نظریه انقلاب مداوم
- آنتونیو نگری ـ امپراتوری / محدودیتهای نظری و عملی آتونومیستها
- آیا اشغال وال استریت کمونیسم است؟[*]
- اتحادیه ها و دیکتاتوری پرولتاریا
- اجلاس تغییرات اقلیمیِ گلاسکو
- اصلاحات اقتصادی چین و گشایش در چهلمین سال دستآوردهای گذشته و چالشهای پیشِرو
- امپراتوری پساانسانی سرمایهداری[1]
- انقلاب مداوم
- انگلس: نظریهپرداز انقلاب و نظریهپرداز جنگ
- بُرهههای تاریخیِ راهبر بهوضعیت کنونی: انقلاب جهانی یا تجدید آرایش سرمایه؟
- بوروتبا: انتخابات در برابر لوله تفنگ فاشیسم!
- پناهندگی 438 سرباز اوکراینی به روسیه
- پیدایش حومه نشینان فقیر در آمریکا
- پیرامون رابطه خودسازمانیابی طبقه کارگر با حزب پیشگام
- تأملات مقدماتی در مورد کروناویروس و پیآیندهای آن
- تاوان تاریخی [انقلابی روسیه]
- تروریسم بهاصطلاح نوین[!]
- جنبش شوراهای کارخانه در تورین
- جنبش مردم یا چرخهی «سازمانهای غیردولتی»
- جوانان و مردم فقیر قربانیان اصلی بحران در کشورهای ثروتمند
- دستان اوباما در اودسا به خون آغشته است!
- رهایی، دانش و سیاست از دیدگاه مارکس
- روسپیگری و روشهای مبارزه با آن
- سرگذشت 8 زن در روند انقلاب روسیه
- سقوط MH17 توسط جنگنده های نیروی هوائی اوکراین
- سکوت را بشکنید! یک جنگ جهانی دیگر از دور دیده میشود!
- سه تصویر از «رؤیای آمریکایی»
- سه مقاله دربارهی هنر، از تروتسکی
- شاعر و انقلاب
- فساد در اتحادیههای کارگری کانادا
- فقر کودکان در بریتانیا
- قرائت گرامشی
- کمون پاریس و قدرت کارگری
- گروه 20، تجارت و ثبات مالی
- لایحه موسوم به«حق کار»، میخواهد کارگران را بهکشتن بدهد
- ماركس و خودرهایی
- ماركسیستها و مذهب ـ دیروز و امروز
- مانیفست برابری فرانسوا نوئل بابوف معروف بهگراکوس[1]
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- مجموعه مقالات در معرفی و دفاع از انقلاب کارگری در مجارستان 1919
- ملاحظاتی درباره تاریخ انترناسیونال اول
- ممنوعیت حزب کمونیست: گامی به سوی دیکتاتوری
- نقش کثیف غرب در سوریه
- نگاهی روششناسانه بهمالتیتود [انبوه بسیارگونه]
- واپسین خواستهی جو هیل
- واپسین نامهی گراکوس بابوف بههمسر و فرزندانش بههمراه خلاصهای از زندگی او
- ویروس کرونا و بحران سرمایه داری جهانی
- یک نگاه سوسیالیستی بهسرزمینی زیر شلاق آپارتاید سرمایه